و قال ... همان خدایی که در نماز جعل کرد: السلام علیك أیها النبي ، همان خدا فرمود: «سَلاَمٌ عَلَى آلِ یاسین». این هم برهان قاطع دوم ، بعد از اعتراف آن ناصب .
کسانی که اهل فن هستند، یعنی بفهمند فخر رازی کیست، آن کسی که امام المشککین است. آن کسی که نحوه برخوردش با کلمات ابن سینا در مباحث مشرقیّه معلوم است، این از یک جهت؛ تعصّبش نسبت به مذهب عامه به حدّی است که قابل وصف نیست؛ همچو کسی که بدیهیّات فضائل و مناقب اهل بیت را مورد تشکیک قرار داده ، اما به اینجا که رسیده، سر سپرده ، آن هم مهم باز این است - این مطالب خیلی مایه دارد اگر کسی بفهمد- ابن حجر هیتمی کتاب می نویسد در رد شیعه . حجت این است: آن وقت در این کتاب که در رد شیعه می نویسد، این را می نویسد: ذکر الفخر الرازی ... کسی که می خواهد ریشه این مذهب را بکند، این جور خدا بر مغز او می کوبد که این مطلب را از همچو کسی ضبط کند: إن أهل بیتهِ ...- این کلمات فخر رازی است- یساوونه في خمسة أشیاء ، اهل بیت او - که علیّ هم از آنهاست قطعاً، به اعتراف کل - یساوونه، با خود او مساوی هستند . اعتراف این است، نه یک درجه پایین تر، برابرند در پنج چیز : اول چیزی که اهل بیت او با او، در آن مساوی هستند، سلام است؛ بعد خود فخر استدلال می کند، قال: السلام علیك أیها النبي ورحمة الله وبرکاته. این نسبت به او .
و قال ... همان خدایی که در نماز جعل کرد: السلام علیك أیها النبي ، همان خدا فرمود: «سَلاَمٌ عَلَى آلِ یاسین». این هم برهان قاطع دوم ، بعد از اعتراف آن ناصب .