تحقق رجوع در هبه
مسأله ۲۴۲۵ ـ همچنان كه رجوع به گفتن محقّق مى شود ـ مثل آن كه بگويد: «از بخششى كه كردم برگشتم» ـ به فعل نيز محقّق مى شود ، مثل آن كه به قصد رجوع از طرف بگيرد ، يا آن چه را بخشيده به قصد رجوع به ديگرى واگذار نمايد ، ودر تحقّق رجوع ، دانستن كسى كه مال به او هبه شده ، معتبر نيست.
فائده حاصله شده بين هبه تا زمان رجوع در هبه
مسأله ۲۴۲۶ ـ مالى را كه به شخصى بخشيده ، اگر در ملك آن شخص ، زيادى منفصل يا قابل انفصال پيدا كند ـ مثل آن كه گوسفند برّه آورد ، يا درخت ميوه دهد ـ مال آن شخص است ، واگر هبه كننده ، در هبه مثل گوسفند ودرخت ، رجوع كند ، نمى تواند برّه وميوه را از آن شخص پس بگيرد.
تعريف عقد ازدواج و اقسام آن
به واسطه عقد ازدواج زن و مرد به يكديگر حلال مى شوند ، و آن بر دو قسم است: دائم و غير دائم.
عقد دائم آن است كه در آن مدّتى براى زناشويى نباشد ، و زنى را كه به اين قسم عقد مى كنند دائمه گويند.
و عقد غير دائم آن است كه مدّت زناشويى در آن معيّن شود ، مثلا زن را به مدّت يك ساعت يا يك روز يا يك ماه يا يك سال يا بيشتر عقد نمايند ، ولى ـ بنابر احتياط واجب ـ مدّت ازدواج از مقدار عمر زن و شوهر يا يكى از آن دو زيادتر نباشد ، و زنى را كه به اين قسم عقد كنند متعه مى نامند.
تحقق عقد ازدواج به صيغه از خود آنها يا وكيل آنان
مسأله ۲۴۲۷ ـ در زناشويى ـ چه دائم و چه غير دائم ـ بايد صيغه خوانده شود ، و تنها راضى بودن زن و مرد كافى نيست ، و صيغه عقد را مى توانند خود زن و مرد بخوانند يا ديگرى را وكيل كنند كه از طرف آنان بخواند.
مرد یا زن بودن وكيل در صیغه
مسأله ۲۴۲۸ ـ وكيل لازم نيست مرد باشد ، و زن هم مى تواند براى خواندن صيغه عقد از طرف ديگرى وكيل شود.
لزوم يقين يا اطمينان به اينكه وكيل بگويد صيغه را خوانده است
مسأله ۲۴۲۹ ـ زن و مرد تا يقين يا اطمينان پيدا نكنند كه وكيل آنها صيغه را خوانده است نمى توانند ترتيب آثار و احكام نكاح را بدهند ، و گمان به اين كه وكيل صيغه را خوانده است كفايت نمى كند ، و اگر وكيل بگويد صيغه را خوانده در صورتى كه ثقه باشد و ظنّ به خلاف گفته او نباشد ، يا از قول او اطمينان حاصل شود كافيست ، و در غير دو صورت ذكر شده اكتفا به اخبار او محلّ اشكال است.
كسى را وكيل كند كه مثلاً ده روز او را به عقد مردى درآورد
مسأله ۲۴۳۰ ـ اگر زنى كسى را وكيل كند كه مثلا ده روز اورا به عقد مردى در آورد ، و ابتداى ده روز را معيّن نكند ، آن وكيل مى تواند هر وقت كه بخواهد اورا ده روز به عقد آن مرد در آورد ، ولى اگر معلوم باشد كه زن روز يا ساعت معيّنى را قصد كرده ، بايد صيغه را مطابق قصد او بخواند.
وكيل شدن يك نفر براى خواندن صيغه
مسأله ۲۴۳۱ ـ يك نفر مى تواند براى خواندن صيغه عقد دائم يا غير دائم از طرف هر دو نفر وكيل شود ، و نيز مرد مى تواند از طرف زن وكيل شود و اورا براى خود به طور دائم يا غير دائم عقد كند ، ولى احتياط مستحبّ آن است كه عقد را دو نفر بخوانند ، خصوصاً در صورتى كه وكيل شود كه براى خود عقد كند.
صيغه عقد دائم از خود زن و مرد يا وكيل آنان
مسأله ۲۴۳۲ ـ اگر صيغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگويد: «زَوَّجْتُكَ نَفْسِي عَلىَ الصِّداقِ الْمَعْلُومِ» يعنى خودرا زن تو نمودم به مهرى كه معيّن شده ، و پس از آن بدون آن كه پى در پى بودن ايجاب و قبول عرفاً بهم بخورد مرد بگويد: «قَبِلْتُ التَزْوِيْجَ عَلىَ الصِّداقِ المَعْلُوْمِ» يعنى قبول كردم ازدواج را به مهرى كه معيّن شده يا بگويد: «قَبِلْتُ التَّزْوِيْجَ» و قصد كند قبول همان ازدواج بر مهر معلوم را ، عقد صحيح است.
واگر ديگرى را وكيل كنند كه از طرف آنها صيغه عقدرا بخواند ، چنانچه مثلا اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وكيل زن بگويد: «زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتِي فاطِمَةَ مُوَكِّلَكَ أَحْمَدَ عَلىَ الصَّداقِ الْمَعْلُومِ» و پس از آن بدون آن كه موالات عرفاً به هم بخورد وكيل مرد بگويد: «قَبِلْتُ التَزْوِيْجَ لِمُوَكِّلِي أَحْمَدَ عَلَى الصِّداقِ المَعْلُومِ» صحيح مى باشد ، و بهتر آن است كه وكيل زن بگويد: «زَوَّجْتُ مُوَكِّلَكَ أَحْمَدَ مُوَكِّلَتِي فاطِمَةَ عَلَى الصِّداقِ المَعْلُومِ».
و بنابر احتياط مستحبّ لفظى كه مرد مى گويد با لفظى كه زن مى گويد مطابق باشد ، مثلا اگر زن «زَوَّجْتُ» مى گويد مرد هم «قَبِلْتُ التَزْوِيْجَ» بگويد ، هرچند «قَبِلْتُ النِّكاحَ» هم مانعى ندارد.
صيغه عقد غير دائم از خود زن و مرد يا وكيل آنان
مسأله ۲۴۳۳ ـ اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم را بخوانند ، بعد از آن كه مدّت و مهر را معيّن كردند ، چنانچه زن بگويد: «زَوَّجْتُكَ نَفْسِي فِي الْمُدَّةِ الْمَعْلُومَةِ عَلَى الْمَهْرِ الْمَعْلُومِ» و بعد بدون اين كه موالات عرفاً به هم بخورد مرد بگويد: «قَبِلْتُ هكَذا» صحيح است.
و اگر ديگرى را وكيل كنند و اوّل وكيل زن به وكيل مرد بگويد: «زَوَّجْتُ مُوَكِّلَتِي مُوَكِّلَكَ فِي المُدَّةِ المَعْلُومَةِ عَلَى المَهْرِ المَعْلُومِ» پس بدون اين كه موالات عرفاً به هم بخورد وكيل مرد بگويد: «قَبِلْتُ لِمُوَكِّلِي هَكَذا» صحيح مى باشد.
شرایط عقد ازدواج
مسأله ۲۴۳۴ ـ عقد ازدواج چند شرط دارد:
اوّل: آن كه بنابر احتياط واجب به عربى صحيح خوانده شود ، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند ، مى توانند به غير عربى بخوانند ، ولى بايد لفظى بگويند كه معنى «زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ» را بفهماند ، هرچند احتياط مستحبّ آن است كه اگر ممكن باشد كسى را كه مى تواند به عربى صحيح بخواند وكيل كنند.
دوم: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را مى خوانند قصد انشاء داشته باشند ، يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مى خوانند ، زن به گفتن «زَوَّجْتُكَ نَفْسِي» قصدش اين باشد كه خودرا زن او قرار دهد ، و مرد به گفتن «قَبِلْتُ التَّزْوِيجَ» زن بودن اورا براى خود قبول نمايد ، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را مى خوانند ، به گفتن «زَوَّجْتُ» و «قَبِلْتُ» قصدشان اين باشد كه مرد و زنى كه آنان را وكيل كرده اند زن و شوهر شوند.
سوم: كسى كه صيغه را مى خواند بايد عاقل باشد ، و امّا كسى كه بالغ نيست ولى قادر بر انشاء عقد است ، در صورتى كه بدون اذن و اجازه ولىّ براى خودش صيغه را بخواند باطل است ، و با اذن يا اجازه ولىّ مانعى ندارد ، و در صورتى كه صيغه را به وكالت از غير بخواند ، عقدش صحيح است.
چهارم: اگر وكيل زن و شوهر يا ولىّ آنها صيغه را مى خوانند ، در موقع عقد ، زن و شوهر را معيّن كنند ، مثلا اسم آنهارا ببرند يا به آنها اشاره نمايند ، پس كسى كه چند دختر دارد اگر به مردى بگويد: «زَوَّجْتُكَ اِحْدى بَناتِي» يعنى زن تو نمودم يكى از دخترانم را و او بگويد «قَبِلْتُ» يعنى قبول كردم ، چون در موقع عقد دختررا معيّن نكرده اند عقد باطل است.
پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند ، ولى اگر زن ظاهراً با كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلباً راضى است ، عقد صحيح است.
یک حرف غلط در عقد
مسأله ۲۴۳۵ ـ اگر در عقد يك حرف غلط خوانده شود كه معنى آن را عوض كند ، عقد باطل است.
كسى كه عقد را بخواند ولی دستور زبان عربی را نمی داند
مسأله ۲۴۳۶ ـ كسى كه دستور زبان عربى را نمى داند ، اگر عقدرا صحيح بخواند و معناى هر كلمه اى از عقدرا بداند و از هر لفظى معناى آن را قصد نمايد ، مى تواند عقدرا بخواند.
عقد فضولی در ازدواج
مسأله ۲۴۳۷ ـ اگر زنى را براى مردى بدون اذن آنان عقد كنند ، و بعد زن و مرد آن عقدرا اجازه نمايند ، عقد صحيح است.
اکراه زن و مرد يا يكى از آن دو را، به ازدواج
مسأله ۲۴۳۸ ـ اگر زن و مرد يا يكى از آن دورا به ازدواج اكراه نمايند ، در صورتى كه عقدرا خود آنها خوانده باشند ، اگر بعد از خواندن عقد راضى شوند ، عقد صحيح است ، ولى اگر ديگرى خوانده است در صورتى كه اجازه كنند ـ مثلا بگويند به آن عقد راضى هستيم ـ عقد صحيح است.
ازدواج توسط پدر يا جد پدرى براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود
مسأله ۲۴۳۹ ـ پدر و جدّ پدرى مى توانند براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود كه با حال ديوانگى بالغ شده ازدواج كنند ، و بعد از آن كه آن طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد ، اگر ازدواجى كه براى او كرده اند مفسده اى نداشته ، نمى تواند آن را به هم بزند ، و اگر مفسده اى داشته مى تواند آن را امضاء يا ردّ نمايد ، ولى در صورتى كه دختر و پسر نابالغ را پدرانشان به يكديگر تزويج كنند ، چنانچه پس از بلوغشان اجازه نكنند احتياط به طلاق يا عقد جديد ترك نشود.
ازدواج دختر بالغ رشيده باكره
مسأله ۲۴۴۰ ـ دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است ـ يعنى مصلحت خودرا تشخيص مى دهد ـ اگر بخواهد شوهر كند ، چنانچه باكره باشد ـ بنابر احتياط واجب ـ بايد از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه بگيرد ، و اجازه مادر و برادر لازم نيست.
اگر اجازه گرفتن از پدر يا جد ممكن نباشد يا حرجى باشد
مسأله ۲۴۴۱ ـ اگر دختر باكره نباشد ، يا اين كه باكره باشد ولى اجازه گرفتن از پدر يا جدّ پدرى ممكن نباشد ، يا حرجى باشد و دختر حاجت به شوهر كردن داشته باشد ، اجازه پدر و جدّ پدرى لازم نيست.
نفقه زن نسبت به پسر نابالغى كه پدر يا جد براى او زن بگيرند
مسأله ۲۴۴۲ ـ اگر پدر يا جدّ پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگيرد ، پسر بايد بعد از بالغ شدن خرج آن زن را بدهد ، و بنابر احتياط واجب از خرج قبل از بلوغ ـ در صورت تمكين زن و تمكّن پسر از لذت بردن ـ به صلح يا غير آن يقين به برائت ذمّه حاصل كند.
مهريه زن نسبت به پسر نابالغى كه پدر يا جد براى او زن بگيرند
مسأله ۲۴۴۳ ـ اگر پدر يا جدّ پدرى براى پسر نابالغ خود زن بگيرد ، چنانچه پسر در موقع عقد مالى داشته مديون مهر زن است ، و اگر موقع عقد مالى نداشته پدر يا جدّ او بايد مهر زن را بدهند.
عیبهایی که مرد می تواند به واسط آنها عقد را به هم بزند
مسأله ۲۴۴۴ ـ اگر مرد بعد از عقد بفهمد كه زن يكى از هفت عيبى را كه ذكر مى شود دارد ، مى تواند عقدرا به هم بزند:
اوّل: ديوانگى. دوم: مرض خوره. سوم: مرض برص (پيسى). چهارم:كورى.
پنجم: زمين گير يا شل بودن، مگر اين كه شلى او طورى باشد كه عرفاً عيب شمرده نشود.
ششم: افضاء ، يعنى راه بول و حيض يا راه حيض و غائط او يكى شده باشد.
هفتم: آن كه گوشت يا استخوانى در فرج او باشد كه مانع نزديكى شود.
عیبهایی که زن می تواند به واسط آنها عقد را به هم بزند
مسأله ۲۴۴۵ ـ اگر زن بعد از عقد بفهمد كه شوهر او پيش از عقد ديوانه بوده است ، يا آلت مردى نداشته ، يا بعد از عقد پيش از نزديكى بريده شود ، يا بفهمد مرضى دارد كه نمى تواند نزديكى نمايد ، هرچند آن مرض بعد از عقد و پيش از نزديكى پيدا شده باشد ، مى تواند عقدرا به هم بزند ، ولى در صورتى كه شوهر نمى تواند نزديكى نمايد بايد زن به حاكم شرع رجوع نمايد ، و حاكم شوهر را يك سال مهلت مى دهد چنانچه شوهر نتوانست با آن زن يا زنى ديگر نزديكى نمايد ، پس از آن ، زن مى تواند عقد را به هم بزند.
و در صورتى كه مرد بعد از عقد ـ چه پيش از نزديكى و چه بعد از آن ـ ديوانه شود ، بنابر احتياط واجب زن بدون طلاق نمى تواند جدا شود ، و اگر آلت مردى بعد از نزديكى بريده شود ، يا مرض مانع از نزديكى بعد از آن پيدا شود ، زن نمى تواند عقد را به هم بزند.
زن بعد از عقد بفهمد كه تخمهاى شوهرش را كشيدهاند
مسأله ۲۴۴۶ ـ اگر زن بعد از عقد بفهمد كه تخمهاى شوهرش را كشيده اند ، در صورتى كه تدليس كرده و زن را گول زده باشند ، مى تواند عقدرا بهم بزند ، و در غير صورت تدليس ، اگر خواست عقدرا به هم بزند احتياط به طلاق ترك نشود.
حكم مهريه در صورتى كه عقد فسخ شود
مسأله ۲۴۴۷ ـ اگر به واسطه آن كه مرد نمى تواند نزديكى كند زن عقدرا به هم بزند ، شوهر بايد نصف مهررا بدهد ، ولى اگر به واسطه يكى از عيبهاى ديگرى كه گذشت مرد يا زن عقدرا به هم بزند ، چنانچه مرد با زن نزديكى نكرده باشد چيزى بر او نيست ، و اگر نزديكى كرده بايد تمام مهررا بدهد ، مگر اينكه خود زن تدليس كرده باشد كه در اين صورت چيزى بر مرد نيست.
ازدواج محارم
مسأله ۲۴۴۸ ـ ازدواج با زنهايى كه با انسان محرم هستند ـ مثل مادر و خواهر و دختر و عمّه و خاله و دختر برادر و دختر خواهر و مادر زن ـ حرام است.
محرم شدن مادر زن و مادر پدر او هرچه بالا روند
مسأله ۲۴۴۹ ـ اگر كسى زنى را براى خود عقد نمايد ، اگرچه با او نزديكى نكند ، مادر و مادر مادر آن زن و مادر پدر او هرچه بالا روند به آن مرد محرم مى شوند.
محرم شدن دختر و نوه دخترى و پسرى زنى كه عقد كرده
مسأله ۲۴۵۰ ـ اگر زنى را عقد كند و با او نزديكى نمايد ، دختر و نوه دخترى و پسرى آن زن هرچه پايين روند ، چه در وقت عقد باشند يا بعد به دنيا بيايند ، به آن مرد محرم مى شوند.
ازدواج با دختر زنى كه براى خود عقد كرده
مسأله ۲۴۵۱ ـ اگر با زنى كه براى خود عقد كرده نزديكى نكرده باشد ، تا وقتى كه آن زن در عقد او است نمى تواند با دختر او ازدواج كند.
محرم بودن عمه و خاله خود و پدر و مادر هرچه بالا روند
مسأله ۲۴۵۲ ـ عمّه و خاله انسان و عمّه و خاله پدر و عمّه و خاله پدر پدر يا مادر پدر و عمّه و خاله مادر و عمّه و خاله مادر مادر يا پدر مادر هرچه بالا روند به انسان محرمند.
محرمیت پدر و جد شوهر هرچه بالا روند و پسر و نوه پسرى و دخترى شوهر
مسأله ۲۴۵۳ ـ پدر و جدّ شوهر هرچه بالا روند ، و پسر و نوه پسرى و دخترى او هرچه پايين آيند ، چه در موقع عقد باشند يا بعد به دنيا بيايند ، به زن او محرم هستند.