حد اقل مرهمی باشد بر قلب مجروح خاتم النًبیین،
تا به آخرین فرزند معصومش،
یعنی آن کسی که به عهده اوست فقط....
الحمد لله رب العالمین
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
سیما بقیة الله فی الارضین
واللعن علی اعدائهم الی یوم الدین
بحث تفسیر امروز به مناسبت ایام فاطمیه صرف می شود در معرفت صدیقه کبری
المجهولة قدرًا
این روایت را که شیخ المحدثین صدوق
هم در خصال،و هم در امالی،و هم در عیون،نقل کرده
برای کسانی که اهل فقه الحدیث اند
کافی است که طلیعه این عظمت را نشان بدهد
در این حدیث تعبیر این است
لفاطمـة تسعة اسماء عند الله
خود این یک جمله بس است
مقام عندیّت مقامی است که فوق آن قابل تصور نیست
فی مقعد صدقٍ عند ملیکٍ مُقتدِر
این مقام، مقام اسم فاطمه زهرا است
اگر اسماء او در مقام عندیت است
و اسم هم علم مسمّی است
رابطه اسم و مسمّای به اسم، تعیین بشود
مِن عندِ حکیمٍ خبیر
اسماء چیست؟
اول: فاطمه، دوم: صدیقه
سوم: مبارکه.امروز فقط در این اسم و
آن هم در یک جهت از ده جهت این اسم، مختصری بحث می کنیم
وظیفه همه شما امروز این است که
هم به آنچه میسور است، خودتان درک کنید،
البته با دقائق علمی،
و بعد برای عامه مردم، توضیح بدهید
تا بفهمند که از ۱۳ این ماه[جمادی الاول]، که
فاطمیه شروع می شود، و به روز سوم جمادی الثانیه ختم می شود
ذکر و نشر مناقب و فضائل او باید جوری بشود که
مردم روز سوم ماه آینده[جمادی الثانی]، در سرتاسر این مملکت غوغائی به پا کنند که
حد اقل مرهمی باشد بر قلب مجروح خاتم النًبیین،
تا به آخرین فرزند معصومش،
یعنی آن کسی که به عهده اوست فقط....
به [کتاب]کافی مراجعه کنید
او تنها کسی است که باید بیاید کنار آن قبر، و
آن قبر گمشده را به دنیا نشان بدهد، و
بعدهم روشن کند که چه گذشته و چه بوده است
المبارکة، اسمی است که خدا برای او معین کرد
این اسمی است که
ذات قدوس خداوند به عیسی بن مریم با این اسم، فاطمه زهرا را معرفی کرد
این داستان، بهت انگیز است
وقتی او به عیسی فرمود:
تو مبعوثی که بشارت بدهی، به آمدن احمد
در آنجا فرمود: نسل او از مبارکه است
از این اساس ، که الآن هم در انجیل بعد از تحریف، اثرش موجود است
روشن می شود که ازآن تاریخ که قبل از بعثت انبیاست
این اسماء، عند الله معین شده است
جلوه این برکت، آن هم برکتی که خدا در اسم مبارکه جمع کند
این وقتی روشن می شود که
حقیقت نماز، معلوم بشود که نماز چیست
بعد روشن بشود که نمازگزار کیست
بعد که صلاة و مصلّی هر دو روشن شد
ربط مطلب، آن وقت آشکار می شود
لانعدّ الرجلَ منکم فقیهاً
مگر آن وقتی که معاریض و
دقائق و رقائق احادیث ما را بفهمید
این حدیث، صحیح اعلائی است
و مشایخ ثلاثه، علاوه بر صحت حدیث، آن را نقل کردند
معاویه بن وهب از امام ششم سوال کرد،
به سؤال دقت کنید آن هم در همچو حدیثی
عن أفضل ما یتقرب به العباد الی الله
خود این سوال، شرح مفصلی دارد
سائل کیست؟
کسانی که اهل فقه اند، و رجال حدیث، سائل را بشناسند،
مسئول عنه کیست و سوال چیست؟
سوال از أفضل ، که مافوق آن دیگر نباشد،
آن هم کلّ عباد، بدون استثناء
العباد، جمع محلی به اَلِ است
أفضل ما یتقرب به کلّ عبدٍ از عباد الله، الی الله چیست؟
این سوال است
کیفیت جواب برای اهلش بهت آور است
در جواب مثل جعفربن محمّد تعبیرش این است
ما أعلمُ شیئاً ، نمی دانم هیچ چیزی را أفضل
عدم العلم از آن کسی که حامل تمام اصول علم اولین و آخرین است
یعنی مُجیب کسی است که، به اعتراف عامه و خاصه
جَفر جامع که علم ما یکون الی یوم القیامة است
این علم نزد اوست
آن کسی که دارای احاطه ی به مُلک و مَلکوت است
جوابش این است، که بعدَ معرفةِ الله، افضل از این نماز نمی بینم و نمی دانم
در حدیث دو کلمه است
هم سؤال سائل از افضل است و هم از احد
افضل چیست و احد عند الله چیست؟
بعد که جواب داد، که آنچه افضل ما یتقرب به العبد است، این است:
بالصلاة یبلغُ العبد الی الدرجة القصوی
آن نمازی که این است، و منهاج مؤمنین است،
و قربان کلّ تقیّ است،
ومعراج مؤمن است
اگر این نماز، نمازگزارش خود امام ششم باشد
آن نماز چه می شود؟
نمازی است که فرمود:
در [قرائت] سوره حمد ایّاک نعبد و ایّاک نستعین را آن قدر تکرار کردم
تا خود این آیه را از قائل آیه شنیدم
این صلات و این مصلی است
بعد که مقدمه روشن شد
این روایت را باز مشایخ ثلاثه، یعنی
کلینی در کافی ،شیخ الطائفه در تهذیب وصدوق (اعلی الله مقامهم)
همه روایت کردند از أبی خالد قمّاط
متن روایت باید خوانده بشود
قال سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول
تسبیح فاطمة فی کلّ یومٍ
فی دَبرِ کُلّ صلاةٍ
أحَبُّ اِلیَّ مِن صَلاةِ ألف رکعة فی کلّ یومٍ
در این جمع شما که نخبه ی فضلای قم، عمده تان هستید و
عده ای مدرسینِ دروس خارج اید و
عده ای مدرسینِ سطوحِ عالیه اید و
عده ای هم که تازه به بحث آمده اید
در حد تحمّلِ انظارِ شیخ و آخوند و نائینی و عراقی و اصفهانی اید
آن قدرتِ علمی را که حاصل کردید، به کار ببندید
حدیث را بفهمید، بعد به این مردم بفهمانید
تا بفهمند که روز شهادت فاطمه زهرا در مقابل آن شبی که
آن جنازه برداشته شد، چه وظیفه ای باید انجام بدهند
نماز،نمازِ امام ششم است. خوب دقت کنید
هزار رکعت نماز، هزار سوره فاتحه دارد
سوره فاتحه چیست؟
فهم این حدیث بسیار مشکل است
سوره فاتحه همان سوره ای است که
خاتم انبیاء فرمود: خدا بر من منّت گذاشت که
گنج عرش را بر من نازل کرد و
آن کنزِ عرش، فاتحه الکتاب است . این را به من داد
یک طرف این را، و یک طرف قرآن را به من داد
فرمود: لَقد اتَیناکَ ، هر آینه و مُحقّقاً دادیم به تو سبع المثانی و قرآن عظیم را
سوره حمد این است
آن هم سوره ی حمدی [که]امام ششم [بخواند]
بعد این نماز هزار رکعت است
در هر رکعتی فکر کنید که
علاوه بر حمد یک سوره از قرآن هم هست[و آورده می شود]
و آن سوره، اگر سوره توحید باشد که
اَحَبّ سُوَر ، نزد آن حضرت است و
برطبق نصّ صحیح ، ثلثِ قرآن است
بعد،[با احتساب] خودِ هزار رکعت نماز
می شود ۳۳۳ و خرده ای ختم قرآن
نمازی که بعد منتهی می شود به رکوع
فَسَبِّح بِاسمِ رَبِّک العَظیم
بعد منتهی می شود به سجود
سَبِّح ِاسمَ رَبِّکَ الاَعلی
بعد در هنگام سجود ،که بر طبق نصِّ صحیح باز
أقرب اعمال عبد که او را به خدا نزدیک می کند
وقتی است که سر به سجده می گذارد
نمازِ جعفر بن محمّد ، یک همچو نمازی است
آن وقت نماز با هزار سوره حمد و
نماز با ۳۳۳ و خرده ای ختم قرآن و
نماز با آن سجود و آن قرب به رَبُّ الاَرباب است
همه این هزار رکعت را گذاشت یک طرف
بعد فرمود:
تسبیح فاطمه زهرا ، نزد من، از این هزار رکعت محبوب تر است
این است معنای کلمه مبارکه
این تسبیحات این برکت را از کجا گرفت؟
غوغائی است، عقل مبهوت است
چه قُربی است، و چه منزلتی است که
خدا تحفه ای برای او می فرستد، به عنوان تسبیح فاطمه
بعد این تحفه ای را که خدا برای او می فرستد
در این گوهر، آن قدر برکت می دهد که
رأس و رئیس مذهب، این صد تسبیحه را بر هزار رکعت نماز خودش مقدم می دارد
این مرتبه، چه مرتبه ای است؟
گذشت، کسی او را نشناخت
خود [این مطلب که] او رفت از این عالم ولی با این سِمَت:
المجهولة قدراً
همین کافی است که در روزی که
والوزنُ یومئذٍ الحَقّ
در آن روزی که این کمون به بروز برسد
هر چه مکمون و هر چه مکنون است، باید در آن روز بارز بشود به حکم:
و برزوا لله الواحد القهار
آن وقت در همچو روزی ، مطلب این است که
وقتی سر از خاک برمی دارد و وارد محشر می شود
کیفیت آمدن این است
آن برکت که نمونه اش در تسبیح فاطمه گفته شد
تمام تجلّی اش باید آن روز ظاهر بشود
علی ناقةٍ، چه ناقه ای است؟ ، شرح آن ناقه مُفصّل است
بر آن ناقه، قُبّه ای است
زَمام آن ناقه، به دست کیست؟
یمین آن ناقه، چه خبر است؟
شمال آن ناقه ، چه خبر است؟
مقابل آن ناقه چه خبراست؟
اما طرف یمین او ۷۰ هزار مَلَک از مقربین
اما طرف شمال او ۷۰ هزار ملک از مقربین
مقابل رو ۷۰ هزار مَلَک که
بِاَیدیهِم اَلویَة التَسبیح
زمام ناقه به دست کیست؟
زمام ناقه به دست کسی است که
دستِ ۱۲۴ هزار پیغمبر، نگران آن دست است
همچو دستی، زمام ناقه اش را می گیرد
دستی که ابراهیم منتظر بود تا صُحُفِ را در آن دست ببیند
دستی که کلیم الله چشم به راه بود تا تورات را از آن دست بگیرد
دستی که روح الله، منتظِر بود تا انجیل را از او بگیرد
دستی که خاتم انبیاء منتظر بود تا قرآن را از آن دست بگیرد
این دست ، زمام ناقه فاطمه زهرا را می گیرد
فرمود: زمام ناقه در دست جبرئیل است
اما وضع قبه، چیه؟
یری ظاهرُها مِِن باطنِها و
باطنُها مِن ظاهرِها
داخلها عفوالله
خارجها رحمة الله
کجا زهرا را شناختیم؟
کجا دانستیم چه بدنی زیر خاک رفت؟ که
وقتی آن بدن را تحویل پیغمبر داد، گفت:
نفسی علی زفراتها محبوسة
یا لیتها خرجت مع الزفرات
باطنها، عفوالله
ظاهرها رحمة الله
تمام جوهره ی مطلب در این کلمه است
همه سیئات عالم در گروِ عفوِ خداست
تمام حسنات عالم، ظهور رحمتِ خداست
زهرا در قبه ای است که باطن آن قبه، عفوالله است
یعنی قلم برتمام سیئات باید به دست زهرا کشیده بشود
ظاهر آن قبه ، رحمة الله است
یعنی هر فیضی که از فیّاض علی الاطلاق ، به هر مستفیضی می رسد
واسطه آن فیض ، آن بازوی ورم کرده ی زهرا است
المَجهولَةِ قدراً
ختم کلام اینجاست:
خود جبرئیل ندا می کند، می گوید:
ای اهل جمع، چشمها را بپوشید
سرها را به زیر بیاندازید
آنچه می خواهم بگویم، این کلمه است
پیغمبر در این روایت که از باقر العلوم است
از جابربن عبدالله، عن رسول الله
در روایت، مطلب این است:
ما مِن نَبیٍّ ،هیچ پیغمبری و لا مُرسَلٍ ، هیچ رسولی
و لا صِدّیقٍ ، هیچ صدّیقی و لا شهیدٍ ، هیچ شهیدی
دیگر از این چهار طبقه، هم خارج نیست
نه نبی ای ، نه رسولی ، نه صدیقی و نه شهیدی باقی نمی ماند
مگر این که چشم همه اینها، بسته می شود
این چه رتبه ای است ،این چه مقامی است
کیست که بفهمد او که بود و بر او چه گذشت؟
باشد که آن نگفته ها یک روزی ظاهر بشود
فقط یک کلمه می گویم ، آن کلمه این است
همه شما می دانید امیرالمؤمنین چه دلی داشت
همه خبر دارید، چه دستی داشت
همه مطلّع اید، چه قدرتی داشت، و چه تحملّی داشت
لیلة المبیتِ علی را ، به نظر بیاورید
غزوه ی خیبر را ، جنگِ احزاب را ، همه را مجسّم کنید
بعد در این کلمه فکر کنید
همچنان که خبرِ قبضِ روحش به امیرالمؤمنین رسید
سقط علی وجههٍ