• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    شرايط در هر يك از دو طرف عقد صلح

    مسأله ۲۱۸۹ ـ در عقد صلح هر يك از دو طرف بايد عاقل و بالغ باشد ، و بايد قصد صلح داشته و كسى او را به ناحقّ اكراه نكرده باشد ، و اگر اكراه شدند و بعد راضى شدند صلح نافذ است ، و سفيه و ممنوع از تصرّف از طرف حاكم شرع به واسطه افلاس نباشد.

    تحقّق صلح به صيغه و به معاطات

    مسأله ۲۱۹۰ ـ لازم نيست صيغه صلح به عربى خوانده شود ، بلكه با هر لفظى كه بفهماند با هم صلح و سازش كرده اند صحيح است ، و همچنين به معاطات ، بلكه به دادن از يك طرف و گرفتن از طرف ديگر به قصد صلح محقّق مى شود.

    مصالحه بر عوض يك سال نگهدارى گوسفند و استفاده از شير آن

    مسأله ۲۱۹۱ ـ اگر كسى گوسفندهاى خود را به چوپان بدهد كه مثلا يك سال نگهدارى كند و از شير آن استفاده نمايد و مقدارى روغن بدهد ، چنانچه شير گوسفند را در مقابل زحمتهاى چوپان و روغنى كه از غير شير گوسفند به عمل آمده باشد صلح كند ، اشكال ندارد ، بلكه اگر گوسفند را يك ساله به چوپان اجاره دهد كه از شير آن استفاده كند و در عوض مقدار معيّنى روغن كه از غير شير گوسفند به عمل آمده باشد بدهد ، نيز اشكال ندارد.

    مصالحه طلب يا حق خود به ديگرى و يا گذشتن از طلب يا حق خود

    مسأله ۲۱۹۲ ـ اگر كسى بخواهد طلب يا حقّ خود را به ديگرى صلح كند ، در صورتى صحيح است كه او قبول نمايد ، و اگر بخواهد از طلب يا حقّ خود بگذرد قبول كردن او لازم نيست.

    مصالحه طلب خود را به كمتر از مقدارى كه هست

    مسأله ۲۱۹۳ ـ اگر انسان مقدار بدهى خود را بداند و طلبكار او نداند ، چنانچه طلبكار طلب خود را به كمتر از مقدارى كه هست صلح كند ، مثلا پنجاه تومان طلبكار باشد و طلب خود را به ده تومان صلح نمايد ، زيادى براى بدهكار حلال نيست ، مگر آن كه مقدار بدهى خود را به او بگويد و او را راضى كند ، يا طورى باشد كه اگر مقدار طلب خود را مى دانست ، باز هم به آن مقدار صلح مى كرد.

    مصالحه بر دو چيزى كه از يك جنس است

    مسأله ۲۱۹۴ ـ اگر بخواهند دو چيزى را كه از يك جنس است و وزن آنها معلوم است به يكديگر صلح كنند ، احتياط واجب آن است كه وزن يكى بيشتر از ديگرى نباشد ، ولى اگر وزن آنها معلوم نباشد ، اگر چه احتمال دهند كه وزن يكى بيشتر از ديگرى است و صلح نمايند صحيح است.

    مصالحه طلبهاى خود را به يكديگر از يك جنس باشد يا مختلف

    مسأله ۲۱۹۵ ـ اگر دو نفر از يك نفر طلبكار باشند ، يا دو نفر از دو نفر ديگر طلبكار باشند و بخواهند طلبهاى خود را به يكديگر صلح كنند ، چنانچه طلب آنان از يك جنس و وزن آنها يكى باشد ، مثلا هر دو ده من گندم طلبكار باشند ، مصالحه آنان صحيح است ، و همچنين است اگر جنس طلب آنان يكى نباشد ، مثلا يكى ده من برنج و ديگرى دوازده من گندم طلبكار باشد ، ولى اگر طلب آنان از يك جنس و چيزى باشد كه معمولا با وزن يا پيمانه آن را معامله مى كنند ، در صورتى كه وزن يا پيمانه آنها مساوى نباشد ، مصالحه آنان اشكال دارد.

    مصالحه طلب خود به مقدار كمتربه فصد گذشت از آن مقدار

    مسأله ۲۱۹۶ ـ اگر از كسى طلبى دارد كه بايد بعد از مدّتى بگيرد ، چنانچه طلب خود را به مقدار كمترى صلح كند و مقصودش اين باشد كه از مقدارى از طلب خود گذشت كند و بقيّه را نقد بگيرد اشكال ندارد.

    به هم زدن صلح با رضايت يكديگر يا شرط خيار

    مسأله ۲۱۹۷ ـ اگر دو نفر چيزى را با هم صلح كنند ، با رضايت يكديگر مى توانند صلح را به هم بزنند ، و نيز اگر در ضمن معامله براى هر دو يا يكى از آنان حقّ به هم زدن معامله را قرار داده باشند كسى كه آن حقّ را دارد مى تواند صلح را به هم بزند.

    مواردى كه مى‏توان صلح را به هم زد

    مسأله ۲۱۹۸ ـ تا وقتى خريدار و فروشنده از يكديگر جدا نشده اند مى توانند معامله را به هم بزنند ، و نيز اگر مشترى حيوانى را بخرد ، تا سه روز حقّ به هم زدن معامله را دارد ، و همچنين اگر پول جنسى را كه خريده تا سه روز ندهد و جنس را تحويل نگيرد ، فروشنده مى تواند معامله را به هم بزند ، ولى كسى كه مالى را صلح مى كند در اين سه صورت حقّ به هم زدن صلح را ندارد ، و در صورتى كه طرف مصالحه در پرداخت مال المصالحه از حدّ متعارف تأخير كند ، و همچنين در بقيّه موارد خيار كه در احكام خريد و فروش گذشت ، نيز مى تواند صلح را به هم بزند.

    معیوب بودن چيزى را كه به صلح گرفته

    مسأله ۲۱۹۹ ـ اگر چيزى را كه به صلح گرفته معيوب باشد ، مى تواند صلح را به هم بزند ، ولى اگر بخواهد تفاوت قيمت صحيح و معيوب را بگيرد اشكال دارد.

    هرگاه مال خود را به كسى صلح نمايد و با او شرط كند

    مسأله ۲۲۰۰ ـ هرگاه مال خود را به كسى صلح نمايد و با او شرط كند و بگويد كه بعد از مرگ من بايد چيزى را كه به تو صلح كردم ـ مثلا ـ وقف كنى و او هم اين شرط را قبول كند ، بايد به شرط عمل نمايد.

    شرايط اجاره دهنده و كسى كه اجاره مى‏كند

    مسأله ۲۲۰۱ ـ اجاره دهنده و كسى كه چيزى را اجاره مى كند بايد عاقل و بالغ باشند ، و بايد بر اجاره به ناحقّ اكراه نشده باشند ، و اگر اكراه شدند و بعد به اجاره راضى شدند ، اجاره نافذ است ، و در مال خود حقّ تصرّف داشته باشند ، پس اجاره دادن و اجاره كردن سفيه و مفلسى كه به حكم حاكم شرع ممنوع از تصرّف در مال خود باشد نافذ نيست ، مگر به اذن و اجازه ولىّ يا طلبكاران ، ولى اجاره مفلس خودش را براى كارى يا خدمتى نافذ است و محتاج به اجازه نيست.

    وكيل در اجاره

    مسأله ۲۲۰۲ ـ انسان مى تواند از طرف ديگرى وكيل شود و مال او را اجاره دهد ، يا مالى را براى او اجاره كند.

    اجاره دادن مال بچه يا خود او توسط ولى يا قيم بچه

    مسأله ۲۲۰۳ ـ اگر ولىّ يا قيّم بچّه مال او را اجاره دهد ، يا خود او را اجير ديگرى نمايد ، اشكال ندارد.
    و اگر مدّتى از زمان بالغ شدن او را جزء مدّت اجاره قرار دهد ، بعد از آن كه بچّه بالغ شد ، مى تواند بقيّه اجاره را به هم بزند ، ولى اگر اجاره تا زمان بعد از بلوغ به جهت مصلحتى بوده كه شرعاً مراعات آن واجب است ، اجاره نسبت به بعد از بلوغ نافذ ، و احتياط واجب آن است كه به اذن حاكم شرع باشد.

    اجير كردن بچه صغيرى كه ولى ندارد با اذن فقيه عادل يا مؤمنين

    مسأله ۲۲۰۴ ـ بچّه صغيرى را كه ولىّ ندارد ، بدون اجازه فقيه عادل نمى شود اجير كرد ، و كسى كه به فقيه عادل دسترسى ندارد ، مى تواند از چند نفر مؤمن عادل اجازه بگيرد و او را اجير نمايد ، و در صورت نبودن چند نفر از يك نفر هم كفايت مى كند.

    تحقق اجاره به صيغه و به واگذارى به قصد اجاره

    مسأله ۲۲۰۵ ـ اجاره دهنده و مستأجر لازم نيست صيغه را به عربى بخوانند ، بلكه اگر مالك به كسى بگويد: (ملك خود را به تو اجاره دادم) و او بگويد: (قبول كردم) اجاره صحيح است ، و نيز اگر حرفى نزنند و مالك به قصد اين كه ملك خود را اجاره دهد به مستأجر واگذار كند ، و او هم به قصد اجاره كردن بگيرد ، اجاره صحيح است.

    اجير شدن بدون خواندن صيغه

    مسأله ۲۲۰۶ ـ اگر انسان بدون خواندن صيغه بخواهد براى انجام عملى اجير شود ، همين كه مشغول آن عمل شد اجاره صحيح است.

    اجاره با اشاره براى كسى كه نمى ‏تواند حرف بزند

    مسأله ۲۲۰۷ ـ كسى كه نمى تواند حرف بزند ، اگر با اشاره بفهماند كه ملك را اجاره داده ، يا اجاره كرده ، صحيح است.

    اجاره دادن مستأجر نسبت به مالی که اجاره کرده

    مسأله ۲۲۰۸ ـ اگر ملكى را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه منفعت براى خودش باشد و به غير منتقل نكند ، مستأجر نمى تواند آن را به ديگرى اجاره دهد ، و اگر شرط كند كه منفعت را خودش استيفا كند ، مى تواند به ديگرى اجاره دهد در صورتى كه خودش آن منفعت را استيفا نمايد.
    مثل اين كه مستأجر منزلى را كه اجاره كرده ، به كسى اجاره دهد كه آن كس به شرط و مانند آن متعهّد شده براى او مسكنى تهيّه نمايد ، و آن شخص متعهّد مستأجر را در همان منزل سكنى دهد ، و يا اين كه زنى خانه اى اجاره كند و بعد به شوهرش اجاره دهد ، و شوهر آن زن را در آن خانه سكنى دهد.
    و در صورتى كه مستأجر مى تواند آن را به ديگرى اجاره بدهد ، اگر بخواهد خانه يا دكّان يا كشتى ـ و همچنين بنابر احتياط واجب اطاق يا آسيابـ را به زيادتر از مقدارى كه آن را اجاره كرده اجاره دهد ، بايد در آن كارى مانند تعمير و سفيد كارى انجام داده باشد ، يا به غير جنسى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد ، مثلا اگر با پول اجاره كرده به گندم يا چيز ديگر اجاره دهد.

    اگر اجير شرط كند كه براى خود انسان باشد يا خودش عمل را استيفا كند و حکم اجاره اجیر

    مسأله ۲۲۰۹ ـ اگر اجير با انسان شرط كند كارى كه براى آن اجير شده براى خود انسان باشد و به ديگرى منتقل نكند ، نمى شود او را به ديگرى اجاره داد ، و اگر شرط كند كه عمل را خودش استيفا كند ـ به نحوى كه در مسأله قبل گذشت ـ مى شود او را به ديگرى اجاره داد ، و در صورتى كه مى تواند به ديگرى اجاره دهد ، چنانچه او را به چيزى كه اجرت او قرار داده اجاره دهد ، نمى تواند زيادتر بگيرد ، و اگر به چيز ديگرى اجاره دهد ، مى تواند زيادتر بگيرد.
    و اگر خودش اجير كسى شود جايز نيست براى انجام آن عمل شخص ديگرى را به كمتر اجاره نمايد ، ولى اگر مقدارى از آن عمل را خودش انجام داده باشد ، مى تواند ديگرى را به كمتر اجاره نمايد.

    موراد که جواز اجازه به بيشتر از مقدارى كه اجاره كرده

    مسأله ۲۲۱۰ ـ اگر غير خانه و دكّان و كشتى و اجير ـ و همچنين بنابر احتياط واجب اطاق و آسياب ـ چيز ديگرى را اجاره كند و مالك با او شرط نكند كه به غير اجاره ندهد ، اگر چه به بيشتر از مقدارى كه اجاره كرده آن را اجاره دهد اشكال ندارد.

    اجاره دادن نصف آن را كه خودش اجاره كرده به ديگرى

    مسأله ۲۲۱۱ ـ اگر خانه يا دكّانى را مثلا يك ساله به صد تومان اجاره كند و از نصف آن خودش استفاده نمايد ، مى تواند نصف ديگر آن را به صد تومان اجاره دهد ، ولى اگر بخواهد نصف آن را به زيادتر از مقدارى كه اجاره كرده ـ مثلا به صد و بيست تومان ـ اجاره دهد ، بايد در آن كارى مانند تعمير انجام داده باشد ، يا به غير جنسى كه اجاره كرده اجاره دهد.

    شرایط مالى که آن را اجاره مى‏دهند

    مسأله ۲۲۱۲ ـ مالى را كه اجاره مى دهند چند شرط دارد:
    (اوّل) آن كه معيّن باشد ، پس اگر بگويد يكى از خانه هاى خود را به تو اجاره دادم درست نيست.
    (دوم) آن كه مستأجر آن را ببيند ، يا كسى كه آن را اجاره مى دهد طورى خصوصيّات آن را بگويد كه كاملا معلوم باشد.
    (سوم) آن كه تحويل دادن آن ممكن باشد ، پس اجاره دادن اسبى كه فرار كرده باطل است ، مگر اين كه مستأجر تمكّن از تسلّط بر آن داشته باشد.
    (چهارم) آن كه استفاده از آن مال به اتلاف و از بين بردنش نباشد ، پس اجاره دادن نان و ميوه و خوردنيهاى ديگر ـ كه انتفاع از آنها به غير اتلافشان نباشد ـ باطل است.
    (پنجم) آن كه استفاده اى كه مال را براى آن اجاره داده اند ممكن باشد ، پس اجاره دادن زمين براى زراعت در صورتى كه آب باران كفايت آن را نكند و از آب ديگرى هم مشروب نشود ، باطل است.
    (ششم) آن كه چيزى را كه اجاره مى دهد مال خود او باشد ، و اگر مال ديگرى را اجاره دهد ، در صورتى نافذ است كه صاحبش اجازه كند.

    اجاره دادن درخت براى استفاده از ميوه‏ اش يا حيوان براى شيرش

    مسأله ۲۲۱۳ ـ اجاره دادن درخت براى آن كه از ميوه اش استفاده كنند در صورتى كه ميوه اش فعلا موجود نباشد اشكال ندارد ، و همچنين است اجاره دادن حيوان براى شيرش.

    اجير شدن زن براى استفاده از شير او

    مسأله ۲۲۱۴ ـ زن مى تواند براى آن كه از شيرش استفاده كنند اجير شود ، و لازم نيست از شوهر خود اجازه بگيرد ، ولى اگر به واسطه شير دادن حقّ شوهر از بين برود ، بدون اجازه او نمى تواند اجير شود.

    شرایط در منفعتى كه مال را براى آن اجاره مى‏ دهند

    مسأله ۲۲۱۵ ـ استفاده اى كه مال را براى آن اجاره مى دهند چهار شرط دارد:
    (اوّل) آن كه حلال باشد ، بنابراين اجاره دادن دكّان ـ مثلا ـ براى شراب فروشى ، و اجاره دادن وسيله حمل و نقل براى حمل شراب باطل است.
    (دوم) آن كه پول دادن براى آن استفاده سفهى و غير عقلايى نباشد ، و همچنين آن عمل در شرع به طور مجّان واجب نباشد ، پس اجير شدن ـ مثلا ـ براى تجهيز اموات جايز نيست.
    (سوم) آن كه اگر چيزى را كه اجاره مى دهند چند فايده داشته باشد ، استفاده اى كه مستأجر از آن مى كند بايد معيّن نمايند ، مثلا اگر حيوانى را كه سوارى مى دهد و بار مى برد اجاره دهند ، بايد معيّن كنند كه فقط سوارى يا باربرى آن مال مستأجر است ، يا همه استفاده هاى آن.
    (چهارم) آن كه مدّت استفاده را معيّن نمايند ، و اگر مدّت معلوم نباشد و به تعيين عمل رفع جهالت بشود كافيست ، مثلا كسى را اجير كنند براى خيّاطى به مدّت ده روز و يا با خيّاط قرار بگذارند كه لباس معيّنى را به طور مخصوصى بدوزد.

    ابتداى مدت اجاره را

    مسأله ۲۲۱۶ ـ اگر ابتداى مدّت اجاره را معيّن نكنند ، ابتداى آن بعد از تحقّق عقد اجاره است.

    ابتداى اجاره را يك ماه بعد از عقد اجاره قرار دادن

    مسأله ۲۲۱۷ ـ اگر خانه اى را مثلا يك ساله اجاره دهند و ابتداى آن را يك ماه بعد از عقد اجاره قرار دهند اجاره صحيح است ، اگر چه موقع عقد اجاره خانه در اجاره ديگرى باشد.

    معلوم نکردن مدت اجاره

    مسأله ۲۲۱۸ ـ اگر مدّت اجاره را معلوم نكند و بگويد: (هر وقت در خانه نشستى اجاره آن ماهى ده تومان است) اجاره صحيح نيست.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما