• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    تربت امام حسین-علیه السلام-

    22 April 1998 ۲۴ ذو الحجّة ۱۴۱۸ ۲ ارديبهشت ۱۳۷۷

    00:00:00

    مرزداران عقاید شیعه

    پیشامد عاشوراست. فتنه ها در این زمان بسیار است. شبهات، وساوس از قِبَل شیاطین نسبت به مبانی و اصول عقائد فراوان است. وظیفه‌ای


    تربت امام حسین-علیه السلام-
    مرزداران عقاید شیعه

    پیشامد عاشوراست. فتنه ها در این زمان بسیار است. شبهات، وساوس از قِبَل شیاطین نسبت به مبانی و اصول عقائد فراوان است. وظیفه‌ای

    مرزداران عقاید شیعه

    پیشامد عاشوراست. فتنه ها در این زمان بسیار است. شبهات، وساوس از قِبَل شیاطین نسبت به مبانی و اصول عقائد فراوان است. وظیفه‌ای بسیار سنگین و دشوار بر عهدۀ فرد فرد ماست. برخی معذورند، و حرجی بر آنها نیست. اما کسانی که عذری ندارند، این فرصت را غنیمت شمرده و در ایام محرم به هر نحوی که هست، به مناطقی بروند که در آن دزدها و قطاع طریق تشیّع، با عقائد و افکار افرادی ساده لوح بازی می‌کنند. باید متوجه باشید که مهم ترین وظیفۀ امروز ما حفظ ثغور مذهب است. بهتر از هر کلامی، سخنان خود ائمه دین-علیهم السلام- است. «عُلَمَاءُ شِيعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِي الثَّغْرِ الَّذِي يَلِي‏ إِبْلِيسُ‏ وَ عَفَارِيتُهُ»،( ) • این بیان امام صادق-علیه السلام- به مصداق «كَلَامُكُمْ‏ نُورٌ»( ) بهترین چراغی است که راه زندگی همۀ شما را روشن می‌کند.
    در دین، کتاب جهاد بسیار مهم است که فقیهان آن را به دو فصل تقسیم کردند: یک فصل جهاد، یک فصل رباط. رباط ریشه‌اش از قرآن است و سنّت فریقین و اجماع فرق. مرابطه از نظر فقهی مرتبه‌اش پائین تر از جهاد است.
    جهاد اهمیتش به قدری است که کسی‌که برای جهاد خارج شود، از این سه حال خارج نیست: یا در راه می‌میرد و یا کشته می‌شود، و یا اینکه سالم بر می‌گردد. اگر به سلامت برگردد، مشمول مغفرت الهی می‌شود، مانند روزی که از مادر متولد شده است. ( ) اگر در این راه از دنیا برود، مصداق این آیه شریفه است که: (وَمَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ يُدْرِكْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ كَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا)( ) و اگر کشته شود، بر طبق آیۀ شریفۀ: (وَ لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ).( ) به حیات جاودانه رسیده و در نزد پرودگارش روزی می‌خورد. این حدّ جهاد است.
    رباط گاهی بر رباط در ثغر عقائد نه در ثغر بلاد اطلاق می‌شود. علمای شیعۀ ما، مرابطون‌اند. شأن اینها در دین، شأن مرابط است، در قبال مجاهد. اما مرابط بر چه چیز؟ مرابطِ بلاد، مرابطِ ثغور بین کفار و مسلمین است، یعنی مرزی که یک طرف آن مسلمین و طرف دیگر مشرکین هستند. اما علماء، مرابطین ثغوری هستند که یک طرف آن ضعفای شیعه و طرف دیگر ابلیس و عفارت اویند.
    اگر درایت حدیث پیدا بشود، مرتبه‌اش به قدری بالا می‌رود، که از روایت هزاران حدیث می‌گذرد. بیان امام-علیه السلام- لطائفی دارد که ما نمی‌توانیم همه را بگوییم، ولی وظیفۀ ما این است که آنچه عصارۀ همۀ روایات است و مشتمل بر سعادت دنیا و آخرت شماست، برای شما بیان نماییم تا فردا مسئول نباشیم که چرا به اینها نگفتی؟ اگر همۀ افرادی که امروز در اینجا حاضرند، برنامۀ زندگی شان را بر طبق این گفته‌ها تنظیم کنند، خودشان ادراک خواهند کرد که چه خواهند دید. منتهی حلاوت مطلب را در اینجا می‌چشند و نتائج آن جایش اینجا نیست، ولکن بدانید که این سعادت نصیب هر کسی نخواهد شد.

    طهارت عالمان مرابط

    اول سعی کنید تقوی پیشه کنید؛ چون جناب حق بسیار جلیل القدر است و با نجاست راهی به او پیدا نمی‌شود. (لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ).( ) به هر اندازه که می‌توانید تقوی را رعایت کنید، تا خدا توفیق بدهد که شما لباس مرابطین و مرزبانان مذهب را در عصر غیبت ولیّ عصر-عجل الله تعالی فرجه- بر تن کنید، و مراقب این ثغر و مرز باشید. مرابط، شأنش ارصاد و مراقبت است؛ یعنی باید رصد نماید که از کجا ابلیس با عفاریتش می‌خواهند رخنه کنند، تا آن رخنه را مسدود سازد. امروز وظیفۀ مهم و اساسی من و شما همین است.
    اما اجر این مراقبین چیست؟ بهت انگیز این است که امام-علیه السلام- می‌فرماید: این عالِم مرابِط و مراقب که ابلیس و عفاریت او را از تسلّط بر قلوب ضعفای شیعۀ ما منع می‌کند، اجرش از هزار هزار مجاهد بالاتر است.( )
    روایات از جهت اصرار بر این جهت بسیار عجیب است و خود این نشان می‌دهد که ائمۀ دین-علیهم السلام- زمانی را پیش‌بینی می‌کردند که خطر اصلی متوجه عقائد حقۀ شیعه می‌شود. به این روایات در کتاب «بحارالانوار» و غیر آن، مراجعه کنید، و لکن فقط به خواندن ظاهر اکتفا نکنید، بلکه سعی کنید درست آن را بفهمید. در همه ‌جا تمام نظر متوجه به این است که ضعفای شیعه، از مخالفین و نواصب که عفاریت ابلیس‌اند‌ حفظ شوند. تعبیر به عفاریت هم نکتۀ مهمی دارد، و نشان می‌دهد که در عصر غیبت قوای عفریتی برای رخنه کردن در عقائد شیعه تلاش می‌کنند. در چنین زمانی که ابلیس با تمام عفاریتش تجمّع کرده که در قلوب ضعفای شیعه رخنه کند،کسانی‌ باید مرزبان این مرز باشند تا شیعیان را بر عقائد حقّه‌شان استوار سازند.

    عقائد حقّه، میراث دست بریدۀ قمر بنی هاشم-علیه السلام-

    عقائدی که محصول خون‌هایی پاک و رنجهای فراوانی است که گفتنش تحمّل انسان را از بین می‌برد. می‌دانید در راه حفظ این عقائد چه شدت‌ها، زحمت‌ها و رنج‌هایی کشیده شده است؟ و مسئولیت ما در قبال این رنج‌ها چیست؟ هیچ خبر دارید که در دوران متوکّل عبّاسی روزگارِ دودمان علی بن ابی طالب-علیه السلام- به جایی رسید که نواده‌های امام-علیه السلام-، نبیره‌های امام، مخدّرات طاهرات، وقت نماز مجبور بودند همه در یک جا جمع ‌شوند، چه آنکه فقط یک لباس بیشتر نداشتند. یکی نماز میخواند و بعد لباسش را به دیگری می‌داد.( )
    این مذهب، با این رنج‌های طاقت‌فرسا باقی مانده است. آن روزی که حساب همۀ این‌ها را از ما بکشند، مگر خدا بر ما رحم کند. این مذهب یادگار خون حسین بن علی-علیهما السلام- است، این عقاید باقی ماندۀ موی پریشان زینب کبری-علیها السلام- است، این عقاید میراث دستِ بریدۀ ابوالفضل العباس-علیه السلام- است، و باید همه متوجه باشند که خطر چقدر بزرگ است، و مسئولیت ما چه اندازه سنگین است، نتیجه چیست؟

    تلقین الهی بر اهل تبلیغ

    شما برای تبلیغ این مذهب سفر می‌کنید، از وقتی که بار سفر می‌بندید، تمام همتتان بر این باشد که یک دل را بر این مذهب حفظ کنید. اگر قلبی متزلزل است، او را از تزلزل درآورید. اگر شبهه‌ای القا شده، آن را دفع کنید. اجر شما این دراهم و دنانیر نیست که از سفر بیاورید. اجر آن است که امیرالمؤمنین-علیه السلام- فرمودند: اگر کسی یکی از ضعفای شیعۀ مرا تقویت کند- همه جا تکیه بر این کلمه است، «مِسْكِيناً فِي دِينِهِ، ضَعِيفاً فِي‏ مَعْرِفَتِهِ» - اگر کسی یک مسکین در دین و ضعیف در معرفت را تقویت کند، اجرش چیست؟ اجر این است وقتی او را در قبر گذاردند، خداوند متعال خود او را تلقین خواهد نمود.( ) بالاتر از این کلمه اصلاً تصوّر نمی‌شود. در آن وقتی که همۀ زبان‌ها لال و گنگ است، در آنجا خود خدا ملّقن شما است؛ یعنی هر یک از شما که در این دهه، سفر کنید، این وعده‌ای است که امیرالمؤمنین-علیه السلام- به شما داده، اگر مسکینی در دین و یا ضعیفی در معرفت را تقویت کنید و قلب او را بر مذهب حق استوار سازید، اوّل اثرش این است که خداوند در قبر به شما تلقین می‌کند که بگو: «اللَّهُ رَبِّي» ذات قدوس حق ملّقن کلمۀ «اللَّهُ رَبِّي» می‌شود. بعد حضرت-علیه السلام- فرموند: خداوند آن قبر را به پاکیزه‌ترین و بهترین بهشت موعود مبدّل می‌کند. این اجر و مزد شماست. مسأله بالاتر از تصوّر و مهم‌تر از بیان ما است.
    شما باید در این سفر تمام همتتان را صرف کنید در بسط کلمات ائمه دین-علیهم السلام- و نشر فضائل اهل بیت-علیهم السلام-، و بدانید که راه تأثیر در قلوب فقط همین راه است و بس. غیر از این غلط است، تبلیغات مذهب را باطل نکنید، کلمات ائمه دین-علیهم السلام- را آلوده نکنید، فقط همتتان این باشد که برای مردم، قرآن و سنّت، کتاب و عترت را بیان کنید. از این دو راه منحرف نشوید. کلمات بشری را با کلمات الهی مخلوط نکنید. آسمان را با زمین قیاس نکنید. اوهام را با حقائق مخلوط نکنید. راه ارشاد و راه تبلیغ این است. با این راه می‌توان در قلوب اثر گذاشت.

    توجه تام ولیّ عصر-عجل الله تعالی فرجه- به عاشورا

    اگر این کار را بکنید، بهترین مزدتان این است که برگردید، اما برگشتنتان توأم با رضایت خاطر ولی عصر-عجل الله تعالی فرجه- باشد؛ چون بدون تردید این امر محقّق شده است که امام زمان-عجل الله تعالی فرجه- امروز تمام نظرش به عاشورای حسینی-علیه السلام- است. تمام توجه ولیّ عصر-عجل الله تعالی فرجه- به عاشوراست، و این مطلب قطعی است و هیچ ریبی و شکی در آن نیست که اگر عاشورا باشد نظر او با این مملکت هست، و اگر عاشورا متزلزل شود هرچه باشد و هرچه بماند هیچ قیمتی در نظر او ندارد. فقط تمام نظر و تمام نقطۀ توجه به عاشورا است. چرا؟ سرّش چیست؟ فهم این مطلب مشکل است. رسیدن به دقائق معارف مذهب بازیچه نیست. چرا تمام نقطۀ تمرکز عاشوراست؟ سرّش این است:

    اکسیر تربت کربلا

    حارث بن مغیره خدمت امام ششم-علیه السلام- آمد و گفت: من به امراض مختلف مبتلی می‌شوم و هیچ داروئی نیست مگر آنکه از آن برای شفا استفاده کرده‌ام، حال چه کنم؟ حضرت-علیه السلام- به او فرمودند: شفا در تربت امام حسین-علیه السلام- است. بیان امام-علیه السلام- در مورد تربت امام حسین-علیه السلام- این است: «فَإِنَّ فِيهَا الشِّفَاءَ مِنْ كُلِّ دَاءٍ وَ الْأَمْنَ مِنْ كُلِّ خَوْفٍ».( ) • خاصیّت خاک مزار او این است: «شفاء من کل داء». این کلام کیست؟ کلام کسی است که علم جمیع انبیا و مرسلین-علیهم السلام- از او منتشر گردیده است.( ) تربت امام حسین-علیه السلام- فقط شفاء برای امراض جسمی نیست بلکه آن خاک مطهّر، برای هر دردی شفا است.
    مقام و عظمت امام حسین-علیه السلام- شناخته نشده؛ چون هر دلی لایق معرفت او نیست. لفظ «کل» موضوع برای عموم است. کسی که خودش شأنش در درجۀ اول طبابت نفوس است، نه طبابت ابدان، از لفظ «کل» استفاده کرد و فرمود: «شفاء من کل داء». خلاصه اگر بفهمید می‌توانید از تربت او باب علم را به روی خودتان باز کنید. خاک قبر او چنین اکسیری است. نه تنها درد جسم که درد روح و فکر را هم می‌برد. تمام دردهایی که جسماً و روحاً بشر دارد به خاک قبر او علاج می‌شود. «و امان من کل خوف». چه خوف‌هایی به خاک قبر او از بین می‌رود!
    روایات را با فقه و فهم عمیق مطالعه کنید. همۀ شما می‌دانید که یکی از وظایف هنگام دفن میّت این است که در کنار بدن او، خاک قبر حسین بن علی-علیهما السلام- را بگذارند.( ) • «أمان من کل خوف». یعنی امان از ترس و نگرانی، هم در هنگام زندگی و هم بعد از مرگ.

    پیامبر خاتم-صلی الله علیه وآله- و قبض تربت کربلا

    برداشتن خاک تربت مطهر آن امام مظلوم-علیه السلام- آدابی دارد. آن آداب زیاد است و وقت نیست. به اختصار می‌گوییم.
    امام-علیه السلام- در ادامۀ حدیث می‌فرمایند: وقتی تربت را بر می‌داری بگو: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ الطِّينَةِ» اول از خدا سؤال کن به حقّ این خاک، این خاک چیست؟ حقّ آن چیست؟ اینها را فکر کردید؟ بعد بگو: به حق مَلَکی که این خاک را قبض کرده! بعد بگو: «وَ بِحَقِّ النَّبِيِّ الَّذِي قَبَضَهَا»؛( ) به حقّ پیغمبری که این تربت را قبض کرده!
    می‌دانید این اشاره به چیست؟ اشاره به آن روزی است که جبرئیل به پیامبر-صلی الله علیه وآله- چنین فرمود: خداوند به علی و فاطمه-علیهما السلام- فرزندی خواهد داد، و او کنار فرات لب تشنه کشته خواهد شد. قبل از ولادت خبر آوردند. دختر رسول خدا-علیها السلام- با شنیدن این خبر گفت: اگر چنین است من به این فرزند با این مصائب حاجتی ندارم. جبرئیل پیغام آورد که خداوند چنین مقدّر کرده که در مقابل این واقعه، امامت در ذریۀ همین فرزند قرار داده می‌شود. این پیغام خدا به فاطمۀ زهرا-علیها السلام- است. فاطمه-علیها السلام- تا این کلمه را شنید راضی شد.( ) •

    امامت و بسط معرفت کبری و عبادت عظمی، پاداش خون سید الشهدا-علیه السلام-

    امامت را در نسل او قرار دادن یعنی به ثمر رساندن نتیجۀ خلقت که بسط معرفت کبری و عبادت عظمی در سراسر دنیاست. این مطلب را حضرت فاطمه-علیها السلام- به درستی فهمید. امامتی که تفسیرِ تمام وحی به آن محقق می‌شود و اجرای تمام وحی به ظهور موعود آن منتهی می‌شود. این مزد خون گلوی این فرزند است. لذا آن حضرت-علیها السلام- فرمودند: حالا راضی شدم.
    بعد از رضایت فاطمه-علیها السلام-، جبرئیل قبضه‌ای از آن خاک را آورد و به دست پیغمبر-صلی الله علیه وآله- داد.( ) •
    در روایات «کامل الزیارات» به این نکته، بسیار عنایت شده که این تربت را چه کسی قبض و چه کسی حفظ و حضانت نموده است.( )

    تربتی در ردیف جبرئیل امین

    برخی روایات تعبیر «حَضَنَهَا»( ) و در بعضی دیگر به عنوان «خَزَنَهَا»( ) تعبیر شده است. پیغمبر-صلی الله علیه وآله- مخزونش کرد. مهم این است که این خاک به جایی رسیده که در ردیف جبرئیل امین و در کنار خاتم النبیین-صلی الله علیه وآله- مورد قسم واقع می‌شود.
    روایات در این باب فراوان است، اعم از معتبره و غیر معتبره که در آداب گرفتن تربت باید به آن قسم داده شود. • خاک به جایی می‌رسد که خداوند متعال به آن قسم داده می‌شود؛ چنانکه جبرئیل امین و خاتم النبیین-صلی الله علیه وآله- مورد قسم هستند.

    روشنایی هفت طبقۀ زمین با سجده بر تربت قبر سید الشهدا-علیه السلام-

    مطلب مهمتر اینکه: صدوق در «من لا یحضره الفقیه» به عنوان قال الصادق می‌گوید: «قَالَ الصَّادِقُ-علیه السلام-: السُّجُودُ عَلَى‏ طِينِ‏ قَبْرِ الْحُسَيْنِ‏-علیه السلام- يُنَوِّرُ إِلَى الْأَرَضِينَ السَّبْعَةِ...»( ) چه غوغایی است! راز مطلب چیست؟ در این خاک چه اثری است که امام ششم-علیه السلام- فرمود: «سجده بر این خاک تا زمین هفتم را منوّر می‌کند». هنوز مطلب فوق این است. مطلبی که محیّر عقول است، این است که: «كَانَ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ»؛ یعنی این قضیه به نحو استمرار بود. حضرت-علیه السلام- خریطه‌ای صفراء از دیباج داشتند. در این خریطه از دیباج چه گوهری بود؟ وقتی نگاه کردند دیدند مشتی خاک است. حضرت-علیه السلام- در هنگام نماز خریطه را پهن کرده و بر آن خاک سجده می‌کردند. امام صادق-علیه السلام- در مورد این خاک ‌کلامی دارند که من از شرحش عاجزم. امام-علیه السلام- فرمودند: «إِنَّ السُّجُودَ عَلَى تُرْبَةِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ-علیه السلام- يَخْرِقُ‏ الْحُجُبَ‏ السَّبْعَ‏»( ) • سجده بر تربت ابی عبد ‌الله الحسین-علیه السلام- حجب هفتگانه را از میان می‌برد. راوی این حدیث معاویة بن عمار است، سند شیخ به معاویة بن عمار صحیح است. آیا هیچ در این روایت دقت نموده‌اید؟ خاکی که از این طرف تا زمین هفتم را نور باران می‌کند، از طرف بالا هفت حجاب را بر می‌دارد. این خاک چه قدرتی دارد!؟ مگر آن کسی که سایه‌اش روی این خاک افتاده کیست؟! خاکی که این قدرت را دارد که امام ششم-علیه السلام- رئیس مذهب، ولیّ مطلق، هنگام سجده‌اش در خرق حجب از این خاک استفاده می‌کند، و جبهه روی این خاک می‌گذارد. فقط یک فقیه آگاه خواهد فهمید که مطلب از چه قرار است؟

    سرّ هفت تکبیر

    روایات تکبیرة الافتتاح را بخوانید. چرا هفت تکبیر است؟ سرّ هفت تکبیر چیست؟ سرّ هفت تکبیر آن است که حُجُب، هفت حجاب است. هفت تکبیر معیّن شده است. چه شد که هفت تکبیر معیّن شده؟ ریشه‌اش این بود که رسول اللّٰه-صلی الله علیه وآله- به نماز ایستاد، پسر خردسالی که روز عاشورا سکه‌اش به نام او خورده، کنارش ایستاد، پیغمبر-صلی الله علیه وآله- فرمود: «اللّٰه اکبر». این پسر هم گفت: «اللّٰه اکبر». درست نگفت، هنوز طفل به زبان نیامده بود. به تکبیر هفتم، تکبیر را درست گفت و سنّت بر آن جاری شد که تکبیرات باید سبعه باشد.( ) • این است سرّ هفت تکبیر تا حجب هفتگانه به این تکبیرات خرق شود از آنجا این اثر روی خاک قبر حسین بن علی-علیهما السلام- آمد.
    این است وجود مقدس امام حسین-علیه السلام-! این‌چنین او را بشناسید! آن حضرت-علیه السلام- را این‌چنین به مردم معرفی کنید، شاید نظر لطف فرزندش شامل حال شما بشود.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما