احرام پیش از میقات و دو استثناء (نذر و عمرة رجبیه)
مسأله ۱۶۱ ـ احرام بستن پيش از ميقات جايز نيست، و عبور كردن از ميقات با احرام كفايت نمى كند، بلكه بايد از خود ميقات احرام بسته شود، و از اين حكم دو مورد استثنا مى شود:
اوّل
اوّل: آن كه نذر نمايد از جاى معيّنى پيش از ميقات احرام ببندد، كه در اين صورت احرام بستن از آن جا صحيح است و نيازى به تجديد آن در ميقات يا گذشتن از ميقات نيست، بلكه مى تواند از راهى به مكّه رود كه از هيچ يك از ميقاتها نگذرد، و در آنچه ذكر شد فرقى بين حجّ واجب و مستحب و عمره مفرده نيست.
بلى، از اين جهت فرق است كه احرام حجّ و عمره تمتّع بايد در ماه هاى حجّ ـ شوال، ذى القعده و ذى الحجّه ـ باشد. (ولى در احرام عمره مفرده اين شرط نيست.)
دوم
دوم: هر گاه كه قصد عمره مفرده ماه رجب بكند، و بيم آن داشته باشد كه اگر احرام را تا ميقات به تأخير اندازد موفق به درك عمره ماه رجب نشود، جايز است احرام را پيش از ميقات ببندد، و همين كار موجب مى شود كه آن عمره عمره رجب شمرده شود، اگرچه بقيه اعمال آن را در ماه شعبان به جا آورد، و در اين حكم فرقى بين عمره واجب و مستحب نيست.
و همچنين است حكم كسى كه اگر احرام را تا ميقات به تأخير اندازد به عمره مستحب آن ماه نرسد.
میقات و یقین یا اطمینان یا حجت شرعیة در رسیدن به میقات
مسأله ۱۶۲ ـ بر مكلّف واجب است يقين به رسيدن به ميقات پيدا كند يا اطمينان يا حجّت شرعيه بر رسيدن به ميقات داشته باشد و احرام ببندد، و با شك در رسيدن به ميقات، احرام بستن براى او جايز نيست.
نذر احرام قبل از میقات و مخالفت با آن
مسأله ۱۶۳ ـ اگر كسى نذر كند كه قبل از ميقات احرام ببندد و به نذر خود عمل نكند و از ميقات احرام ببندد، احرام او باطل نيست، ولى در صورتى كه مخالفت با نذر از روى عمد باشد بايد كفّاره مخالفت با نذر را بدهد.
شرائط وجوب حجّة الاسلام
۳۵ ـ إذا كان له مال غائب يفي بنفقة الحجّ منفرداً أو منضماً إلى المال الموجود عنده ، فإن لم يكن متمكّناً من التصرف في ذلك المال ولو بتوكيل من يبيعه هناك لم يجب عليه الحجّ ، وإلا وجب .
شرائط وجوب حجّة الاسلام
۳۶ ـ إذا كان عنده ما يفي بمصارف الحجّ وجب عليه الحجّ مع اجتماع سائر الشرائط ، فإن أحرز أنه متمكن عن المسير في أوانه لم يجز له التصرف فيه بما يخرجه عن الإستطاعة ولا يمكنه التدارك ، فإن تصرف ببيع أو هبة أو غير ذلك صح التصرف وإن كان آثماً بتفريطه للحجّ . وأما إذا احتمل التمكن فلا يجوز له التصرف المخرج على الأحوط ، ولو تصرف وانكشف التمكن استقرّ الحجّ .
شرائط وجوب حجّة الاسلام
۳۷ ـ لا يعتبر في الزاد والراحلة ملكيتهما ، فلو كان عنده مال يجوز له التصرف فيه وجب عليه الحجّ إذا كان وافيا بنفقته مع وجدان سائر الشرائط .
شرائط وجوب حجّة الاسلام
۳۸ ـ يعتبر في وجوب الحجّ الزاد والراحلة حدوثاً وبقائاً ، فإن تلف المال ولو في أثناء الطريق كشف ذلك عن عدم الإستطاعة ، وكذا لو اشتغلت ذمته بدين قهرا عليه ولم يمكنه أداء بدله من غير مؤونة الحجّ . وأمّا لو أتلف عمداً ماله أو مال غيره ولم يمكنه أداء بدله إلاّ من مؤونة الحجّ استقرّ الحجّ في ذمته ووجب إتيانه ولو متسكّعاً ، وإذا تلف بعد تمام الأعمال أو في أثنائها مؤونة العيال أو تلف ما به الكفاية من ماله في وطنه لا يضرّ بحجّه وأجزأه عن حجّة الاسلام .
شرائط وجوب حجّة الاسلام
۳۹ ـ إذا كان عنده مال يفي بمصارف الحجّ وكان جاهلاً به أو بوجوب الحجّ عليه ، أو كان غافلاً عنه أو عن وجوب الحجّ عليه ، وكان جهله أو غفلته عن قصور لم يجب عليه الحجّ .
وأما إذا كان جهله بوجوب الحجّ أو غفلته عنه عن تقصير ثم علم أو تذكر بعد أن تلف المال فلم يتمكّن من الحجّ فالحج مستقر عليه إذا كان واجداً لسائر الشرائط حين وجوده ، وفيما كانت غفلته عن وجود المال أو جهله به عن تقصير ـ كتارك الفحص مع احتمال وجوده ـ فالأحوط استقرار الحجّ عليه .
تأخیر احرام از میقات و احرام برای دخول به حرم و میقات کسی که وقت رسیدن به حدود حرم قصد عمره مفرده را نموده
مسأله ۱۶۴ ـ همان طور كه احرام پيش از ميقات جايز نيست تأخير آن از ميقات نيز جايز نيست، بنابراين كسى كه قصد حجّ يا عمره يا وارد شدن به مكّه را دارد جايز نيست در حال اختيار بدون احرام از ميقات بگذرد هرچند ميقات ديگرى در جلو داشته باشد، و اگر بگذرد بايد در صورت امكان برگردد، و وجوب احرام بر كسى كه قصد ورود به مكّه را ندارد، ولى مى خواهد وارد حرم شود، محلّ اشكال است، و احتياط واجب آن است كه احرام ببندد.
ولى براى مسافرى كه قصد حجّ يا عمره يا ورود به مكّه را نداشته و هنگام رسيدن به حدود حرم اراده كرده است كه عمره مفرده را به جا آورد، جايز است از اوّلين نقطه بيرون حرم احرام ببندد.
میقات و حکم کسی که عالماً، عامداً بدون احرام از آن بگذرد
مسأله ۱۶۵ ـ هرگاه مكلّفى كه قصد انجام مناسك حجّ يا عمره را دارد، عمداً و با علم، بدون احرام از ميقات بگذرد، در مسأله دو صورت است:
اوّل: آن كه متمكّن از برگشتن به ميقات باشد، كه در اين صورت بايد به ميقات برگردد و از آن جا احرام ببندد، چه در حرم باشد و يا بيرون آن.
دوم: آن كه متمكّن از برگشتن ـ چه به علت تنگى وقت و يا عذر ديگرى ـ نباشد، و در مسير او ميقات ديگرى نيز نباشد، كه در اين صورت چنانچه مستطيع بوده بايد حجّ را در سال بعد به جا آورد، وگرنه واجب نيست.
میقات و حکم کسی که از روی فراموشی یا بیهوشی یا جهل به حکم یا جهل به محل میقات بدون احرام از آن بگذرد
مسأله ۱۶۶ ـ هرگاه از روى فراموشى يا بيهوشى يا مانند آن، و يا از روى ندانستن حكم يا جاى ميقات، بدون بستن احرام از ميقات بگذرد، چهار صورت دارد:
اوّل: آن كه متمكّن از برگشتن به ميقات باشد، كه در اين صورت بايد برگردد و از آن جا احرام ببندد.
دوم: آن كه در حرم باشد و برگشتن به ميقات براى او ممكن نباشد ولى برگشتن به بيرون حرم برايش ممكن باشد، كه در اين صورت بايد تا بيرون حرم برگردد و از آن جا احرام ببندد، و احتياط واجب آن است كه به هر اندازه كه مى تواند از حرم دور شود و سپس احرام ببندد.
سوم: آن كه در حرم باشد و برگشتن تا بيرون آن براى او ممكن نباشد، كه در اين صورت بايد از همان جايى كه هست ـ اگرچه مكّه باشد ـ احرام ببندد.
چهارم: آن كه در بيرون حرم باشد و برگشتن به ميقات براى او ممكن نباشد، كه در اين صورت اگر در مسير او تا مكّه ميقات ديگرى باشد بايد از آن جا احرام ببندد، و اگر نباشد بنابر احتياط واجب از همان جايى كه هست احرام ببندد و آن را تا آخرين جاى خارج حرم به تأخير نيندازد.
و در چهار صورت ذكر شده، چنانچه مكلف به وظايفى كه ذكر شد عمل نمايد احرام او صحيح خواهد بود.
حائض که از روی جهل به حکم احرام نبندد و وارد حرم شود
مسأله ۱۶۷ ـ هرگاه زن حائض از روى جهل به حكم، از ميقات احرام نبندد و وارد حرم شود، و نتواند به ميقات برگردد، بايد تا بيرون حرم برگردد و به هر اندازه كه مى تواند و موجب فوت حجّ نمى شود از حرم دور شود و از آن جا احرام ببندد.
و اگر نتواند تكليفى را كه ذكر شد انجام دهد حكم او با ديگران يكسان است. (و در مسأله (۱۶۶) گذشت.)
عمرة تمتّعی که فاسد شود و دوباره آن را بجا نیاورد
مسأله ۱۶۸ ـ هرگاه عمره تمتّع فاسد شود، در صورتى كه بتواند بايد دوباره آن را به جا آورد، و چنانچه دوباره آن را به جا نياورد ـ اگرچه به جهت تنگى وقت ـ حجّش فاسد است و بايد آن را دوباره به جا آورد.
عمرة تمتع یا مفرده که از روی فراموشی و جهل بدون احرام انجام شود
مسأله ۱۶۹ ـ هرگاه مكلّف عمره تمتّع يا مفرده را ـ از روى فراموشى يا جهل ـ بدون احرام به جا آورد، بنابر احتياط واجب دوباره آن را انجام دهد.
احرام عمرة مفرده در مواقیت خمسه یا محاذی میقاتها یا به نذر قبل از میقات
مسأله ۱۷۰ ـ در مسائل گذشته بيان شد كه كسى كه فاصله منزلش تا مكّه شانزده فرسخ يا بيشتر است، بايد براى عمره از يكى از پنج ميقات اوّل، احرام ببندد، بنابراين اگر راهش از آن ميقاتها بگذرد كه از ميقات ـ طبق آنچه گذشت ـ احرام مى بندد، و اگر راهش از آنها نگذرد ـ مثل حجّاجى كه ابتدا وارد جدّه مى شوند، كه از مواقيت نيست، و در نتيجه احرام از آن جا كفايت نمى كند، حتى اگر جدّه محاذى يكى از ميقاتها باشد، با اين كه محاذى بودن آن با ميقاتها ثابت نيست ـ بايد در صورت امكان به يكى از ميقاتها برود و در آن جا احرام ببندد، و يا اين كه نذر كند كه از بلد خود و يا از بين راه، قبل از رسيدن به جدّه ـ به مقدارى كه بداند قبل از ميقات است ـ احرام ببندد، كه در اين صورت از محلّ نذر احرام مى بندد.
و اگر رفتن به يكى از ميقاتها برايش ممكن نشد و به نذر احرام قبل از ميقات ـ از روى جهل يا فراموشى و مانند اين دو از عذرهاى ديگر ـ احرام نبست، بايد نذر كند كه در جدّه احرام ببندد، و بر طبق نذر عمل نموده و سپس در آخرين نقطه خارج حرم احرام بستن را تجديد نمايد.
احرام حج تمتع از غیر مکه عالماً عامداً
مسأله ۱۷۱ ـ در مسائل گذشته بيان شد كه احرام حجّ تمتّع بايد از مكّه بسته شود، بنابراين اگر از غير آن جا ـ با علم و از روى عمد ـ احرام ببندد صحيح نخواهد بود، اگر چه پس از بستن احرام وارد مكّه شود، بلكه بايد ـ در صورت امكان ـ در مكّه احرام ببندد، وگرنه حجّش باطل خواهد بود.
احرام حج تمتع برای کسی که آن را در مکه فراموش کرده یا جاهل به حکم بوده
مسأله ۱۷۲ ـ اگر كسى كه مى خواهد حجّ تمتّع به جا آورد، بستن احرام از مكّه را فراموش كند، بايد ـ در صورت امكان ـ به آن جا برگردد و احرام ببندد، و در صورت عدم امكان، از جاى خود اگرچه عرفات باشد، محرم شود، و حجّش صحيح خواهد بود. و همچنين است حكم كسى كه از روى ندانستن حكم مسأله از مكّه محرم نشده است.
صحّت حج در صورت جهل به لزوم احرام یا فراموش کردن آن پایان حج
مسأله ۱۷۳ ـ اگر احرام حجّ را فراموش كند و تا پايان اعمال يادش نيايد حجّش صحيح است، و همچنين است اگر از روى ندانستن باشد.
واجبات احرام
واجبات احرام
واجبات احرام سه چيز است:
اوّل: نيّت،
دوم: تلبيه،
سوم: پوشيدن دو جامه احرام
اوّل: نيّت
اوّل: نيّت، يعنى قصد به جا آوردن آنچه بر او در حجّ يا عمره واجب است براى تقرّب به خداوند متعال، و در صورتى كه واجبات حجّ يا عمره را به طور تفصيل نداند، بايد قصد به جا آوردن آنها را به طور اجمال بنمايد، و در اين صورت بايد آنچه را كه به تدريج بر او واجب مى شود، از مناسك و يا از شخصى كه مورد وثوق و اطمينان او است بياموزد، و سپس انجام دهد.
و در نيّت چند چيز معتبر است:
الف) آن كه عمل را خالص براى خدا انجام دهد.
ب) آن كه نيّت همزمان با شروع در عمل باشد.
ج) آن كه در نيّت تعيين نمايد كه احرام براى عمره است يا حجّ، و اگر براى عمره است عمره تمتّع است يا مفرده، و اگر براى حجّ است، حجّ تمتّع است يا قران يا افراد.
و همچنين تعيين نمايد مناسكى را كه مى خواهد به جا آورد براى خود به جا مى آورد يا به نيابت از ديگرى، و اين كه حجة الاسلام است يا حجّى كه به نذر ـ و مانند آن ـ واجب شده، يا حجّى كه به علت فاسد نمودن حجّ سابق واجب شده، يا حجّ مستحبى است.
بنابراين اگر بدون تعيينِ آنچه گذشت ـ هرچند به طور اجمال ـ نيّت احرام كند احرام او باطل است.
تحقق نیّت با انگیزه تقرّب بدون به زبان آوردن یا خطور ذهنی آن
مسأله ۱۷۴ ـ در صحت نيّت، به زبان آوردن و يا اخطار آن به ذهن معتبر نيست، بلكه همين قدر كه عمل را به انگيزه تقرّب به خداوند متعال انجام دهد كفايت مى كند، همان طور كه در غير احرام از ساير عبادات نيز چنين است.
احرام و قصد ترک محرمات
مسأله ۱۷۵ ـ عزم بر ترك محرمات احرام در صحت احرام معتبر نيست، چه در ابتداى احرام بستن و چه پس از آن تا پايان احرام، بنابراين اگرچه عزم بر انجام محرمات آن را داشته باشد احرام او صحيح است.
احرام و قصد انجام عملی که احرام را باطل می کند یا تردید در انجام آن
مگر اين كه از ابتداى احرام عزم بر انجام عملى داشته باشد كه احرام را باطل مى كند ـ مثل جماع قبل از فارغ شدن از سعى در عمره مفرده ـ و يا در انجام آن ترديد داشته باشد كه در اين صورت احرام او باطل است.
و همچنين است بنابر احتياط واجب اگر در ابتداى احرام حجّ عزم و يا ترديد نسبت به نزديكى با عيال خود قبل از وقوف در مزدلفه (مشعرالحرام) داشته باشد.
و اگر از ابتداى احرام عزم بر ترك داشته، ولى عزم او استمرار نداشته، به اين كه بعد از تحقّق احرام قصد انجام عمل مبطل احرام را نموده باشد، احرام او باطل نمى شود.
دوم: تلبيه
دوم: تلبيه، ، يعنى گفتن: «لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيْكَ» و مستحب است اين چند جمله به آنها اضافه شود: «اِنَّ الْحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَالْمُلْكَ، لا شَريكَ لَكَ لَبَّيْكَ، لَبَّيْكَ ذاالْمَعَارِجِ لَبَّيْكَ»
بلكه مستحب است جمله هاى ديگرى نيز به آنها ـ به صورتى كه در روايت است ـ اضافه شود، كه در مستحب دهم از مستحبات احرام خواهد آمد.
تلبیّه و تلفظ صحیح آن
مسأله ۱۷۶ ـ مكلّفى كه مى خواهد محرم بشود بايد الفاظ تلبيه را ياد بگيرد و به طور صحيح تلفظ كند، هرچند با تلقين ديگرى باشد ـ يعنى ديگرى كه خوب بلد است بگويد، و اين شخص مانند او بگويد ـ و در صورتى كه آنها را ياد نگيرد و تلقين نيز براى او ميسّر نشود، بايد آنها را طورى تلفظ كند كه به آن تلبيه گفته شود اگرچه تلفظ آنها صحيح نباشد، و احتياط مستحب در اين صورت آن است كه گذشته بر تلفظ آنها به طورى كه گفته شد، ترجمه آنها را نيز به زبان آورد و نايبى بگيرد كه از طرف او آنها را بگويد.
تلبیه برای کسی که لال است
مسأله ۱۷۷ ـ كسى كه لال است، بنابر احتياط واجب جمع كند بين اشاره به تلبيه با انگشت خود و حركت دادن زبانش به صورت گفتن تلبيه و گرفتن نايب كه از طرف او تلبيه بگويد.
تلبیه بچة غیر ممیز
مسأله ۱۷۸ ـ بچه غير مميّز، ديگرى بايد به جاى او تلبيه را بگويد.
لزوم تلبیه در احرام حج تمتع و افراد و عمرة تمتع و مفرده و تخییر بین تلبیه و اشعار و تقلید در حج قران
مسأله ۱۷۹ ـ احرام حجّ تمتّع و احرام عمره آن و احرام حجّ افراد و احرام عمره مفرده، بدون تلبيه منعقد نمى شود.
ولى حجّ قران همچنان كه احرامش به تلبيه بسته مى شود به اشعار يا تقليد نيز بسته مى شود، و اشعار مختص به شتر قربانى است، ولى تقليد مشترك بين شتر و قربانيهاى ديگر است ـ مانند گاو و گوسفند ـ و احتياط واجب اين است كه در شتر قربانى هم اشعار انجام گيرد و هم تقليد، و احوط و اولى در حجّ قران اين است كه تلبيه نيز گفته شود، اگرچه احرامش را به اشعار يا تقليد بسته باشد.
و مقصود از اشعار، پاره كردن طرف راست كوهان شتر است، و احتياط مستحب اين است كه شخصى كه مى خواهد محرم شود در طرف چپ قربانى بايستد و طرف راست كوهان آن را پاره و خون آلود كند، و چنانچه شترهاى قربانى زياد باشند و بخواهد همه آنها را اشعار كند، مى تواند ميان هر دو تاى از آنها كه قرار مى گيرد كوهان يكى را در طرف راست و ديگرى را در طرف چپ پاره كند.
و مقصود از تقليد آويزان كردن نعل كهنه اى كه در آن نماز خوانده است به گردن قربانى مى باشد.