جماع روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود
مسأله ۱۶۸۶ ـ اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود جماع كند ، چنانچه زن را بر جماع اكراه كرده باشد ، كفّاره روزه خودش و بنابر احتياط كفّاره روزه زن را بايد بدهد ، و اگر زن به جماع راضى بوده بر هر كدام يك كفّاره واجب مى شود.
اکراه کردن زن شوهر روزه دار خود را بر جماع
مسأله ۱۶۸۷ ـ اگر زنى شوهر روزه دار خود را بر جماع اكراه نمايد ، واجب نيست كفّاره روزه شوهر را بدهد.
اکراه کردن مرد روزه دار زن خود را بر جماع
مسأله ۱۶۸۸ ـ اگر روزه دار در ماه رمضان زن خود را بر جماع اكراه كند و در بين جماع ، زن راضى شود ، بنابر احتياط واجب مرد دو كفّاره و زن يك كفّاره بدهد.
جماع روزه دار با زن روزه دار خود كه خواب است
مسأله ۱۶۸۹ ـ اگر روزه دار در ماه رمضان با زن روزه دار خود كه خواب است جماع نمايد ، يك كفّاره بر او واجب مى شود ، و روزه زن صحيح است و كفّاره هم بر او واجب نيست.
مرد زن خود را اكراه كند كه با غير جماع روزه را باطل كند و بالعکس
مسأله ۱۶۹۰ ـ اگر مرد زن خود را يا زن شوهر خود را اكراه كند كه غير از جماع كار ديگرى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ، بر هيچ يك از آنها كفّاره واجب نيست.
مسافر يا مریضی که روزه نمى گيرد و زن خود را بر جماع اكراه نمايد
مسأله ۱۶۹۱ ـ كسى كه به واسطه مسافرت يا مرض روزه نمى گيرد ، نمى تواند زن روزه دار خود را بر جماع اكراه نمايد ، ولى اگر او را اكراه كرد ، كفّاره بر مرد واجب نيست.
کوتاه کردن در به جا آوردن كفاره
مسأله ۱۶۹۲ ـ انسان نبايد در به جا آوردن كفّاره كوتاهى كند ، ولى لازم نيست فوراً آن را انجام دهد.
ندادن كفاره و گذشت چند سال
مسأله ۱۶۹۳ ـ اگر كفّاره بر انسان واجب شود و چند سال بگذرد و انجام ندهد ، چيزى بر آن اضافه نمى شود.
اداء كفاره يك روز به شصت فقير
مسأله ۱۶۹۴ ـ كسى كه بايد براى كفّاره يك روز ، شصت فقير را طعام بدهد ، نمى تواند يك نفر از آنها را دو مرتبه يا بيشتر سير كند ، يا به هر كدام از آنها بيشتر از يك مُد طعام بدهد و زيادى را از كفّاره حساب كند ، ولى مى تواند فقير را با عيال او ـ اگر چه صغير باشند و در صورتى كه از جهت سن به حدّى باشند كه در مورد آنها اطعام عرفاً صدق كند ـ سير نمايد ، يا به ولىّ صغير براى آن صغير يك مُد بدهد.
كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را بعد از ظهر باطل كند
مسأله ۱۶۹۵ ـ كسى كه قضاى روزه ماه رمضان را گرفته ، اگر بعد از ظهر عمداً كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ، بايد به ده فقير هر كدام يك مُد طعام بدهد ، و اگر نمى تواند بايد سه روز روزه بگيرد ، و احوط آن است كه پى درپى باشد.
موارد وجوب قضاى روزه بدون کفاره
مسأله ۱۶۹۶ ـ در چند صورت فقط قضاى روزه بر انسان واجب است و كفّاره واجب نيست:
(اوّل) آن كه در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصيلى كه در مسأله «۱۶۳۸» گذشت تا اذان صبح از خواب دوم و سوم بيدار نشود.
(دوم) آن كه عملى كه روزه را باطل مى كند انجام ندهد ، ولى نيّت روزه نكند ، يا ريا كند ، يا قصد كند كه روزه نباشد ، يا قصد كند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.
(سوم) آن كه در ماه رمضان غسل جنابت را فراموش كند و با حال جنابت يك روز يا چند روز روزه بگيرد.
(چهارم) آن كه در ماه رمضان بدون اين كه خودش تحقيق كند صبح شده يا نه ، كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ، و بعد معلوم شود صبح بوده ، و نيز اگر بعد از تحقيق گمان داشته باشد كه صبح شده ، يا شكّ كند كه صبح شده يا نه ، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ، و بعد معلوم شود صبح بوده ، قضاى آن روزه بر او واجب است.
(پنجم) آن كه كسى بگويد صبح نشده و انسان به گفته او كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ، و بعد معلوم شود صبح بوده است.
(ششم) آن كه كسى بگويد صبح شده و انسان به گفته او يقين نكند يا خيال كند شوخى مى كند و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ، و بعد معلوم شود صبح بوده است.
(هفتم) آن كه كور و مانند او به گفته كسى ديگر افطار كند ، و بعد معلوم شود مغرب نبوده است.
(هشتم) آن كه در هواى صاف به واسطه تاريكى يقين كند كه مغرب شده و افطار كند ، و بعد معلوم شود مغرب نبوده است ، ولى اگر در هواى ابرى به گمان اين كه مغرب شده افطار كند ، و بعد معلوم شود مغرب نبوده قضا لازم نيست.
(نهم) آن كه براى خنك شدن يا بى جهت مضمضه كند ـ يعنى آب در دهان بگرداند ـ و بى اختيار فرو رود ، ولى اگر فراموش كند كه روزه است و آب را فرو دهد ، يا براى وضوى نماز واجب مضمضه كند و بى اختيار فرو رود ، قضا بر او واجب نيست.
(دهم) آن كه كسى از جهت اكراه يا اضطرار يا تقيّه افطار كند.
بى اختيار فرو رفتن از دهان یا بینی
مسأله ۱۶۹۷ ـ اگر غير آب چيز ديگرى را در دهان ببرد و بى اختيار فرو رود ، يا آب داخل بينى كند و بى اختيار فرو رود ، قضا بر او واجب نيست.
استنشاق و مضمضه براى روزه دار
مسأله ۱۶۹۸ ـ استنشاق و مضمضه زياد براى روزه دار مكروه است ، و اگر بعد از مضمضه بخواهد آب دهان را فرو برد ، بهتر آن است كه سه مرتبه آب دهان را بيرون بريزد.
مضمضه يا استنشاق با اینکه می داند بی اختیار فرو می رود
مسأله ۱۶۹۹ ـ اگر انسان بداند كه به واسطه مضمضه يا استنشاق بى اختيار يا از روى فراموشى آب وارد گلويش مى شود ، نبايد مضمضه يا استنشاق كند.
نمازهاى كه بلند يا آهسته خوانده میشود
مسأله ۱۰۰۱ ـ بر مرد واجب است حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند بخواند ، و بر مرد و زن واجب است حمد و سوره نماز ظهر و عصر را آهسته بخوانند.
ارتکاب مبطل روزه در ماه رمضان بعد از يقين به اینكه صبح نشده
مسأله ۱۷۰۰ ـ اگر در ماه رمضان بعد از تحقيق يقين كند كه صبح نشده ، و كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد ، و بعد معلوم شود صبح بوده ، قضا لازم نيست.
بلند خواندن حتى حرف آخر نمازی که جهراً خوانده میشود
مسأله ۱۰۰۲ ـ مرد بايد در نماز صبح و مغرب و عشاء مواظب باشد كه تمام كلمات حمد و سوره حتّى حرف آخر آنها را بلند بخواند.
بلند خواندن زن در نماز صبح و مغرب، که نامحرم صداى او را بشنود
مسأله ۱۰۰۳ ـ زن مى تواند حمد و سوره نماز صبح و مغرب و عشاء را بلند يا آهسته بخواند ، و اگر نامحرم صدايش را بشنود ـ بنابر احتياط واجب ـ آهسته بخواند ، ولى در صورتى كه شنواندن بر زن حرام باشد ـ مثل اين كه قرائت را با خضوع در قول و صداى ظريف بخواند و نامحرم بشنود ـ جايز نيست بلند بخواند ، و اگر خواند نمازش باطل است.
شك در اینكه مغرب يا صبح شده يا نه(بنگرید مسأله ۱۶۹۶چهارم)
مسأله ۱۷۰۱ ـ اگر انسان شكّ كند كه مغرب شده يا نه ، نمى تواند افطار كند ، ولى اگر شكّ كند كه صبح شده يا نه ، پيش از تحقيق هم مى تواند كارى كه روزه را باطل مى كند انجام دهد.
بی جا بلند يا آهسته خواندن
مسأله ۱۰۰۴ ـ اگر در جايى كه بايد نماز را بلند بخواند عمداً آهسته بخواند ، يا در جايى كه بايد آهسته بخواند عمداً بلند بخواند ، نمازش باطل است ، ولى اگر از روى فراموشى يا ندانستن مسأله باشد صحيح است ، و اگر در بين خواندن حمد و سوره هم بفهمد اشتباه كرده ، لازم نيست مقدارى را كه خوانده دوباره بخواند.
بلند خواندن حمد و سوره با صدای بيشتر از معمول
مسأله ۱۰۰۵ ـ اگر كسى در خواندن حمد و سوره بيشتر از معمول صدايش را بلند كند ـ مثل اين كه آنها را با فرياد بخواند ـ نمازش باطل است.
ياد گرفتن كه صحيح نماز و حکم كسى كه نمىتواند
مسأله ۱۰۰۶ ـ انسان بايد نماز را ياد بگيرد كه صحيح به جا آورد ، و كسى كه به هيچ وجه نمى تواند صحيح آن را ياد بگيرد ، بايد به هر طور كه مى تواند بخواند ، و احتياط مستحبّ آن است كه آنچه را كه امام از مأموم تحمّل مى كند ، اگر نتواند ياد بگيرد ، نماز را به جماعت به جا آورد.
كسى كه نماز را به خوبى نمىداند و مىتواند ياد بگيرد
مسأله ۱۰۰۷ ـ كسى كه حمد و سوره و چيزهاى ديگر نماز را به خوبى نمى داند و مى تواند ياد بگيرد ، چنانچه وقت نماز وسعت دارد بايد ياد بگيرد ، و اگر وقت تنگ است ، در صورتى كه ممكن باشد بايد نمازش را به جماعت بخواند.
مزد گرفتن براى ياد دادن مستحبات و واجبات نماز
مسأله ۱۰۰۸ ـ مزد گرفتن براى ياد دادن مستحبات نمازجايز است و احتياط واجب آن است كه براى ياد دادن واجبات نماز مزد نگيرد.
ندانستن يكى از كلمات حمد يا سوره به جهت کوتاهی در یادگیری
مسأله ۱۰۰۹ ـ اگر يكى از كلمات حمد يا سوره را نداند و مقصّر باشد ، يا عمداً آن را نگويد ، يا به جاى حرفى حرف ديگر بگويد ، مثلا به جاى (ض) ، (ظ) بگويد ، يا جايى كه بايد بدون زير و زبر خوانده شود ، زير و زبر بدهد ، يا تشديد را نگويد ، نماز او باطل است.
کسی که كلمهاى را صحيح بداند و بعد بفهمد غلط است
مسأله ۱۰۱۰ ـ اگر انسان كلمه اى را صحيح بداند ، و در نماز همان طور بخواند ، و بعد بفهمد غلط خوانده ، در صورتى كه در اعتقاد به صحّت قاصر بوده ، نمازش صحيح است ، و احتياط مستحبّ آن است كه دوباره نماز را بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نمايد ، و در صورتى كه مقصّر بوده بايد دوباره بخواند ، و اگر وقت گذشته قضا نمايد.
قضاى روزه هاى ديوانه ای که عاقل شود
مسأله ۱۷۰۲ ـ اگر ديوانه عاقل شود ، واجب نيست روزه هاى وقتى را كه ديوانه بوده قضا نمايد.
کسی که تلفّظ حرف یا حرکت کلمه ای را نداند
مسأله ۱۰۱۱ ـ اگر نداند مثلا كلمه اى به (س) است يا به (ص) بايد ياد بگيرد ، و چنانچه دو جور يا بيشتر بخواند ، در صورتى كه قصد جزئيّت داشته باشد به آنچه كه صحيح است و به غير آن هم عرفاً ذكر غلط يا قرآن غلط گفته شود ـ مثل آن كه در ( اِهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتَقِيمَ ) مستقيم را يك مرتبه با (س) و يك مرتبه با (ص) بخواند ـ نمازش صحيح است ، و در صورتى كه كلام آدمى گفته شود ، نمازش باطل است ، و همچنين است اگر مثلا زير و زبر كلمه اى را نداند ، ولى اگر در آخر كلمه اى باشد كه وقف بر آن جايز است و هميشه وقف كند يا وصل به سكون نمايد ، ياد گرفتن حركت آخر آن كلمه واجب نيست ، و نمازش صحيح است.
كلماتى كه مدّش مستحب يا واجب است
مسأله ۱۰۱۲ ـ اگر در كلمه اى واو باشد و حرف قبل از واو در آن كلمه پيش داشته باشد ، و حرف بعد از واو در آن كلمه همزه باشد ، مثل كلمه (سُوْء) و همچنين اگر در كلمه اى الف باشد و حرف قبل از الف در آن كلمه زبر داشته باشد و حرف بعد از الف در آن كلمه همزه باشد ، مثل (جآءَ) و نيز اگر در كلمه اى ياء باشد و حرف پيش از ياء در آن كلمه زير داشته باشد و حرف بعد از ياء در آن كلمه همزه باشد مثل (جِئ) بنابر احتياط مستحبّ اين سه حرف را با مدّ ـ يعنى با كشيدن ـ بخواند.
و اگر بعد از اين حروف ـ واو و الف و ياء ـ به جاى همزه حرفى باشد كه ساكن است ـ يعنى زير و زبر و پيش ندارد ـ بايد اين سه حرف را مدّ بدهد ، مثلا در (وَ لاَ الضَّآلِّينَ) كه بعد از الف حرف لام ساكن است ، بايد الف آن را با مدّ بخواند ، و چنانچه به دستورى كه در اين صورت بيان شد رفتار نكند ، نمازش باطل است.
وقف به حركت و وصل به سكون در نماز
مسأله ۱۰۱۳ ـ احتياط واجب آن است كه در نماز وقف به حركت ننمايد ، و معناى وقف به حركت آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه اى را بگويد و بين آن كلمه و كلمه بعدش فاصله دهد ، مثلا بگويد: (الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) و ميم (الرَّحِيمِ) را زير بدهد و بعد قدرى فاصله دهد و بگويد: (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ).
و احتياط مستحبّ آن است كه وصل به سكون ننمايد ، و معناى وصل به سكون آن است كه زير يا زبر يا پيش آخر كلمه اى را نگويد ، و آن كلمه را به كلمه بعد بچسباند ، مثل آن كه بگويد: (الرَّحْمنِ الرَّحِيم) و ميم (الرَّحِيم) را زير ندهد ، و بدون فاصله (مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ) را بگويد.