تعريف جبيره
جبيره چيزى است كه با آن زخم و جراحت يا محلّ شكستگى را مىبندند ( مثل پانسمان زخم و گچ ) يا دوايى است كه بر روى آنها مىگذارند .
وضو يا غسل جبيرهاى احكام متعدّدى دارد ، چرا كه محلّ زخم يا شكستگى گاهى باز است و گاهى بسته ، وهمچنين زخم يا شكستگى گاهى در صورت و دستها قرار دارد و گاهى در جلوى سر يا روى پاها .
از طرفى ديگر جبيره گاهى تمام قسمتهاى يكى از اعضاى وضو ( مثل تمام دست ) را در برگرفته و گاهى بعضى از آن را پوشانده ، و همچنين گاهى جبيره به صورت معمول و متعارف است و گاهى بيش از حدّ معمول و متعارف ، لذا هر يك از اين صور احكامى دارد كه به آن اشاره مىشود .
زخم يا شكستگى باز كه آب برايش ضرر ندارد :
اگر در يكى از جاهاى وضو زخم يا دمل يا شكستگى باشد ، چنانچه روى آن باز است و آب ضرر ندارد بايد به طور معمول وضو گرفت .
زخم يا شكستگى باز روى صورت و دستها كه آب برايش ضرر دارد
اگر زخم يا دمل يا شكستگى در صورت و دستهاست و روى آن باز است و آب ريختن روى آن ضرر دارد ، چنانچه كشيدن دست تر بر آن ضرر ندارد بايد در شكستگى دست تر برآن بكشد و همچنين در زخم و دمل بنابر احتياط واجب دست تر روى آن بكشد و اگر اين مقدار هم ضرر دارد يا زخم و شكستگى نجس است و نمىشود آب كشيد در مورد زخم بايد اطراف آن را به طورى كه در وضوء گذشت از بالا به پايين بشويد و تيمم لازم نيست و احتياط مستحب آن است كه پارچهى پاكى روى زخم بگذارد و دست تَر روى آن بكشد و تيمم هم بنمايد، و اما در شكستگى بايد تيمم نمايد و بنابر احتياط واجب وضو نيز گرفته و پارچهى پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با دست تَر بكشد .
زخم يا شكستگى باز جلوى سر يا روى پاها كه آب برايش ضرر دارد
اگر زخم يا شكستگى در جلوى سر يا روى پاهاست و روى آن باز است ، چنانچه نتواند آن را مسح كند به اين معنى كه مثلاً زخم تمام محلّ مسح را گرفته باشد ، يا آن كه از مسح جاهاى سالم نيز متمكّن نباشد بنابر احتياط واجب بين وضو - به اين ترتيب كه پارچه پاكى روى آن بگذارد و روى پارچه را با ترى آب وضو كه در دست مانده مسح كند - و تيمّم جمع كند .
زخم يا شكستگى بسته كه رساندن آب به آن ضرر يا مشقّت ندارد
اگر روى زخم يا شكستگى بسته باشد ، چنانچه باز كردن آن مشقّت ندارد و آب هم براى آن ضرر ندارد ، بايد باز كند و وضو بگيرد ، چه زخم و مانند آن در صورت و دستها باشد ، يا جلوى سر و روى پاها باشد .
زخم يا شكستگى بسته كه رساندن آب به آن ضرر يا مشقّت دارد
اگر زخم يا شكستگى كه بسته است در صورت يا دستها باشد ، چنانچه باز كردن يا ريختن آب روى آن ضرر و يا مشقّت دارد ، بايد مقدارى را كه ضرر و مشقّت ندارد از اطراف شسته و روى جبيره را مسح نمايد .
زخم ياشكستگى بسته كه نجس است و آب كشيدن آن ضرر يا مشقّت دارد
اگر جبيره نجس است يا نمىشود روى آن را دست تر كشيد ، در صورتى كه ممكن است پارچه پاكى را روى آن بگذارد ، و بنابر احتياط واجب جمع كند بين تيمّم و مسح بر آن پارچه و حتّى الامكان پارچه را به گونهاى بگذارد كه جزء جبيره حساب شود ، و در صورتى كه گذاشتن پارچه يا مسح بر آن ممكن نباشد ، بنابر احتياط واجب اطراف آن را به طورى كه در وضو گذشت بشويد و تيمّم هم بنمايد .
جبيره بر تمام اعضاى وضو
اگر جبيره تمام اعضاى وضو را گرفته باشد ، بنابر احتياط واجب جمع كند بين وضوى جبيره و تيمّم ، و همچنين است اگر جبيره تمام بعضى از اعضاى وضو را گرفته باشد ، مثلاً جبيره تمام صورت يا تمام يكى از دستها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد ، كه احتياط واجب آن است كه جمع بين وضوى جبيرهاى و تيمم .
جبيره و پانسمان زخم بيشتر از حدّ معمول
اگر زخم را بيش از حدّ معمول و متعارف پانسمان نموده باشند و برداشتن آن حرجى بوده و مشقت داشته باشد بنابر احتياط واجب هم وضوى جبيرهاى گرفته و هم تيمّم بنمايد .
شستن جبيره به جاى مسح آن
سؤال ۱ . آيا در وضوى جبيرهاى مىشود به جاى اينكه روى جبيره را مسح نمائيم آن را در حين وضوء بشوئيم ؟
جواب ) شستن محل جبيره كفايت از مسح آن نمىنمايد .
مسح كامل جبيره
سؤال ۲ . آيا بايد در وضوء جبيرهاى تمام سطح جبيره را مسح بنمائيم ؟
جواب ) در وضوء جبيرهاى بايد تمام سطح جبيره را مسح نمود مگر در آنچه كه عادتاً مسح آن دشوار است مثل خللى كه در بين نخها قرار دارد .
نماز با وضوء جبيرهاى در اول وقت
سؤال ۳ . آيا كسى كه نمىداند تا آخر وقت عذر او برطرف خواهد شد يانه ، مىتواند با وضوى جبيرهاى در اول وقت نماز بخواند؟
جواب ) در فرض مذكور مىتواند اول وقت نماز را بخواند ولى بهتر است كه صبر كند، و چنانچه عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضوء يا غسل جبيرهاى به جا آورد ، و در صورتى كه اول وقت نماز خواند و تا آخر وقت عذرش بر طرف شد بايد وضو گرفته يا غسل كرده و نماز را اعاده نمايد .
خونريزى عضو هنگام وضو يا غسل
سؤال ۴ . شخصى دستش بريده و خونريزى نموده ، حكم اين شخص براى وضو و غسل چيست ؟
جواب ) طهارت وپاكى هر عضوى از اعضاى وضو و غسل در هنگام شستن همان عضو كافى است و لازم نيست قبل از وضو يا غسل همه اعضاء پاك باشد بنابراين اگر با شستن همان عضو ، خونريزى بند بيايد و محل پاك شود وضو يا غسل صحيح است مگر اينكه خونريزى ادامه داشته باشد و به اندازه شستن آن عضو خون بند نيايد كه در اين صورت اگر وقت نماز باقى است و اميد بند آمدن خون را دارد بهتر است تا آخر وقت صبر كند و بعد از بند آمدن خون زخم وضو بگيرد يا غسل كند ، و چنانچه عذر او برطرف نشد در آخر وقت نماز را با وضو و غسل جبيرهاى به جا آورد ، و در صورتى كه اول وقت با وضو يا غسل جبيرهاى به جا آورد و آخر وقت عذرش برطرف شد بايد وضو گرفته يا غسل كرده ونماز را اعاده نمايد .
مانعى بر اعضاء وضو كه امكان بر طرف شدن آن بدون تراشيدن پوست نيست
سؤال ۵ . چسبهايى كه فاقد رنگ بوده و وقتى خشك مىشوند فاقد اثر و هرگونه بو مىباشند و اگر به دست يا بدن بچسبند امكان تميز كردن آنها وجود ندارد مگر اين كه پوست تراشيده شود . اگر چنين وضعيتى بوجود آيد حكم چيست ؟
جواب ) در فرض سؤال بنابر احتياط واجب بايد هم وضوء جبيرهاى بگيرد و هم تيمّم نمايد .
خون نفاس پس از زايمان
خونى كه مادر بعد از ولادت بچّه از جهت ولادت مىبيند اگر پيش از ده روز يا سر ده روز قطع شود ، خون نفاس است ، و همچنين است بنابر احتياط واجب خونى كه با اوّلين جزء بچّه بيرون بيايد، و زن را در حال نفاس، نفساء مىگويند.
وظايف زن نفساء
رساندن جايى از بدن بهخط قرآن و اسم مبارك ذات خداوند متعال و ساير اسماء حُسنى بر خانمى كه در حال نفاس مىباشد ( نفساء ) حرام است ، و همچنين است بنابر احتياط واجب ساير كارهايى كه بر حائض حرام است ، و آنچه بر حائض واجب است بر نفساء هم واجب مىباشد .
خانمى كه پس از زايمان بيش از ده روز خون ببيند
اگر خون نفاس زن از ده روز بگذرد ، چنانچه در حيض عادت دارد ، به اندازه روزهاى عادت او نفاس و بقيّه استحاضه است ، و اگر عادت ندارد تا ده روز نفاس و بقيّه استحاضه مىباشد ( جهت آشنايى با تفاصيل مساله به رساله توضيح المسائل رجوع بفرمائيد ) .
حكم بانوان در عمل سزارين
سؤال : آيا خونى كه بعد از عمل سزارين از زن خارج مىشود ، حكم خون نفاس را دارد ؟
جواب ) در مورد عمل سزارين بنابر احتياط واجب بايد بين اعمال نفاس و استحاضه جمع نمود .
وجوب تیمم
مسأله ۱ - اگر از استعمال آب بر جان خود بترسد ، يا بترسد كه مرض يا عيبى در او پيدا شود ، يا مرضش طول بكشد ، يا شدّت كند ، يا به سختى معالجه شود ، بايد تيمّم نمايد ، ولى اگر آب گرم براى او ضرر ندارد ، بايد با آب گرم وضو بگيرد يا غسل كند .
مسأله ۲ - لازم نيست يقين كند كه آب براى او ضرر دارد ، بلكه همين اندازه كه بترسد آب براى او ضرر دارد و آن ترس در نظر مردم به جا باشد ، بايد تيمّم كند .
مسأله ۳ - كسى كه مبتلا به درد چشم است و آب براى او ضرر دارد ، بايد تيمّم نمايد .
مسأله ۴ - اگر به واسطه يقين يا خوف ضرر تيمّم كند وپيش از نماز بفهمد كه آب برايش ضرر ندارد ، تيمّم او باطل است ، و اگر بعد از نماز بفهمد و وقت باقى باشد بايد دوباره نماز را با وضو يا غسل بخواند ، و اگر وقت باقى نباشد قضا واجب نيست .
كيفيّت تيمّم نمودن
در تيمّم بدل از وضو يا غسل چهار چيز واجب است :
( اوّل ) نيّت .
( دوم ) زدن كف دو دست بر چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است ، و بنابر احتياط واجب كف دو دست را با هم بزند .
( سوم ) كشيدن كف هر دو دست به تمام پيشانى و دو طرف آن از جايى كه موى سر مىرويد تا ابروها و بالاى بينى ، و احتياط واجب آن است كه دستها روى ابروها هم كشيده شود .
( چهارم ) كشيدن كف دست چپ به تمام پشت دست راست ، و بعد از آن كشيدن كف دست راست به تمام پشت دست چپ .
احتياط مستحبّ آن است كه تيمّم را چه بدل از وضو باشد و چه بدل از غسل به اين ترتيب به جا آورد : يك مرتبه دستها را به زمين بزند و به پيشانى و پشت دستها بكشد ، و يك مرتبه ديگر به زمين بزند و پشت دستها را مسح نمايد .
چيزهايى كه تيمّم بر آنها صحيح است
تيمّم نمودن بر خاك و ريگ و كلوخ و سنگ ( حتى سنگ گچ و آهك ) و هرچه در عرف آن را از اجزاى زمين مىدانند ، صحيح است و در صورتى كه هيچ يك از اينها پيدا نشود بايد به گرد و غبارى كه در فرش و لباس و مانند اينهاست تيمّم نمايد ، و چنانچه گرد هم پيدا نشود بايد با گل تيمّم كند ، و اگر گل هم پيدا نشود احتياط مستحب آن است كه نماز را بدون تيمّم بخواند ، ولى واجب است بعد قضاى آن را به جا آورد .
تيمّم بر گچ پخته و آهك پخته و آجر پخته صحيح است ، اگر چه احتياط مستحب آن است كه در حال اختيار بر آنها تيمّم ننمايد .
گرد داشتن چيزى كه بر آن تيمّم مى كنيم
بنابر احتياط واجب* چيزى كه بر آن تيمّم مىكند ، در صورت امكان بايد گردى داشته باشد كه به دست بماند و بعد از زدن دست بر آن ، مستحب است دست را بتكاند.
كسى كه نمىتواند تيمّم نمايد
اگر وظيفه او تيمّم است و نمىتواند تيمّم كند - حتّى به گذاشتن دست بر خاك - بايد كمك بگيرد، و اگر با كمك هم نمىتواند تيمّم كند، بايد نايب بگيرد، و كسى كه نايب مىشود بايد او را با دست خود او تيمّم دهد، و اگر ممكن نباشد بايد نياب دست خود را به چيزى كه تيمّم بر آن صحيح است بزند و به پيشانى و پشت دستهاى او بكشد، و بايد خود او نيّت تيمم كند، و بنابر احتياط واجب نايب هم نيّت كند.
اهميت نماز
۱ - در عظمت نماز همين اندازه بس كه حضرت ابراهيم عليه السلام بعد از رسيدن به مقام نبوت و رسالت و خُلَّت و امامت ، در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست :
«رَبِّ اجْعَلْنِى مُقِيمَ الصَّلوةِ وَمِنْ ذُرِيَّتى»؛
( پروردگارا مرا اقامه كننده نماز قرار بده و ذريّه مرا ) .
۲ - در عظمت نماز همين اندازه كفايت مىكند كه جامعتر از نماز بين عبادات ، عبادتى يافت نمىشود ، زيرا اين عبادتى است مشتمل بر عبادت فعلى و بر عبادت قولى ، و عبادت فعلى آن شامل افعال عبادى از ركوع و سجود و قيام و قعود است ، و عبادت قولى آن شامل قرائت و ذكر و جامع جميع معارف الهيّه از تسبيح و تكبير و تحميد و تهليل كه اركان اربعه معارف حضرت حقّ سبحانه و تعالى است ، و مشتمل است بر تمام عبادات ملائكه مقرّبين ، كه عدّهاى از آنها عبادتشان در قيام است و عدّهاى در قعود و جمعى در ركوع و جمعى در سجود .
از حضرت صادق عليه السلام روايت شده كه فرمودند : بعد از معرفت خدا چيزى را افضل از اين صلوات پنجگانه نمىدانم .
آداب نماز
انسان مواظب باشد كه به عجله و شتابزدگى نماز نخواند ، و در حال نماز به ياد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد و متوجّه باشد كه با چه كسى سخن مىگويد و خود را در مقابل عظمت و بزرگى خداوند عالم ناچيز ببيند .
و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهانى را كه مانع قبول شدن نماز است مانند حسد ، كبر ، غيبت ، خوردن حرام ، آشاميدن مسكرات ، ندادن خمس و زكاة و بلكه هر معصيتى را ترك كند .
و همچنين سزاوار است كارهايى را كه ثواب نماز را كم مىكند به جا نياورد ، مثلا در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند ، و كارهايى را كه ثواب نماز را زياد مىكند به جا آورد ، مثلا انگشتر عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد .
و اما اشاره به بعضى احكام نماز كه در بيمارستانها بيشتر مورد نياز است :
بيمارى گاهى مانع از انجام قيام ( ايستادن ) يا نشستن يا ركوع يا سجده يا قرائت در نماز مى شود . در مسائل زير شما را با احكام مسائل فوق آشنا مىنماييم .
كسى كه نمىتواند بايستد
وظيفه كسى كه نمىتواند بايستد آن است كه نشسته نماز را بخواند و اين مساله تفصيلى دارد كه در چند مساله زير به آن اشاره مىشود .
كسى كه فقط در بعضى ركعات يا قسمتهاى نماز بتواند بايستد
در اين صورت واجب است كه قيام كند تا موقعى كه احساس نمود كه ديگر توانائى بر قيام را ندارد ، در آن موقع بنشيند و اگر در حالى كه نشسته احساس كرد كه قدرت بر ايستادن دارد به همان مقدار كه توانست بايستد ولى تا بدنش آرام نگرفته ، نبايد قرائت و اذكار واجب نماز را بگويد .
تكيه كردن بر عصا يا ديوار در حال ايستادن
در صورتى كه از روى ناچارى باشد اشكالى ندارد ولى در حال اختيار بنابر احتياط واجب به ديوار و عصا و مانند اينها تكيه نكند .
نماز با قيام بدون ركوع و سجود اختيارى يا نماز نشسته با ركوع و سجود
اگر نماز گزار وقتى كه ايستاده نماز بخواند نمىتواند خم شده و ركوع و سجود نمايد و مجبور است به جاى ركوع و سجود با سر اشاره كند ولى در صورتى كه نشسته نماز بخواند مىتواند خم شده و ركوع و سجود انجام دهد ، اين مسأله دو صورت دارد :
۱ - اگر متمكن از قيام است ولى متمكن از ركوع ايستاده نيست ، بايد نماز را ايستاده بخواند و براى ركوع اشاره نمايد ، و بنابر احتياط واجب نماز را با ركوع نشسته اعاده نمايد .
۲ - اگر متمكن از ركوع و سجود هر دو نباشد، بايد ايستاده نماز بخواند و براى ركوع و سجود اشاره نمايد .
ركوع در نماز نشسته
حدّ ركوع در نماز نشسته آن است كه به مقدارى خم شود كه صورت مقابل زانوها قرار بگيرد ، و بهتر آن است كه به قدرى خم گردد كه كمرش صاف شود .
در ضمن گذاشتن كف دست روى زانو در ركوع استحباب داشته و واجب نيست . لذا مىتواند كف دست خود را روى تخت يا روى زمين بگذارد .