• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    ناخن گرفتن

    بر محرم حرام است كه ناخن خود ـ اگرچه بعض آن ـ را بگيرد، مگر اين كه از باقى ماندن ناخن به اذيّت باشد، كه در اين صورت قطع آن جايز است.

    کفارة گرفتن ناخن یا قسمتی از آن

    مسأله ۲۷۱ ـ كفّاره گرفتن هر ناخن يك مدّ از طعام ـ گندم، جو، برنج و مانند آن ـ است، و كفّاره گرفتن آن در صورت اذيّت شدن به بقاى آن، يك مشت از طعام است، و ثبوت كفّاره براى گرفتن بعض يك ناخن محلّ اشكال است.
    و كفّاره گرفتن ناخنهاى دو دست و دو پا در يك مجلس، يك گوسفند، و كفّاره گرفتن ناخنهاى دست در يك مجلس و ناخنهاى پا در مجلس ديگر دو گوسفند است.
    و ثبوت كفّاره در موارد ذكر شده، در صورتى است كه گرفتن ناخن با علم و عمد باشد، ولى در صورت جهل و يا فراموشى و يا اشتباه كفّاره اى بر شخص نيست.

    ناخن گرفتن به استناد فتوای مجتهد وقتی موجب خون آمدن گردد و کفاره بر فتوا دهنده

    مسأله ۲۷۲ ـ اگر محرم به استناد فتواى كسى كه فتوا به جواز ناخن گرفتن داده است، ناخن خود را بگيرد و موجب خون آمدن گردد، بنابر مشهور بين فقها (اعلى اللّه مقامهم) بر فتوا دهنده واجب است يك گوسفند كفّاره دهد، و احتياط واجب آن است كه به نظر مشهور عمل شود.

    کشیدن دندان

    مسأله ۲۷۳ ـ بنابر اقوى كندن ـ كشيدن ـ دندان بر محرم حرام نيست و كفّاره ندارد، اگرچه به حرمت و ثبوت كفّاره فتوا داده شده است.

    حمل سلاح و تجهیزات دفاعی

    مسأله ۲۷۴ ـ حمل ـ برداشتن ـ آنچه به نظر عرف سلاح شمرده مى شود، مانند شمشير و نيزه و تفنگ و غير آنها، بر محرم حرام است، ولى برداشتن تجهيزات دفاعى ـ مانند زره و سپر و مانند آن دو ـ بنابر اقوى جايز است.

    سلاح و همراه داشتن آن در اثاث

    مسأله ۲۷۵ ـ بودن سلاح در نزد محرم، در صورتى كه آن را با خود نداشته باشد ـ حملش نكند ـ مثل اين كه در اثاث و متاع خود گذاشته باشد، مانعى ندارد.

    سلاح و حمل آن در ضرورت (ترس از دشمن)

    مسأله ۲۷۶ ـ برداشتن سلاح در اوقات اضطرارى ـ مانند ترس از دشمن يا دزد ـ جايز است.

    حمل سلاح و عدم کفاره

    مسأله ۲۷۷ ـ برداشتن سلاح حتى در غير ضرورت، بنابر اقوى كفّاره ندارد، ولى احتياط مستحب اين است كه يك گوسفند كفّاره براى آن داده شود.
    تا اين جا تمام محرمات احرام بيان شد.

    احکام خاصّه حرم

    و براى حرم احكام خاصه اى است، مانند حكم برداشتن چيز گمشده از آن جا، و حكم كسى كه در آن جا جنايتى مرتكب شود و غير آنها، ولى آنچه در اين جا بيانش مهمّ است، دو حكم است:

    شکار در حرم

    (۱) شكار در حرم، كه بر محرم و غيرمحرم حرام است.
    (۲) بريدن و كندن درختان و گياهان حرم بر محرم و غير محرم حرام است، ولى بريده شدن به علّت راه رفتن معمولى مانعى ندارد، و همچنين رها كردن حيوانات براى چريدن از گياهان حرم مانعى ندارد.
    و از حرمت بريدن و كندن چند چيز استثنا مى شود:
    الف ـ اذخر (گور گياه) كه گياه معروفى است.
    ب ـ درخت خرما و درخت ميوه.
    ج ـ علفهايى كه براى علوفه شتر جمع آورى مى شود، ولى احتياط واجب اين است كه كنده نشود.
    د ـ درخت و گياهى كه در خانه ملكى و يا منزلش برويد، و همچنين درختى كه انسان آن را بكارد يا گياهى كه بروياند اگرچه در ملك او نباشد، ولى درخت و گياهى كه قبل از تملّك خانه و يا سكونت در منزل، آن جا بوده است مستثنى نيست، و بريدن و كندن آن حرام است.

    درختی که ریشة آن در حرم و شاخه و برگ آن در خارج از حرم باشد و بالعکس

    مسأله ۲۷۸ ـ درختى كه اصل و ريشه آن در حرم و شاخه و برگ آن در خارج حرم باشد بريدن و كندن شاخه و برگ ـ به جهت جاى ريشه اش ـ حرام است،
    و اگر اصل آن در خارج حرم و شاخه و برگ آن در حرم باشد، بريدن و كندن اصل آن ـ به جهت جاى شاخه و برگش ـ حرام است.

    کفاره بریدن و یا کندن درخت اراک و سایر درختهای حرم و درخت خرما و درخت میوه و گیاهان

    مسأله ۲۷۹ ـ كفّاره كندن درخت اراك كه در حرم است، صدقه دادن قيمت آن است، و كفّاره بريدن از آن، صدقه دادن قيمت مقدار بريده شده است، و چنانچه درخت ديگرى را بكند احتياط واجب اين است كه براى كفّاره اش گاوى را بكشد و گوشت آن را به مساكين صدقه دهد.
    ولى كندن و بريدن درخت خرما و درختهاى ميوه كفّاره ندارد، و همچنين كندن و بريدن گياهان كفّاره ندارد.

    کفارة ذبح و کفاره صید در احرام عمره و حج

    مسأله ۲۸۰ ـ هرگاه بر محرم كفّاره اى به جهت صيد در احرام عمره واجب شود، جاى كشتن آن مكّه مكرّمه است، و اگر به جهت صيد در احرام حجّ واجب شود جاى كشتن آن منى است.

    کفارة غیر صید و زمان و مکان ذبح و مصرف آن

    مسأله ۲۸۱ ـ اقوى اين است كه نسبت به كفّاره غير صيد كه بر محرم واجب مى شود ـ چه شتر باشد يا غير آن ـ جايز است كشتن آن را تا بازگشت به اهلش تأخير اندازد، و احتياط مستحب آن است كه اگر در احرام عمره واجب شده است در مكّه، و اگر در احرام حجّ واجب شده است در منى انجام دهد، و نسبت به كفّاره احرام عمره مفرده تا ممكن است اين احتياط ترك نشود.
    و مصرف كفّاره فقرا هستند، و خودش از آن نخورد مگر اندكى، و اگر بخورد، در صورتى كه كم باشد ـ بنابر اقوى ـ ضامن قيمت مقدار خورده شده نيست، اگرچه احتياط مستحب ضمان آن است، و در غير اين صورت ضامن قيمت آن خواهد بود.

    رکن بودن طواف، و بطلان احرام عمره‌ای که فاسد شده

    دومين واجب عمره تمتّع طواف است، و به ترك عمدى آن عمره و حجّ فاسد مى شود ـ چه علم به حكم و موضوع داشته يا جاهل به حكم يا موضوع باشد ـ و ترك طواف به اين محقّق مى شود كه آن را تا زمانى تأخير اندازد كه نتواند اعمال عمره را تمام نموده و خود را به مقدار ركن از وقوف عرفات برساند.
    و هرگاه عمره فاسد شود احرامى كه براى آن بسته نيز باطل مى شود، و بايد حجّ را در سال بعد به جا آورد، و احوط و اولى آن است كه با همان احرام اعمال عمره مفرده را به جا آورد.
    و در طواف بعد از قصد كردن خود عمل كه محقّق عنوان طواف است، امورى شرط است:

    شرط اوّل صحت طواف: نیّت قربت

    شرط اوّل صحت طواف: نیّت قربت
    اوّل: نيّت به اين كه طواف را براى تقرّب به خداوند متعال انجام دهد.

    شرط دوّم صحّت طواف: طهارت از حدث اصغر و اکبر

    شرط دوّم صحّت طواف: طهارت از حدث اصغر و اکبر
    دوم: طهارت از حدث اصغر و اكبر، و چنانچه بدون طهارت انجام دهد ـ از روى عمد باشد، يا از روى جهل يا فراموشى ـ طوافش باطل است.

    حدث در اثناء طواف

    مسأله ۲۸۲ ـ هرگاه حدثى از محرم در حال طواف سر زند، مسأله چند صورت دارد:
    الف) آن كه حدث پيش از رسيدن به نصف طواف باشد، كه در اين صورت طواف باطل است و بايد دوباره آن را ـ پس از تحصيل طهارت ـ به جا آورد.
    ب) آن كه حدث پس از اتمام شوط چهارم و بدون اختيار باشد، كه در اين صورت بايد طواف را قطع كند، و پس از تحصيل طهارت، طواف را از همان جا كه قطع نموده به آخر برساند.
    ج) آن كه حدث پس از رسيدن به نصف طواف و پيش از اتمام شوط چهارم و بدون اختيار باشد، كه در اين صورت - بنابر احتياط واجب - بايد طواف را قطع كند، و پس از تحصيل طهارت، طواف را از جايى كه قطع كرده تمام نمايد و دوباره طواف را از نو به جا آورد.
    و مى تواند به جاى احتياط ذكر شده، پس از قطع و تحصيل طهارت، يك طواف كامل بجا آورد به قصد اعم از تمام كردن طواف قبلى و يك طواف كامل، يعنى قصد كند انجام آنچه را واقعاً بر ذمّه اش مى باشد، پس چنانچه تتمّه طواف قبل بر ذمّه اوست، زايد بر آن از اين طواف جديد لغو باشد، و چنانچه طواف كامل بر ذمّه اوست، همين طواف جديد باشد.
    د) همان صورت سوم ولى با فرض اين كه حدث با اختيار از او سر زند، و اقوى در اين صورت بطلان طواف است.

    طواف کسی که در میان طواف شک در طهارت نموده

    مسأله ۲۸۳ ـ اگر پيش از شروع طواف يا در اثناى آن شك كند كه طهارت از حدث دارد يا نه، در صورتى كه بداند قبلا طهارت داشته و شك كند كه بعد حدثى از او سرزده يا نه، به شك خود اعتنا نكند، و در غير اين صورت بايد پس از تحصيل طهارت طواف نمايد و يا طواف را از نو به جا آورد.

    شک نمودن بعد طواف در وجود طهارت در حین طواف و شک در طهارت قبل نماز طواف

    مسأله ۲۸۴ ـ هرگاه پس از فراغت از طواف، شك كند هنگام طواف طهارت داشته يا نه، لازم نيست به شك خود اعتنا كند، اگرچه احتياط مستحب آن است كه دوباره آن را به جا آورد.
    ولى براى نماز طواف بايد تحصيل طهارت كند، مگر آن كه بداند قبلا حدث موجب غسل از او سرزده و پس از طواف حدث موجب وضو از او سر زند، و شك كند غسل را انجام داده يا نه، كه بايد هم غسل كند و هم وضو بگيرد و دوباره طواف را به جا آورد، و بعد از آن نماز طواف را بخواند.

    عدم تمکن از وضو یا وضو و تیمّم

    مسأله ۲۸۵ ـ هرگاه مكلّف متمكّن از وضو نباشد و نااميد باشد از اين كه بعد بتواند وضو بگيرد، بايد تيمم نموده و طواف را انجام دهد، و اگر تيمم هم نمى تواند بكند اگرچه بعد از اين، بايد براى طواف نايب بگيرد، و احوط و اولى آن است كه خودش هم يك طواف بدون طهارت انجام دهد.

    عدم تمکّن از غسل

    مسأله ۲۸۶ ـ كسى كه جنب شده بايد براى طواف غسل كند، و همچنين زن حائض و نفساء پس از پاك شدن بايد براى طواف غسل كند، و در صورتى كه نتواند غسل نمايد و نااميد از توانايى آن باشد بايد به جاى غسل تيمم كند و طواف را انجام دهد، و احوط و اولى آن است كه در اين صورت براى طواف خود نايب هم بگيرد.
    و در صورتى كه نتواند تيمم كند حتى بعد از اين، بايد براى طواف نايب بگيرد، و جايز نيست كه خود وارد مسجد شود و احتياطاً طواف را به جا آورد.

    حیض هنگام عمره تمتع یا قبل و بعد احرام

    مسأله ۲۸۷ ـ چنانچه زن هنگام بستن احرام براى عمره تمتّع حائض باشد، و يا پس از محرم شدن حائض شود، و وقت كافى براى انجام اعمال عمره داشته باشد، بايد صبر كند تا پاك شود و غسل كند و اعمال عمره را انجام دهد، و اگر وقت كافى نداشته باشد، مسأله دو صورت دارد:
    الف) آن كه حيضش هنگام احرام بستن يا پيش از آن باشد كه در اين صورت حجّ تمتّع او منقلب به حجّ افراد مى شود، و پس از انجام حجّ افراد بايد يك عمره مفرده، اگر متمكّن از آن باشد، انجام دهد.
    ب) آن كه حيضش پس از احرام بستن باشد، كه در اين صورت اگرچه گفته شده است كه: «مخيّر است يا حجّ افراد به جا آورد، همان طور كه در صورت اوّل گذشت، و يا اعمال عمره تمتّع را بدون طواف و نماز آن به جا آورد، يعنى اين كه سعى كند و بعد از آن تقصير نمايد، و سپس براى حجّ محرم شود و پس از انجام اعمال منى و بازگشت به مكّه ابتدا طواف و نماز عمره تمتّع را قضا كند، و پس از آن طواف حجّ و نماز آن و باقى اعمال حجّ را به جا آورد» ولى احتياط واجب آن است كه در اين صورت نيز ـ همچون صورت اوّل ـ حجّ تمتّع او منقلب به حجّ افراد مى شود.
    و چنانچه يقين داشته باشد حتى پس از انجام اعمال منى و بازگشت به مكّه حيضش ادامه دارد و متمكّن از طواف نخواهد بود، بايد براى طواف و نماز آن نايب بگيرد، و پس از انجام آنها توسط نايب، خودش سعى را به جا آورد، و اعمال عمره را تمام كند.

    حیض در اثناء طواف

    مسأله ۲۸۸ ـ هرگاه زن محرمه در اثناى طواف حائض شود، چنانچه حيض شدن پيش از تمام شدن شوط چهارم باشد، طوافش باطل است و حكم او همان است كه در مسأله قبل براى زنى كه پس از بستن احرام حائض شده بيان شد.
    و چنانچه حيض شدن او پس از تمام شدن شوط چهارم باشد و وقت كافى براى انجام اعمال عمره داشته باشد، بنابر اقوى طوافش باطل است و بايد صبر كند تا پاك شود و غسل كند و پس از آن طواف را به جا آورد، و احتياط مستحب آن است كه طواف پس از غسل را به قصد اعم از تمام كردن طواف پيش و يك طواف كامل ـ آن طور كه در مسأله (۲۸۲) گذشت ـ انجام دهد، و اگر پس از شوط چهارم باشد ولى وقت كافى نداشته باشد، احتياط واجب آن است كه پس از قطع طواف سعى و تقصير را انجام دهد، و سپس احرام حجّ را به قصد مافى الذمه ـ آنچه بر ذمّه اوست از حجّ افراد يا تمتّع ـ ببندد و اعمال حجّ تمتّع را انجام دهد، و پس از انجام اعمال منى و بازگشت به مكّه بايد نخست كسرى طواف قطع شده پيش از حجّ را به جا آورد و سپس طواف حجّ و باقى اعمال آن را انجام دهد، و پس از اتمام حجّ يك عمره مفرده هم به جا آورد.

    حائض که بین طواف و نمازش حیض شده

    مسأله ۲۸۹ ـ چنانچه زن پس از انجام طواف و پيش از خواندن نماز آن حائض شود، طوافش صحيح است و نماز آن را بعد از پاك شدن و غسل كردن به جا آورد و پس از آن سعى و تقصير نمايد، ولى اگر براى آنچه ذكر شد، وقت تنگ باشد بايد پس از طواف سعى و تقصير را انجام دهد، و نماز طواف را پس از اعمال منى و پيش از طواف حجّ قضا نمايد.

    زنی که بعد از نماز طواف بفهمد حیض شده و نداند قبل یا بعد طواف یا در اثناء نماز بوده و یا قبل اتمام نماز بوده

    مسأله ۲۹۰ ـ اگر زن پس از انجام طواف و نماز آن متوجّه شود كه حائض شده، ولى نداند حيض شدنش قبل از طواف بوده يا بعد از طواف و قبل از نماز بوده، يا در اثناى نماز بوده است، بنا بر صحّت طواف و نمازش بگذارد و چنانچه بداند حيض شدنش پيش از تمام شدن نماز بوده، بايد پس از پاك شدن و غسل نماز را دوباره به جا آورد، ولى اگر وقت تنگ باشد بايد سعى و تقصير را به جا آورده و نماز را پس از اعمال منى و پيش از طواف حجّ انجام دهد.

    زنی متمکن از عمره بوده و با علم و عمد تأخیر انداخته تا حیض شده و وقت تنگ شود

    مسأله ۲۹۱ ـ اگر زن وارد مكّه شود و متمكّن از اعمال عمره باشد، ولى عمداً و با علم آن قدر انجام اعمال را تأخير اندازد كه حائض شود و وقت تنگ شود، ظاهراً عمره اش فاسد است، و احتياط مستحب آن است كه با همان احرامى كه بسته عدول كند به حجّ افراد و اعمال حجّ افراد را به جا آورد، و در هر حال بايد حجّ را در سال آينده دوباره به جا آورد.

    طواف مستحبی و نماز آن اعتبار طهارت

    مسأله ۲۹۲ ـ طهارت در طواف مستحب معتبر نيست، پس بدون طهارت صحيح است، ولى نماز آن بدون طهارت صحيح نيست.

    طواف و نماز معذور از طهارت اختیاری (مثل وضو یا غسل جبیره ای) و مبطون و مستحاضه

    مسأله ۲۹۳ ـ كسى كه معذور از طهارت ـ وضو يا غسل ـ اختيارى است، مانند كسى كه بر اعضاى وضو يا غسل جبيره دارد، يا كسى كه مسلوس است ـ يعنى بول او قطره قطره مى ريزد ـ به همان دستورى كه براى نماز خود طهارت مى گيرد، براى طواف نيز همان طهارت كافى است.
    ولى كسى كه مبطون است ـ يعنى نمى تواند از غايط خوددارى نمايد ـ بعيد نيست كه بتواند براى طواف و نماز آن نايب بگيرد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه ـ در صورت تمكّن ـ جمع كند بين انجام طواف و نماز آن با طهارت عذرى و بين نايب گرفتن براى آن دو.
    و اما زن مستحاضه، چنانچه استحاضه اش قليله باشد بايد وضو بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هركدام از طواف و نماز آن يك وضو بگيرد.
    و چنانچه متوسطه باشد بايد هم غسل كند و هم وضو بگيرد، و احتياط واجب آن است كه براى هركدام از طواف و نماز آن يك وضو بگيرد.
    و اگر كثيره باشد بايد غسل كند، و احتياط واجب آن است كه براى هركدام از طواف و نماز آن يك غسل كند، و لازم نيست وضو بگيرد حتى اگر حدث اصغر از او سرزده باشد.
    و اين دستوراتى كه براى زن مستحاضه ذكر شد، در صورتى است كه وظيفه اى كه براى نماز يوميّه اش معيّن شده است انجام نداده باشد، و يا اگر انجام داده، بعد از آن خون ديده باشد، و در غير اين دو صورت آنچه ذكر شد از وجوب وضو و غسل، مبنى بر احتياط واجب است.

    شرط سوّم صحت طواف: طهارت بدن و لباس

    سوم: (از شرايط صحّت طواف) بنابر احتياط واجب طهارت بدن و لباس از نجاست است، و از نجاستى كه در بدن يا لباس نمازگزار عفو شده است ـ مانند خون كمتر از درهم ـ در طواف عفو نشده است.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما