• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    بحث ما، در تفسير اين آيه، منتهي شد به عظمت خود اين آيه.
    نكته‌اي كه بايد دقت كرد، اين است كه قرآن تجلي خداست و بهترين تعبيري كه شده، تعبيري است كه خود خداوند متعال، از قرآن، در قرآن، بيان كرده و اين تعبير، اهميتش ان شاءالله در بحث «والقرآن الحكيم» روشن خواهد شد.
    تعبير خدا اين است: «قد جاءكم من الله نور وكتاب مبين». شرح خود آيه مجال ديگري دارد. تعبير از قرآن به نورِ من الله دو حيث دارد: يك حيث كه إنه نور؛ حيث دوم: مجيء من الله.
    حيث اول مبين اين است كه اين حقيقت مقول به تشكيك است؛ نور، بالضروره ذات مراتب است. در جميع مراتب، آنچه هست نور است، حتی در نور ضعيف؛ چون عدم، باطل بالذات است. تركيب از نور و عدم نور، غير معقول است. اين حقيقت، حقيقةٌ مشككة، البته مراتب مختلف است.
    از روايات هم همين مطلب استفاده مي‌شود؛ تعبير امام اين است كه آيات قرآن خزائن است. هر آيه‌اي يك خزينه است. البته گوهرهاي خزينه‌ها فرق مي‌كند؛ لذا براي معرفت منزلت آيات و اين كه هر آيه‌ي مشتمل بر چيست، بايد مراجعه كرد به خود روايات.
    آنچه الآن مورد بحث است، عظمت اين آيه است.


    تفسير سوره يس - جلسه چهلم
    بحث ما، در تفسير اين آيه، منتهي شد به عظمت خود اين آيه.
    نكته‌اي كه بايد دقت كرد، اين است كه قرآن تجلي خداست و بهترين تعبيري كه شده، تعبيري است كه خود خداوند متعال، از قرآن، در قرآن، بيان كرده و اين تعبير، اهميتش ان شاءالله در بحث «والقرآن الحكيم» روشن خواهد شد.
    تعبير خدا اين است: «قد جاءكم من الله نور وكتاب مبين». شرح خود آيه مجال ديگري دارد. تعبير از قرآن به نورِ من الله دو حيث دارد: يك حيث كه إنه نور؛ حيث دوم: مجيء من الله.
    حيث اول مبين اين است كه اين حقيقت مقول به تشكيك است؛ نور، بالضروره ذات مراتب است. در جميع مراتب، آنچه هست نور است، حتی در نور ضعيف؛ چون عدم، باطل بالذات است. تركيب از نور و عدم نور، غير معقول است. اين حقيقت، حقيقةٌ مشككة، البته مراتب مختلف است.
    از روايات هم همين مطلب استفاده مي‌شود؛ تعبير امام اين است كه آيات قرآن خزائن است. هر آيه‌اي يك خزينه است. البته گوهرهاي خزينه‌ها فرق مي‌كند؛ لذا براي معرفت منزلت آيات و اين كه هر آيه‌ي مشتمل بر چيست، بايد مراجعه كرد به خود روايات.
    آنچه الآن مورد بحث است، عظمت اين آيه است.

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد لله رب العالمين وصلي الله علی سيدنا محمد وآله الطاهرين سيما بقية الله في الأرضين واللعن علی أعدائهم إلی يوم الدين
    بحث ما، در تفسير اين آيه، منتهي شد به عظمت خود اين آيه.
    نكته‌اي كه بايد دقت كرد، اين است كه قرآن تجلي خداست و بهترين تعبيري كه شده، تعبيري است كه خود خداوند متعال، از قرآن، در قرآن، بيان كرده و اين تعبير، اهميتش ان شاءالله در بحث «والقرآن الحكيم» روشن خواهد شد.
    تعبير خدا اين است: «قد جاءكم من الله نور وكتاب مبين». شرح خود آيه مجال ديگري دارد. تعبير از قرآن به نورِ من الله دو حيث دارد: يك حيث كه إنه نور؛ حيث دوم: مجيء من الله.
    حيث اول مبين اين است كه اين حقيقت مقول به تشكيك است؛ نور، بالضروره ذات مراتب است. در جميع مراتب، آنچه هست نور است، حتی در نور ضعيف؛ چون عدم، باطل بالذات است. تركيب از نور و عدم نور، غير معقول است. اين حقيقت، حقيقةٌ مشككة، البته مراتب مختلف است.
    از روايات هم همين مطلب استفاده مي‌شود؛ تعبير امام اين است كه آيات قرآن خزائن است. هر آيه‌اي يك خزينه است. البته گوهرهاي خزينه‌ها فرق مي‌كند؛ لذا براي معرفت منزلت آيات و اين كه هر آيه‌ي مشتمل بر چيست، بايد مراجعه كرد به خود روايات.
    آنچه الآن مورد بحث است، عظمت اين آيه است.
    از سه راه بايد اين حقيقت را فهميد: يكي از ما يشتمل بر آن، عبارات آيه، كه هر كلمه‌اي حاكي از چه معنايي است؛ راه دوم: آثار مترتبه؛ راه سوم: بيانات خود كساني كه حمله‌ي قرآن اند. اين سه راه، راه تشخيص است.
    اما راه اول: در اين مجالس عديده، در اين مدت، كساني كه اهل مطلب اند، بايد بفهمند در هر كلمه‌اي چيست؛ با اين كه آنچه گفته شد، در حد قاعده‌ي ميسور است كه لا يسقط بالمعسور.
    اما راه دوم: بياناتي است كه در آثار اين آيه وارد شده. خود اين بيانات محير العقول است!
    اين روايت از رسول خداست كه كسي كه بگويد «بسم الله الرحمن الرحيم» ـ ‌چهار كلمه است: «بسم»، «الله»، «الرحمن»، «الرحيم» ـ به هر كلمه‌اي خدا به او چهار هزار حسنه مي‌دهد و چهار هزار سيئه از او محو مي‌كند و چهار هزار درجه به او عنايت مي‌كند. آيه همچو آيه‌اي است! هم ماحي سيئات است؛ هم جالب حسنات است؛ هم رافع درجات است.
    عبارات، بيانات روايات واقعا حيرت آور است! باز هر يك شرحي دارد و ما ان شاءالله بايد از هفته‌ي آينده، وارد سوره بشويم؛ ولي حق آيه ايجاب مي‌كند كه اين آيه را بشناسيم.
    فرمود: وقتي متعلم، از معلم، تعلم مي‌كند «بسم الله الرحمن الرحيم» را، در خود اين امر سه برائت نازل مي‌شود؛ سه برات برائت از نار! آن هم چه ناري! كه برائت از آن نار منتهی الآمال اولياء است! «ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار». امري به اين اهميت! اين آيه چنان خاصيتي دارد كه وقتي معلّم به متعلم ياد داد، خدا هم برائت براي پدر مي‌نويسد، هم برائت براي معلم، هم برائت براي متعلم!
    و اين روايات برهاني است. اين برائت قطعي است. اين روايات سند لازم ندارد، منتها درك مطلب لازم است. معقول نيست با اشتمال بر كلمه‌ي «الرحمن» و بر كلمه‌ي «الرحيم» ديگر عذاب جهنم كار كند؛ منتها بايد شرط را پيدا كرد. مقتضي تام است. بايد به سراغ شرط رفت كه اگر ان شاءالله توفيق حاصل شد، برسيم.
    اين است كه با اصحاب از قبرستان مي‌گذشت. به قبري رسيد، عجله كرد. امر كرد به استعجال كه زود بگذريد. بعد كه از مقصد برگشتند، به همان جا رسيد، ديدند با كمال تأني قدم برمي‌دارد. پرسيدند: يا رسول الله! تو فرمودي: عجله كنيد، چرا اين جا با تأني قدم برمي‌داري؟فرمود: وقت رفتن، صاحب اين قبر معذب بود.-عذاب چه عذابي بوده كه رحمة للعالمين به آن جا كه رسيده، دستور شتاب داده! عذاب، همچو عذابي بود!- ولي وقت برگشتن كه آمدم، عذاب مرتفع بود. به من وحي شد كه در اين فاصله، فرزند او به مكتب آورده شد. معلم به او ياد داد؛ او هم گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم». خدا… تعبير عجيب است! خدا فرمود: سزاوار نيست كه پسر اسم مرا به رحمت ببرد و پدر در عذاب من معذب باشد.
    اين نمونه‌ي آثاري است كه بر اين آيه مرتب است.
    روايت ديگر كه عجيب است اين است كه در محشر آن روزي كه يوم الفصل است، «إن يوم الفصل كان ميقاتا»، بعد از فصل… ‌و اين مهم است! قبل الفصل، محوي، علي القاعده است؛ اما بعد از فيصل امر، انقلاب ورق اين حيرت آور است! وقتي حساب تمام شد، صفحه‌ي عمل را مي‌دهند به دست چپ؛ چون آنجا قاعده اين است: «من أوتي كتابه» دو قسم مي‌شود: إما به يمين؛ إما به شمال. اين صحيفه را به دست چپ مي‌دهند. مي‌گويند: دفتر تو بسته شد، اين هم صحيفه‌ي عمل تو است، سراسر، سيئات است. تا مي‌گيرد، باز مي‌كند، مي‌بيند سيئه‌اي نيست؛ مي‌پرسد: شما به من گفتيد: اين دفتر سراسر سيئات است و به دست چپ من داديد؛ در اين صحيفه سيئه‌اي نيست! خود آن‌ها هم كه دهنده‌ي صحيفه اند، متحير هستند. خطاب مي‌آيد كه اين بنده ما در دنيا كه بود، عادت داشت كه در هر كاري مي‌گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم». هنگام گرفتن اين نامه هم - آن ملكات نفساني زائل شدني نيست؛ «و كل شي‏ء عنده بمقدار».- وقتي نامه را داديد، او بر طبق آن عادت، گفت: «بسم الله الرحمن الرحيم»؛ اين اسم همه را محو كرد. اين قدرت اين آيه است!
    مرحله‌ي سوم…-البته در هر مرحله‌اي ما قسمت كمي ‌مي‌گوييم و الا مطلب فوق اين است.- مرحله‌ي سوم كه اهم المراحل است، آن روايتي است از امام علي بن موسي الرضا اين روايت در كشف الغمه از دلائل حميري از ابي هاشم جعفري. در عيون از امام هشتم علي بن موسي عليهما السلام است و روايت اين است:
    «بسم الله الرحمن الرحيم أقرب إلى اسم الله الأعظم من سواد العين إلى بياضها». روايت اين است: «بسم الله الرحمن الرحيم» به اسم اعظم خدا اقرب است از سياهي چشم به سفيدي چشم.
    وقتي اين روايت فهميده شد، ممكن است براي كساني كه بلوغ عقلي ندارند، شنيدن آن روايات قرعِ سمع كند كه هر كلمه‌اي چهار هزار حسنه، چهار هزار درجه؟! ولي وقتي اين قضيه تمام شد كه نسبت اين آيه به اسم اعظم چه نسبتي است، قهرا همه‌ي مشكلات حل مي‌شود؛ چون آن اسم است كه خاصيت اكسيري دارد در قلب و انقلاب وجود! آن اسمي است كه آن اسم، مرده را از نَفَس عيسي زنده مي‌كند! آن اسمي است كه عصا را اژدهايي مي‌كند كه سحر تمام سَحَره را مي‌بلعد؛ بعد هم برمي‌گردد، مي‌شود عصا. قدرت ايجاد و اعدام دارد. اسم اعظم اين است!
    معني عصاي موسی را فهميديد؟ عصا سحري را بلعيد كه خدا در قرآن، بيانش اين است: «سحروا أعين الناس واسترهبوهم وجاؤا بسحر عظيم»! اگر خداي علي عظيم بفرمايد :«عظيم»، بايد ديد چه خبر بوده كه وقتي خود موسی ديد واماند؛ به خطاب «لا تخف إنك أنت الأعلى» برگشت! قضيه اين بود! حالا آن هم شرحي دارد. چون تمدني كه در مصر، در زمان موسی بن عمران بود، علومي كه آن جا بود، الآن، با همه‌ي پيشرفت، به گرد آن فنون نمي‌رسند! و آن‌ها مدفون است. دفن شده.
    موسی با همچو قضيه‌اي روبرو شد! عصا بلعيد همه را. بعد هم[عصا] برگشت به شكل اول. چه شد؟! تغير صورت امري است؛ اما اعدام ماده... اين است كه محير العقول است! اين قدرت آن اسم است!
    «بسم الله الرحمن الرحيم» به اسم اعظم اين نسبت را دارد.
    تا بعد.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما