دوم امری که اهل بیت او با او در آن مساوی هستند، صلات بر او و بر آنها در تشهد. این کلام فخر است! کسی نیست از او بپرسد: اگر در نماز که تکلّم انسان است با خدا ، اگر در قرآن که تکلّم خداست بر قرآن، سلام بر علیّ است، صلوات بر علیّ است ، چه شد که او شد چهارم ؟ اگر عرضه داری جواب بده . از یک طرف این است اعتراف ، از یک طرف آن تأخر!!! عقل کو؟ کتاب کو؟ سنّت کو؟ به چه میزان کسی که این چنین حرف می زند...، تو که حکیمی ! تو که فیلسوفی ! تو که اهل کتابی ! تفسیر کبیر نوشتی ! اگر قرآن این است ، اگر عقل آن است که ترجیح مرجوح بر راجح، قبیح است؛ اگر کتاب این است: «هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ» ، اگر تابع قرآنی، ملاک احسن است؛ در دوران بین حسن و احسن، تقدیم حسن بر احسن، تقدیم فاضل بر افضل، هم عقلا مردود است، هم کتاباً مردود است، هم سنّتاً، هم اجماعا. با این بیان، این فضلی که او را با شخص اول عالم، برابر کرده است؛ «یساوونه» ، این کلمه، کلمه شیخ طوسی که نیست ؛ کلمه فخر رازی است.