• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    بحث در «باء» بسم الله بود و وجه ابتداء در هر امري و استعانت در كل امور، از صغير و كبير به اسم خدا. اين بحث از نظر فني احتياج دارد به دقت و تأمل در دو جهت:
    جهت اولي تأثير اسم الله در اصل مقتضي و تماميت اقتضاء و اين قسمت تعرض شد.
    باقي ماند جهت دوم: تأثير اسم الله در دفع مانع. بايد اولا ديد مانع چيست و منع از چه ناحيه‌اي است و قدرت مانعيت مانع در چه حد است. خود اين بحث هم بسيار عميق است.
    دو آيه در قرآن است: يك آيه در سوره‌ي إسراء است و يك آيه در سوره‌ي «ص» و كساني كه اهل فكر هستند، چون اين تفسير محتاج است به تعمق و دقت نظر… . هر دو آيه، ولو آن در اوائل است و اين در اواخر سور است، اما بين هر دو ارتباط مرموزي است و آن ارتباط فهميده مي‌شود از آمدن يك جمله در هر دو آيه.


    تفسير سوره يس - جلسه چهاردهم
    بحث در «باء» بسم الله بود و وجه ابتداء در هر امري و استعانت در كل امور، از صغير و كبير به اسم خدا. اين بحث از نظر فني احتياج دارد به دقت و تأمل در دو جهت:
    جهت اولي تأثير اسم الله در اصل مقتضي و تماميت اقتضاء و اين قسمت تعرض شد.
    باقي ماند جهت دوم: تأثير اسم الله در دفع مانع. بايد اولا ديد مانع چيست و منع از چه ناحيه‌اي است و قدرت مانعيت مانع در چه حد است. خود اين بحث هم بسيار عميق است.
    دو آيه در قرآن است: يك آيه در سوره‌ي إسراء است و يك آيه در سوره‌ي «ص» و كساني كه اهل فكر هستند، چون اين تفسير محتاج است به تعمق و دقت نظر… . هر دو آيه، ولو آن در اوائل است و اين در اواخر سور است، اما بين هر دو ارتباط مرموزي است و آن ارتباط فهميده مي‌شود از آمدن يك جمله در هر دو آيه.

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين سيما بقية الله في الارضين و اللعن علي اعدائهم الي يوم الدين
    بحث در «باء» بسم الله بود و وجه ابتداء در هر امري و استعانت در كل امور، از صغير و كبير به اسم خدا. اين بحث از نظر فني احتياج دارد به دقت و تأمل در دو جهت:
    جهت اولي تأثير اسم الله در اصل مقتضي و تماميت اقتضاء و اين قسمت تعرض شد.
    باقي ماند جهت دوم: تأثير اسم الله در دفع مانع. بايد اولا ديد مانع چيست و منع از چه ناحيه‌اي است و قدرت مانعيت مانع در چه حد است. خود اين بحث هم بسيار عميق است.
    دو آيه در قرآن است: يك آيه در سوره‌ي إسراء است و يك آيه در سوره‌ي «ص» و كساني كه اهل فكر هستند، چون اين تفسير محتاج است به تعمق و دقت نظر… . هر دو آيه، ولو آن در اوائل است و اين در اواخر سور است، اما بين هر دو ارتباط مرموزي است و آن ارتباط فهميده مي‌شود از آمدن يك جمله در هر دو آيه.
    آيه‌اي كه در سوره‌ي اسراء است، بحث آيات، در خلقت آدم است و تمرد ابليس. در آنجا مطلب از خدا است. در سوره‌ي «ص» باز همين بحث است، ولي مطلب از شيطان است.
    آنچه در سوره‌ي اسراء است كه از آن قدرت منع و مانع، در همه‌ي امور انسان، استفاده مي‌شود، اين بيان است: ـ‌خوب دقت كنيدـ «شاركهم في الأموال و الأولاد»؛ اين اندازه بسطِ قدرت داده به مانع. شركت كن هم در مالشان، هم در اولادشان.
    اما در سوره‌ي «ص» آنجا از ناحيه‌ي مانع ابراز وجود مي‌شود، آن هم بيان، از جهت فني، به قدري دقيق است كه لطائف قرآن در اين جهات استفاده مي‌شود. در مقابله‌ي با خدا، شيطان قسم ياد مي‌كند. قسم هم به اسم جلال است. از بين اسماء جلال هم اسم «عزيز» را اختيار كرده كه خود اين مطلب كاشف از چه اسراري است!
    از اسماء كماليه، از اسماء جماليه ‌ـ‌ كه ان شاءالله در بحث اسم، اشاره‌اي خواهيم كرد به اسماء خداـ ولي مهم اين است كه نه از اسم جمال استفاده كرده، نه از اسم كمال. در دائره‌ي اسماء جلاليه هم، اسم «عزيز» را پيدا كرده و به اين اسم قسم ياد كرده.
    در بحث قضاء، چون همه‌ي اين مطالب مثل زنجيره به هم مربوط است. در بحث قضاء در دستور حنث و قسم، اين جهات آمده كه اگر كسي به اسم مشتمل بر رحمت خدا قسم بخورد، خدا او را مؤاخذه نمي‌كند؛ چون آن رحمت، حاجب است. اما به اسماء قهر و عزت قسم ياد كند، همان جا يأخذه أخذ عزيز مقتدر. حالا دقت امر اين است كه در مقابل ذات قدوس حق، طرز تكلم اين است: «فبعزتك»، «فبعزتك»! نگفت فبرحمتك.
    سرّش اين است اگر به رحمت مي‌گفت و اين قدرت را نداشت، همان جا آتش گرفته بود، ولو «إنك من المنظرين، إلي يوم الوقت المعلوم»؛ اما «بعزتك» گفت، تا روشن بشود بر آنهايي كه اهل فكر هستند كه قدرت اين مانع در چه حد است. بعد هم گفت، اين مكالمه‌ي با خدا است؛ بازيچه نيست؛ حرف به حرفش حساب دارد! «لام» تأكيد آورد. «نون» تأكيد ثقيله آورد. بعد هم باز مؤكد كرد به كلمه‌ي «أجمعين». به قدري دقت، لطافت در اين آيات به كار رفته كه فكرِ حكيم متحير است! گفت: پس به عزت تو قسم، هر آينه، مؤكدا، همه‌ي فرزندان آدم را گمراه خواهم كرد، بالتمام، «أجمعين».
    حالا آن استثناء چيست؟ هم در آيه‌ي اسراء است، هم در اين آيه. اين است كه قرآن بايد خوب دقت بشود. آن آيه در آن سوره، به اين آيه در اين سوره، چه جور به هم گره خورده!
    آنجا، خدا قدرت را داد، شركت كن در اموالشان، در اولادشان؛ استثناء كرد عِبادش را. در اين آيه هم خود شيطان، بعد كه گفت: «لأغوينهم أجمعين» ، باز خودش استثناء كرد: «إلا عبادك منهم المخلصين». آن دسته مي‌روند كنار. آنها من و تو نيستيم! راحت باش! «يا أيتها النفس المطمئنة، ارجعي إلی ربكِ راضية مرضية، فادخلي في عبادي». آنها جدا هستند از همه.
    من و تو، همه زير قدرت شيطان هستيم! چتر قدرت بر سر همه‌ي ما است! ريش و عمامه و زلف و كلاه در كار نيست؛ «لأغوينهم أجمعين». اين است كه بايد فهميد چرا اين همه دقت است؟ در كل امر صغيري، كبيري، اِستعينوا بسم الله الرحمن الرحيم. بیچاره‌ايم، منتها نمي‌فهميم! الآن هم زير چتر هستيم؛ در چنگال آن قدرت هستيم.قدرت همچه قدرتي است!
    اين قدرت منع است. خوب دقت كردي؟ حالا چي جلويش را مي‌گيرد؟ باز برگرديم به خود قرآن. آنهايي كه مدتها پاي اين اصول و آن فقه نشستند، اينها بايد در اين مطالب فكر كنند. تارة ماده زير امر مي‌رود. هيئت بعث بر ماده سوار مي‌شود. «كلوا»؛ تارة هيئت نهي. فرق اين دو تا هيئت چيست؟ فرق اين است: اين هيئت، بعث است؛ آن هيئت زجر است. بعث مي‌رود روي ماده‌ي صلاة؛ صلوا. زجر مي‌رود روي ماده‌ي شرب خمر؛ لا تشرب الخمر. هر يك از اين دو تا، مغني از طرف نقيض است و فهم اين مطلب باز مربوط است به بحث اقتضاء امر به شيء، نهي از ضد عام و ضد خاص را و نهي از شيء باز اقتضاء امر به ضد عام و ضد خاص را، به دلالت التزاميه، يا بدون دلالت التزاميه، با آن مباحث دقيق مفصل.نتيجه اين است كه اگر امر رفت، ديگر نهي نه استقلالا، نه تبعا از ضد و نقيض لغو است و بالعكس.
    خوب اگر اين مطلب را درك كرديد و هضم كرديد… . حالا اگر يك ماده‌اي، هر دو هيئت، آن هم در كلام خدا، بر آن ماده تعلق بگيرد، براي فقيهي كه در نهايت دقت نظر است، فتح چه بابي مي‌كند؟! حالا آن ماده چيست؟ از «أكل» شروع مي‌شود. يك جاي قرآن است: «فكلوا مما ذكر اسم الله عليه». اينجا هيئتِ امر روي ماده آمده است. «فكلوا مما ذكر اسم الله عليه».
    خوب به «بسم الله» بايد برگرديم آن اسرار را درك كنيم. بعث مي‌كند به اين ماده، آن هم در همچو كلامي كه اعجاز عالم است! بعد باز خود ذات قدوس حق، روي همين ماده مي‌فرمايد: « و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه ».
    همان يكي از نظر فني، مغني بود، ولي مطلب، فوق اين مطالب است. اينجا سرّ عظيمي است كه هم بعث مي‌خواهد، هم زجر! غوغايي است در اين مباحث!
    بعد معلل كرده: «و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه و إنه لفسق». فسق چيست باز؟ فسق عبارت از اينكه پوست بيندازد، از حق خارج بشود. حقيقت فسق اين است. فسقت الدابة، از جهت لغوي لطيفه‌اي دارد. خلاصه، اگر اسم خدا ذكر نشود، حد شكسته مي‌شود، سپر از بين مي‌رود. از خوردن شروع كرده…
    قرآن عباراتش براي عوام است؛ اما آن اشارات، آن لطائف براي علماء است، آن هم علمائي كه قرآن آنها را به عالميت قبول داشته باشد؛ علماء قرآن غير از علماء بين ما است. علماء قران كجا هستند؟ «إنما يخشي الله من عباده العلماء». آنها مي‌رسند به اشارت قرآن.
    هم امر، هم نهي، آن هم از أكل!
    اينجا است كه احاديث فقهش مشكل مي‌شود. حديث، فقه الحديث، «لا نعد الرجل منكم فقيها حتى يعرف معاريض كلامنا».
    آني كه آنجا فرمود: در هر صغيري، در هر كبيري، در هر كاري، ابتداء، استعانت، به اسم خدا، بعد ريشه و رمز آن كلمه، در اين آيات پيدا مي‌شود. مسئله از أكل شروع مي‌شود، تا برسد به همه‌ي امور.
    باز چون قرآن است؛ قرآن، بحث خطابه نيست؛ تمام برهان است. منتها برهان سنخ قرآن را اهل قرآن درك مي‌كنند. خوب اينها را دقت كرديد، حالا روايت روشن مي‌شود.
    از خوردن شروع كنيد: روايت در كافي است و سند روايت صحيح است. چون وقت ما در تفسير كم است، ديگر من تعرض همه‌ي خصوصيات سند را نمي‌كنم. روايت در كافي است از داود بن فرقد. قال قلت لأبي عبد الله عليه‌السلام كيف أسمي علي الطعام…». خوب، اين مرد فقيه است. داود بن فرقد است. از اعيان اصحاب است. او مي‌فهمد اين اهميتي كه داده شده «كلوا مما ذكر اسم الله عليه»، «و لا تأكلوا مما لم يذكر اسم الله عليه »، «كيف أسمي»؛ حالا چه جور اسم خدا را ببرم؟ «فقال إذا اختلفت الآنية فسمّ علي كل إناء». مهم اين است: اگر آنيه در سفره مختلف شد، به هر ظرفي كه دست زدي، بايد بگويي «بسم الله الرحمن الرحيم».
    اينها چه مي‌خواهد به ما بگويد؟! آن اسمي كه بر آن آنيه بردي، آن كفايت از اين آنيه نمي‌كند. اين است اعجاز اين دين! اين است كه ما به هيچ جا نرسيديم؛ چون به عمق دقائق قرآن و احاديث اهل بيت نرسيديم! در آن لقمه، غير از اين لقمه است. باز اقتضاء در آن، غير از اقتضاء در اين است. مانع در آن، غير از مانع در اين است؛ اسم الله در آن آنيه، مقتضي را تمام كرد؛ مانع را دفع كرد. در اين آنيه براي اقتضاء و دفع مانع، باز استمداد از اسم خدا لازم است. اگر آنجا شركت درآن آنيه نكرد، در اين آنيه شركت مي‌كند. مسئله اين است!
    از اينجا بايد گرفت، تا ببينيم به كجا مي‌رسد.
    «و عنه عن أحمد عن ابن فضال عن داود بن فرقد عن أبي عبد الله عليه‌السلام قال: قال: أمير المؤمنين عليه‌السلام ضمنت…»؛ امير المؤمنين فرمود: من ضامنم. اينها مقدمه‌ي مطلب است. از اينجا شروع كرديم، تا ببينيد قضيه بايد به كجا ختم بشود. «ضمنت لمن سمي علي طعام أن لا يشتكي عنه»؛ فرمود من ضمانت كردم…
    آن وقت، سند حديث هم صحيح است،؛ يعني سندهايي را ما مي‌خوانيم كه مجتهدي مثل شيخ انصاري، بر طبق اين سند فتوا مي‌دهد.
    بعد متن روايت عجيب است؛ ضمانت امين كل عالم وجود! من ضامن شدم براي كسي كه اسم خدا را بر طعامي ببرد كه از آن طعام هرگز شكوه نكند. ديگر آن طعام به اسم الله بيمه مي‌شود.
    «فقال ابن الكواء…». اين مرد رئيس خوارج بود. گفت: «يا أمير المؤمنين لقد أكلت البارحة طعاما فسميت عليه فـآذاني…». خواست بشكند كلام او را. منتها كسي كه قدرت عالم عاجز است كه يك كلمه‌اش را بتواند خدشه كند، منتها بدبختي اين مسلمين است كه همچو كسي را، به كسي سودا كردند كه گفت: «كل الناس أفقه مني حتي المخدرات في الحجاب»! مهم اين است! «فسميت عليه و آذاني…»؛ من «بسم الله الرحمن الرحيم» را گفتم، باز هم مرا اذيت كرد. ببينيد جواب حضرت چيست! «فلعلك أكلت ألوانا فسميت علي بعضها و لم تسم علي بعض يا لُكَع».
    خيلي اين حديث عجيب است. اينجا امير المؤمنين به طرف خطاب «يا لكع» كرد. در خود اين خطاب هم سرّي است. تو الواني از طعام را خوردي، بر بعضي گفتي بر بعضي نگفتي. ضرر از اینجا پيدا شد.
    حالا اين مقدمه‌ي بحث بود. روشن شد فقه حديث كه در هر صغيري، در هر كبيري، در هر عملي، در هر گفتاري، خواه ناخواه هيچ چاره‌اي نيست الا دعوت، الا استعانت، الا ابتداء به آن مركزي كه تمام قدرت عالم از جهت اقتضاء، از جهت دفع منع، از آنجاست. و آنجا كجا است؟ «بسم الله الرحمن الرحيم». اين است اعجاز اين حديث كه «بسم الله الرحمن الرحيم أقرب إلى اسم الله الأعظم من سواد العين إلى بياضها».
    اين مقدمه‌ي بحث بود. نتيجه ان شاءالله جلسه‌ي بعد.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما