كسى كه در آب كشيدن چيزى يقين و اطمينان پيدا نمىكند
مسأله ۲۳۰ ـ اگر انسان حالى دارد كه در آب كشيدن چيز نجس يقين و اطمينان پيدا نمى كند ، مى تواند به آنچه كه افراد متعارف در تطهير عمل مى كنند اكتفا نمايد.
خارج شدن خون به مقدار متعارف از ذبيحه حلال گوشت
مسأله ۲۳۱ ـ خونى كه در جوف ذبيحه بعد از كشتن آن به طريق شرعى باقى مى ماند ، اگر خون به مقدار متعارف خارج شده باشد ـ چنان كه در مسأله«۹۸» گذشت ـ پاك است.
خارج شدن خون به مقدار متعارف از ذبيحه حرام گوشت
مسأله ۲۳۲ ـ حكم سابق مختص به حيوان حلال گوشت است و در حيوان حرام گوشت جارى نيست.
ظرف يا چيزى كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده
مسأله ۲۳۳ ـ ظرفى كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده است ، آشاميدن و خوردن چيزى از آن در صورتى كه رطوبتى موجب نجاستش شده باشد حرام است ، و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و كارهايى كه بايد با چيز پاك انجام داد استعمال كنند ، و احتياط مستحبّ آن است كه چرم سگ و خوك و مردار را ، اگر چه ظرف هم نباشد استعمال نكنند.
ظرف طلا و نقره
مسأله ۲۳۴ ـ خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره حرام است ، و بنابر احتياط واجب مطلق استعمال آنها هر چند زينت نمودن اطاق باشد ، جايز نيست ، ولى نگاه داشتن آنها مانعى ندارد ، و ساختن ظرف طلا و نقره و اجرت گرفتن بر آن و خريد و فروش آنها جايز است ، مگر براى زينت نمودن كه محلّ اشكال است.
گيره استكان از طلا و نقره
مسأله ۲۳۵ ـ گيره استكان كه از طلا يا نقره مى سازند ، اگر بعد از برداشتن استكان ، ظرف به آن گفته شود حكم استكان طلا و نقره را دارد ، و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعى ندارد.
ظرفى كه آبكارى طلا يا نقره شده
مسأله ۲۳۶ ـ استعمال ظرفى كه روى آن را آب طلا يا آب نقره داده اند اشكال ندارد ، ولى ظرفى كه نقره كارى شده از جاى نقره كارى شده آن چيزى نخورند و نياشامند.
ظرفى كه از مخلوط فلز با طلا یا نقره ساخته شده
مسأله ۲۳۷ ـ اگر فلزّى را با طلا يا نقره مخلوط كنند و ظرف بسازند ، چنانچه مقدار آن فلز به قدرى باشد كه ظرف طلا يا نقره به آن نگويند ، استعمال آن مانعى ندارد.
خوردن غذا از ظرفى كه از ظرف طلا و نقره در آن ريخته شده
مسأله ۲۳۸ ـ اگر انسان غذايى را كه در ظرف طلا يا نقره است به قصد اين كه چون غذا خوردن در ظرف طلا و نقره حرام مى باشد در ظرف ديگر بريزد ، خوردن غذا از ظرف دوم ، در صورتى كه عرف آن را انتفاع از ظرف طلا و نقره نداند مانعى ندارد.
بادگیر قلیان و غلاف شمشیر و قاب قرآن از طلا یا نقره
مسأله ۲۳۹ ـ استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و كارد و قاب قرآن اگر از طلا يا نقره باشد اشكال ندارد ، و احتياط مستحبّ آن است كه عطردان و سرمه دان و ترياك دان طلا و نقره را استعمال نكنند.
خوردن و آشاميدن از ظرف طلا يا نقره در حال ناچارى
مسأله ۲۴۰ ـ خوردن و آشاميدن از ظرف طلا يا نقره در حال ناچارى به مقدار رفع ضرورت مانعى ندارد ، ولى زياده بر اين مقدار جايز نيست.
ظرفى كه معلوم نيست از طلا يا نقره باشد یا از چیز دیگر
مسأله ۲۴۱ ـ استعمال ظرفى كه معلوم نيست از طلا يا نقره است يا از چيز ديگر اشكال ندارد.
واجبات وضو
مسأله ۲۴۲ ـ در وضو واجب است صورت و دستها را بشويند و جلوى سر و روى پاها را مسح كنند.
مقدار واجب در شستن صورت
مسأله ۲۴۳ ـ درازاى صورت كه از بالاى پيشانى ـ جايى كه موى سر مى رويد ـ تا آخر چانه است بايد شست ، و پهناى آن به مقدارى كه بين انگشت وسط و شست قرار مى گيرد بايد شسته شود ، و براى آن كه يقين كند اين مقدار كاملا شسته شده بايد كمى از اطراف آن را هم بشويد.
مقدار شستن صورت براى شخص غير متعارف
مسأله ۲۴۴ ـ اگر صورت يا دست كسى كوچكتر يا بزرگتر از متعارف مردم باشد ، بايد ملاحظه كند كه مردمان متعارف تا كجاى صورت خود را مى شويند ، او هم تا همان جا بشويد ، و اگر دست و صورت هر دو بر خلاف متعارف ولى با هم متناسب هستند بايد به كيفيّتى كه در مسأله قبل گذشت بشويد.
احتمال بودن مانعى در صورت
مسأله ۲۴۵ ـ اگر احتمال دهد چرك يا چيز ديگرى در ابروها و گوشه هاى چشم و لب او هست كه مانع رسيدن آب به آنها است ، چنانچه احتمال او عقلايى باشد ، بايد پيش از وضو رسيدگى كند كه اگر هست بر طرف نمايد.
پوست صورت اگر از لاى مو پيدا باشد
مسأله ۲۴۶ ـ اگر پوست صورت از لاى مو پيدا باشد بايد آب را به پوست برساند، و اگر پيدا نباشد شستن مو كافيست، و رساندن آب به زير آن لازم نيست.
شك در اینكه پوست صورت از لاى مو پيداست يا نه
مسأله ۲۴۷ ـ اگر شكّ كند پوست صورت از لاى مو پيداست يا نه ، بايد مو را بشويد و آب را به پوست هم برساند.
مقدمه علمیه در شستن مقدار واجب صورت
مسأله ۲۴۸ ـ شستن توى بينى و مقدارى از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمى شود واجب نيست ، ولى بايد يقين كند كه از جاهايى كه بايد شسته شود چيزى باقى نمانده است ، و كسى كه نمى دانسته بايد مقدارى را بشويد كه يقين به تحقّق واجب پيدا شود ، اگر نداند در وضوهايى كه گرفته آن مقدار را شسته يا نه ، نمازى را كه با آن وضو خوانده است و وقتش باقى است با وضوى جديد اعاده نمايد ، و نمازهايى كه وقتش گذشته قضا كند.
شستن دستها و صورت از بالا به پائين
مسأله ۲۴۹ ـ بايد دستها را از بالا به پايين شست ، و اگر از پايين به بالا بشويد باطل است ، و همچنين صورت را بنابر احتياط واجب.
دست را تر کردن و به صورت و دستها كشیدن
مسأله ۲۵۰ ـ اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد ، چنانچه ترى دست به قدرى باشد كه به واسطه كشيدن دست آب كمى بر آنها جارى شود ، كافيست.
ترتيب بين صورت و دستها و مقدار شستن دستها
مسأله ۲۵۱ ـ بعد از شستن صورت بايد دست راست و بعد از آن دست چپ را از آرنج تا سر انگشتها بشويد.
مقدمه علمیه در شستن آرنج
مسأله ۲۵۲ ـ براى آن كه يقين كند آرنج را كاملا شسته بايد مقدارى بالاتر از آرنج را هم بشويد.
كسى كه پیش از وضو، دستهای خود را تا مچ شسته
مسأله ۲۵۳ ـ كسى كه پيش از شستن صورت دستهاى خود را تا مچ شسته ، در موقع وضو بايد تا سر انگشتان بشويد ، و اگر فقط تا مچ بشويد وضوى او باطل است.
مرتبه اول و دوم و سوم در شستن صورت و دستها
مسأله ۲۵۴ ـ شستن صورت و دستها در وضو ، مرتبه اوّل واجب و مرتبه دوم مستحبّ و مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مى باشد ، و اين كه كدام شستن اوّل يا دوم يا سوم است مربوط به اين است كه شستن عضو به قصد وضو باشد ، مثلا اگر سه مرتبه آب به صورت بريزد و به مرتبه سوم قصد شستن براى وضو نمايد ، اشكال ندارد و مرتبه سوم شستن اوّل شمرده مى شود ، ولى اگر سه مرتبه آب به صورت بريزد و به هر يك قصد شستن براى وضو نمايد مرتبه سوم حرام است.
مسح سر با همان ترى آب وضو
مسأله ۲۵۵ ـ بعد از شستن هر دو دست بايد جلوى سر را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند ، و احتياط واجب آن است كه مسح با باطن كف دست راست باشد ، و بنابر احتياط مستحبّ مسح را از بالا به پايين انجام دهد.
محل مسح سر و مقدار آن
مسأله ۲۵۶ ـ يك قسمت از چهار قسمت سر ، كه مقابل پيشانى است جاى مسح مى باشد ، و هر جاى اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافيست ، و مستحبّ است كه اندازه مسح از پهنا به اندازه پهناى سه انگشت بسته باشد ، و بهتر است از درازا به اندازه درازاى يك انگشت باشد.
مسح بر موى سر و موهاى بلند
مسأله ۲۵۷ ـ لازم نيست مسح سر بر پوست آن باشد بلكه بر موى جلوى سر هم صحيح است ، ولى كسى كه موى جلوى سر او به اندازه اى بلند است كه اگر مثلا شانه كند به صورتش مى ريزد يا به جاهاى ديگر سر مى رسد ، بايد بيخ موها را مسح كند ، يا فرق سر را باز كرده پوست سر را مسح نمايد ، و اگر موهايى را كه به صورت مى ريزد يا به جاى ديگر سر مى رسد جلوى سر جمع كند و بر آنها مسح نمايد يا بر موى جاهاى ديگر سر كه جلوى آن آمده مسح كند ، چنين مسحى باطل است.
مسح پا و محل مسح و مقدار و ترتيب آن
مسأله ۲۵۸ ـ بعد از مسح سر بايد با ترى آب وضو كه در دست مانده است روى پاها را مسح كند ، و اندازه واجب آن از سر يكى از انگشتها تا برآمدگى روى پا است ، و احتياط مستحبّ آن است كه تا مفصل مسح نمايد ، و احتياط واجب آن است كه پاى راست را مقدّم بر پاى چپ بدارد ، و همچنين پاى راست را با دست راست و پاى چپ را با دست چپ مسح نمايد.
پهناى مسح پا
مسأله ۲۵۹ ـ پهناى مسح پا به هر اندازه باشد كافيست ، ولى افضل آن است كه تمام روى پا را با تمام كف دست مسح نمايد.