تسلیم زكات را به صورت مشاع و شركت در مصارف
مطالبه اجرت توسط مالك به جهت مدتى كه بعد از تسليم در زمين مانده
نصاب محصول در چند شهر
نصاب دو مرتبه میوه دادن درخت خرما يا انگور در يك سال
پرداخت زکات از خرما يا انگور تازه
دادن خرمای تازه و انگور به قصد زکات خرمای خشک یا کشمش و بالعکس
بدهکاری که بعد از تعلّق زکات به مالش بمیرد
بدهكاری که پيش از تعلق زكات به مالش بميرد و روش نسبت گيرى
زکات محصولی که خوب و بد دارد
نصاب طلا و مقدار زكات آن و تعريف مثقال شرعى و صيرفى
نصاب اوّل آن بيست مثقال شرعى است ، كه هر مثقال آن هيجده نخود است ، كه بنابر مشهور سه ربع مثقال صيرفى ـ معمولىـ است ، پس وقتى طلا به بيست مثقال شرعى كه پانزده مثقال صيرفى است برسد ، اگر شرايط ديگر را هم كه گذشت داشته باشد ، انسان بايد يك چهلم آن را كه نُه نخود مى شود از بابت زكات بدهد ، و اگر به اين مقدار نرسد زكات ندارد.
نصاب دوم آن چهار مثقال شرعى است ، كه سه مثقال صيرفى ـ معمولىـ است ، يعنى اگر سه مثقال به پانزده مثقال اضافه شود بايد زكات تمام هيجده مثقال را از قرار چهل يك بدهد ، و اگر كمتر از سه مثقال اضافه شود فقط بايد زكات پانزده مثقال آن را بدهد ، و زيادى آن زكات ندارد ، و همچنين است هر چه بالا رود ، يعنى اگر سه مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد ، و اگر كمتر اضافه شود مقدارى كه اضافه شده زكات ندارد.
نصاب نقره و مقدار زكات آن (وزن درهم در مسئله ۲۶۲۸ آمده)
نصاب اوّل آن (۱۰۵) مثقال صيرفى ـ معمولىـ است كه اگر نقره به (۱۰۵) مثقال صيرفى برسد و شرايط ديگر را هم كه گذشت داشته باشد ، انسان بايد چهل يك آن را كه دو مثقال و پانزده نخود است از بابت زكات بدهد ، و اگر به اين مقدار نرسد زكات به آن تعلّق نمى گيرد.
و نصاب دوم آن بيست و يك مثقال است ، يعنى اگر بيست و يك مثقال به (۱۰۵) مثقال اضافه شود ، بايد زكات تمام (۱۲۶) مثقال را كه يك چهلم آن است بدهد ، و اگر كمتر از (۲۱) مثقال اضافه شود ، فقط بايد زكات (۱۰۵) مثقال آن را بدهد و زيادى آن زكات ندارد ، و همچنين است هر چه بالا رود ، يعنى اگر (۲۱) مثقال اضافه شود بايد زكات تمام آنها را بدهد ، و اگر كمتر اضافه شود مقدارى كه اضافه شده و كمتر از (۲۱) مثقال است زكات ندارد ، بنابراين اگر انسان يك چهلم هر چه طلا و نقره دارد بدهد ، زكاتى را كه بر او واجب بوده داده است ، و گاهى هم بيشتر از مقدار واجب داده است ، مثلا كسى كه (۱۱۰) مثقال نقره دارد ، اگر يك چهلم آن را بدهد ، زكات (۱۰۵) مثقال آن را كه واجب بوده داده ، و مقدارى هم براى (۵) مثقال آن داده كه واجب نبوده است.
چند سال ماندن نصاب طلا و نقره
اعتبار سكه داشتن و رواج معامله با آن
سكه های كه زنها براى زينت به كار مىبرند و معناى رواج معامله
طلا و نقره ای به اندازه نصاب اول نباشد
حساب سال در زكات طلا و نقره
عوض کردن طلا و نقره يا آب كردن آن در بین یازده ماه
آب کردن پول طلا و نقره در ماه دوازدهم
زکات طلا و نقره اى كه خوب و بد دارد
مخلوط کردن پول طلا و نقره با بيشتر از اندازه معمول از فلز ديگر
مخلوط کردن طلا و نقره با مقدار معمول، فلز ديگر
شرایط زکات شتر و گاو و گوسفند (بنگرید مسأله ۱۸۷۳)
(اوّل) آن كه حيوان در تمام سال بى كار باشد ، ولى اگر در تمام سال يكى دو روز هم كار كرده باشد اقوى آن است كه زكات به آن تعلّق مى گيرد.
(دوم) آن كه در تمام سال از علف بيابان بچرد ، پس اگر تمام سال يا مقدارى از آن علف چيده شده بخورد ، يا از زراعتى كه ملك او يا ملك كس ديگر است بچرد ، زكات ندارد ، ولى اگر در تمام سال يك روز يا دو روز از علف مالك بخورد ، اقوى آن است كه زكات به آن تعلّق مى گيرد.
خرید یا اجاره یا باج دادن چرا گاهى كه كسى نكاشته
نصاب شتر و مقدار زكات و ماده بودن شتر زكات
(اوّل) پنج شتر ، و زكات آن يك گوسفند است ، و تا شماره شتر به اين مقدار نرسد زكات ندارد.
(دوم) ده شتر ، و زكات آن دو گوسفند است.
(سوم) پانزده شتر ، و زكات آن سه گوسفند است.
(چهارم) بيست شتر ، و زكات آن چهار گوسفند است.
(پنجم) بيست و پنج شتر ، و زكات آن پنج گوسفند است.
(ششم) بيست و شش شتر ، و زكات آن يك شتر است كه داخل سال دوم شده باشد.
(هفتم) سى و شش شتر ، و زكات آن يك شترى است كه داخل سال سوم شده باشد.
(هشتم) چهل و شش شتر ، و زكات آن يك شترى است كه داخل سال چهارم شده باشد.
(نهم) شصت و يك شتر ، و زكات آن يك شترى است كه داخل سال پنجم شده باشد.
(دهم) هفتاد و شش شتر ، و زكات آن دو شترى است كه داخل سال سوم شده باشند.
(يازدهم) نود و يك شتر ، و زكات آن دو شترى است كه داخل سال چهارم شده باشند.
(دوازدهم) صد و بيست و يك شتر و بالاتر از آن است ، كه بايد يا چهل تا چهل تا حساب كند و براى هر چهل تا يك شترى بدهد كه داخل سال سوم شده باشد ، يا پنجاه تا پنجاه تا حساب كند و براى هر پنجاه تا يك شترى بدهد كه داخل سال چهارم شده باشد ، و يا با چهل و پنجاه حساب كند ، ولى در هر صورت بايد طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند ، يا اگر چيزى باقى مى ماند از نُه تا بيشتر نباشد ، مثلا اگر (۱۴۰) شتر دارد ، بايد براى صدتا دو شترى كه داخل سال چهارم شده ، و براى چهل تا يك شترى كه داخل سال سوم شده بدهد ، و شترى كه در زكات داده مى شود بايد ماده باشد.
زكات ما بين دو نصاب
نصاب گاو و شرایط گوساله زكات
نصاب اوّل آن سى تا است كه وقتى شماره گاو به سى رسيد ، اگر شرايطى را كه گذشت داشته باشد ، بايد يك گوساله اى كه داخل سال دوم شده از بابت زكات بدهد ، و بنابر احتياط واجب آن گوساله نر باشد ، و همچنين است در هر موردى كه بايد گوساله داخل شده در سال دوم را بدهد ، مگر در صورتى كه شماره گاو به نود برسد ، كه ـ بنابر احتياط واجب ـ سه گوساله ماده كه داخل سال دوم شده باشد بدهد.
نصاب دوم آن چهل است ، و زكات آن يك گوساله ماده اى است كه داخل سال سوم شده باشد.
و زكات ما بين سى و چهل واجب نيست ، مثلا كسى كه سى و نُه گاو دارد ، فقط بايد زكات سى تاى آنها را بدهد ، و نيز اگر از چهل گاو زيادتر داشته باشد تا به شصت نرسيده ، فقط بايد زكات چهل تاى آن را بدهد ، و بعد از آن كه به شصت رسيد چون دو برابر نصاب اوّل را دارد ، بايد دو گوساله اى كه داخل سال دوم شده بدهد ، و همچنين هر چه بالا رود ، بايد يا سى تا سى تا حساب كند ، يا چهل تا چهل تا ، يا سى و چهل حساب نمايد و زكات آن را به دستورى كه گذشت بدهد ، ولى بايد طورى حساب كند كه چيزى باقى نماند ، يا اگر چيزى باقى مى ماند از نُه تا بيشتر نباشد ، مثلا اگر هفتاد گاو دارد ، بايد به حساب سى و چهل حساب كند و براى سى تاى آن زكات سى تا ، و براى چهل تاى آن زكات چهل تا را بدهد ، چون اگر به حساب سى تا حساب كند ، ده تا زكات نداده مى ماند.
نصاب گوسفند دارد و مقدار زكات و ادای قیمت آن
(اوّل) چهل تا است ، و زكات آن يك گوسفند است ، و تا گوسفند به چهل نرسد زكات ندارد.
(دوم) صد و بيست و يك است ، و زكات آن دو گوسفند است.
(سوم) دويست و يك است ، و زكات آن سه گوسفند است.
(چهارم) سيصد و يك است ، و زكات آن چهار گوسفند است.
(پنجم) چهارصد و بالاتر از آن است ، كه بايد آنها را صدتا صدتا حساب كند و براى هر صد تاى آنها يك گوسفند بدهد ، و لازم نيست زكات را از خود گوسفندها بدهد ، بلكه اگر گوسفند ديگرى بدهد ، يا مطابق قيمت گوسفند پول بدهد ، كافيست.
زکات ما بين دو نصاب
نر يا ماده بودن شتر و گاو و گوسفند در ملاحظه نصاب
یک جنس حساب شدن گاو و گاوميش و همچنين بز و ميش و شيشك