• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    ما بزرگانی را دیدیم که
    حرفشان عین واقع بود،
    و آنها دیده بودند که
    شب اول محرّم بعضی اسمها را
    به دستور حضرت سیدالشهداء،
    حضرت عباس قلم زد،
    بعضی اسمها را نوشت.


    دیدار با مبلغین -در آستانه ماه محرم۱۴۳۰
    ما بزرگانی را دیدیم که
    حرفشان عین واقع بود،
    و آنها دیده بودند که
    شب اول محرّم بعضی اسمها را
    به دستور حضرت سیدالشهداء،
    حضرت عباس قلم زد،
    بعضی اسمها را نوشت.

    بسم الله الرحمن الرحیم
    قال الله تعالی:
    “وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ”.
    این متن قرآن است،
    البته درکش و فهمش
    مخصوص است برای اعاظم دین.
    وقتی خدا بفرماید: “وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا”...
    خلاصه در تمام منطقه وجود،
    بالاتر از این دیگر امری نیست.
    این کار شماست،
    منتها به شرط این که قدر نعمت را بدانید.
    ما بزرگانی را دیدیم که
    حرفشان عین واقع بود،
    و آنها دیده بودند که
    شب اول محرّم بعضی اسمها را
    به دستور حضرت سیدالشهداء،
    حضرت عباس قلم زد،
    بعضی اسمها را نوشت.
    کاری کنید که اسمتان در این دفتر نوشته بشود.
    مهمتر این است که مبادا روزی قلم بخورد،
    که دیگر حسرتی بالاتر از آن نیست.
    وظیفه هم چیست؟
    باید اول بدانید که کار چه کاری است؟
    هر کاری شرائطی دارد.
    نماز، وضو لازم دارد.
    اگر رکوعش هزار سال طول بکشد،
    اما وضو نباشد آن نماز باطل است.
    کار شما دعوت به خدا است.
    “وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِمَّنْ دَعَا إِلَى اللَّهِ”.
    دعوت به خدا شعبی دارد.
    شعبه اولی این است که در همه مجالس
    باید نعمتهای خدا را، الطاف خدا را
    برای مردم توضیح بدهید،
    تا بفهمند که مبدأ اوست، منتها هم اوست،
    همه چیز هم فانی است الا ّ او
    و هرچه مربوط به اوست.
    جوری بشود که آن مردم
    - یاد خدا را فراموش نکنند.
    باید شرح بدهید که یک نطفه گندیده
    که ارزشش این بود که
    (اگر) به دامن پدر یا مادر می ریخت ،
    شسته می شد، توی چاله ای ریخته می شد،
    شدیم ما. از کجا شدیم؟ کی ما را اینجور کرد؟
    ما همان نطفه ایم. (چه کسی) اینجور نقش بندی کرد؟
    یک رگ مغز من و تو الان
    کوچکترین رعشه ای پیدا کند،
    نمی فهمیم دست راستمان کدام است، و دست چپمان(کدام است).
    هر آنی غرق ایم در نعمتهای او،
    تحت مراقبت و اشراف او
    .باید جوری کار کنید که هم به گفتارتان،
    هم به رفتارتان مردم منقلب بشوند،
    شب و روز به یاد خدا باشند.
    سعی کنید تارک الصلاتی در آن مناطق نماند.
    راهی که باید طی کرد در تبلیغ...،
    - این بافتنی ها را باید کنار گذاشت،-
    راه آنی است که خدا معیّن کرد:
    “مُبَشِّرًا وَنَذِيرًاً”.
    هر چه هست در این روش است.
    این منابر از اثر افتاده، چرا؟
    برگشتیم ما،
    همه چیز آن گوهر اصلی اش را از دست داد.
    مبشّراً و نذیرا،
    “يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ
    شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ،
    وَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ”.
    راه ، دعوت به خدا این است.
    هر چه هست قرآن است.
    بشارت، انذار.
    آیاتی که راجع به بهشت است،
    آیاتی که راجع به جهنم است،
    روایاتی که راجع به رحمت خدا است و عذاب خدا،
    این روایات و آیات را باید در منابر بخوانید
    که مردم بیدار بشوند چه خبر است.
    قرآن را باز کنید، سوره ملک را بخوانید،
    ببینید چه خبر است.؟
    سوره واقعه را بخوانید:
    “إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ، لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ
    ، خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ ، إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا
    ، وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ، فَكَانَتْ هَبَاءً مُنْبَثًّا”.
    چه روزی در پیش است؟
    آن روزی که این کوه دماوند هباء منبث می شود،
    مثل ذره هائی که در شعاع آفتاب می بینی.
    “يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ
    إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ”.
    خلاصه، راه ، تبشیر است (و) انذار است،
    خواندن آیات رحمت، خواندن آیات عذاب.
    هر عملی پاداشش چیست؟...
    پس مهم این است که همه باید بدانید
    (که) کار، چه کاری است،؟
    شرائط این کار را آماده کنید.
    اول در خودتان اجراء کنید،
    بعد هم به مردم بگوئید.
    این برنامه را از امشب، خودتان عملی کنید.
    آنجا هم به همه مردم توصیه کنید:
    اولا ً این را باید بدانیم،
    ما نباید مغرور بشویم که حرف ما چه می کند
    . باید زمینه را به همان جوری که راهش است آماده کرد،
    بعد هم بذر را پاشید.
    خود ما هم باید عوض بشویم،
    راه چیست؟ راه این است:
    نماز را بر هر کاری باید مقدّم داشت،
    باید فهمید مسلک دین چیست.
    باید این جور دقائق امور را درک کرد
    . گفتن خاتم برای ما سهل است.
    حقیقت خاتمیّت...
    آن کسی که شخص اول عالم امکان است،
    آن کس وقت جان دادنش...،
    دیگر حسّاس ترین لحظه ی حیات هر انسانی
    دمِ رفتن است.
    آنی که محیّر العقول است این است
    که رسول خدا هنگامی که
    روحش قبض شد، دو کلمه فرمود.
    بعد هم دیگر آن سراج منیری که
    خدا روشن کرده بود، خاموش شد.
    آن آخرین جمله این بود،
    فرمود: "الصلاة وما ملکت ایمانکم"،
    این آخرین جمله او بود،
    "الصلاة وما ملکت ایمانکم".
    خلاصه شرح این دو کلمه کتابی لازم دارد.
    دو نقطه را باید پائید:
    یکی قوی ترین موجود را،
    و آن ذات قدّوس حق است،
    راهش هم نماز است.
    یکی هم ضعیف ترین .
    به هر دو، کار را تمام کرد.
    این کار رأس و رئیس این دین.
    رأس و رئیس مذهب هم وقتی خواست از دنیا برود،
    آخر وصیتش چه بود؟
    وصیت این بود که شفاعت ما نمی رسد
    به کسی که استخفاف کند به نماز.
    کاری کنید که در آن مناطق دیگر
    ان شاء الله تارک الصلاتی نماند.
    این وظیفه ای که ما نسبت به خدا داریم.
    مطلب دوم که باید عملی بشود
    هم در خود ما، هم در آنها این راه است... .
    این که گفتم باید نفوس آماده بشود،
    بعد آن وقت
    بذر آیات و روایات پاشیده بشود.
    آنی که نفوس را آماده می کند چیست؟
    اینها را باید خوب فهمید.
    شما دقت کنید در آیات قرآن.
    “لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ
    إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ”
    .اول جمله چیست؟
    “يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ”.
    کسی که فقیه است در دین ،
    از دقائق و اشارات باید بابها باز کند.
    اول چیزی که لازم است
    خواندن آیات خدا است.
    قرآن شناخته نشد.
    این تابش آفتاب با زمین چه می کند؟
    همه موجودات مضرّ را از بین می برد،
    آن قوای نهفته را استخراج می کند.
    روح من و تو هم این جور است.
    خورشیدش قرآن است.
    همه اینها روی برهان است، خطابه نیست.
    خودتان عمل کنید،
    آنجا هم کاری کنید که
    مردم به این بار بیایند.
    آنهایی که سواد دارند،
    حتماً این کار ضروری است،
    خودتان هم شروع کنید.
    وقتی خدا مطلبی در قرآن فرمود،
    ما باید دیگر این قدر شعور داشته باشیم که
    بفهمیم اهمیت مطلب چیست؟
    “فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ”.
    این کلام خدا است.
    کاری کنید که هر روز
    هم خودتان قرآن را ترک نکنید
    و حتماً به این روش بخوانید:
    شروع کنید ختم قرآن از اول
    برای خود امام زمان.
    اینها خصوصیاتی دارد
    و آثاری دارد که ما
    عصاره یک عمر را برای شما می گوئیم.
    اگر بخواهیم شرحش بدهیم،
    به این مجالس و محافل نمی شود.
    این قرآن با آن اضافه
    شما را عوض می کند.
    آن وقت اگر شما خودتان، مردم هم،
    هر کس منبر می رود، این کارها باید بشود.
    خلاصه مردم باید ارتباط پیدا کنند با خدا و امام زمان.
    غیر از این همه مطالب غلط است.
    فقط خدا، امام زمان.
    راهش هم این است،
    من و تو کجا؟ او کجا؟
    چی حساب می کنیم؟
    مگر می شود تصوّر کرد امام زمان کیست؟
    این قضیه را خود مرحوم حاج میرزا احمد - پسر مرحوم آخوند-
    برای خود من گفت.
    مرحوم آخوند کفایه را
    خودش برای مرحوم حاج میرزا احمد درس گفته بود،
    او هم لطف کرد برای ما درس گفت.
    عنایتی داشت.
    پسر آخوند بود و مجسّمه ای از تقوا.
    خلاصه اینها مردمی بودند،
    همه رفتند، خالی شد دیگر، خلأیی شد.
    گفت: مادرم من مریضه شد،
    هر کار کردیم معالجه نشد.
    بعد به ما گفتند یک سیدی پیدا شده،
    این رملی بلد است که از هر چیزی خبر می دهد.
    گفت: من و برادرم -مرحوم آقا زاده-
    به سراغ این سید آمدیم.
    توی ایوان حضرت امیر بودیم،
    یکی به ما نشان داد، سید آن است.
    گفت: من و برادرم - آقا زاده بزرگ
    - که شهادت اجتهاد از خود آخوند داشت-. – رفتیم
    گفت رفتیم به او گفتیم که شما (همان سید) هستید.
    معلوم شد این همان است.
    گفت: من نیت کردم،
    اصلاً چیزی اظهار نکردم،
    این تسبیحش را که درآورد،
    دانه های تسبیح را انداخت بی معطلی گفت:
    این نیت تو راجع به یک زنی است
    که سرتا پا مرض است،
    هرچه هم معالجه کردید اثر نکرده،
    سه روز دیگر هم می میرد.
    گفت: برادرم که کنار من ایستاده بود
    او فهمید من چه نیت کردم،
    مربوط به مادرم بود.
    او هم گفت: من نیتی دارم.
    گفت: تا تسبیحش را درآورد و شمرد،
    رنگش تغییر کرد.
    گفت: این نیتی که تو کردی
    راجع به کسی است که الان در مکه بود،
    الان کجاست. دو سه تا الان گفت،
    بعد گفت: این نیت تو
    در مورد کسی است که دارد عالم دورش می گردد،
    سوم کلمه اش گفت:
    نیتت راجع به امام زمان است.
    برادر من متحیر شد،
    هیچ چیزی هم ما نگفته بودیم.
    بعد ما اصرار کردیم که این علم را به ما یاد بده،
    گفت شما دو تا آقا زاده اید،
    این علم توأم با یک فقری است
    که شخص را بیچاره می کند،
    و شما هم تحمّل ندارید.
    گفت و رفت.
    ما رفتیم قضیه را به آخوند گفتیم.
    آخوند با آن عظمت
    متحیّر ماند که این کیست،؟ چیست.؟
    بعد هم هر چه گشتیم دیگر پیدا نشد.
    امام زمان این است،
    آن وقت من و تو کجا؟ او کجا؟
    بهانه لازم است.
    آن قرآنی را که بخوانی،
    هدیه به او بکنی،
    همان باعث می شود که او نظری کند.
    چون تمام تعلق او به قرآن است،
    میوه دل او قرآن است،
    نور چشم او قرآن است،
    وقتی آن را خواندی به او پیشکش کردی،
    عصر جمعه که دفتر عملت زیر نظر او است،
    وقتی نظر کند،
    ببیند یک هفته هر روز برای
    او یک جزء قرآن خواندی،
    او با تو چه می کند؟
    اینها را دیگر خودتان حساب کنید.
    آن وقت یکسال اگر این کارت باشد...،
    شب قدر وقتی آن نامه تقدیر من و تو را
    به نظر او باید برسانند:
    “تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ
    فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ” ،
    کل است، لفظ موضوع برای عموم است.
    مطلق الامر باید به امضای او برسد.
    وقتی دفتر عملت را دید
    که یکسال برای او این جور کردی،
    او دیگر خودش می داند چه بکند.
    خودتان این کار را بکنید،
    مردم آنجا را هم وادار کنید،
    باسوادها این کار را بکنند.
    بیسوادها هر روز صبح
    سوره توحید را بخوانند،
    و شب وقت خواب... .
    یازده بار صبح، یازده بار شب،
    بین روز هم هرچه بتوانند
    این سوره را بخوانند،
    هدیه کنند به خود امام زمان.
    کاری بشود که همه سال،
    همه آن مناطق هم با نماز، هم با قرآن،
    هم با امام زمان، هر روز مأنوس باشند.
    راه تبلیغ این است. این روش حتماً باید عملی بشود.
    منابری که دارید، در آن منابر حتماً سعی کنید
    قبل از منبر، یا خودتان، یا یکی،
    زیارت سلام علی آل یس را بخواند.
    آن دعاهایش طول می کشد، نمی خواهد،
    همان زیارت را که طول هم نکشد،
    چون خود حضرت فرموده:
    هرگاه خواستید توجه کنید
    به وسیله ما به خدا، راهش این است.
    آن زیارت را که بخوانی
    او به آن مجلس نظر می کند.
    بعد حرف من و تو هم اثر می کند.
    بعد از مجلس هم حتماً به دعا برای او ختم کنید.
    خلاصه سعی کنید
    در این چند شب، چند روز،
    همه مردم آنجا با چهارده معصوم آشنا بشوند،
    یعنی هر شب، حالات و فضائل
    یکی از ائمه را برای مردم بگویید،
    که وقتی از آنجا آمدید،
    مردم بشناسند امام علی النقی را.
    این تقصیرهایی است که
    یا قصورهایی است که ما کردیم.
    خلاصه این هم نباید ترک بشود.
    فرصت را هم غنیمت بشمارید،
    قدر این نعمت را هم بدانید
    که خدا این توفیق را نصیبتان کرده.
    خیلی مهم است، حفظ ایتام آل محمد،
    آن هم در این زمان. شب و روز ...
    خلاصه، این حرفها وقت مردن معلوم می شود،
    اگر یک نفر را آنجا بتوانی هدایت کنی،
    و از آن وقت استفاده نکنی، حسرتش دم مرگ است.
    هر وقت من یادم می آید، خودم متحیّرم.
    یک نفر بیگانه از امام زمان را
    با امام زمان آشنا کنی،
    یا یک گنهکار را از گناهش توبه بدهی،
    پیش خدا اجرت چقدر است؟
    اجر این عمل صد سال
    تمام روزها را روزه گرفتن،
    تمام شبها تا صبح به نماز ایستادن.
    همچو اقبالی به شماها رو کرده، باید قدر بدانید.
    سعی کنید، در آنجا سه قسمت باید عملی بشود:
    یکی تحکیم عقائد مردم،
    یعنی مردم را با خدا، با ائمه آشنا کنید،
    که شبهات اهل شبهه در آنها تأثیر نکند.
    این یکی است.
    رکن دوم: روایات اخلاقی،
    مواعظ بحار را حتماً با خودتان ببرید،
    آن روایات را بخوانید. روضه بحار.
    کلمات ائمه مؤثر است.
    حرف من و تو مشکل گشا نیست،
    حرف باید حرف امام پنجم و امام ششم باشد،
    از زبان ما گفته بشود،
    سوم هم: احکام را غفلت نکنید،
    یعنی جوری بشود که ان شاء الله
    افرادی باهوش، هر کسی در هر منطقه ای که هست انتخاب کند،
    مسائل را به آنها یاد بدهد،
    که وقتی هم شما آمدید،
    اگر مسئله ای پیش آمد مردم راه داشته باشند.
    عقائد، اخلاق، احکام. این هم برنامه مجالس است.
    ان شاء الله با این عمل، با این ایام،
    با آن توسل به سیدالشهداء،
    هم مشکلات شما حل می شود، هم مشکلات آن مردم.
    خلاصه می توانید بروید به این سفر و برگردید
    و آخرتتان را برای همیشه آباد کنید. اما راه این است.
    مطلب آخر این است که به قضیه عاشورا
    نهایت اهمیت را بدهید.
    به این مردم وسوسه نکنند که بعد از ۱۴۰۰ سال
    این همه غوغا و شیون یعنی چه.
    این مردم باید بفهمند کسی که
    واقعه اش، عظمتش، به حدّی است که
    تمام مخالفین هم ضبط کرده اند،
    که وقتی سر او بالای نیزه رفت،
    از هر نقطه ی زمین که سنگ برداشتند،
    دیدند خون می جوشد.
    واقعه همچو واقعه ای بوده،
    اشک ما چیست؟
    وقتی جماد خون برای او گریه کند،
    بشر باید بالنسبه به او چه کند؟
    عصاره عالم امکان... .
    شوخی نیست قضیه.
    امام حسین کیست؟
    امام حسین آن کسی است که اگر کسی
    بفهمد معنی مباهله را...
    “فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ
    وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ
    وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ”.
    معنی این قضیه این است که
    دعای خاتم النبیین، دعای امیرالمؤمنین،
    دعای صدیقه کبری، دعای حضرت مجتبی
    باید ختم بشود به نفس خامس آل عبا.
    به آمین او دفتر بسته شد.
    امام حسین این است،
    آن وقت کسی که آبرویش پیش خدا این است،
    آن وقت گفتنی نیست دیگر،
    نمی شود اصلاً گفت.
    وقتی امام هشتم...،
    امام هشتم کیست؟ امام هشتم آن کسی است که
    از شیخ طوسی تا شیخ انصاری
    باید فدای مژه چشم او بشوند،
    همچو کسی فرمود: "انّ یوم الحسین اقرح جفوننا".
    این قدر گریه کرده
    که اصلاً پلک چشم مجروح شد.
    قضیه سیدالشهداء این است.
    حالا یک مشتی لاطائلات ببافند.
    به این حرفها مردم گوش ندهند.
    هرچه عزا با شکوه تر،
    هیئات با هیاهو، با شیون، با ناله
    برای این مصیبت کبری...،
    آن وقت قضیه این است،
    زینب کبری کیست؟ "لاطمات الوجوه".
    آن وقت حالا به سینه می زنند،
    خلاصه.........
    اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن،
    صلواتک علیه وعلی آبائه،
    فی هذه الساعة وفی کل ساعة،
    ولیا وحافظا وقائدا وناصرا
    ودلیلا وعینا حتی تسکنه
    ارضک طوعا وتمتعه فیها طویلا.
    واصلح کل فاسد من امور المسلمین.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما