• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    فرق بین فرقان و قرآن این است ، به حسب نصوص متعدده : قرآن اسم جمله مُنزَل است من الأول إلی الآخر . فرقان، اسم محکم از این مُنزل است. آن محکمات مسماة است به فرقان است . در این آیه، بین هر دو اسم جمع فرموده: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ ». بعد باز از ماه رمضان انتخاب فرموده بالاترین ظرف زمان را، و آن ظرف زمانی که افضل ظروف است ، «لیلة القدر» است . آن لیلة القدری که دیگر افضل از آن در زمان نیست، آن را انتخاب کرده برای ظرف نزول این کتاب ، ظرف زمانی اش این است. ظرف مکانی اش چیست ؟ ظرف زمانی لیلة القدر ، ظرف مکانی، قلب آن نفسی که أوعی القلوب من الأولین والآخرین است.


    تفسیر سوره یس - جلسه پنجاه و هشتم
    فرق بین فرقان و قرآن این است ، به حسب نصوص متعدده : قرآن اسم جمله مُنزَل است من الأول إلی الآخر . فرقان، اسم محکم از این مُنزل است. آن محکمات مسماة است به فرقان است . در این آیه، بین هر دو اسم جمع فرموده: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ ». بعد باز از ماه رمضان انتخاب فرموده بالاترین ظرف زمان را، و آن ظرف زمانی که افضل ظروف است ، «لیلة القدر» است . آن لیلة القدری که دیگر افضل از آن در زمان نیست، آن را انتخاب کرده برای ظرف نزول این کتاب ، ظرف زمانی اش این است. ظرف مکانی اش چیست ؟ ظرف زمانی لیلة القدر ، ظرف مکانی، قلب آن نفسی که أوعی القلوب من الأولین والآخرین است.
    بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم
    الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله في الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین.
    بعد از آنی که ثابت شد: تعریف قرآن ممکن نیست الا از ناحیه دو مقام: یکی مَن أَنزل القرآن، دوم هم کسی که اُنزل علیه القرآن. برهاناً این نازل به جز آن مُنزِل و این مُنزَلٌ علیه، قابل تعریف نیست؛ و وجه عمده این است که هر عطیه ای از طرف حکیم علی الاطلاق در حدّ ظرفیّت است، چون غیر از این مخالف با حکمت است، و مخالف حکمت هم، غیر صادر از حکیم علی الطلاق است .
    امیرالمؤمنین به کمیل فرمود: یا کمیل! إن القلوب أوعیة فخیرها أوعاها({^نهج البلاغة؛ ص: ۴۳۳
    وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ عليه السلام لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِيطالب عليه السلام فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلُ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا.
    ^}) . در این جمله، یک کتاب شرح است. بیان امیرالمؤمنین حقیقت ظرفیّت ها و ظرف ها و مظروف ها را معین می کند. در عالم امکان ممکن نیست نزول قرآن بر احدی حتّی ابراهیم خلیل. چرا؟ چون آن ظرفیّت که متناسب با این مظروف است نیست . لذا این ذخیره منحصراً برای اوعی القلوب من الأولین والآخرین است. این است که به حکم برهان - چون این بحث تعبدی و خطابی نیست - به حکم برهان، نزول قرآن به جز بر خاتم غیر ممکن است . منحصراً آن ظرفیّت است که در حدّ این مظروف است . این است که آیه مبیِّن این برهان است: « وَ إِنَّكَ ». کلمات خدا باید حرف به حرف تحت ذرّه بین عقل قوی قرار بگیرد . « وَ إِنَّكَ ...» بعد گذشته از تصدیر به « إِنَّ» که حرف تحقیق است ، متعقب «إنّي تاركٌ فیکم الثقلین کتاب الله و عترتي ، لن یفترقا ، لن تضلوا ما ان تمسکتم بهما»({^صحيح مسلم - مسلم النيسابوري - ج ۷ - ص ۱۲۲ - ۱۲۳
    وحصين بن سبرة وعمر بن مسلم إلى زيد بن أرقم فلما جلسنا إليه قال له حصين لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم وسمعت حديثه وغزوت معه وصليت خلفه لقد لقيت يا زيد خيرا كثيرا حدثنا يا زيد ما سمعت من رسول الله صلى الله عليه وسلم قال يا ابن أخي والله لقد كبرت سنى وقدم عهدي ونسيت بعض الذي كنت أعي من رسول الله صلى الله عليه وسلم فما حدثتكم فاقبلوا ومالا فلا تكلفونيه ثم قال قام رسول الله صلى الله عليه وسلم يوما فينا خطيبا بماء يدعى خما بين مكة والمدينة فحمد الله وأثنى عليه ووعظ وذكر ثم قال اما بعد الا أيها الناس فإنما انا بشر يوشك ان يأتي رسول ربى فأجيب وانا تارك فيكم ثقلين أولهما كتاب الله فيه الهدى والنور فخذوا بكتاب الله واستمسكوا به فحث على كتاب الله ورغب فيه ثم قال وأهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي أذكركم الله في أهل بيتي
    سنن الترمذي - الترمذي - ج ۵ - ص ۳۲۹
    إني تارك فيكم ما إن تمسكتم به لن تضلوا بعدي ; أحدهما أعظم من الآخر ; كتاب الله حبل ممدود من السماء إلى الأرض وعترتي أهل بيتي ولن يتفرقا حتى يردا على الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما " هذا حديث حسن غريب
    مسند احمد - الإمام احمد بن حنبل - ج ۳ - ص ۱۴
    رسول الله صلى الله عليه وسلم انى تارك فيكم الثقلين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله حبل ممدود من المساء إلى الأرض وعترتي أهل بيتي
    المستدرك على الصحيحين للحاكم مع تعليقات الذهبي في التلخيص (ج ۳/ ص ۱۶۰)
    ۴۷۱۱ - حدثنا أبو بكر محمد بن الحسين بن مصلح الفقيه بالري ثنا محمد بن أيوب ثنا يحيى بن المغيرة السعدي ثنا جرير بن عبد الحميد عن الحسن بن عبد الله النخعي عن مسلم بن صبيح عن زيد بن أرقم رضي الله عنه قال : قال رسول الله صلى الله عليه و سلم إني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و أهل بيتي و إنهما لن يتفرقا حتى يردا علي الحوض
    هذا حديث صحيح الإسناد على شرط الشيخين و لم يخرجاه
    تعليق الذهبي قي التلخيص : على شرط البخاري ومسلم
    المعجم الكبير - الطبراني - ج ۳ - ص ۶۵
    خدري رضي الله عنه قال قال النبي صلى الله عليه وسلم أيها الناس إني تارك فيكم ما إن أخذتم به لن تضلوا بعدي أمرين أحدهما أكبر من الآخر كتاب الله حبل ممدود ما بين السماء والأرض وعترتي أهل بيتي وإنهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض
    ^}) اولا :طرف خطاب کیست؟ کل مَن غیر خاتم . همه در ضلالت هستند، همه . فقط کسی از ضلالت بیرون می آید که مُستَمسَکش هر دو باشد، چرا؟ سرّ این کلمه چیست؟ سرّش این است که بدون او محال است رسیدن به این؛ عقلا محال شد، نه تعبداً . باید کسی باشد با او در مرتبه او ، او بشود مبیِّن او، و الا کسی که در مرتبه نیست ، معقول است مبیِّن باشد ؟! این است که کلمات این طائفه، تمام بر دقیق ترین موازین برهانی منظم که هزار ارسطو باید زانو به زمین بزند تا بفهمد چی می گوید؟ به «لام» است . تصدیر «انّ»، تعقیب «لام». بعد آنچه بعد از «اِنّ» و«لام» است ، «تُلَقَّی». به صیغه مجهول باز نکته مهمی دارد. مُتلقِّی کیست؟ مُتلقَّی چیست؟ ماتُلُقِّیَ از کجاست؟
    از اینجا روشن می شود تعریف قرآن: «وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ. ({^سوره النمل‏ ، الآية: ۶^}) با « إِنَّ»، با «لام»، تویی که در حدّ تلقی قرآنی... «مِن لَدُن...»، کلمه «لدن» باز سرّی دارد. در مواردی استعمال می شود... دو تعبیر در این مرحله هست، در بعضی از موارد کلمه «عند» است؛ در بعضی «من لدن» است. «آتَيْنَاهُ رَحْمَةً »({^سوره الكهف‏ ، الآية: ۶۵فَوَجَدَا عَبْداً مِنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنَا وَ عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْماً ^}) . آن رحمتی که موسی بن عمران را با آن مقام جذب می کند، بعد آن داستان پر از رمز و راز بین موسی و خضر اتفاق می افتد. «وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ.
    چهار صفت از صفات خداوند بر قرآن اطلاق شده است: یکی صفت «عظیم» . یکی صفت «حکیم» ، یکی صفت «کریم» ، یکی صفت «مجید» . آن ذاتی که « حَمِيدٌ مَجِيدٌ»({^سوره هود ، الآية: ۷۳:قَالُوا أَ تَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَجِيدٌ ^}) ، نسبت به قرآن می فرماید:«وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ» ، این چه منزلتی است؟ آیا چیست در این کتاب که در این حدّ است : «وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ»؟
    آیة الکرسی بین آیات قرآن، ممتاز است. امتیاز آیة الکرسی از جهاتی است، عمده جهت، بدو آیة الکرسی و ختم آیة الکرسی . ابتدای آیة الکرسی «الحی القیوم» است . انتهای آیة الکرسی «العلی العظیم» ({^سوره البقرة ، الآية: ۲۵۵
    اللَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يُحِيطُونَ بِشَيْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاءَ وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ لاَ يَئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ^})است . در اسماء خدا، در هر اسمی خصوصیّتی است. باز یکی از ابواب اسرار مهم در قرآن، خود موارد انضمام است که چه اسمی به چه اسمی ضمیمه می شود، مثلا حی به قیّوم ، خود انضمام باز اسراری دارد، انضمام علی به عظیم ، انضمام سمیع به بصیر . ابتدا می شود آیه به «الحی» بعد از «الله» ، انتها می شود به «العظیم» . این اسم را خدا، در رکوع بشر قرار داده: «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ»({^سوره الواقعة ، الآية: ۷۴-سوره الواقعة ، الآية: ۹۶-سوره الحاقة ، الآية: ۵۲^}) . به این آیه مؤید شد ذکر رکوع: «سبحان ربي العظیم و بحمده».
    از قرآن، خود خداوند علی عظیم ، تعبیر کرده به «عظیم» ({^سوره الحجر : ۸۷
    وَ لَقَدْ آتَيْناكَ سَبْعاً مِنَ الْمَثاني‏ وَ الْقُرْآنَ الْعَظيمَ
    ^}) . همانطوری که از خودش تعبیر کرده به کریم: «يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ»({^سوره الانفطار ، الآية: ۶^}) ، نسبت به این کتاب هم فرموده: «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ»({^سوره الواقعة ، الآية: ۷۷
    ^}) .
    همانطوری که خودش را وصف کرده به حکمت که این وصف، در سراسر قرآن مورد عنایت است؛ تفحص در قرآن نشان می دهد، عنایت به این وصف را. همچنان که نسبت به خودش اطلاق «حکیم»({^ سوره آل‏عمران‏ ، الآية: ۶
    هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۶﴾
    سوره آل‏عمران‏ ، الآية: ۱۸
    شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلاَئِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ لاَ إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
    ^}) کرده ، نسبت به قرآن هم فرموده: « يس ، وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ » . و باز از همه اوصاف در سوره «یس» وصف «حکیم» را انتخاب کرده است . «يس ، وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ ».
    عظمت قرآن از همه جهات باید ملاحظه بشود، اولا: خود تنزیل، بحثی است که دیگر آنجا کمیت فکر لنگ است . آنچه که می شود به آن رسید، خصوصیّات این نزول است . از خصوصیّات روشن می شود مطلب چه مطلبی است؟ و ما چقدر قاصریم و چقدر مقصر؟ برای نزول، انتخاب شده بهترین ماه ؛ «شهر رمضان» ، این ماه ، ماه خداست ، قد أقبل إلیکم شهر الله({^حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ بَكْرِ بْنِ النَّقَّاشِ وَ أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ الْقَطَّانُ وَ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمُعَاذِيُ‏ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الْمُكَتِّبُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَمْدَانِيُّ مَوْلَى بَنِي هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع عَنْ أَبِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِيهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ الْبَاقِرِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ زَيْنِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ سَيِّدِ الشُّهَدَاءِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبِيهِ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ‏ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ‏ شَهْرُ اللَّهِ‏ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ
    عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج‏۱ ؛ ص۲۹۵
    إقبال الأعمال (ط - القديمة) / ج‏۱ / ص ۲ / فصل في تعظيم شهر رمضان
    الوافي / ج‏۱۱ / ص ۳۶۷
    وسائل الشيعة / ج‏۱۰ / ص ۳۱۳ / ۱۸ باب تأكد استحباب الاجتهاد في العبادة
    بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج‏۹۳ / ص ۳۵۶ / باب ۴۶ وجوب صوم شهر رمضان
    ^}) . اما خود خدا ماه خودش را به قرآن زینت می دهد و از اینجا روشن می شود سرّ «واو» «والقرآن» که ما به این نکته نرسیدیم. چیست که خدا قسم در همچو موردی به این گوهر یاد می کند؟ «شَهْرُ رَمَضَانَ» بعد می رسد به تعریف «شَهْرُ رَمَضَانَ»، می فرماید: «الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ ({^سوره البقرة ، الآية: ۱۸۵
    شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَ مَنْ كَانَ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَ لِتُكْمِلُوا الْعِدَّةَ وَ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ
    ^})» . پس معلوم می شود همه عظمت ماه بستگی دارد به این گوهر .
    «الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» ، آن وقت در اینجا هم - اینها را خوب دقت کنند اهل نظر - در این مورد جمع کرده بین دو کلمه، و آن دو کلمه، هم قرآن است، هم فرقان . اولا فرق این دو تا چیست ؟ گاهی تعبیر می شود به فرقان ، گاهی تعبیر می شود به قرآن، و عمده این است که در همه تعبیرات هم عنایت است که الفاظی به کار برده بشود که حاکی از علوّ و عظمت غیر قابل وصفی است، مثلا « تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيراً» ({^سوره الفرقان‏ ، الآية: ۱^}). اصلا نحوه بیان واقعا محیّر العقول است، همانجوری که فرموده: «تَبَارَكَ الَّذِي بِيَدِهِ الْمُلْكُ وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» ({^سوره الملك‏ ، الآية: ۱^})، این تبارک در چنین جایی فرموده. « بِيَدِهِ الْمُلْكُ »، آن مُلک، باز چه حقیقتی است ، یا وقتی عصاره عالم را خلق می کند و آن کاری که متمم همه کارهاست، تمام می کند، آنجا می فرماید: «تبارک» . کجا؟ عالم را خلق می کند مقدمّةً برای انسان . انسان را خلق می کند در همه اطوار ، وقتی به نهایت رسید می فرماید:« ثُمَّ أَنْشَأْنَاهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ» ({^سوره المؤمنون‏ ، الآية: ۱۴^}). آن وقت نسبت به نزول این کتاب، این جمله را آورده: «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ»({^سوره الفرقان‏ ، الآية: ۱^}) ، آن هم «عبد» را اضافه می دهد به «هو» ، که خود این اضافه باز داستانی دارد .
    فرق بین فرقان و قرآن این است ، به حسب نصوص متعدده : قرآن اسم جمله مُنزَل است من الأول إلی الآخر . فرقان، اسم محکم از این مُنزل است. آن محکمات مسماة است به فرقان است . در این آیه، بین هر دو اسم جمع فرموده: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ ». بعد باز از ماه رمضان انتخاب فرموده بالاترین ظرف زمان را، و آن ظرف زمانی که افضل ظروف است ، «لیلة القدر» است . آن لیلة القدری که دیگر افضل از آن در زمان نیست، آن را انتخاب کرده برای ظرف نزول این کتاب ، ظرف زمانی اش این است. ظرف مکانی اش چیست ؟ ظرف زمانی لیلة القدر ، ظرف مکانی، قلب آن نفسی که أوعی القلوب من الأولین والآخرین است. این ظرف زمانش، این ظرف مکانش ، قهراً مظروف باید دید چیست؟ تا بعد ان شاء الله .

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما