• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    چنانچه پيش از دادن صدقه نذری بميرد

    مسأله ۲۷۲۲ ـ اگر نذر كند مقدار معيّنى صدقه بدهد ، چنانچه پيش از دادن صدقه بميرد لازم نيست آن مقدار را از مال او صدقه بدهند ، ولى احتياط مستحبّ اين است كه بالغين از ورثه آن مقدار را از حصه خود از طرف ميّت صدقه بدهند.

    نذر اینکه به فقير معيّنى صدقه بدهد

    مسأله ۲۷۲۳ ـ اگر نذر كند به فقير معيّنى صدقه بدهد ، نمى تواند آن را به فقير ديگر بدهد ، و اگر آن فقير بميرد احتياط مستحبّ آن است كه به ورثه او بدهد.

    نذر اینکه به زيارت يكى از امامان مشرّف شود

    مسأله ۲۷۲۴ ـ اگر نذر كند به زيارت يكى از امامان ـ مثلا به زيارت حضرت ابى عبدالله (عليه السلام) ـ مشرّف شود ، چنانچه به زيارت امام ديگر برود كافى نيست ، و اگر به واسطه عذرى نتواند آن امام را زيارت كند ، چيزى بر او واجب نيست.

    غسل و نماز زیارت برای كسى كه نذر كرده زيارت برود

    مسأله ۲۷۲۵ ـ كسى كه نذر كرده زيارت برود و غسل زيارت و نماز آن را نذر نكرده ، لازم نيست آنهارا به جا آورد.

    نذر براى حرم يكى از امامان يا امامزادگان

    مسأله ۲۷۲۶ ـ اگر براى حرم يكى از امامان يا امامزادگان نذر كند و مصرف معيّنى را در نظر نگرفته باشد بايد آن را در تعمير و روشنايى و فرش حرم و مانند اينها مصرف كند.

    نذر براى خود امام (عليه السلام) يا امامزاده‏

    مسأله ۲۷۲۷ ـ اگر براى خود امام (عليه السلام) چيزى نذر كند ، چنانچه مصرف معيّنى را قصد كرده بايد به همان مصرف برساند ، و اگر مصرف معيّنى را قصد نكرده بايد به مصرفى برساند كه نسبتى با امام (عليه السلام) داشته باشد ، مانند زوّار فقير ، يا مصارف حرم آن امام (عليه السلام) از قبيل تعمير و مانند آن ، و يا آنچه موجب تكريم و تعظيم آن امام (عليه السلام)است ، و احتياط مستحبّ آن است كه ثواب آن را هم هديه براى آن امام (عليه السلام) كند ، و همچنين است اگر چيزى را براى امام زاده اى نذر كند.

    زیادی یا نموّ گوسفندى كه براى صدقه يا يكى از امامان نذر كرده

    مسأله ۲۷۲۸ ـ گوسفندى را كه براى صدقه يا براى يكى از امامان نذر كرده اند ، اگر پيش از آن كه به مصرف نذر برسد شير بدهد ، يا بچّه بياورد ، مال كسى است كه آن را نذر كرده ، ولى پشم گوسفند و مقدارى كه چاق مى شود جزء نذر است.

    نذر مشروطى كه شرط قبل از نذر كردن او حاصل بوده

    مسأله ۲۷۲۹ ـ هرگاه نذر كند كه اگر مريض او خوب شود يا مسافر او بيايد عملى را انجام دهد ، چنانچه معلوم شود كه پيش از نذر كردن مريض خوب شده يا مسافر آمده است ، عمل كردن به نذر لازم نيست.

    نذر پدر يا مادر نذر كه دختر خود را به سيد شوهر دهد

    مسأله ۲۷۳۰ ـ اگر پدر يا مادر نذر كند كه دختر خودرا به سيّد شوهر دهد ، بعد از آن كه دختر به تكليف رسيد ، اختيار با خود اوست و نذر آنان اعتبار ندارد.

    تعريف عهد

    مسأله ۲۷۳۱ ـ هرگاه با خدا عهد كند كه اگر به حاجت شرعى خود برسد كار خيرى را انجام دهد بعد از آن كه حاجتش بر آورده شد ، بايد آن كاررا انجام دهد ، و نيز اگر بدون آن كه حاجتى داشته باشد عهد كند كه عمل خيرى را انجام دهد ، آن عمل بر او واجب مى شود ، و همچنين است ـ بنا بر احتياط واجب در هر دو صورت ـ اگر آن كار مباح باشد.

    تحقق عهد به صيغه و مرجوح نبودن متعلق عهد

    مسأله ۲۷۳۲ ـ در عهد هم مثل نذر بايد صيغه خوانده شود ، و متعلّق عهد نبايد مرجوح باشد ، ولى اعتبار رجحان در متعلّق آن ـ چنانكه مشهور فرموده اند ـ محلّ اشكال است.

    كفاره عمل نكردن به عهد

    مسأله ۲۷۳۳ ـ اگر به عهد خود عمل نكند بايد كفّاره بدهد ، يعنى يك بنده آزاد كند ، يا شصت فقير را سير كند ، يا دو ماه پى در پى روزه بگيرد.

    تعریف قسم و كفاره تخلف عمدى از قسم

    مسأله ۲۷۳۴ ـ اگر قسم بخورد كه كارى را انجام دهد يا ترك كند ، مثلا قسم بخورد كه روزه بگيرد يا دخانيات استعمال نكند ، چنانچه عمداً مخالفت كند ، بايد كفّاره بدهد ، يعنى يك بنده آزاد كند ، يا ده فقير را سير كند ، يا آنان را بپوشاند ، و اگر اينهارا نتواند بايد سه روز پى در پى روزه بگيرد.

    شرایط قسم

    مسأله ۲۷۳۵ ـ قسم چند شرط دارد:
    (اوّل) كسى كه قسم مى خورد بايد بالغ و عاقل باشد و از روى قصد و اختيار قسم بخورد ، پس قسم خوردن بچّه و ديوانه و مست و كسى كه اكراهش كرده اند درست نيست ، و همچنين است اگر در حال عصبانى بودن بى قصد قسم بخورد ، و قسم سفيه و مفلس در صورتى كه مستلزم تصرّف در مال باشد صحيح نيست.
    (دوم) كارى را كه براى انجام آن قسم مى خورد بايد حرام يا مكروه نباشد ، و كارى را كه قسم مى خورد ترك كند بايد واجب يا مستحبّ نباشد و وجوب عمل به قسم متعلق به فعل يا ترك مباحى كه مصلحتى در دين يا دنيا در آن نباشد محلّ اشكال است.
    (سوم) به يكى از اسمهاى خداوند عالم قسم بخورد كه به غير ذات مقدّس او گفته نمى شود ، مانند (خدا) و (الله) ، و نيز اگر به اسمى قسم بخورد كه به غير خدا هم مى گويند ولى به قدرى به خدا گفته مى شود كه هروقت كسى آن اسم را بگويد ذات مقدّس حقّ در نظر مى آيد ، مثل آن كه به خالق و رازق قسم بخورد صحيح است ، بلكه به اسمى هم كه بر خدا و بر غير خدا گفته مى شود اگر خدا را قصد كند و قسم بخورد ، بنا بر احتياط واجب به آن قسم عمل كند.
    (چهارم) قسم را به زبان بياورد ، و اگر آن را بنويسد يا در قلبش قصد كند صحيح نيست ، ولى آدم لال اگر با اشاره قسم بخورد صحيح است.
    (پنجم) عمل كردن به قسم براى او ممكن باشد ، و اگر موقعى كه قسم مى خورد ممكن باشد و بعداً از عمل به آن عاجز شود ، از وقتى كه عاجز مى شود قسم او به هم مى خورد ، و همچنين است اگر عمل كردن به نذر يا قسم يا عهد به قدرى مشقّت پيدا كند كه نشود آن را تحمّل كرد.

    جلوگیری پدر از قسم خوردن فرزند يا شوهر از قسم خوردن زن

    مسأله ۲۷۳۶ ـ اگر پدر از قسم خوردن فرزند جلوگيرى كند ، يا شوهر از قسم خوردن زن جلوگيرى نمايد ، قسم آنان صحيح نيست.

    قسم فرزند بدون اجازه پدر، و زن بدون اجازه شوهر

    مسأله ۲۷۳۷ ـ اگر فرزند بدون اجازه پدر و زن بدون اجازه شوهر قسم بخورد ، پدر و شوهر مى توانند قسم آنان را بهم بزنند ، بلكه ظاهر آن است كه قسم آنان بدون اجازه پدر يا شوهر صحيح نيست.

    عمل نکردن به قسم از روى فراموشى يا ناچارى يا غفلت و قسم وسواسى

    مسأله ۲۷۳۸ ـ اگر انسان از روى فراموشى يا ناچارى يا غفلت به قسم عمل نكند ، كفّاره بر او واجب نيست ، و همچنين است اگر اكراهش كنند كه به قسم عمل ننمايد ، و قسمى كه آدم وسواسى مى خورد مثل اين كه مى گويد: والله الآن مشغول نماز مى شوم ، و به واسطه وسواس مشغول نمى شود ، اگر وسواس او طورى باشد كه بى اختيار به قسم عمل نكند كفّاره ندارد.

    قسم به سخن راست يا دروغ يا براى نجات از شرّ ظالم و حكم توريه

    مسأله ۲۷۳۹ ـ كسى كه قسم مى خورد كه حرف من راست است چنانچه حرف او راست باشد قسم خوردن او مكروه است و اگر دروغ باشد حرام و از گناهان بزرگ مى باشد ، ولى اگر براى اين كه خودش يا مسلمان ديگرى را از شرّ ظالمى نجات دهد قسم دروغ بخورد اشكال ندارد ، بلكه گاهى واجب مى شود ، امّا اگر بتواند توريه كند ـ يعنى موقع قسم خوردن طورى نيّت كند كه دروغ نشود ـ احتياط واجب اين است كه توريه نمايد ، مثلا اگر ظالمى بخواهد كسى را اذيّت كند و از انسان بپرسد كه او را ديده اى و انسان يك ساعت قبل او را ديده باشد ، بگويد نديده ام و قصد كند كه از پنچ دقيقه پيش نديده ام.

    بخشش يا فروختن یا ارث چيزى كه وقف است

    مسأله ۲۷۴۰ ـ اگر كسى چيزى را وقف كند خود او و ديگران نمى توانند آن را ببخشند يا بفروشند و كسى هم از آن ارث نمى برد ، ولى در بعضى از موارد كه در مسأله «۲۱۲۲» و «۲۱۲۳» گذشت ، فروختن آن اشكال ندارد.

    تحقق وقف به صيغه و به عمل و عدم اعتبار قبول در وقف

    مسأله ۲۷۴۱ ـ لازم نيست صيغه وقف را به عربى بخوانند ، بلكه اگر مثلا بگويد: (خانه خود را وقف كردم) كفايت مى كند ، و همچنين انشاء وقف به عمل نيز محقّق مى شود ، مثل اين كه حصيرى را به قصد وقف بودن در مسجد بيندازد ، و يا جايى را به قصد مسجد بودن بسازد و در موقوفات عامّه مثل مسجد و مدرسه يا چيزى را كه بر فقراء يا سادات و امثال اينها وقف نمايند ، قبول كردن كسى در صحّت وقف معتبر نيست ، بلكه در اوقاف خاصّه هم ـ مثل وقف بر اولاد ـ اقوى عدم اعتبار قبول است هرچند قبول احوط است.

    پشیمان شدن یا مردن پيش از انشاء وقف

    مسأله ۲۷۴۲ ـ اگر ملكى را براى وقف معيّن كند و پيش از انشاء وقف پشيمان شود يا بميرد ، وقف واقع نمى شود.

    وقف براى هميشه و صحيح نبودن مدت در وقف

    مسأله ۲۷۴۳ ـ كسى كه مالى را وقف مى كند ، بايد از موقع انشاء وقف ، مال را براى هميشه وقف كند ، و اگر مثلا بگويد اين مال بعد از مردن من وقف باشد ، چون از موقع خواندن صيغه تا مردنش وقف نبوده صحيح نيست ، و نيز اگر بگويد تا ده سال وقف باشد و بعد از آن نباشد ، يا بگويد تا ده سال باشد بعد پنج سال وقف نباشد و دوباره وقف باشد ، و قف صحيح نيست.

    اشتراط تصرف كسى كه مال براى او وقف شده در وقف خاصّ

    مسأله ۲۷۴۴ ـ وقف خاص در صورتى صحيح است كه مال وقف را به تصرّف كسى كه براى او وقف شده يا وكيل يا ولىّ او بدهند ، ولى اگر چيزى را بر اولاد صغير خود وقف كند ، و از طرف آنان قبض و حيازت نمايد وقف صحيح است.

    عدم اعتبار قبض در اوقاف عامه و چگونگى قبض آن

    مسأله ۲۷۴۵ ـ در اوقاف عامّه از قبيل مدارس و مساجد و امثال اينها قبض معتبر نيست هرچند احوط است، و قبض محقّق مى شود به اين كه مثلا در وقف مسجد ، يك نفر در آن مسجد نماز بخواند يا در وقف مقبره ، كسى در آن جا دفن شود.

    شرايط وقف كننده

    مسأله ۲۷۴۶ ـ وقف كننده بايد بالغ باشد ، و صحّت وقف صبىّ مميّز مأذون از طرف ولىّ در صورتى كه مصلحت باشد بعيد نيست ، و همچنين بايد عاقل و با قصد باشد و كسى او را اكراه نكرده باشد ، و شرعاً بتواند در مال خود تصرّف كند ، بنا بر اين سفيه ـ يعنى كسى كه مال خودرا در كارهاى بيهوده مصرف مى كند ـ و همچنين مفلس كه از طرف حاكم شرع ممنوع از تصرّف در مال است ، اگر چيزى را وقف كنند نافذ نيست ، مگر با اجازه ولىّ و طلبكاران.

    وقف براى بچه در شكم مادر و براى اشخاص موجود و غير موجود

    مسأله ۲۷۴۷ ـ اگر مالى را براى بچّه اى كه در شكم مادر است و هنوز به دنيا نيامده وقف كند صحّت آن محلّ اشكال است ، ولى اگر براى اشخاصى كه فعلا موجودند و بعد از آنها براى كسانى كه بعد به دنيا مى آيند وقف نمايد اگرچه در موقعى كه وقف محقّق مى شود در شكم مادر هم نباشند ـ مثلا چيزى را بر اولاد خود وقف كند كه بعد از آنان وقف نوه هاى او باشد و هر دسته اى بعد از دسته ديگر از وقف استفاده كنند ـ صحيح است.

    وقف كردن براى خود يا براى عنوانى كه خودش را هم شامل شود

    مسأله ۲۷۴۸ ـ اگر چيزى را بر خودش وقف كند مثل آن كه دكّانى را وقف كند كه عايدى آن را بعد از مرگ او خرج مقبره اش نمايند صحيح نيست ، ولى اگر مثلا مالى را بر فقراء وقف كند و خودش فقير شود ، مى تواند از منافع وقف استفاده نمايد.

    متولّی وقف

    مسأله ۲۷۴۹ ـ اگر براى چيزى كه وقف كرده متولّى معيّن كند اختيار وقف با كسى است كه واقف معيّن كرده ، و اگر معيّن نكند ، چنانچه بر افراد مخصوصى ـ مثلا بر اولاد خود ـ وقف كرده باشد ، در صورتى كه بالغ باشند اختيار با خود آنان است ، و اگر بالغ نباشند اختيار با ولىّ ايشان است ، ولى در تصرّفاتى كه مربوط به مصلحت وقف و مصلحت طبقات بعد است اجازه حاكم شرع معتبر است.

    متولّی ملكى که براى فقراء يا سادات يا خيرات وقف كنند

    مسأله ۲۷۵۰ ـ اگر ملكى را مثلا بر فقراء يا سادات وقف كند ، يا وقف كند كه منافع آن به مصرف خيرات برسد ، در صورتى كه براى آن ملك متولّى معيّن نكرده باشد ، اختيار آن با حاكم شرع است.

    چنانچه متولى وقف يا افراد يك طبقه، وقف خاصّ را اجاره دهند

    مسأله ۲۷۵۱ ـ اگر ملكى را بر افراد مخصوصى مثلا بر اولاد خود وقف كند كه هر طبقه اى بعد از طبقه ديگر از آن استفاده كنند ، چنانچه متولّى وقف آن را اجاره دهد و بميرد اجاره باطل نمى شود ، ولى اگر متولّى نداشته باشد و يك طبقه از كسانى كه ملك بر آنها وقف شده ، آن را اجاره دهند و در بين مدّت اجاره بميرند ، چنانچه طبقه بعدى آن اجاره را امضاء نكنند اجاره باطل مى شود ، و در صورتى كه مستأجر مال الاجاره تمام مدّت را داده باشد مى تواند مال الاجاره از زمان مردنشان تا آخر مدّت اجاره را از مال آنان بگيرد.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما