• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    ضامن شدن برای كسى قبل از اینکه بدهكار باشد

    مسأله ۲۳۶۶ ـ كسى كه انسان ضامن بدهى او مى شود بايد بدهكار باشد ، پس اگر كسى بخواهد از ديگرى قرض كند ، تا وقتى قرض نكرده نمى شود ضامن او شد.

    بايد طلبكار و بدهكار و جنس بدهى همه در واقع معيّن باشند

    مسأله ۲۳۶۷ ـ در صورتى انسان مى تواند ضامن شود كه طلبكار و بدهكار و جنس بدهى همه در واقع معيّن باشند ، پس اگر دو نفر از كسى طلبكار باشند و انسان بگويد: (من ضامن هستم كه طلب يكى از شماهارا بدهم) چون معيّن نكرده كه طلب كدام را مى دهد ، ضامن شدن او باطل است ، و نيز اگر كسى از دو نفر طلبكار باشد و شخصى بگويد: (من ضامن هستم كه بدهى يكى از آن دو نفر را به تو بدهم) چون معيّن نكرده كه بدهى كدام را مى دهد ، ضامن شدن او باطل مى باشد ، و همچنين اگر كسى از ديگرى مثلا ده من گندم و ده تومان پول طلبكار باشد و شخصى بگويد: (من ضامن يكى از دو طلب تو هستم) و معيّن نكند كه ضامن گندم است يا پول ، صحيح نيست.

    رجوع ضامن بدهکار اگر طلبكار طلب خود را به ضامن ببخشد

    مسأله ۲۳۶۸ ـ اگر طلبكار طلب خودرا به ضامن ببخشد ، ضامن نمى تواند ازبدهكار چيزى بگيرد ، و اگر مقدارى از آن را ببخشد ، نمى تواند آن مقداررا مطالبه نمايد.

    برگشت ضامن از ضامن شدن

    مسأله ۲۳۶۹ ـ اگر انسان ضامن شود كه بدهى كسى را بدهد ، نمى تواند از ضامن شدن خود برگردد.

    شرط اینكه هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را بهم بزنند

    مسأله ۲۳۷۰ ـ ضامن و طلبكار ـ بنابر احتياط واجب ـ نمى توانند شرط كنند كه هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را بهم بزنند.

    هرگاه ضامن فقير شود يا طلبكار بداند که فقیر است

    مسأله ۲۳۷۱ ـ هرگاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبكار را بدهد ، اگرچه بعد فقير شود طلبكار نمى تواند ضامن بودن اورا بهم بزند و طلب خودرا از بدهكار اوّل مطالبه نمايد ، و همچنين است اگر در آن موقع نتواند طلب اورا بدهد ، ولى طلبكار بداند و به ضامن شدن او راضى شود.

    طلبکار نداند که ضامن نمی تواند طلب طلبکار را بدهد

    مسأله ۲۳۷۲ ـ اگر انسان در موقعى كه ضامن مى شود نتواند طلب طلبكار را بدهد و طلبكار در آن وقت نداند و بعد ملتفت شود ، مى تواند ضامن بودن اورا به هم بزند ، ولى اگر پيش از آن كه طلبكار ملتفت شود ضامن قدرت پيدا كرده باشد ، چنانچه بخواهد ضامن بودن اورا به هم بزند اشكال دارد.

    مطالبه ضامن از بدهكاری که بدون اجازه او ضامن شده

    مسأله ۲۳۷۳ ـ اگر كسى بدون اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهى اورا بدهد ، نمى تواند از او چيزى بگيرد.

    مطالبه ضامن از بدهكاری که با اجازه او ضامن شده

    مسأله ۲۳۷۴ ـ اگر كسى با اجازه بدهكار ضامن شود كه بدهى اورا بدهد ، مى تواند مقدارى را كه ضامن شده پس از دادن از او مطالبه نمايد ، ولى اگر به جاى جنسى كه بدهكار بوده جنس ديگرى به طلبكار او بدهد ، نمى تواند چيزى را كه داده از او مطالبه نمايد ، مثلا اگر ده من گندم بدهكار باشد و ضامن ده من برنج بدهد ، نمى تواند برنج را از او مطالبه نمايد ، ولى اگر خودش راضى شود كه برنج بدهد اشكال ندارد.

    تعريف كفالت و كفيل

    مسأله ۲۳۷۵ ـ كفالت آن است كه انسان متعهّد شود هر وقت طلبكار بدهكار را خواست به او تسليم كند ، و به كسى كه اين طور متعهّد مى شود كفيل مى گويند.

    تحقق كفالت به هر لفظى يا عملى كه به طلبكار بفهماند

    مسأله ۲۳۷۶ ـ كفالت در صورتى صحيح است كه كفيل به هر لفظى ـ اگرچه عربى نباشد ـ يا به عملى به طلبكار بفهماند كه من متعهّدم هر وقت بدهكار خودرا بخواهى به تو تسليم كنم ، و طلبكار يا ولىّ او هم قبول نمايد.

    شرايط كفيل

    مسأله ۲۳۷۷ ـ كفيل بايد عاقل و بالغ باشد ، و بايد سفيه و مفلس نباشد در صورتى كه مستلزم تعهّد به مال باشد ، مگر با اذن يا اجازه ولىّ سفيه و طلبكاران مفلس ، و اورا بر كفالت به ناحقّ اكراه نكرده باشند ، و بتواند كسى را كه كفيل او شده حاضر نمايد.

    اموری که كفالت را بهم مى‏زند

    مسأله ۲۳۷۸ ـ يكى از پنج چيز كفالت را بهم مى زند:
    اوّل: كفيل بدهكار را به طلبكار تسليم نمايد ، يا بدهكار خودش را تسليم كند ، يا شخص ديگرى اورا تسليم نمايد و طلبكار هم قبول كند.
    دوم: طلب طلبكار داده شود.
    سوم: طلبكار از طلب خود بگذرد ، يا به ديگرى به بيع يا صلح يا حواله و مانند اينها منتقل كند.
    چهارم: بدهكار بميرد. پنجم: طلبكار كفيل را از كفالت آزاد كند.

    كسى که به زور يا به حيله‏ اى بدهكار را از دست طلبكار رها كند

    مسأله ۲۳۷۹ ـ اگر كسى به زور يا به حيله اى بدهكاررا از دست طلبكار رها كند ، چنانچه طلبكار دسترسى به او نداشته باشد ، كسى كه بدهكار را رها كرده بايد اورا به طلبكار تسليم كند ، و اگر تسليم نكرد بايد طلب او را بپردازد.

    تحقق امانت به لفظ يا به فهماندن به عمل

    مسأله ۲۳۸۰ ـ اگر انسان مال خودرا به كسى بدهد و بگويد: (نزد تو امانت باشد) و او هم قبول كند ، يا بدون اين كه حرفى بزنند صاحب مال بفهماند كه مال را براى نگهدارى به او مى دهد و او هم به قصد نگهدارى كردن بگيرد ، بايد به احكام وديعه كه مى آيد عمل نمايند.

    شرايط امانت‏دار و كسى كه مال را امانت مى‏گذارد

    مسأله ۲۳۸۱ ـ امانت دار و كسى كه مال را امانت مى گذارد بايد هردو عاقل باشند ، پس اگر انسان مالى را پيش ديوانه امانت بگذارد ، يا ديوانه مالى را پيش كسى امانت بگذارد ، صحيح نيست.
    و كسى كه مال خودش را امانت مى گذارد بايد بالغ باشد ، و جايز است بچّه مميّز مال ديگرى را با اذنش نزد كسى امانت بگذارد ، و امانت گذاشتن نزد بچّه مميّز در صورتى كه متمكّن از حفظ باشد و امانت را حفظ كند و مستلزم تصرّف در مال بچّه نباشد ، اشكال ندارد.
    و معتبر است كسى كه مال خودش را امانت مى گذارد سفيه و مفلس نباشد ، مگر با اذن يا اجازه ولىّ سفيه و طلبكاران مفلس ، ولى امانت گذاشتن نزد سفيه و مفلس ـ در صورتى كه مستلزم تصرّف آنها در مال خودشان نباشد ـ مانعى ندارد ، و در صورت استلزام با اذن يا اجازه ولىّ و طلبكاران اشكال ندارد.

    امانت گذاری که بچه يا ديوانه باشد

    مسأله ۲۳۸۲ ـ اگر از بچّه اى چيزى را بدون اذن صاحبش به طور امانت قبول كند ، بايد آن را به صاحبش بدهد ، و اگر آن چيز مال خود بچّه است و ولىّ اجازه امانت گذاشتن آن را نداده باشد ، لازم است آن مال را به ولىّ او برساند ، و چنانچه در رساندن مال به آنان كوتاهى كند و تلف شود ، بايد عوض آن را بدهد ، و همچنين است اگر امانت گذار ديوانه باشد.

    كسى كه نمى‏ تواند امانت را نگهدارى نمايد

    مسأله ۲۳۸۳ ـ كسى كه نمى تواند امانت را نگهدارى نمايد ، در صورتى كه امانت گذار ملتفت حال او نباشد ، نبايد امانت را قبول كند.

    هرگاه به صاحب مال بفهماند كه براى نگهدارى مال او حاضر نيست

    مسأله ۲۳۸۴ ـ اگر انسان به صاحب مال بفهماند كه براى نگهدارى مال او حاضر نيست ، چنانچه او مال را بگذارد و برود و آن مال تلف شود ، كسى كه امانت را قبول نكرده ضامن نيست ، ولى احتياط مستحبّ آن است كه اگر ممكن باشد آن را نگهدارى نمايد.

    به هم زدن قرار امانت

    مسأله ۲۳۸۵ ـ كسى كه چيزى را امانت مى گذارد ، هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس بگيرد ، و كسى هم كه امانت را قبول مى كند هر وقت بخواهد مى تواند آن را به صاحبش برگرداند.

    انصراف از نگهدارى امانت

    مسأله ۲۳۸۶ ـ اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود و وديعه را به هم بزند ، بايد هرچه زودتر مال را به صاحب آن يا وكيل يا ولىّ صاحبش برساند ، يا به آنان خبر دهد كه حاضر به نگهدارى نيست ، و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد ، چنانچه مال تلف شود بايد عوض آن را بدهد.

    نگهداری امانت در جاى مناسب

    مسأله ۲۳۸۷ ـ كسى كه امانت را قبول مى كند ، اگر براى آن جاى مناسبى ندارد ، بايد جاى مناسب تهيّه نمايد و طورى آن را نگهدارى كند كه مردم نگويند در نگهدارى آن كوتاهى نموده است ، و اگر در جايى كه مناسب نيست بگذارد و تلف شود ، بايد عوض آن را بدهد.

    تعدّى يا تفريط كردن در نگهدارى امانت

    مسأله ۲۳۸۸ ـ كسى كه امانت را قبول مى كند ، اگر تعدّى كند ـ يعنى زياده روى نمايد ، مثل آن كه مركبى كه نزد او به امانت گذاشته شده بدون اذن صاحبش سوار شود ـ و يا تفريط كند ـ يعنى در نگهدارى آن كوتاهى نمايد ، مثل آن كه آن را در جايى بگذارد كه اطمينان از آن نباشد كه كسى بفهمد و آن را ببرد ـ ضامن است ، و چنانچه تلف شود بايد عوض آن را ـ اگر مثلى است مثل و اگر قيمى است قيمتش را ـ بدهد ، و در غير اين دو صورت ضامن نيست.

    معيّن كردن صاحب مال جایی را براى نگهدارى مال خود

    مسأله ۲۳۸۹ ـ اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جايى را معيّن كند ، و به كسى كه امانت را قبول كرده بگويد كه بايد مال را در اينجا حفظ كنى و اگر احتمال هم بدهى كه از بين برود نبايد آن را به جاى ديگر ببرى ، جايز نيست آن را به جاى ديگر ببرد ، و اگر ببرد ضامن است.

    معيّن كردن صاحب مال جايى را ولى در نظرش خصوصيتى نداشته باشد

    مسأله ۲۳۹۰ ـ اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جايى را معيّن كند ، و كسى كه امانت را قبول كرده بداند آن محلّ در نظر صاحب مال خصوصيّتى نداشته ، بلكه يكى از موارد حفظ آن بوده ، مى تواند آن را به جاى ديگرى كه مال در آن جا محفوظ تر يا مثل محلّ اوّلى است ببرد ، و چنانچه مال در آن جا تلف شود ضامن نيست.

    ديوانه شدن صاحب مال

    مسأله ۲۳۹۱ ـ اگر صاحب مال ديوانه شود ، كسى كه امانت را قبول كرده بايد فوراً امانت را به ولىّ او برساند ، و يا به ولىّ او خبر دهد ، و اگر بدون عذر شرعى مال را به ولىّ او ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند و مال تلف شود ، بايد عوض آن را بدهد.

    اگر صاحب مال بميرد و يك وارث داشته باشد

    مسأله ۲۳۹۲ ـ اگر صاحب مال بميرد ، امانت دار بايد فوراً مال را به وارث او برساند ، يا به وارث او خبر دهد ، و چنانچه بدون عذر شرعى مال را به وارث او ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند ، و مال تلف شود بايد عوض آن را بدهد ، ولى اگر براى آن كه بفهمد كسى كه مى گويد من وارث ميّتم راست مى گويد يا نه ، يا ميّت وارث ديگرى دارد يا نه ، مال را ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند و مال تلف شود ، چيزى برعهده او نيست.

    اگر صاحب مال بميرد و چند وارث و وصی داشته باشد

    مسأله ۲۳۹۳ ـ اگر صاحب مال بميرد و چند وارث داشته باشد ، كسى كه امانت را قبول كرده بايد مال را به همه ورثه بدهد ، يا به كسى بدهد كه همه آنان گرفتن مال را به او واگذار كرده اند ، پس اگر بدون اجازه ديگران تمام مال را به يكى از ورثه بدهد ، ضامن سهم ديگران است ، و اگر نسبت به مال وصىّ هم معيّن كرده باشد ، اجازه او هم معتبر است.

    از دنیا رفتن یا دیوانه شدن كسى كه امانت را قبول كرده

    مسأله ۲۳۹۴ ـ اگر كسى كه امانت را قبول كرده بميرد يا ديوانه شود ، وارث يا ولىّ او بايد هرچه زودتر به صاحب مال اطّلاع دهد ، يا امانت را به او برساند.

    هرگاه امانت‏دار نشانه‏ هاى مرگ را در خود ببيند

    مسأله ۲۳۹۵ ـ هرگاه امانت دار نشانه هاى مرگ را در خود ببيند ، اگر اطمينان دارد كه امانت به صاحبش مى رسد ، مثل اين كه وارث او امين بوده و از امانت اطّلاع دارد ، و همچنين اطمينان دارد كه صاحبش راضى به ماندن آن نزد ورثه مى باشد لازم نيست امانت را به صاحب آن يا وكيل يا ولىّ او برساند ، و يا وصيّت كند ، هرچند احوط آن است كه امانت را به صاحب آن يا وكيل يا ولىّ او برساند ، و اگر ممكن نيست ، آن را به حاكم شرع بدهد.
    و در غير اين صورت بايد به هر طريقى كه ممكن است حقّ را به صاحبش يا وكيل يا ولىّ او برساند ، و اگر ممكن نشد وصيّت كند و شاهد بگيرد و به وصىّ و شاهد اسم صاحب مال و جنس و خصوصيّات مال و محلّ آن را بگويد.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما