• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    عدم کفایت حج مستحبی یا نذری یا حج از طرف دیگری از حجة الاسلام

    مسأله ۵۴ ـ هر گاه شخصى براى خود حجّ مستحب يا واجب به نذر يا مانند آن انجام دهد، و يا از طرف ديگرى تبرّعاً ـ بدون اجرت ـ و يا به اجاره يا نذر يا مانند آن حجّ به جا آورد، كفايت از حجّة الاسلام نمى كند.

    حج با نیت امتثال امر فعلی و کفایت از حجة الاسلام

    مسأله ۵۵ ـ چنانچه كسى به اعتقاد اين كه مستطيع نيست، به عنوان استحباب به حجّ رفت و قصد امتثال امر فعلى را نمود ـ اگرچه در تطبيق آن مأمورٌبه فعلى بر اين عمل اشتباه كرده ـ و سپس برايش معلوم شد كه مستطيع بوده است، حجّى كه به جا آورده كفايت از حجّة الاسلام مى كند.

    شرطیت اذن شوهر

    مسأله ۵۶ ـ در صورتى كه زن مستطيع باشد، اذن شوهر در حجّ او شرط نيست، و براى شوهر جايز نيست كه زن خود را از حجّ واجب بر او منع نمايد، بلى، در صورتى كه وقت وسعت دارد، جايز است او را از رفتن در اوّل وقت منع نمايد. و زنى كه به طلاق رجعى طلاق داده شده و عدّه او تمام نشده است، مانند زن شوهردار است.

    همراه بردن مَحرم برای زن

    مسأله ۵۷ ـ در وجوب حجّ بر زن، در صورتى كه مأمون بر نفس خود باشد، وجود مَحرمى شرط نيست، و در غير اين صورت لازم است كسى به همراه خود داشته باشد ـ هرچند كه به اجرت باشد ـ كه با وجود او بر نفس خود مأمون باشد، و احتياط واجب آن است كه مَحرم خود را ـ اگر موجود باشد ـ همراه ببرد، و چنانچه متمكّن از پرداخت اجرت نباشد، حجّ بر او واجب نخواهد بود.

    بطلان نذر مزاحم با حج

    مسأله ۵۸ ـ هرگاه نذر كرده باشد ـ مثلا ـ هر ساله روز عرفه، حضرت امام حسين(عليه السلام) را در كربلا زيارت نمايد، و بعد از اين نذر مستطيع شود، حجّ بر او واجب مى شود، و نذرش منحلّ مى گردد و همچنين است هر نذرى كه مزاحم با حجّ باشد.

    مجزی نبودن حج تبرعی یا استیجاری برای متمکن از حج

    مسأله ۵۹ ـ بر مستطيع، در صورتى كه متمكّن از انجام حجّ باشد، واجب است حجّ را خودش به جا آورد، و انجام آن توسط ديگرى ـ به تبرّع يا به اجاره ـ مجزى نيست.

    نایب گرفتن در صورت عدم تمکن از مباشرت یا حرجی بودن آن و صرورة بودن نایب از مرد

    مسأله ۶۰ ـ كسى كه حجّ بر او مستقر شده، و خودش به علت بيمارى يا پيرى يا محصور شدن متمكّن از انجام آن نيست، يا انجام آن بر او حرجى است، و اميد تمكّن از آن را بدون حرج ندارد، واجب است فوراً نايب بگيرد، ولى وجوب نايب گرفتن بر كسى كه حجّ بر او مستقر نشده و دارا و ثروتمند است، و متمكّن از مباشرت به اعمال حجّ نيست يا بر او حرجى است، محلّ اشكال است، و احتياط واجب آن است كه نايب بگيرد، و احتياط مستحب آن است كه اگر منوب عنه مرد است، نايب از او صروره ـ كسى كه اوّلين سفر حجّ اوست ـ باشد.

    حج نیابتی از زنده و بر طرف شدن عذر منوب عنه

    مسأله ۶۱ ـ هرگاه نايب از طرف كسى كه خودش متمكّن از انجام حجّ نبوده، حجّ نمود، و منوب عنه در حالى كه عذرش باقى بود، فوت كرد، حجّ نايب كفايت مى كند، اگرچه حجّ بر منوب عنه مستقر بوده باشد.
    و چنانچه پيش از فوت عذر او ـ اتفاقاً ـ برطرف شد، احتياط واجب آن است كه در صورت تمكّن، خودش حجّ نمايد، و اگر بعد از محرم شدن نايب، عذرش برطرف شد، بر منوب عنه واجب است خودش حجّ نمايد، و بر نايب واجب نيست حجّ را تمام نمايد.

    عدم تمکن یا حرجی بودن نایب گرفتن یا نایب نگرفتن شخصی که متمکن از استنابه است

    مسأله ۶۲ ـ هرگاه شخص معذور ـ از مباشرت در انجام حجّ ـ متمكّن از نايب گرفتن نباشد، يا بر او حرجى باشد، وجوب حجّ از او ساقط است، ولى اگر حجّ بر او مستقر بوده، واجب است بعد از فوتش قضا شود، وگرنه واجب نيست.
    واگر نايب گرفتن براى او ممكن بوده و نايب نگرفته تا فوت كرده است، چنانچه حجّ بر او مستقر بوده، بدون اشكال قضا از طرف او واجب است، و اگر مستقر نبوده، وجوب قضا محلّ اشكال است، و احتياط واجب آن است كه قضا شود.

    حج تبرعی از طرف کسی که می توانسته نائب بگیرد و نگرفته

    مسأله ۶۳ ـ اگر نايب گرفتن واجب شد و نايب نگرفت، ولى شخصى تبرّعاً ـ بدون اجرت ـ از طرف او حجّ نمود، كفايت نمى كند، و بر او واجب است نايب بگيرد.

    نیابت از میقات

    مسأله ۶۴ ـ در نايب گرفتن كفايت مى كند از ميقات نايب گرفته شود، و نايب گرفتن از بلد واجب نيست.

    مرگ حاجی بعد از احرام قبل از داخل حرم شدن و بعد از آن

    مسأله ۶۵ ـ كسى كه حجّ بر او مستقر بوده، اگر بعد از احرام در حرم بميرد، كفايت از حجّة الاسلام مى كند، چه حجّش حجّ تمتّع باشد، و چه حجّ قران يا افراد، و اگر فوتش در اثناى عمره تمتّع باشد، كفايت از حجّش نيز مى نمايد، و قضا از طرف او واجب نيست، و اگر قبل از آن بميرد، قضا واجب است، هرچند فوتش بعد از احرام و قبل از دخول حرم، يا بعد از دخول در حرم بدون احرام باشد.
    و ظاهر اين است كه اين حكم اختصاص به حجّة الاسلام دارد، پس اگر در حجّى كه به نذر يا افساد ـ فاسد كردن حجّ ـ واجب شده، جارى نمى شود، پس در هيچ يك از اينها حكم به كفايت نمى شود.
    و كسى كه حجّ بر او مستقر نبوده، اگر بعد از احرام بميرد، چنانچه فوتش بعد از دخول در حرم باشد، اشكالى در كفايت آن از حجّة الاسلام نيست، و چنانچه قبل از آن باشد، اگر چه براى عدم وجوب وجهى است، ولى اظهر وجوب قضا از طرف او است.

    مسلمان شدن کافر مستطیع

    مسأله ۶۶ ـ هرگاه كافرِ مستطيع مسلمان شود، حجّ بر او واجب مى شود، ولى چنانچه پس از زوال استطاعت مسلمان شود، حجّ بر او واجب نيست.

    حج مرتدّ در حین ارتدادش و بعدش

    مسأله ۶۷ ـ حجّ بر مرتد واجب مى شود، ولى چنانچه در حال ارتداد حجّ نمايد، حجّش صحيح نخواهد بود، و اگر توبه كند و حجّ نمايد، حجّش صحيح خواهد بود، اگر چه مرتد فطرى باشد.

    حج غیر شیعه بر طبق مذهب خود یا مذهب شیعه

    مسأله ۶۸ ـ اگر مسلمان غير شيعه ـ اگر چه ناصبى باشد ـ حجّ نمايد، و بعد شيعه شود، در صورتى كه حجّ را بر طبق مذهب خود صحيح به جا آورده باشد ـ اگرچه بر طبق مذهب ما صحيح نباشد ـ و يا بر مذهب ما صحيح باشد ـ اگرچه در مذهب خودش صحيح نباشد و قصد قربت از او حاصل شده باشد ـ اعاده حجّ بر او واجب نيست، اگرچه احتياط مستحب آن است كه در صورت دوم اعاده نمايد.

    تأخیر و اهمال مستطیع از اداء حج تا از بین رفتن استطاعت

    مسأله ۶۹ ـ اگر حجّ بر كسى مستقر شد ـ به اين كه شرايط وجوب حجّ كامل شد ـ و در به جا آوردنش اهمال و تأخير كرد تا استطاعتش از بين رفت، بر او دَينى خواهد بود، و واجب است به هر ترتيبى كه متمكّن است ـ اگر چه به سختى و گدايى ـ حجّ را به جا آورد، واگر بميرد واجب است از تركه او قضا نمايند، و چنانچه كسى تبرّعاً ـ بدون اجرت ـ بعد از فوتش از طرف او حجّ نمايد صحيح است.

    وصیت به حج نیابتی یا تبرعی برای کسی که اطمینان به زنده ماندن خود ندارد و اداء آن از اصل مال یا ثلث

    مسأله ۷۰ ـ كسى كه بر او حجّة الاسلام است، در صورتى كه اطمينان نداشته باشد كه زنده مى ماند و خودش آن را انجام مى دهد، واجب است وصيّت كند و به هر وسيله ممكن ـ از اجير گرفتن براى انجام حجّ از طرف او، يا تبرّع نمودن به انجام آن ـ كارى نمايد كه ذمّه او فارغ شود، پس اگر مُرد، مخارج حجّش از اصل مال او داده مى شود، اگر چه وصيّت به آن نكرده باشد.
    و همچنين است ـ يعنى مخارج از اصل مال داده مى شود ـ اگر به حجّة الاسلام وصيت كرده، ولى مقيّد نكرده باشد كه مخارج آن را از ثلث بردارند، و در صورتى كه مقيّد به ثلث كرده باشد، چنانچه ثلث به مقدار مخارج حجّة الاسلام ـ و يا بيشتر از آن ـ باشد، واجب است از ثلث داده شود، و بر ساير چيزهايى كه وصيّت نموده، مقدّم است، و چنانچه ثلث به آن مقدار نباشد، لازم است كمبود آن را از اصل مال بردارند.

    اداء حج میّت توسط غیر وارث با ودیعه و عاریه یا مال قرضی میّت با احتمال اینکه ورثه حجش را انجام ندهند

    مسأله ۷۱ ـ اگر كسى بميرد و بر او حجة الاسلام باشد، و نزد شخصى وديعه اى ـ امانتى ـ داشته باشد، و آن شخص احتمال بدهد كه چنانچه آن مال را به ورثه برگرداند، آنها حجّ را به جا نخواهند آورد، بر او واجب است با آن مال از طرف ميّت حجّ نمايد، و احتياط واجب آن است كه در صورت تمكّن از حاكم شرع اذن بگيرد، و اگر مال زيادتر از مقدارى باشد كه در حجّ صرف مى شود، زيادى را به ورثه برگرداند، و فرقى نيست كه آن شخص خودش از طرف ميّت حجّ نمايد، يا ديگرى را اجير كند.
    و ملحق به وديعه است هر مالى كه براى ميّت نزد ديگرى به عاريه يا اجاره يا غصب يا قرض يا غير آنها باشد.

    تزاحم خمس و زکات و دین میّت با حجة الاسلام او

    مسأله ۷۲ ـ كسى كه بميرد و بر او حجّة الاسلام و دين و خمس و زكات باشد، و تركه او به مقدار همه آنها نباشد، چنانچه مالى كه خمس و زكات به آن تعلّق گرفته موجود باشد، بايد پرداخت خمس و زكات را مقدّم بدارد، و چنانچه خمس و زكات بر ذمه او باشد، حجّ بر آن دو مقدّم است، و چنانچه بر او دينى هم باشد، تقديم حجّ بر دين در غير مورد نصّ محلّ اشكال است.
    (و مورد نصّ اين است: اگر كسى كه اوّلين سفر حجّ اوست در راه قبل از بستن احرام بميرد، مركب و زاد و توشه و نفقه و آنچه با اوست، براى حجّة الاسلام قرار داده مى شود، هرچند بر او دينى هم باشد.)

    میّتی که ترکه او برابر هزینه حجة الاسلام یا بیشتر از آن باشد

    مسأله ۷۳ ـ كسى كه بميرد و بر او حجة الاسلام باشد، چنانچه تركه او برابر مخارج حجة الاسلام باشد، جايز نيست ورثه او قبل از فارغ كردن ذمّه ميّت از حجّ به اجير گرفتن يا تبرّع، در تركه او تصرف نمايند، و چنانچه زيادتر از مخارج حجّ باشد، مانعى از تصرّف در مقدار زايد نيست.

    میّتی که ترکه او کمتر از هزینه حجة الاسلام باشد

    مسأله ۷۴ ـ كسى كه بميرد و بر او حجة الاسلام باشد و تركه او به مقدار هزينه حجّ نباشد، در صورتى كه بدهى يا خمس يا زكات بر ذمه او باشد، بايد در همانها صرف شود، و در غير اين صورت، ملك ورثه است، و بر آنها واجب نيست كمبود هزينه اجير گرفتن براى حجّ را از مال خود تكميل نمايند.

    میّتی که حجة الاسلام بر اوست و کفایت حج میقاتی

    مسأله ۷۵ ـ كسى كه بميرد و بر او حجّة الاسلام باشد، كفايت مى كند كه براى او از ميقات اجير بگيرند، بلكه گرفتن اجير از نزديكترين ميقاتها به مكّه كفايت مى كند، و احتياط مستحب آن است كه در صورت گنجايش مال، از بلد ميّت اجير بگيرند، ولى زيادى بر اجرتِ حجِّ از ميقات نبايد از سهم غير كامل ـ به عقل و بلوغ ـ از ورثه برداشت شود.

    وجوب فوری حج نیابتی از میقات برای میّت

    مسأله ۷۶ ـ كسى كه بميرد و بر او حجّة الاسلام باشد، واجب است فوراً در همان سال فوتش براى حجّ او اجير بگيرند، و اگر اجير گرفتن از ميقات در همان سال ممكن نباشد، احتياط واجب آن است كه از غير ميقات اجير بگيرند، ولى زيادى بر اجرت حجّ از ميقات از سهم غير كامل از ورثه برداشت نمى شود.

    عدم جواز تأخیر حجة الاسلام میت در جائیکه اجیر زیاده بر متعارف اجرت بگیرد

    مسأله ۷۷ ـ كسى كه بميرد و بر او حجّة الاسلام باشد، و اجيرى براى حجّ از طرف او پيدا نشود مگر به بيشتر از مقدار متعارف، واجب است به مقدار بيشتر اجير بگيرند، و هزينه آن از اصل مال ميّت خارج مى شود، و تأخير تا سال بعد به جهت صرفه جويى بر ورثه جايز نيست، اگر چه در بين آنان غير كامل هم باشد.

    اختلاف ورثه در وجوب حجة الاسلام بر میت و عدم آن و تکلیف ورثه

    مسأله ۷۸ ـ اگر كسى بميرد و بعضى از ورثه اقرار كند كه بر ميّت حجة الاسلام بوده و ساير ورثه منكر آن باشند، بر اقرار كننده واجب نيست مگر پرداخت آن مقدار كه به سهم او ـ بعد از تقسيم ميراث بر ورثه ـ تعلق مى گيرد، و اگر آن مقدار براى مخارج حجّ كافى نباشد، اگرچه به تكميل اجرت توسّط متبرّعى يا به نحو ديگرى، بر اقرار كننده واجب نيست كمبود را از سهم خودش تكميل نمايد.

    حج تبرعی از میتی که حجة الاسلام برعهده اوست یا بر آن وصیّت نموده

    مسأله ۷۹ ـ اگر كسى بميرد و بر او حجة الاسلام باشد، و شخصى تبرّعاً ـ بدون اجرت ـ از طرف ميّت حجّ نمايد، مقدار هزينه حجّ به ورثه بازگشت مى كند، ولى اگر وصيّت به حجة الاسلام از ثلث خود نموده باشد و شخصى تبرّعاً از طرف او حجّ نمايد، هزينه حجّ به ورثه برنمى گردد، بلكه در امور خيرى كه به نظر ميّت نزديكتر است صرف مى شود، و اگر نظر او معلوم نباشد، از طرف او صدقه داده مى شود.

    وصیت به حج بلدی یا وصیّت به حج بدون تعیین بلدی یا میقاتی

    مسأله ۸۰ ـ اگر كسى كه بر او حجة الاسلام بوده، وصيّت كرده باشد از بلد او براى حجّ اجير بگيرند، واجب است به وصيّت او عمل شود، ولى مقدار زايد بر اجرت حجّ از ميقات از ثلث خارج مى شود، و اگر به حجّ وصيت كرده و چيزى تعيين نكند، به اجير گرفتن از ميقات اكتفا مى شود، مگر در صورتى كه قرينه اى باشد بر اين كه مرادش اجير گرفتن از بلد اوست، مثل اين كه مقدارى را كه براى حجّ معيّن نموده مناسب حجّ بلدى باشد.

    حج میقاتی برای میتی که وصیت به حج بلدی نموده است

    مسأله ۸۱ ـ هر گاه وصيّت به حجّ بلدى كرده باشد، ولى وصىّ ميّت يا وارث او از ميقات اجير بگيرد، در صورتى كه اجاره از مال ميّت باشد، اجاره باطل است، ولى ذمّه ميت به عمل اجير فارغ مى شود، و وصىّ يا وارث بايد اجرة المثل ـ اجرت متعارف ـ را به اجير بدهد، و در صورتى كه اجرة المثل بيشتر از اجرت قرار داده شده باشد، احتياط واجب آن است كه در مقدار زايد صلح كنند.

    وصیت به حج بلدی از غیر بلد خود

    مسأله ۸۲ ـ اگر وصيّت به حجّ بلدى از غير بلد خود نموده باشد، واجب است به وصيّت عمل شود، و مقدار زايد بر اجرت حجّ ميقاتى از ثلث برداشت مى شود.

    زیاده اجرت تعیین شده در وصیت به حجة الاسلام نسبت به اجرة المثل

    مسأله ۸۳ ـ هرگاه وصيّت كند كه براى حجّة الاسلام اجير بگيرند و اجرت را معيّن نموده باشد، لازم است به وصيّت عمل شود، و اجرت معيّن شده اگر زيادتر از اجرة المثل ـ اجرت متعارف ـ نباشد، از اصل مال خارج مى شود، و اگر زيادتر باشد، مقدار زيادى از ثلث برداشت مى شود.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما