اين خطبه بحرى است از حِكَم.
در خود جمله اولى اگر يك كتاب نوشته بشود
وافى به حق مطلب نيست.
حقيقت فقه، درك دقائق و رقائق كلمات اهل بيت عصمت است.
"قد اقبل اليكم شهر الله".
اين خطبه بحرى است از حِكَم.
در خود جمله اولى اگر يك كتاب نوشته بشود
وافى به حق مطلب نيست.
حقيقت فقه، درك دقائق و رقائق كلمات اهل بيت عصمت است.
"قد اقبل اليكم": اقبال كرد به شما ماه خدا.
اين ترجمه غلط است.
خدا غير از الله است،
الله اسمى است كه در اين اسم تمام اسماء الهى مندرج است،
منتها از ضيق تعبير گفته مى شود: ماه خدا.
اضافه به الله است، الله دركش محيّر العقول است.
در آيات قرآن هر آيه اى كه مصدّر به الله است
آن آيه خيلى مهمّ است.
افضل سور قرآن به حسب روايات سوره بقره است.
افضل آيات سوره بقره، آية الكرسى است.
آية الكرسى مبدأش الله است:
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ تا الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ.
آية الكرسى اين همه عظمت دارد.ابتداء الله است.
ماه اضافه شده به الله:
"قد اقبل اليكم شهر الله".
در همين جا ديگر بايد توقف كرد.
ماه ماه الوهيّت است،
ماهى است كه اضافه پيدا كرده به ذات قدوس الله.
حالا در اين ماه چه غوغا است؟ چه خبرها است؟
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
هُدًى لِلنَّاسِ
وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ.
اين لطائف قرآن درك نشده.
اين آيه معرّف ماه رمضان است.
آن وقت آنى كه براى فقهاء...،
فقهائى كه ما مى گوئيم، شيخ انصارى است، شهيد اول است، شهيد ثانى است،
اينها مى فهمند يعنى چه؟
در اين آيه، هم جمع شده قرآن، هم فرقان،
شَهْرُ رَمَضَانَ... اينها را خوب درك كنيد،
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ.
در يك آيه هم قرآن را آورده هم فرقان را،
بعد عظمت ماه رمضان را به اين دو كلمه بيان كرده.
خود فرقان غوغائى دارد:
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا.
خود كلمه قرآن باز بحث مفصلى دارد:
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ.
آن وقت ماه رمضان از اينجا شناخته مى شود كه
اين ماه منزل قرآن است و فرقان.
ما حقائق دين را درك نكرديم،
تفسيرها كجا به اين لطائف رسيدند؟
يك آيه بس است كه ماهها اهل نظر كار كنند.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ.
ماه را وقتى تعريف مى كند: ماهى است. بعد موصول و صله را ذكر مى كند:
الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ
هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ.
بعد مى فرمايد: فَمَنْ شَهِدَ مِنْكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ.
اين لطيفه براى اين است كه به شكرانه نزول قرآن، در اين ماه همه بايد روزه بگيرند:
فَلْيَصُمْهُ.
بعد نسبت صوم به ماه: فَلْيَصُمْهُ، آن هم بحث مفصلى دارد.
ماه همچو ماهى است،
اين كارى[سفر تبلیغی] هم كه براى شما رخ داده، اين سعادتى است،
حالا بخت[روی به] شما آورده كه همچو سعادتى نصيبتان شده،
منتها اگر خوب حق مطلب را ادا كنيد.
اين سفر چه سفرى است؟
سفرى كه شما مى كنيد سفر الى الله است،
آن هم فى شهر الله،
سفر الى الله، للدعوة الى سبيل الله
اگر قدر اين نعمت را بدانيد
و حق اين نعمت را به شكر اين نعمت ادا كنيد.
آنهايى كه شما براى آنها مى رويد، آنها كى هستند؟
اول آنها را بشناسيد. قرآن را خوب دقت كنيد، ببينيد:
وقتى به يتيم مى رسد طرز بيان خدا چیست؟
به خاتم انبياء به اين شدت خطاب مى شود:
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلَا تَقْهَرْ.
ديگر در اين آيه مطلب تمام است.
اين است كه پيغمبر مى فهمد چيست، كه فرمود:
"انا و كافل اليتيم كهاتين"
اگر كسى يك يتيم را كفالت كند، من و او مثل اين(اشاره به انگشت اشاره و وسطی) هستيم.
كفالت يك يتيم همنشينى پيغمبر را دارد.
حالا اگر كفالت يتيم يك مؤمنى همنشينى پيغمبر را ايجاب كند،
كفالت يتيم على بن ابى طالب چه مى كند؟
كفالت يتيم امام جعفر صادق چه مى كند؟
كفالت يتيم امام رضا چه مى كند؟
كفالت يتيم سيد الشهداء چه مى كند؟
آن مردمى كه شما به آن محلات سفر مى كنيد، اينها يتيم على بن ابى طالب اند،
اينها يتيم امام حسين هستند، اينها يتيم چهارده معصوم اند،
ايتام آل محمد اينها هستند،
آن وقت كار شما چيست؟
كار شما كفالت روحى يتيمان آل محمد است.
اين عظمت اين كار است.
اين است كه ما نمى توانيم در يك مجلس شرح بدهيم كه اين كار چقدر مهم است.
منتها بايد اول نيّت را منقلب كنيد،
شما درس خوانديد ديگر، اهل فضل ايد.
حديث، صحيح است،
حديثى است كه سندش در صحّت به حدّى است كه
فقيهى مثل شيخ انصارى در مسائل دماء به سند اين حديث فتوا مى دهد.
اين حديث صحيح ملخّصش اين است:
هر عملى هيچ ارزشى ندارد الاّ به نيّت آن عامل.
آن نيت است كه عمل را منقلب مى كند.
خود نيت باز بحثى دارد.
نماز ركن دين است، عمود دين است،
هيچ نمازى ممكن نيست محقق بشود الا اينكه عنوان نيت بشود، يعنى چه؟
يعنى نيت است كه نماز ظهر را نماز ظهر مى كند،
نماز عصر را نماز عصر مى كند.
نيت فصل مقوّم است،
لذا اگر نماز[بدون نیت] خواند، هيچ ارزشى ندارد.
اين نماز بايد معنون بشود،چيست؟
ظهر است؟ عصر است؟ مغرب است؟ عشاء است؟ صبح است؟
اداء است؟ قضاء است؟ نافله است؟ فريضه است؟
آنى كه حد مى دهد نيّت است.
نيت نماز را از جنس به فصل مى رساند.
اگر فقيهى...
آن هم گفتم، شهيد مى فهمد اين حرفها را، شيخ انصارى مى فهمد كه
وقتى امام مى فرمايد: "لكلّ امرىء ما نوى"
او از بحث نيت در نماز حقيقت اين حديث را درك مى كند.
اول كارى كه بايد بشود نيت است.
اين سفر را ممكن است بروى به نيت رفع خستگى، اجرتان همان است،
ممكن است بروى به نيت وجه مختصرى كه بهتان مى دهند، قيمتتان همان است،
اما اگر اين سفر را بروى به نيت اينكه
كفالت كنيد ايتام آل محمد را از جهت اعتقادات،
از جهت اخلاق، از جهت احكام، اجرتان چيست؟
اجرتان اين است:
صد سال نماز حضرت موسى، آن هم از شب تا صبح،
روزه حضرت موسى.
صد سال نماز و روزه او يك طرف،
يكنفر را در آن مناطق هدايت كنيد افضل از همه است.
اگر به اين نيت بروى اجر، بهت آور است.
افسوس كه عمر گذشت و ما از اين زندگى استفاده نكرديم،
"ما أكثر العبر وأقل الاعتبار"
عبرت همين بس است:
سال قبل همچو شبهایى اين جلسه اينجا بود، امشب هم هست،
يكسال گذشت يعنى يك ورق از كتاب عمر من و تو برگشت،
بالاخره اين كتاب نهايتش صد ورق دارد،
يك ورقش كه اينجور گذشت، بقيه آن راهى كه مانده اينجور مى گذرد.
از اين زندگى اينجور گذرا:
وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ.
واقعاً معجزه، قرآن است، منتها كيست كه بفهمد؟
وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ.
سيدالشهداء روز عاشورا يك نامه نوشته،
آن نامه هم به محمد حنفيه نوشته شده،
در آن نامه دو كلمه است
و اگر خدا خواست يك وقتى بحث خواهم كرد،در اين دو كلمه.
يك كلمه اش اين است : كأنّ الدنيا لم تكن،
عمر من و تو چيست؟
اصلاً خود دنيا من اوله الى آخره كان لم يكن.
اين است نظر سيدالشهداء. كيست كه امام حسين را بشناسد،
" كأنّ الدنيا لم تكن"،
اگر كسى بفهمد اين عمر با اين زوال،
آن به آن، هى رشته هاى ريسمان عمر من و تو قطع مى شود،
تا برسد به رشته آخر.
امشب نيتها را اصلاح كنيد،
به اين نيت برويد كه
آن ايتام اهل بيت عصمت را در زمان غيبت ولىّ عصر حفظ كنيد از وساوس، از شبهات.
هر آنى را در آن منطقه غنيمت بشمريد.
مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا.
امام در تفسير آيه فرمود:
"اخرجها من ضلال الى هدى"
آن وقت نتيجه كارتان اين است:
يكنفر تارك الصلاة است نمازخوان كنيد، احيا كرديد او را،
مَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا.
يكنفر كه بيگانه از امام زمان است
به ولىّ عصر آشنايش كنيد احيا كرديد او را،
َكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا.
آن به آن توقف تان را آنجا غنيمت بشمريد،
تنها وقت منبر زندگى را صرف نكنيد،
روز بگرديد، ببينيد كى دردمند است، كى مريض است، علاجش كنيد.
آنجا مهم اين است كه هر كدامتان وقتى برمى گرديد مصداق اين روايت بشويد:
"من سنّ سنة حسنة فله اجر من عمل بها".
افراد مستعدّ را جمع كنيد، معلمين را پيدا كنيد،
آنها را تعليم كنيد،
آنها باز بچه هاى مدارس را عوض كنند.
كار اين است، اين فعاليتها بايد بشود.
بعد اگر نكنيد حسرت فوت بيچاره مى كند آدم را:
وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ.
مى شد من يك زن را به مسائل زنانه آشنا كنم در آن منطقه و نكردم،
اگر آشنا مى شد يك عمر نماز صحيح مى خواند، آشنا نكردم
نمازهاى باطل را خواند، حسرتِ اين بيچاره مى كند،
تا برسد به بقيه امور.
مى شد من در آنجا يك معلم را عوض كنم
و او يك دبستان را منقلب كند،
و آن بچه را به نماز، به عشق به اهل بيت آشنا كند،
حسرت اين فوت بيچاره مى كند آدم را.
كارى كنيد كه از اين سفر با حسرت برنگرديد
شب و روز آنچه در توان داريد كار كنيد.
سه قسمت بايد تأمين بشود:
يك قسمت تعليم احكام. مسائل نماز، روزه، حقوق ناس، بايد بيان بشود.
يك قسمت تحكيم عقائد. اعتقادات را تقويت كنيد،
هر شب نسبت به يك امام بحث كنيد،
كه آن افراد وقتى شما آمديد، چهارده معصوم را شناخته باشند.
اين مقدمه[کتاب] منهاج را بگيريد، آنجا مختصرى از زندگى چهارده معصوم هست،
هر شب آن مطالب را بگویيد براى آن مردم،
كرامات امام حسن، اخلاق امام حسن، صلح امام حسن، بيانات امام حسن،
همچنين بالنسبه هر امامى.
اين برنامه ها بايد در آن مناطق عملى بشود.
محور مباحث، يكى دفع شبهات است،
مريضها را بايد علاج كرد. ببينيد كسى مرضى دارد،
ميكروبى در روحى سرايت كرده، وسوسه اى، آن را رفع كنيد،
بعد خوراك روحى و فكرى بدهيد به سه مطلب:
تحكيم عقائد، تهذيب اخلاق، تعليم احكام.
عصاره دين اين سه كلمه است.
وقتى برنامه اينجور تمام شد، از زندگى حداكثر استفاده را كرديد،
بعد مى آیى اينجا، مى روى دنبال كارت، خبر ندارى.
روايت اين است: روز قيامت كه مى شود،
دفتر عمل را مى دهند نگاه مى كند، مى بيند غوغایى است،
اعمالى برايش نوشته اند كه هرگز انجام نداده،
مى گويد: پروردگارا اين كارها را من نكردم،
جواب مى آيد: تو فلانى را ارشاد كردى، او اين اعمال را انجام داد،
هم براى او نوشتيم هم براى تو.
هر نمازى كه آنها بخوانند، در نامه عمل شما نوشته مى شود،
روزه خوارى كه روزه بگيرد،
[ثواب عملش]هم در نامه عمل اوست، هم در نامه عمل شماست.
خلاصه مطلب، سعادتى نصيبتان شده اگر قدر بدانيد،
روايت اين است: روز قيامت كه مى شود،
يك عده سوار بر بال ملائكه وارد محشر مى شوند،
اهل محشر متحيّر اند، اينها كيانند كه بر بال ملائكه وارد محشر شدند.
منادى ندا مى كند:
اينها كسانى هستند كه ايتام آل محمد را از شرّ كلاب حفظ كردند،
يعنى آنهایى كه مى خواستند عقائد اينها را ببرند
و روح اينها را بدرند،از آنها حفظ كردند.
آن وقت سزا اين است: معلّم الخير...
به عيسى ابن مريم گفته می شود: معلّم الخير،
كسى كه تعليم كند خير را.
خير چيست؟ احكام دين، عقائد حقّه.
معلم خير استغفار مى كند برايش آنچه در آسمان و زمين است،
ديگر با اين استغفار گناهى نمى ماند.
اين سفر همچو سفرى است
سعى كنيد اين برنامه را هم خودتان عمل كنيد،
هم ديگران را وادار كنيد،
آنهائى كه سواد دارند حتماً ختم قرآن كنند،
كه هر ختم قرآنى يك دعاى مستجاب دارد، امّا عاجلاً امّا آجلاً، يا نقد يا نسيه،
دعاى مستجاب قطعى است در هر ختم قرآنى،
و آن ختم قرآن را به امام زمان هديه كنيد،
و اين كار را دوره سال به آنها ياد بدهيد.
آنهایى هم كه بيسواد اند بعد از نماز صبح يازده بار سوره توحيد بخوانند،
وقت خواب هم يازده بار،
بين روز هم اين سوره را بخوانند،
طبق نصّ صحيح خود اين سوره ثلث قرآن است،
همه را به امام زمان هديه كنند.
راه تربيت نفوس اينهاست،
وقتى او قرآن خواند، به امام زمان هديه كرد،
آن روح مى شود مورد عنايت او، موعظه شما هم مؤثر است.
ما راه تربيت مردم را تا حالا گم كرديم،
صِرف حرف زدن كافى نيست،
اين روايات بهت آور است: القرآن ربيع القلوب،
قرآن بهار دلها است، نفوس را زنده مى كند
بعد بذر مواعظ در آنها سبز مى شود،
برنامه ماه رمضانتان اين است.
ان شاء الله سعى كنيد حتماً معلمين آنجا را پيدا كنيد،
آنها را خوب تعليم بدهيد، كه آنها در مدارس كار كنند،
آيات را بخوانيد، اخبار را بر آنها بخوانيد،
آشنا با ائمه دين كنيد،
مسائل و احكام را حتماً به افراد مستعد ياد بدهيد
كه بعد از آمدن شما هم اگر مردم به مسئله اى محتاج شدند،
كسى باشد كه به درد آنها رسيدگى كند.
اين راه سعادت است.
ماه[رمضان]، ماهى است عظيم،
ماهى كه پيغمبر وقتى آن خطبه را خواند:
"قد اقبل اليكم شهر الله بالبركة والرحمة والمغفرة، اين ماه آمد با بركت، با رحمت، با مغفرت.
ماه تمام مى شود، هم رحمت، هم مغفرت، آن هم چه رحمتى؟
وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ.
منتها ما نفهميديم در اين ماه چه شد؟
قرآنى نازل شد، قرآنى صاعد شد،
اما قرآن نازل همان است:
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ،
اما قرآن صاعد، كسى است كه وقتى پيغمبر به او نگاه كرد زار زار گريه كرد.
گريه خاتم ملك و ملكوت را منقلب مى كند، [علی علیه السلام]گفت:
يا رسول الله چرا اينجور گريه مى كنى؟ فرمود:
گريه مى كنم به آن فرق شكافته تو.
بهت آور است اين. پيغمبر مثل ابر بهار اشك مى ريخت، در جواب گفت:
"يا رسول الله أفى سلامة من دينى؟ آيا اين پيشآمد با سلامت دين من است؟
او در چه عالم است؟
فرمود: يا على كسى كه تو را بكشد مرا كشته.
خواست به من و تو بفهماند كه
روز بيست و يكم روز شهادت خاتم انبياء است،
عظمت آن روز را براى مردم شرح بدهيد،
و مردم را على شناس بپرورانيد.
اللهم كن لوليك الحجة ابن الحسن صلواتك عليه وعلى آبائه فى هذه الساعة وفى كل ساعة وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا حتى تسكنه ارضك طوعا وتمتعه فيها طويلا.