زنی که بعد از نماز طواف بفهمد حیض شده و نداند قبل یا بعد طواف یا در اثناء نماز بوده و یا قبل اتمام نماز بوده
مسأله ۲۹۰ ـ اگر زن پس از انجام طواف و نماز آن متوجّه شود كه حائض شده، ولى نداند حيض شدنش قبل از طواف بوده يا بعد از طواف و قبل از نماز بوده، يا در اثناى نماز بوده است، بنا بر صحّت طواف و نمازش بگذارد و چنانچه بداند حيض شدنش پيش از تمام شدن نماز بوده، بايد پس از پاك شدن و غسل نماز را دوباره به جا آورد، ولى اگر وقت تنگ باشد بايد سعى و تقصير را به جا آورده و نماز را پس از اعمال منى و پيش از طواف حجّ انجام دهد.
زنی متمکن از عمره بوده و با علم و عمد تأخیر انداخته تا حیض شده و وقت تنگ شود
مسأله ۲۹۱ ـ اگر زن وارد مكّه شود و متمكّن از اعمال عمره باشد، ولى عمداً و با علم آن قدر انجام اعمال را تأخير اندازد كه حائض شود و وقت تنگ شود، ظاهراً عمره اش فاسد است، و احتياط مستحب آن است كه با همان احرامى كه بسته عدول كند به حجّ افراد و اعمال حجّ افراد را به جا آورد، و در هر حال بايد حجّ را در سال آينده دوباره به جا آورد.
طواف مستحبی و نماز آن اعتبار طهارت
مسأله ۲۹۲ ـ طهارت در طواف مستحب معتبر نيست، پس بدون طهارت صحيح است، ولى نماز آن بدون طهارت صحيح نيست.
طواف و نماز معذور از طهارت اختیاری (مثل وضو یا غسل جبیره ای) و مبطون و مستحاضه
مسأله ۲۹۳ ـ كسى كه معذور از طهارت ـ وضو يا غسل ـ اختيارى است، مانند كسى كه بر اعضاى وضو يا غسل جبيره دارد، يا كسى كه مسلوس است ـ يعنى بول او قطره قطره مى ريزد ـ به همان دستورى كه براى نماز خود طهارت مى گيرد، براى طواف نيز همان طهارت كافى است.
ولى كسى كه مبطون است ـ يعنى نمى تواند از غايط خوددارى نمايد ـ بعيد نيست كه بتواند براى طواف و نماز آن نايب بگيرد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه ـ در صورت تمكّن ـ جمع كند بين انجام طواف و نماز آن با طهارت عذرى و بين نايب گرفتن براى آن دو.
و اما زن مستحاضه، چنانچه استحاضه اش قليله باشد بايد وضو بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هركدام از طواف و نماز آن يك وضو بگيرد.
و چنانچه متوسطه باشد بايد هم غسل كند و هم وضو بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هركدام از طواف و نماز آن يك وضو بگيرد.
و اگر كثيره باشد بايد غسل كند، و احتياط واجب آن است كه براى هركدام از طواف و نماز آن يك غسل كند، و لازم نيست وضو بگيرد حتى اگر حدث اصغر از او سرزده باشد.
و اين دستوراتى كه براى زن مستحاضه ذكر شد، در صورتى است كه وظيفه اى كه براى نماز يوميّه اش معيّن شده است انجام نداده باشد، و يا اگر انجام داده، بعد از آن خون ديده باشد، و در غير اين دو صورت آنچه ذكر شد از وجوب وضو و غسل، مبنى بر احتياط واجب است.
شرط سوّم صحت طواف: طهارت بدن و لباس
سوم: (از شرايط صحّت طواف) بنابر احتياط واجب طهارت بدن و لباس از نجاست است، و از نجاستى كه در بدن يا لباس نمازگزار عفو شده است ـ مانند خون كمتر از درهم ـ در طواف عفو نشده است.
خون جراحت دربدن یا لباس طواف گذار و حمل متنجّس، چیز نجسی که به اندازه ساتر نماز نباشد
مسأله ۲۹۴ ـ بودن خون قرحه و جراحت در بدن يا لباس در طواف، در صورتى كه اجتناب از آن حرجى باشد مانعى ندارد، و همچنين همراه داشتن چيز متنجس مانعى ندارد.
و احتياط واجب آن است كه از پوشيدن چيز نجسى كه بدن را به اندازه لازم در نماز نمى پوشاند ـ مانند هميان و كلاه ـ در حال طواف اجتناب شود.
علم به نجاست بدن یا لباس در حین طواف یا نماز بعد از انجام آن
مسأله ۲۹۵ ـ اگر طواف كننده پس از انجام طواف متوجّه شود در حين طواف لباس يا بدنش نجس بوده، طوافش صحيح است، و همچنين اگر پس از نماز طواف متوجّه شود در اثناى خواندن نماز بدن يا لباسش نجس بوده، نمازش صحيح است.
کسی که بعد طواف یا نماز آن به یاد آورد که قبلاً بدن و لباسش نجس بوده
مسأله ۲۹۶ ـ هرگاه نجاست بدن يا لباس خود را فراموش كرده و با آنها طواف نمايد و بعد از طواف يادش بيايد، طوافش صحيح است، اگرچه اعاده آن طواف با لباس پاك سزاوارتر است.
و اگر بعد از نماز طواف يادش بيايد، در صورتى كه فراموشى او به جهت اهميت ندادن باشد، كيفرش اين است كه نماز را اعاده نمايد، و در غير اين صورت احتياط واجب آن است كه نماز را دوباره به جا آورد.
علم به نجاست بدن یا لباس یا حدوث آن در اثناء طواف
مسأله ۲۹۷ ـ اگر طواف كننده در اثناى طواف متوجّه شود بدن يا لباسش نجس است، و يا در اثناى آن بدن يا لباسش نجس شود، در صورتى كه بتواند بدون انجام كارى كه منافى با صحّت طواف است، نجاست را زايل كند، بنابر احتياط واجب نجاست را زايل نموده و طواف را تمام نمايد، و در غير اين صورت اقوى صحّت طواف اوست، اگرچه احتياط مستحب آن است كه طواف را قطع نموده و بعد از زايل كردن نجاست بقيه آن را انجام دهد، و در صورتى كه قبل از تمام كردن شوط چهارم باشد، احتياط مستحب آن است كه طواف را قطع نموده و نجاست را زايل كرده و سپس يك طواف كامل به قصد اعم از تمام كردن طواف سابق و يك طواف جديد ـ آن گونه كه در مسأله (۲۸۲) گذشت ـ به جا آورد.
شرط چهارم صحّت طواف: ختان در مرد و پسر ممیّز و غیر ممیّز
چهارم: (از شرايط صحّت طواف) آن است كه طواف كننده اگر مرد، و بنابر اقوى حتى اگر پسر مميّز است، ختنه شده باشد، و احتياط واجب آن است كه پسر غير مميّز نيز در طواف ختنه شده باشد.
طواف و ختان در مرد بالغ و صبیّ ممیّز
مسأله ۲۹۸ ـ اگر محرمى كه ختنه نشده ـ بالغ باشد يا صبىّ مميّز ـ طواف كند طوافش باطل است، و اگر دوباره آن را در حالى كه ختنه شده باشد به جا نياورد، مثل كسى است كه طواف را ترك كرده باشد، و بر او احكام تارك طواف جارى است كه بيان خواهد شد.
استطاعت غیر مختون که ختنه برای او غیر ممکن یا ضرری یا حرجی باشد
مسأله ۲۹۹ ـ هرگاه مكلَّف ختنه نشده مستطيع شود، در صورتى كه بتواند در همان سال استطاعت ختنه كند و به حجّ رود، واجب است اين كار را انجام دهد، و در غير اين صورت حجّ را تا سال بعد تأخير اندازد، و پس از ختنه كردن به حجّ برود.
و چنانچه ختنه كردن براى او اصلا ممكن نباشد، يا ضررى يا حرجى باشد، حجّ از او ساقط نمى شود، و احتياط واجب آن است كه طواف عمره و حجّ را هم خودش انجام دهد و هم براى انجام آنها نايب بگيرد، و پس از آن كه خود و نايبش طواف را انجام دادند، خودش نماز طواف را به جا آورد.
شرط پنجم صحّت طواف: ستر عورت و اباحه ساتر و لباس
پنجم: (از شرايط صحّت طواف) بنا بر اقوى پوشاندن عورت است و معتبر است وسيله پوشش مباح باشد، و احتياط واجب آن است كه تمام لباس طواف كننده مباح باشد، و همچنين احتياط واجب آن است كه تمام شرايط و موانع لباس نمازگزار در پوشش عورت و بقيه لباس طواف كننده رعايت شود.
در طواف امورى معتبر است: شروع از حجر الاسود
اوّل: آن كه شروع طواف از حجرالاسود باشد، و در تحقق آن همين مقدار كافى است كه از نظر عرف شروع طواف از حجر باشد، و بايد تحقق از حجر احراز شود، و لازم نيست اوّل جزء از حجر به محاذات ـ برابر ـ اوّل جزء جلوى بدن باشد، اگرچه احتياط مستحب در محاذات مذكور است، و براى تحقق اين احتياط مى تواند قدرى پيش از حجر بايستد، و نيّت كند شروع طوافش را از نقطه اى كه محاذات واقعى در آن محقّق مى شود، و آنچه زايد بر شروع از اوّل حجر آورده شده به جهت حصول علم به تحقّق واجب باشد.
ختم به حجر الاسود
دوم: آن كه هر شوط طواف را تا رسيدن به حجرالاسود ادامه دهد و در آن جا ختم نمايد، و تحقق آن به اين است كه هر شوط را در همان جا كه آغاز نموده ختم نمايد، اگرچه در شوط آخر (شوط هفتم) احوط آن است كه تا كمى پس از حجرالاسود ادامه دهد، به اين قصد كه انجام مقدار زايد بر مقدار واجب، براى حصول علم به تحقّقِ واجب باشد.
خانه خدا در طرف چپ بدن
سوم: آن كه خانه خدا را در تمام احوال طواف در طرف چپ بدن قرار دهد، بنابراين اگر طرف راست يا رو به رو يا پشت بدن قرار دهد ـ عمداً باشد يا سهواً، حتى اگر به جهت مزاحمت ديگرى باشد ـ آن مقدار جزء طواف شمرده نمى شود، و بايد دوباره آن مقدار را به جا آورد.
و ميزان در قرار دادن خانه را در طرف چپ نظر عرف است، و اعمال دقتهاى غير عرفى، حتى در مورد حجر اسماعيل ((عليه السلام)) و چهار ركن خانه واجب نيست.
قرار دادن حجر اسماعیل(ع) در داخل مطاف
چهارم: آن كه حجر اسماعيل((عليه السلام)) را داخل مطاف قرار دهد، به اين معنى كه طواف كننده وقتى به حجر اسماعيل((عليه السلام)) مى رسد داخل حجر نشود و از بيرون آن طواف نمايد.
خروج شاذروان از محلّی که به روی آن طواف میکند
پنجم: آن كه طواف به دور كعبه صورت گيرد، يعنى اين كه شاذروان ـ كه نام قدرى پيش آمدگى پايين ديوار كعبه است ـ خارج از مطافش ـ محلّ طوافش ـ باشد.
هفت شوط طواف
ششم: آن كه هفت شوط بى كم و زياد و با حركت اختيارى به دور كعبه طواف كند، پس اگر كمتر از هفت شوط طواف كند كفايت نمى كند، و اگر بيش از آن طواف كند، چنانچه با علم و از روى عمد باشد، طواف باطل است، ولى اضافه كردن مقدارى براى حصول يقين به اين كه هفت شوط را به طور كامل انجام داده است ـ و نه به قصد اين كه اضافه جزء طواف باشد ـ مانعى ندارد، و اگر قدرى از طواف را بدون اختيار انجام دهد، صحيح نبوده و بايد آن مقدار را با اختيار تدارك نمايد.
پی در پی بودن هفت شوط طواف و اجزای آن
هفتم: آن كه هفت شوط طواف و اجزاى هر شوط را به گونه اى انجام دهد كه از نظر عرفى پى درپى باشد، مگر در مواردى كه بعد خواهد آمد.
عدم وجوب رعایت فاصلة مقام ابراهیم علیه السلام و کعبه در همة اطراف آن
مسأله ۳۰۰ ـ احتياط آن است كه طواف بين خانه خدا و مقام حضرت ابراهيم((عليه السلام)) باشد و اين مقدار ـ كه تقريباً بيست و شش ذراع و نيم است ـ در همه اطراف كعبه رعايت شود، و چون طواف بايد از پشت حجر اسماعيل((عليه السلام)) باشد ـ آن طور كه در امر چهارم گذشت ـ محلّ طواف در ناحيه حجر تنگ شده و به شش ذراع و نيم تقريباً مى رسد، ولى اقوى اين است كه طواف در خارج اين مقدار براى كسى كه متمكّن از طواف در اين مقدار بدون حرج باشد كفايت مى كند، اگرچه مكروه است.
و امّا براى كسى كه متمكّن از طواف در آن مقدار نيست، يا براى او حرجى است، جايز است ـ بدون كراهت ـ از پشت مقام طواف نمايد.
طوافی که در حین آن از محل طواف خارج شده و داخل کعبه شود
مسأله ۳۰۱ ـ اگر در حال طواف از مطاف ـ محلّ طواف ـ خارج شده، و وارد كعبه شود، طوافش باطل مى شود و بايد آن را دوباره به جا آورد، و اگر خارج شدن از محلّ طواف بعد از تجاوز از نصف طواف باشد ـ يعنى پس از اتمام سه شوط و نيم ـ سزاوارتر آن است كه آن طواف را تمام كند و دوباره آن را به جا آورد.
حرکت روی شاذروان و دست زدن به دیوار و ارکان کعبه حین طواف
مسأله ۳۰۲ ـ اگر مقدارى از طواف خود را روى شاذروان حركت كند، آن مقدار از طواف حساب نمى شود، و اقوى صحّت طواف است، ولى لازم است آن مقدار را دوباره به جا آورد، اگرچه احوط و اولى آن است كه آن مقدار را دوباره به جا آورد و طواف را تمام نمايد، و سپس طواف را از نو به جا آورد.
و احتياط مستحب آن است كه در حين طواف دست خود را به طرف ديوار كعبه ـ چه براى استلام و دست زدن به اركان كعبه يا غير آن ـ دراز نكند.
طواف در داخل حجر اسماعیل علیه السلام، حرکت روی دیوار آن و دست زدن به آن
مسأله ۳۰۳ ـ اگر طواف كننده وارد حجر اسماعيل((عليه السلام)) شود، ظاهر اين است كه اصل طواف او صحيح ولى شوطى كه در آن وارد حجر شده باطل است، و بايد آن شوط را دوباره اعاده كند، و احتياط مستحب آن است كه پس از اعاده آن شوط و اتمام طواف، دوباره طواف را به جا آورد.
و احتياط واجب آن است كه در حال طواف بالاى ديوار حجر حركت نكند، و احتياط مستحب آن است كه در حال طواف دست خود را بر ديوار حجر نگذارد.
خروج از محل طواف در اثناء آن
مسأله ۳۰۴ ـ هرگاه كسى كه مشغول طواف واجب است قبل از تجاوز از شوط چهارم بدون عذر از مطاف ـ محلّ طواف ـ خارج شود، پس اگر مدت زمان خروج از مطاف به اندازه اى باشد كه موالات عرفيّه ـ پى درپى بودن طواف در نظر عرف ـ از بين رفته باشد، طوافش باطل است، و اگر موالات عرفيّه فوت نشده يا خروج از مطاف بعد از تجاوز از شوط چهارم است، احتياط واجب آن است كه پس از اتمام طواف، دوباره آن را به جا آورد، و براى اين احتياط كافى است يك طواف به قصد اعم از تمام كردن طواف قبل و طواف جديد ـ آن طور كه در مسأله (۲۸۲) گذشت ـ به جا آورد.
حدث و حیض شدن و علم به نجاست بدن و لباس در اثناء طواف
مسأله ۳۰۵ ـ هرگاه در حال طواف حدثى از شخص سرزند، حكم آن در مسأله (۲۸۲) گذشت، و هرگاه در آن حال متوجّه شود كه بدن يا لباسش نجس است، حكم آن در مسأله (۲۹۷) گذشت، و اگر در حال طواف زن حائض شود، بايد طواف را قطع كند و فوراً از مسجدالحرام خارج شود، و حكم طوافش در مسأله (۲۸۸) گذشت.
قطع طواف بواسطه مرض یا برآوردن حاجت مؤمن و قطع طواف مستحبی
مسأله ۳۰۶ ـ اگر طواف كننده به واسطه عارض شدن مرض ـ مانند سردرد يا درد شكم ـ ناچار شود طواف خود را قطع كند، چنانچه پيش از اتمام شوط چهارم باشد بايد دوباره طواف را به جا آورد، و چنانچه پس از آن باشد احتياط واجب آن است كه براى مقدار باقى مانده نايب بگيرد و خودش هم يك طواف كامل به قصد اعم از تمام كردن طواف قبل و طواف جديد ـ آن طور كه در مسأله (۲۸۲) گذشت ـ به جا آورد، مگر در صورتى كه طواف را براى برآوردن حاجت برادر مؤمنش قطع كرده باشد، كه در اين صورت باقى مانده طواف را به جا مى آورد و طوافش صحيح است.
و اگر طواف مستحب باشد از همان جا كه قطع كرده بقيّه طواف را به جا آورد، اگرچه قطع طواف بعد از يك شوط يا دو شوط باشد.
قطع طواف برای عیادت مریض یا انجام حاجت خود یا مؤمن، یا برای نماز واجب یا وتر
مسأله ۳۰۷ ـ قطع كردن طواف واجب يا مستحب براى عيادت مريض، يا برآوردن حاجت خود يا برادران مؤمن جايز است، و حكم طواف قطع شده در مسأله قبل گذشت.
و قطع طواف ـ اگرچه واجب باشد ـ براى نماز واجب هنگام داخل شدن وقت آن، مستحب است، و پس از انجام نماز، طواف را از جايى كه قطع كرده تمام مى كند، و اين حكم در مورد نماز وتر، در صورت تنگ شدن وقت آن نيز جارى است.
نشستن و استراحت در اثناء طواف
مسأله ۳۰۸ ـ نشستن در اثناى طواف جهت استراحت و رفع خستگى به مقدارى كه موالات عرفيّه ـ پى درپى بودن طواف از نظر عرف ـ از بين نرود جايز است، و اگر موالات عرفيّه از بين برود طواف باطل مى شود.
قصد ترک طواف در اثناء آن
مسأله ۳۰۹ ـ اگر مقدارى از طواف را به جا آورد و بعد تصميم بگيرد بقيّه را به جا نياورد، اين تصميم ضررى به صحّت طواف نمى رساند، و در صورتى كه پى درپى بودن اجزاء و شوطهاى طواف از نظر عرف به هم نخورده باشد، مى تواند بقيه طواف را به جا آورد و طوافش صحيح است.
ولى اگر از مطاف ـ محلّ طواف ـ خارج شده باشد، حكم آن در مسأله (۳۰۴) گذشت.