جمعیت هر چند افرادشان متفرقند، اما تمرکز همه به یک نقطه است. جامع بین همه شما دو کلمه است، و این دو کلمه جوهر تمام خلقت و بعثت تمام انبیاء است. یک کلمه من منه الوجود، کلمه دوم من به الوجود، جامع بین همه شما همین دو کلمه است. هر چند وقت نیست، ما فقط اشاره می کنیم. شماها اهل تحصیل و درک و فهم هستید و همان اشاره کافی است. هستی و وجود و آنچه ما داریم یک من دارد و یک ب. آن کسی که هر چه هست از اوست، خداست. و آن کسی که هرچه هست به اوست، امام زمان است. حرف حساب هم همین دو کلمه است. اگر این دو نقطه در هر فردی ترسیم شود، من منه الوجود و من به الوجود نورعلی نور. بدبخت آن کسانی هستند که یا ازهر دو محروم هستند و یا از یکی. همه ما که اینجا نشسته ایم صد سال پیش کجا بودیم؟ چه بودیم؟ همه شما فکر کنید. هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً، که بود که از یک نطفه گندیده آن هم در تاریکی و ظلمات ثلاث. ظلمت شکم، رحم و مشیمه ی مادر این خلقت را ساخت ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ. این ها را که داد؟ از که گرفتیم؟ نه پدر و نه مادر خبر داشت. ارزش ما چه بود؟ نطفه گندیده ای بودیم. ارزش ما بدون استثناء عالم، جاهل، افقه فقها، اجهل جاهلین، اول کار این بود وَ اللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِكُمْ لا تَعْلَمُونَ شَيْئاً، هر چه هست از اوست، ما هیچ نداریم. مائی نیست. منی نیست. توئی نیست. صد سال پیش کجا بودیم؟ صد سال بعد هم چه خواهیم بود؟ حالا که بین مقتنم است باید این دو کلمه را بفهمیم. هر چه داریم از خدا است. به طفیل کیست؟ آن علف ها در باغ هستند، خارها در باغ هستند، باغبان آب می دهد، علف و خار می گویند به ما آب می دهد. اما خبر ندارند گلی هست که همه پرورش این باغبان به خاطر گل است، منتها این گیاه و خار به برکت آن گل آبیاری می شوند. آن گل سرسبد خلقت حجة بن الحسن است بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ، اگر یک آن پایش از این عالم جدا شود، منظومه ای نمی ماند، شمس و قمری باقی نمی ماند. تمام ملک و ملکوت...، خوب دقت کنید، همه ملک بسته به بدن اوست. همه ملکوت بسته به روح اوست. خلاصه جسم او گل سرسبد خلقت عالم طبیعت است. روح او گل سرسبد عالم ملکوت است. خلاصه محور و مرکز ظاهر و باطن وجود امام زمان است. همه شما از این تاریخ به بعد نمازتان را اول وقت بخوانید، بر هر کاری مقدم بدارید. این عمل رابطه ی شما را با من منه الوجود درست می کند. بعد از نماز صبح ترک نکنید، حتماً دعای عهد را بخوانید که آخر مفاتیح است اللَّهُمَ رَبَ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ، که آن دعا غوغائی است، آن هم حلقه وصل به امام زمان است. سعی کنید همه شما باز برای درگاه خدا و برای ربط با امام زمان وسیله لازم است. اولاً جَلَّ جَنَابُ الحَق أن يَكُونَ شَريعَةً لِكُلِ وَارِد، مقام الوهیت اعلی و اجل است که ما لایق باشیم. حالا رحمت او وسعت کل شی است، آن بحث دیگری است. ما کجا؟ ذات قدوس حی قیوم کجا؟ ما کجا؟ قلب عالم امکان امام زمان کجا؟ ولی عصر صاحب ا لزمان...، خوب این ها را فکر کنید. این گردش روزگار، هر نوئی را کهنه می کند، جوان است پیر می شود. هیچ چیز از این دایره خارج نیست، اما تمام این عالم در مقابل او خنثی است. گردش تمام این عالم نمی تواند در او تاثیر بگذارد. وقتی ظهور می کند به صورت یک مرد چهل ساله است. امام زمان شنیده می شود. امام زمان، زمان پشت سر اوست. او جلوی زمین و زمان است. خلاصه این بحث بسیار مفصل است. حالا ربط با خدا و ربط با امام زمان وسیله اش چیست؟ وسیله فقط یک نفر است، آن کسی است که همه دلها به طرف او متوجه است. او کیست؟ همان کسی که محور است. هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها، فاطمه و پدر فاطمه، فاطمه و شوهر فاطمه، فاطمه و فرزندان فاطمه، مقام چه مقامی است؟ ربط با خدا و امام زمان راهش این است. همه شما از این تاریخ به بعد روز یا شب هر وقت فرصت کردید، یک سوره یس بخوانید و به حضرت زهرا هدیه کنید. این هم یک کتاب شرح دارد، چرا ما اصرار داریم سوره یس؟ این بحثی دارد. چرا می گوییم هدیه به حضرت زهرا کنید؟ این هم بحث مفصلی دارد. خلاصه این کار را بکنید. اگر رفتید به مشهد. امام رضا به نظر دیگری به شما نظر می کند. اگر رفتید حرم حضرت معصومه، او به نظر دیگری به شما نظر می کند. آن دعای عهد راهم که خواندید، امام زمان به نظر دیگری به شما نظر می کند، این همان است که برای مادر من هر روز سوره یس می خواند. سعی کنید ان شاء الله در شهادت حضرت زهرا، این مملکت را یکپارچه یا زهرا کنید. هر کسی هر قدرتی دارد، در این راه خرج کند. آن روزی که اولین و آخرین همه بیچاره اند، انبیاء همه داد وانفسا می زنند، آن وقت است که عالم و آدم بیچاره است. حدیث، صحیح است. حدیث صحیح، حدیثی است که مجتهد بر طبق آن فتوا می دهد. حدیث صحیح این است که در همچون هنگامه ای صدیقه کبری می آید کنار عرش. جایگاهش کجاست؟ عِنْدَ عَرْشِ الرَبُّ، آنجا تمام طومار محشر به یک کلمه ختم می کند، اصلاً گفتنی نیست. چون حدیث صحیح السند است. یعنی حدیثی است که شیخ انصاری بر طبق آن فتوا می دهد. وقتی می رسد کنار عرش، دیگر آنچه که فقط یک کلمه می توان گفت، یک پیراهنی پرخون روی سر می اندازد. به مجرد اینکه آن پیراهن را روی سر انداخت، جبرئیل می آید و می گوید خدا به تو سلام می رساند و می فرماید: هر چه می خواهی بخواه سَلِي حَاجَتَكِ تُعْطِي، حد و مرز ندارد، هرچه می خواهی بخواه. آن وقت که همه انبیاء از آدم تا عیسی وانفسا می گویند، اوست که آن وقت می گوید يَا رَبِّ بِهِ شِيعَتِي. ان شاء الله به احیاء روز شهادت حضرت زهرا در این مملکت، امید است که دم جان دادن، که نه پدر با ماست، نه مادر، نه پسر، نه برادر، مگر سایه لطف او شب اول قبر در ظلمات قبر عنایت او، آن روز قیامت و آن داد وانفسا هم لطف و عنایت او.
اللهم كن لوليِّك الحُجَّةِ بن الحسن، صلواتُكَ عليه و على آبائهِ، في هذه السّاعة و في كلِّ ساعةٍ، وليّاً و حافظاً، و قائداً و ناصراً، و دليلًا و عيناً، حتى تسكنه أرضك طوعاً، و تُمتّعَهُ فيها طويلًا، اللَّهُمَ اغْفِرْلَنا وَ ارْحَمْنا وَ قَضَى حَوَائِجِنا بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها وَ السِرِّ المُستُودَع فیها.