قربانی در مصدود و صورت عدم تمکن از آن
مسأله ۴۴۱ ـ در قربانى اى كه با كشتن آن مصدود از احرام خارج مى شود، بين گوسفند و گاو و شتر فرقى نيست، و اگر متمكّن از هيچ كدام نباشد احتياط واجب آن است كه به جاى آن ده روز روزه بگيرد.
مصدود که قبل از صدّ، حج را با نزدیکی فاسد کرده
مسأله ۴۴۲ ـ اگر كسى حجّش را به واسطه نزديكى فاسد كرده باشد و سپس مصدود شود، حكم مصدود بر او جارى مى شود، و علاوه بر قربانى، احتياط واجب آن است كه كفّاره نزديكى را هم بدهد.
مصدود که قربانی حج تمتع را با خود آورده و برای خروج از احرام همان را بکشد
مسأله ۴۴۳ ـ كسى كه قربانى اش را با خودش آورده باشد و مصدود شود مى تواند همان را بكشد و قربانى ديگرى بر او نيست.
عنوان ۱۲۵۲) محصور و تعریف آن
مسأله ۴۴۴ ـ محصور كسى است كه پس از بستن احرام حجّ يا عمره، به جهت مرضى يا مانند آن، ممنوع از ادامه حجّ يا عمره اش باشد.
محصور در عمرة مفرده و عمره تمتع و حج تمتع
مسأله ۴۴۵ ـ كسى كه محصور مى شود، چند صورت دارد:
اوّل: آن كه در عمره مفرده محصور شود، كه در اين صورت احتياط واجب آن است كه يك قربانى يا قيمت آن را به همسفرانش بسپارد، و با آنها قرار بگذارد كه در وقت معيّنى آن را در مكّه بكشند، و پس از فرا رسيدن آن وقت، تقصير كند و از احرام خارج شود.
و به خارج شدن از احرام در عمره مفرده به صورتى كه ذكر شد، تمام محرّمات احرام بجز زن حلال مى شود، و براى حلال شدن زن بايد پس از بهبودى و رفع مانع يك عمره مفرده ديگرى به جا آورد.
دوم: آن كه در عمره تمتّع محصور شود، كه در اين صورت وظيفه اش اين است كه يك قربانى يا قيمت آن را به همسفرانش بسپارد، و با آنها قرار بگذارد كه در وقت معيّنى آن را در مكّه بكشند، و پس از فرا رسيدن آن وقت تقصير كند و از احرام خارج شود، و به اين ترتيب، تمام محرّمات احرام براى او حلال مى شود، و بنابر احتياط واجب زن براى او حلال نمى شود، مگر با به جا آوردن عمره مفرده اى بعد از رفع حصر.
سوم: آن كه در حجّ محصور شود، كه در اين صورت خروج او از احرام به قربانى كردن روز عيد در منى مى باشد، و بنابر احتياط واجب زن براى او حلال نمى شود، مگر اين كه طواف كند و سعى نمايد و طواف نساء را در حجّ يا عمره اى به جا آورد.
محصور که قربانی را فرستاده درصورت درک وقوفین یا مشعر یا عدم درک آنها
مسأله ۴۴۶ ـ هرگاه محصور شود و قربانى خود را بفرستد، سپس بيمارى او سبكتر شود، چنانچه گمان داشته باشد كه حجّ را درك مى كند بايد به حاجيها ملحق شود، و همچنين ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر احتمال دهد كه حجّ را درك مى كند، كه در اين صورت چنانچه وقوف در عرفات و مشعر را درك كند، يا تنها وقوف در مشعر را ـ به نحوى كه گذشت ـ درك كند، حجّ را درك كرده، وگرنه چنانچه از طرف او قربانى نشود، حجّش منقلب به عمره مفرده مى شود و بايد آن را انجام دهد.
و اگر از طرف او قربانى شود، از احرام خارج مى شود، و بنابر احتياط واجب زن براى او حلال نمى شود، مگر با انجام طواف و سعى و طواف نساء در حجّ يا در عمره مفرده اى.
محصور از اعمال منی
مسأله ۴۴۷ ـ اگر محصور از انجام مناسك منى شد، بايد براى رمى جمره عقبه و قربانى نايب بگيرد، سپس حلق يا تقصير كند، و چنانچه در منى نباشد و تمكّن داشته و حرجى نباشد، بايد مويش را به منى بفرستد، و پس از آن بقيّه اعمال را به جا آورد.
و اگر متمكّن نباشد نايب بگيرد، ظاهر آن است كه بايد قيمت قربانى را نزد شخصى بگذارد تا از طرف او قربانى كند، سپس در همان جايى كه محصور شده، حلق يا تقصير نمايد، و بعد از آن بقيّه اعمال را به جا آورد، و پس از آن تمام محرّمات احرام، حتى زن، براى او حلال مى شود، و حجّش صحيح است، و احتياط واجب آن است كه در سال بعد يا خودش رمى را قضا كند و يا براى آن نايب بگيرد.
و اگر پس از هر دو وقوف محصور از بقيّه مناسك حجّ شد، بايد براى انجام بقيّه اعمال نايب بگيرد، و پس از انجام همه اعمال توسط نايب تمام محرّمات احرام براى او حلال مى شود.
محصور که قربانی را فرستاده ولی قبل ذبح آن به علت اذیت سرش آن را بتراشد و کفارة آن
مسأله ۴۴۸ ـ هرگاه مرد حاجى محصور شود و قربانى را بفرستد، ولى قبل از آن كه قربانى به جاى خود برسد و وقت تعيين شده براى كشتن آن فرا برسد، سرش او را اذّيت كند، جايز است قبل از رسيدن آن وقت سرش را بتراشد، ولى اگر تراشيد بايد در همان جايى كه هست يك گوسفند بكشد، يا سه روز روزه بگيرد، يا به شش مسكين هركدام دو مُدّ ـ تقريباً يك كيلو و نيم ـ طعام صدقه دهد.
محصور که با قربانی از احرام خارج شده و وجوب حج بر او
مسأله ۴۴۹ ـ با خارج شدن محصور از احرام به واسطه قربانى كردن، در صورتى كه استطاعت او تا سال بعد باقى بماند، يا وجوب حجّ در ذمّه او از قبل استقرار يافته باشد، حجّ از او ساقط نمى شود، و بايد در سال بعد حجّ نمايد.
محصور که قربانی و قیمتش را نداشته باشد
مسأله ۴۵۰ ـ محصور اگر نه قربانى داشته باشد و نه قيمتش را، بايد به جاى آن ده روز روزه بگيرد.
جايگاه تقلید
مسأله ۱ ـ اعتقاد انسان به اصول دين اسلام بايد بر پايه علم باشد ، و تقليد ـ يعنى پيروى از غير بدون حصول علم ـ در اصول دين باطل است ، ولى در غير اصول دين از احكامى كه قطعى و ضرورى نيست و همچنين موضوعاتى كه محتاج به استنباط است بايد يا مجتهد باشد كه بتواند وظايف خود را از روى مدارك آنها به دست آورد ، و يا به دستور مجتهدى كه شرايط آن خواهد آمد رفتار نمايد ، و يا احتياط كند ، يعنى به گونه اى عمل نمايد كه يقين پيدا كند تكليف را انجام داده ، مثلا اگر عدّه اى از مجتهدين عملى را حرام مى دانند و عدّه ديگر مى گويند حرام نيست ، آن عمل را ترك كند ، و اگر عملى را بعضى واجب و بعضى جايز مى دانند به جا آورد ، پس كسانى كه مجتهد نيستند و نمى توانند به احتياط عمل كنند بايد تقليد نمايند.
معنای تقلید و شرائط مجتهدى كه انسان از او تقليد مىكند
مسأله ۲ ـ تقليد در آنچه در مسأله قبل گذشت عمل كردن به دستور مجتهد است ، و قول مجتهدى براى مقلّد حجّت است كه مرد و عاقل و شيعه دوازده امامى و حلال زاده و زنده ـ هر چند به ادراك حيات او در حالى كه مميّز باشد ـ و عادل و بنابر احتياط واجب بالغ باشد.
و عادل كسى است كه كارهايى را كه بر او واجب است به جا آورد و كارهايى كه بر او حرام است ترك كند ، و نشانه عدالت اين است كه در ظاهر شخص خوبى باشد كه اگر از اهل محلّ يا همسايگان او يا كسانى كه با او معاشرت دارند حال او را بپرسند خوبى او را تصديق نمايند.
و مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند ـ در صورتى كه علم اگر چه اجمالا به اختلاف بين مجتهدين در فتوا نسبت به مسائل محلّ ابتلاء داشته باشد ـ بايد اعلم باشد ، يعنى در فهميدن حكم خدا و وظايف مقرّره به حكم عقل و شرع از تمام مجتهدهاى زمان خود بهتر بوده ، مگر اين كه قول غير اعلم مطابق با احتياط باشد.
راه شناخت مجتهد و اعلم
مسأله ۳ ـ مجتهد و اعلم را از چند راه مى توان شناخت:
(اوّل) آن كه خود انسان يقين كند ، مثل آن كه در مرتبه اى از علم باشد كه بتواند مجتهد و اعلم را بشناسد.
(دوم) آن كه دو نفر عالم عادل كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند ، مجتهد يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند به شرط آن كه دو نفر عالم عادل ديگر با گفته آنان مخالفت ننمايند ، و اقوى ثبوت اجتهاد و اعلميّت به گفته ثقه خبير است در صورتى كه ظنّ بر خلاف گفته او نباشد.
(سوم) آن كه عدّه اى از اهل علم كه مى توانند مجتهد و اعلم را تشخيص دهند و از گفته آنان اطمينان پيدا شود ، مجتهد بودن يا اعلم بودن كسى را تصديق كنند.
تساوی بین دو مجتهد یا معلوم نشدن اعلم
مسأله ۴ ـ اگر بين دو مجتهد يا بيشتر در فتاواى مورد ابتلا علم به اختلاف باشد ـ اگر چه اجمالا ـ در صورتى كه بداند يا حجّت شرعيّه بر تساوى آنان در علم باشد بايد به فتواى كسى كه فتواى او مطابق با احتياط است عمل كند ، و چنانچه فتواى يكى از آنان مطابق با احتياط نباشد ـ مثل اين كه يكى فتوا به قصر و ديگرى فتوا به تمام بدهد ـ احتياط كند به جمع بين آن دو.
و اگر احتياط ممكن نباشد ـ مثل اين كه يكى فتوا به وجوب عملى و ديگرى فتوا به حرمت عملى بدهد ـ يا مشقّت داشته باشد بنابر احتياط بايد به فتواى كسى كه ورع او در فتوا دادن بيشتر است عمل كند ، و اگر در اين جهت هم متساويند مخيّر است.
و همچنين است در غير اين صورت ـ چه وجود اعلم معلوم ولى معيّن نباشد و يا وجود اعلم محتمل باشد ـ اگر احتياط ممكن بوده و مشقّت نداشته باشد.
و اگر احتياط ممكن نباشد يا مشقّت داشته باشد ، در صورتى كه وجود اعلم معلوم ولى معيّن نباشد ، چنانچه احتمال اعلميّت در يك طرف بيشتر باشد بايد به فتواى او عمل كند ، و اگر مساوى باشد بنابر احتياط بايد به فتواى اورع در فتوا عمل نمايد و اگر در اين جهت هم متساويند مخيّر است.
و در صورتى كه وجود اعلم محتمل باشد بنابر احتياط بايد به فتواى كسى كه گمان دارد يا احتمال مى دهد اعلم است يا احتمال اعلميّت در او اقوى است عمل كند ، و گرنه بنابر احتياط بايد به فتواى اورع در فتوا عمل نمايد ، و اگر در اين جهت هم متساويند مخيّر است.
راه بدست آوردن فتواى مجتهد
مسأله ۵ ـ به دست آوردن فتواى مجتهد چهار راه دارد:
(اوّل) شنيدن از خود مجتهد.
(دوم) شنيدن از دو نفر عادل كه فتواى مجتهد را نقل كنند.
(سوم) شنيدن از شخصى كه مورد وثوق است و ظنّ بر خلاف گفته او نيست ، يا به گفته او اطمينان دارد.
(چهارم) ديدن در رساله مجتهد در صورتى كه انسان به درستى آن رساله اطمينان داشته باشد.
احتمال اینکه فتواى مجتهد عوض شده
مسأله ۶ ـ تا انسان يقين نكند كه فتواى مجتهد عوض شده است مى تواند به آن عمل نمايد ، و اگر احتمال دهد كه فتواى او عوض شده جستجو لازم نيست.
تفاوت فتوى و احتياط يا محلّ اشكال، و مورد قصد رجاء
مسأله ۷ ـ اگر مجتهد اعلم در مسأله اى فتوا دهد ، كسى كه وظيفه اش تقليد از اوست نمى تواند در آن مسأله به فتواى مجتهد ديگرى عمل كند ، ولى اگر فتوا ندهد و بفرمايد احتياط آن است كه فلان طور عمل شود ـ مثلا بفرمايد: احتياط آن است كه در ركعت سوم و چهارم نماز سه مرتبه بگويد : ( سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَ اللّهُ اَكْبَرُ ) ـ مقلّد بايد يا به اين احتياط كه احتياط واجبش گويند عمل كند ، يا به فتواى مجتهد ديگرى كه بعد از او از ديگران اعلم باشد و مى گويد يك مرتبه كفايت مى كند عمل نمايد ، و همچنين است اگر مجتهد اعلم بفرمايد مسأله محلّ تأمل يا محلّ اشكال است.
و در فعل مستحبّات و ترك مكروهات ذكر شده در اين رساله قصد رجاء شود.
معناى احتياط مستحبّ
مسأله ۸ ـ اگر مجتهد اعلم بعد از آن كه در مسأله فتوا داده يا قبل از فتوا احتياط كند ـ مثلا بفرمايد: ظرف نجس را يك مرتبه در آب كرّ بشويند پاك مى شود ، اگر چه احتياط آن است كه سه مرتبه بشويند ـ مقلّد او مى تواند عمل به آن احتياط را كه احتياط مستحبّ گويند ترك كند.
اگر مجتهدى كه وظيفه انسان تقليد از او بوده از دنيا برود
مسأله ۹ ـ اگر مجتهدى كه وظيفه انسان تقليد از او بوده از دنيا برود، در صورتى كه اعلم بودن مجتهد زنده از ميّت برايش ثابت شود ، در مسائل مورد ابتلايى كه علم ـ اگر چه اجمالا ـ به اختلاف بين ميّت و حىّ دارد واجب است به حىّ رجوع كند ، و در صورتى كه اعلميّت مجتهد ميّت برايش ثابت بوده ، مادامى كه اعلم بودن مجتهد زنده برايش ثابت نشود بايد به فتواى مجتهد ميّت عمل كند، چه در زمان حيات او التزام به عمل به فتواى او داشته يا نداشته باشد ، و چه عمل به فتواى او كرده يا نكرده باشد ، و چه فتواى او را ياد گرفته يا ياد نگرفته باشد.
رجوع به تقليد از مجتهدى كه از دنيا رفته بعد از تقليد از مجتهد زنده
مسأله ۱۰ ـ اگر در مسأله اى وظيفه اش آن بوده كه از مجتهد زنده تقليد كند دوباره نمى تواند از مجتهدى كه از دنيا رفته تقليد نمايد.
وظيفه انسان در مسائلى كه مورد ابتلاى اوست
مسأله ۱۱ ـ مسائلى را كه انسان معمولا به آنها مبتلا مى شود واجب است ياد بگيرد.
مسألهاى كه انسان حكم آن را نمىداند یا فتوای اعلم در دسترس نباشد
مسأله ۱۲ ـ اگر براى انسان مسأله اى پيش آيد كه حكم آن را نمى داند ، بايد احتياط كند يا اين كه با شرايطى كه ذكر شد تقليد نمايد ، ولى چنانچه مخالفت غير اعلم با اعلم را در مسائل مورد ابتلا بداند ـ اگر چه اجمالا ـ و فتواى اعلم در دسترس نباشد و تأخير عمل تا روشن شدن فتواى اعلم و احتياط ممكن نباشد يا حرجى باشد ، مى تواند از غير اعلم تقليد نمايد.
تغيير كردن يا اشتباهاً نقل کردن فتوای مجتهد
مسأله ۱۳ ـ اگر كسى فتواى مجتهدى را به ديگرى بگويد ، چنانچه فتواى آن مجتهد عوض شود لازم نيست به او خبر دهد كه فتواى آن مجتهد عوض شده ، ولى اگر بعد از گفتن فتوا بفهمد اشتباه كرده ، در صورتى كه مخالفت حكم الزامى لازم بيايد و ممكن باشد بايد اشتباه او را بر طرف كند.
مكلفى كه مدتى اعمال خود را بدون تقليد انجام داده
مسأله ۱۴ ـ مكلّفى كه مدّتى اعمال خود را بدون تقليد انجام داده ، در صورتى كه مطابق با واقع يا فتواى مجتهدى باشد كه فعلا وظيفه اش تقليد از اوست صحيح است.
تعريف آب مضاف و مطلق و اقسام آن
مسأله ۱۵ ـ آب يا مطلق است يا مضاف ، آب مضاف آبى است كه آن را از چيزى بگيرند مثل آب هندوانه و گلاب ، يا با چيزى مخلوط باشد مثل آبى كه به قدرى با گل يا مانند آن مخلوط شود كه ديگر به آن آب نگويند ، و غير اينها آب مطلق است ، و آن بر پنج قسم است : (اوّل) آب كرّ ، (دوم) آب قليل ، (سوم) آب جارى ، (چهارم) آب باران ، (پنجم) آب چاه.
مقدار آب كرّ
مسأله ۱۶ ـ آب كرّ مقدار آبى است كه اگر در ظرفى كه درازا و پهنا و گودى آن هر يك سه وجب است بريزند ، آن ظرف را پر كند.
چگونگى نجس شدن آب كرّ
مسأله ۱۷ ـ اگر عين نجس مانند بول و خون يا چيزى كه نجس شده است مانند لباس نجس به آب كرّ برسد ، چنانچه به واسطه نجاست بو يا رنگ يا مزه آب تغيير كند نجس مى شود ، و اگر تغيير نكند نجس نمى شود.
تغيير اوصاف آب كرّ به واسطه غير نجاست
مسأله ۱۸ ـ اگر بو يا رنگ يا مزه آب كرّ به واسطه غير نجاست تغيير كند ، نجس نمى شود.
تغيير اوصاف قسمتى از آب كرّ بخاطر نجاست و حكم بقيه آن
مسأله ۱۹ ـ اگر عين نجس مانند خون به آبى كه بيشتر از كرّ است برسد و بو يا رنگ يا مزه قسمتى از آن را تغيير دهد ، چنانچه مقدارى كه تغيير نكرده كمتر از كرّ باشد تمام آب نجس مى شود ، و اگر به اندازه كرّ يا بيشتر باشد مقدارى كه بو يا رنگ يا مزه آن تغيير كرده نجس است.
تطهير آب نجس با آب فوّاره
مسأله ۲۰ ـ آب فوّاره اگر متّصل به كرّ باشد آب نجس را پاك مى كند ، ولى اگر قطره قطره روى آب نجس بريزد آن را پاك نمى كند ، مگر آن كه چيزى روى فوّاره بگيرند تا آب آن قبل از قطره قطره شدن به آب نجس متّصل شود ، و بنابر احتياط مستحبّ بايد آب فوّاره با آن آب نجس مخلوط گردد.