کسی که متمکّن از قربانی و قیمتش نبوده ولی بعد از روزه، از بدل قربانی متمکن شد
مسأله ۳۹۲ ـ كسى كه متمكّن از قربانى و قيمت آن نباشد و سه روز روزه در حجّ را بگيرد و پس از آن توانايى تهيّه قربانى را پيدا كند، احتياط واجب آن است كه هم قربانى كند و هم باقى مانده روزه را بگيرد.
قربانی و کسی که به تنهایی متمکن از آن نیست ولی با شرکت دیگری متمکن است
مسأله ۳۹۳ ـ چنانچه به تنهايى متمكّن نباشد قربانى را تهيّه كند، ولى بتواند با ديگرى به طور شركت تهيّه كند، احتياط واجب آن است كه بين شركت در قربانى و روزه جمع كند، به نحوى كه در مسأله (۳۹۰) گذشت.
قربانی و شک در اینکه نائب آن را انجام داده
مسأله ۳۹۴ ـ اگر حيوان يا قيمت آن را به كسى داد و او را در كشتن از طرف خود نايب كرد و بعد شك كرد كه آيا او قربانى را انجام داده است يا نه، بايد بنا را بر آن بگذارد كه قربانى نكرده است، بلى، اگر نايب ثقه باشد و خبر دهد كه قربانى كرده است، به خبر او اكتفا مى شود.
کفاره و عدم اعتبار شرائط حیوان قربانی
مسأله ۳۹۵ ـ شرايطى كه براى حيوان قربانى در مسأله (۳۸۱) ذكر شد، در حيوانى كه به عنوان كفّاره كشته مى شود معتبر نيست، اگرچه احتياط مستحب آن است كه رعايت شود.
مباشرت به ذبح یا استنابه در آن در حال اختیار با استمرار نیت صاحب قربانی و اعتبار اسلام ذابح
مسأله ۳۹۶ ـ ذبح و همچنين نحر واجب، چه قربانى حجّ باشد يا كفّاره، به كشتن خود شخص و يا نايب اگرچه در حال اختيار، محقّق مى شود، و بايد نيّت از صاحب قربانى تا تحقّق ذبح استمرار داشته باشد، و نيّت ذبح كننده اعتبار ندارد، و معتبر است ذبح كننده مسلمان باشد.
مصرف قربانى
اقوى آن است كه يك سوم قربانى به فقير مؤمن صدقه داده شود، و احتياط واجب آن است كه يك سوم ديگر آن به مؤمنين هديه داده شود، و نيز احتياط واجب آن است كه مقدارى از قربانى را خود حاجى بخورد اگرچه كم باشد، و مى تواند يك سوم آن را براى خودش بردارد.
و واجب نيست يك سومِ فقير به خود فقير داده شود، بلكه مى توان تحويل وكيل او داد اگرچه وكيل خود صـاحب قربانى باشد كه در اين صورت از طرف فقير سهم او را قبض مى كند و بر حسب اذن موكّل هر تصرفى را كه اذن داده است ـ از بخشش يا فروش و يا اعراض يا امر آخرى ـ در آن انجام مى دهد.
و بيرون بردن گوشت قربانى و كفّاره از منى، در صورتى كه مصرفى براى آنها آن جا نباشد، جايز است.
قربانی و جدا نکردن سهم فقیر و هبة مؤمن و تحویل آن به صورت مشاع
مسأله ۳۹۷ ـ جدا كردن يك سوم صدقه و يك سوم هديه از قربانى، معتبر نيست، بنابراين اگر يك سوم مشاع آن را به فقير صدقه و يك سوم ديگر مشاع را به مؤمن هديه بدهد، و فقير و مؤمن يا وكيل آن دو، هريك يك سوم خود را به طور مشاع ـ اگرچه به تحويل گرفتن كل قربانى ـ قبض نمايد، كفايت مى كنـد.
قربانی و تصرف فقیر و مؤمن در سهم خود ولو با تملیک به غیر مسلمان
مسأله ۳۹۸ ـ كسى كه صدقه يا هديه را قبض مى كند، جايز است هرطور كه بخواهد در آن تصرّف كند، پس مى تواند آن را به غير مسلمان هم تمليك كند.
اتلاف سهم فقیر و مؤمن توسط صاحب قربانی شخص دیگر
مسأله ۳۹۹ ـ هرگاه حيوان را قربانى كند، و پيش از آن كه يك سوم آن را صدقه و يك سوم ديگر آن را هديه بدهد، شخصى آن را بدزدد يا به زور از او بگيرد، ضامن آن دو سوم نيست.
بلى، اگر صاحب قربانى به اختيار آن را تلف كند ـ اگرچه به دادن آن به غير اهلش از فقرا و مؤمنين باشد ـ بنابر احتياط واجب ضامن دو ثلث است.
حلق يا تقصير
ششمين واجب حجّ، حلق يا تقصير است، و معتبر است اين عمل را به قصد حلق يا تقصير و براى تقرّب به خداوند متعال انجام دهد، و انجام آن پيش از روز عيد جايز نيست، و احوط و اولى آن است كه از روز عيد تأخير نيندازد.
و احتياط واجب آن است كه پس از رمى جمره عقبه و قربانى كردن انجام شود، ولى چنانچه پيش از آن دو يا پيش از قربانى كردن از روى جهل به حكم يا فراموشى انجام دهد، كفايت مى كند و لازم نيست دوباره انجام دهد.
عدم جواز حلق بر زنها
مسأله ۴۰۰ ـ تراشيدن سر بر زنها جايز نيست، بلكه فقط بايد تقصير كنند.
تخییر مرد بین حلق و تقصیر ولو در صرورة و مورد تعیّن حلق
مسأله ۴۰۱ ـ مرد بين حلق و تقصير مخيّر است كه هركدام را خواست اختيار كند، و سرتراشيدن افضل است، ولى كسى كه موى سر خود را با صمغ يا عسل يا مانند آن به هم چسبانده باشد، و يا پس از جمع كردن و تاب دادن آن به هم گره زده و بافته باشد، اقوى اين است كه تراشيدن سر بر او متعيّن است.
و كسى كه اوّلين سفر حجّ اوست، اقوى جواز تقصير براى اوست اگرچه سرتراشيدن براى او مستحب مؤكّد است.
لزوم تقصیر در صورتی که حلق موجب زخم سر شود و لزوم حلق در مورد تعین آن ولو خون بیاید
مسأله ۴۰۲ ـ كسى كه مخيّر است بين حلق و تقصير در صورتى كه بداند اگر سر خود را بتراشد سلمانى (آرايشگر) سر او را زخمى مى كند بايد تقصير را اختيار كند، و كسى كه تراشيدن سر بر او متعيّن است، چنانچه سر تراشيدن بدون خون آمدن براى او ممكن نباشد، بايد سر خود را بتراشد و چيزى بر او نيست.
حلق و تقصیر بر خنثاب مشکل
مسأله ۴۰۳ ـ خنثاى مشكل، اگر موى سر خود را نچسبانده يا نبافته باشد بايد تقصير نمايد، وگرنه ـ كه مويش را به هم چسبانده يا بافته باشد ـ بايد جمع كند بين تقصير و حلق، و احوط و اولى آن است كه ابتدا تقصير و سپس حلق نمايد.
حلق و تقصیر و حلال شدم محرمّات
مسأله ۴۰۴ ـ هرگاه محرم حلق يا تقصير نمايد تمام چيزهايى كه به واسطه احرام بر او حرام شده بود برايش حلال مى شود، مگر زن و بوى خوش، و ظاهر آن است كه شكارى كه به واسطه احرام بر او حرام شده بود حلال مى شود، اگرچه احتياط مستحب آن است كه از آن اجتناب شود.
ترک حلق و تقصیر از روی فراموشی یا جهل به حکم
مسأله ۴۰۵ ـ چنانچه از روى فراموشى يا جهل به حكم حلق و تقصير ننمايد تا اين كه از منى خارج شود، بايد به منى برگردد و سر خود را بتراشد و يا تقصير كند.
و همچنين است، بنابر احتياط واجب، اگر پس از خروج از مكّه و در راه بازگشت يادش بيايد يا علم به حكم پيدا كند، و چنانچه نتواند برگردد، يا دشوار باشد، بايد در همان جا حلق يا تقصير نموده، و در صورت امكان و نبودن حرج مويش را به منى بفرستد.
ترک حلق و تقصیر از روی فراموشی و جهل تا پایان حج
مسأله ۴۰۶ ـ چنانچه از روى فراموشى يا جهل حلق و تقصير را انجام ندهد و پس از فارغ شدن از اعمال حجّ يادش بيايد يا علم پيدا كند، بايد آن را تدارك كند، و واجب نيست طواف و سعى را دوباره انجام دهد، اگرچه احتياط مستحب آن است كه پس از تدارك آن دو را اعاده كند، خصوصاً اگر پيش از خروج از مكّه يادش بيايد يا علم به حكم پيدا كند.
طواف حجّ و نماز آن و سعى حج
هفتمين و هشتمين و نهمين واجب حجّ، طواف و نماز آن و سعى است، و چگونگى و شرايط و خصوصيات آنها همان است كه در طواف عمره و نماز و سعى آن گذشت.
لزوم طواف حج تمتع بعد از حلق یا تقصیر
مسأله ۴۰۷ ـ در حجّ تمتّع واجب است طواف پس از حلق يا تقصير انجام شود، و چنانچه از روى علم و عمد پيش از آن انجام دهد، بايد پس از حلق يا تقصير دوباره طواف را انجام دهد و يك گوسفند كفّاره بدهد.
استحباب طواف حج تمتع در روز عید و جواز تأخیر تا آخر ذیحجه
مسأله ۴۰۸ ـ مستحب است طواف حجّ در روز عيد انجام شود، و تأخير آن تا آخر ذى الحجّه جايز است، ولى تأخير براى كسى كه حجّ تمتّع انجام مى دهد مكروه است.
موارد جواز تقدیم طواف حج و نماز و سعی بر وقوفین
مسأله ۴۰۹ ـ تقديم طواف حجّ و نماز آن و سعى بر وقوف در عرفات و مشعر، جايز نيست، مگر براى پير، و زنى كه مى ترسد پس از وقوف حيض شود، و مريض و معلول و كسى كه مى ترسد نتواند به مكّه برود و طواف كند، كه براى اينها جايز است پس از بستن احرام حجّ و پيش از دو وقوف، طواف و نمازش را به جا آورند، و سعى را در وقت خودش پس از اعمال روز عيد انجام دهند، و احتياط واجب آن است كه سعى را پس از نماز طواف انجام دهند و در وقت خودش نيز دوباره به جا آورند.
و اما كسى كه ترس دارد كه پس از منى دوباره به مكّه رفتن براى او مهيّا نشود، سعيش را نيز پس از نماز طواف به جا مى آورد، و لازم نيست دوباره آن را در وقت خودش انجام دهد.
و اگر براى افراد مورد استثنا ـ بعد از آن كه طواف و نماز و يا حتى سعى را هم مقدّم داشتند ـ تمكّن از انجام آنها بعد از اعمال منى تا آخر ذى الحجّه فراهم شد، اعاده آنها بر آنان لازم نيست، اگرچه سزاوارتر است.
موارد جواز تقدیم طواف نساء و نمازش بر وقوفین
مسأله ۴۱۰ ـ كسى كه متمكّن نيست پس از اعمال منى به مكّه برگردد ـ مانند كسى كه بر جان خود مى ترسد ـ جايز است طواف نساء و نمازش را پيش از وقوف در عرفات و مشعر انجام دهد.
مورد جواز نایب گرفتن حائض و نفساء برای طواف و نماز آن
مسأله ۴۱۱ ـ زنى كه حائض يا نفساء است و نمى تواند آن قدر در مكّه بماند تا پس از پاك شدن طواف و نمازش را انجام دهد، بايد براى طواف و نمازش نايب بگيرد، و پس از آن كه نايب آن دو را به جا آورد خودش سعى را انجام دهد.
طواف حج و نماز و سعی و حلال شدن از همة محرمات و تلذذات از زن مگر آمیزش
مسأله ۴۱۲ ـ كسى كه حجّ تمتّع انجام مى دهد، پس از انجام طواف و نمازش و سعى، تمام چيزهايى كه به واسطه احرام بر او حرام شده بود براى او حلال مى شود، مگر زن، و اقوى آن است كه در مورد زن فقط آميزش حرام است، اگرچه احتياط مستحب آن است كه از بقيّه لذّتهايى كه در عنوان سوم و چهارم و پنجم از محرّمات احرام ذكر شد، نيز اجتناب شود.
خارج شدن از احرام در صورت تقدیم طوافین ونمازشان و سعی بر وقوفین
مسأله ۴۱۳ ـ كسى كه براى او تقديم طواف حجّ و نماز آن و سعى بلكه حتى تقديم طواف نساء جايز است ـ كه در مسائل قبل بيان شد ـ تا زمانى كه اعمال منى را از رمى و ذبح و حلق يا تقصير انجام نداده است از احرام خارج نمى شود.
طواف نساء
كسى كه حجّ يا عمره مفرده انجام مى دهد، واجب است پس از انجام اعمال حجّ و يا عمره طواف نساء و نمازش را انجام دهد، و وقت طواف نساء و نمازش محدود به ذى الحجّه نيست، بلكه مى تواند پس از آن نيز انجام دهد.
و طواف نساء و نمازش اگرچه در حجّ و عمره مفرده واجب است، ولى جزء اعمال اين دو نمى باشند، بنابراين ترك آنها ـ اگر چه عمداً باشد ـ موجب فساد حجّ و عمره نمى شود.
وجوب طواف نساء و نمازش و لزوم انجام انها بر نایب به نایب منوب عنه
مسأله ۴۱۴ ـ طواف نساء و نمازش، هم بر مرد واجب است ـ اگرچه اخته باشد ـ و هم بر زن ـ اگرچه پير باشد ـ و هم بر خنثى، و چنانچه مرد آن را انجام ندهد زن بر او حرام خواهد بود، و اگر زن آن را انجام ندهد مرد بر او حرام خواهد بود، و اگر غير بالغى پس از حجّ يا عمره مفرده آن را انجام ندهد، پس از بلوغ انواع استمتاع ـ لذّت بردن همسرى ـ بر او حرام خواهد بود.
و كسى كه حجّ يا عمره مفرده را به نيابت از ديگرى به جا آورده، بايد طواف نساء و نمازش را به نيابت از منوب عنه انجام دهد، نه از طرف خودش.
کیفیت و شرائط طواف نساء و نمازش مثل طواف حج و نمازش مگر در نیت
مسأله ۴۱۵ ـ طواف نساء و نمازش از نظر كيفيّت و شرايط، مثل طواف حجّ و نمازش مى باشد، مگر اين كه در طواف حجّ بايد قصد طواف و نماز طواف حجّ شود، و در طواف نساء بايد قصد طواف نساء و نماز طواف نساء شود.
طواف نساء و نمازش و کسی که متمکن از انجامشان نیست
مسأله ۴۱۶ ـ كسى كه متمكّن نيست طواف نساء و نمازش را به جا آورد، حكمش حكم كسى است كه نمى تواند طواف حجّ و نمازش را به جا آورد، كه در مسأله (۳۲۳) تفصيلش گذشت.
ترک طواف نساء و نمازش
مسأله ۴۱۷ ـ كسى كه طواف نساء را فراموش كرده است، زنها بر او حرامند تا وقتى كه آن را به جا آورد، و اگر بتواند خودش بدون حرج آن را به جا آورد، اگرچه براى جواز نايب گرفتن وجهى است، ولى احتياط واجب آن است كه خودش به جا آورد، و در صورتى كه خودش متمكّن نباشد يا براى او حرجى باشد جايز است نايب بگيرد، و هرگاه نايب آن را به جا آورد زنها براى او ـ منوب عنه ـ حلال مى شوند.
و اقوى آن است كه حكم كسى كه آن را از روى جهل به جا نياورده، حكم كسى است كه از روى فراموشى به جا نياورده است.
و اگر عمداً و با علم به حكم به جا نياورده، نايب گرفتن براى او جايز نيست، مگر اين كه خودش متمكّن از انجام آن نباشد، يا بر او حرجى باشد.
و چنانچه پيش از تدارك آن بميرد، اقوى آن است كه ولىّ ميت بايد آن را از طرف او قضا كند، و اگر ولىّ ندارد، وجوب قضاى آن از اصل مال ميّت محلّ اشكال است، اگر اقوى عدم وجوب نباشد.