اولا: كفران هر نعمتی سنجیده می شود با آن نعمت. این یك مقدمه .
مقدمه دوم: اهانت به هر شخصی منوط است به شخصیت آن شخص.
اولا: كفران هر نعمتی سنجیده می شود با آن نعمت. این یك مقدمه .
مقدمه دوم: اهانت به هر شخصی منوط است به شخصیت آن شخص. اهانت به جاهل با عالم یكسان نیست ؛ اهانت به فاقد كمال و واجد كمال عقلا مساوی نیست.
باز مقدمه سوم این است كه به درجات كمال، آن اهانت فرق می كند؛ مثلا اهانت به مقام عالم با آن اهانت به اعلم عقلاً برابر نیست؛ چون طرف فرق می كند، قهراً اضافه مؤثر می شود.
حالا اگر طرف اهانت هم حقش بر ذی الحق إلی غیر النهایه است، هم كمالش و عظمتش فوق لا یتنهی است؛ قهراً آن گناه، آن اهانت به مقام ربوبی قابل مقایسه با هیچ خطائی نیست.
در گناه دو كار می شود - هر گناهی ولو كوچكترین گناه-: اولاً: كفران نعمتی كه لا تعد ولا تحصی - ما اگر بفهمیمم كه قرآن چه بیان می كند، كافی است - نعمت إلی غیر النهایه؛ از این ناخن گرفته تا عدسه چشم ، تا شیارهای مغز ؛ بعد چه كرده در این بدن و چه كرده در این روح؛ بعد چه كرده در این عالم برای اداره این بدن و برای تربیت این روح؛ آن وقت یك گناه، می شود كفران همه این حقوق. عدد[این حقوق]، قابل حد و حصر نیست ؛ و إن تعدوا نعمة الله لا تحصوها.
اما عظمت، علم و حكمت در طرفی كه نافرمانی او می شود، فوق ما لا یتنهی بما لا یتنهی.
یك گناه در نهایت كوچكی، به كفران آن نعمت لا تعد ولا تحصی، و به اهانت به این عظمت، علم حكمت و قدرت و رحمت؛ لا محاله سزای این گناه قابل حد و حصر نیست.