• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    عده نداشتن زن يائسه و زنى كه نه سالش تمام نشده

    مسأله ۲۵۷۴ ـ زنى كه نُه سالش تمام نشده ، و زن يائسه عدّه ندارد ، يعنى اگرچه شوهرش با او نزديكى كرده باشد بعد از طلاق مى تواند فوراً شوهر كند.

    عده زنى که حيض او متعارف است و شوهر با او نزديكى داشته يا نداشته

    مسأله ۲۵۷۵ ـ زنى كه نُه سالش تمام شده و يائسه نيست ، اگر شوهرش با او نزديكى كند و طلاقش دهد ، بعد از طلاق بايد عدّه نگه دارد ، و زن آزادى كه حيض مى بيند و حيض او مستقيم و متعارف است ـ يعنى مانند كسى نيست كه مثلا سه ماه يا چهار ماه يكبار حيض مى بيند ـ عدّه اش آن است كه ـ بعد از آن كه شوهرش او را در پاكى كه با او نزديكى نكرده طلاق داد و بعد از طلاق هم هرچند به قدر يك لحظه پاك بود ـ به قدرى صبر كند كه دوبار حيض ببيند و پاك شود ، و همين كه حيض سوم را ديد عدّه او تمام مى شود و مى تواند شوهر كند ، ولى اگر پيش از نزديكى كردن با او طلاقش بدهد ، عدّه ندارد ، يعنى مى تواند فوراً شوهر كند.

    عده زنى كه حيض نمى‏ بيند

    مسأله ۲۵۷۶ ـ زنى كه حيض نمى بيند ، اگر در سن زنهايى باشد كه حيض مى بينند ، چنانچه شوهرش بعد از نزديكى با او طلاقش دهد ، بايد بعد از طلاق تا سه ماه عدّه نگه دارد.

    چگونگى محاسبه عده زنى كه عده‏ اش سه ماه است

    مسأله ۲۵۷۷ ـ زنى كه عدّه او سه ماه است ، اگر اوّل ماه طلاقش بدهند بايد سه ماه هلالى ـ يعنى از موقعى كه ماه ديده مى شود تا سه ماه ـ عدّه نگه دارد و اگر در بين ماه طلاقش بدهند ، بايد باقى ماه را با دو ماه بعد از آن و نيز كسرى ماه اوّل را از ماه چهارم ـ و بنابر احتياط واجب كسرى ماه اوّل را از ماه چهارم تا مجموع سى روز شود ـ عدّه نگه دارد ، مثلا اگر غروب روز بيستم ماه طلاقش دهند و آن ماه بيست و نُه روز باشد ، بايد نُه روز باقى ماه را با دو ماه بعد از آن و بيست روز از ماه چهارم ـ و بنابر احتياط واجب بيست و يك روز ـ عدّه نگه دارد.

    عده طلاق زن آبستن

    مسأله ۲۵۷۸ ـ اگر زن آبستن را طلاق دهند و بچّه او از زنا نباشد ، عدّه اش تا دنيا آمدن يا سقط شدن بچّه اوست ، بنابر اين اگر مثلا يك ساعت بعد از طلاق بچّه او به دنيا آيد ، عدّه اش تمام مى شود.

    عده زنى كه متعه شود و شوهر با او نزديكى نمايد

    مسأله ۲۵۷۹ ـ زنى كه نه سالش تمام شده و يائسه نيست ، اگر متعه شود ، مثلا يك ماهه يا يك ساله شوهر كند ، چنانچه شوهرش با او نزديكى نمايد و مدّت آن زن تمام شود ، يا شوهر مدّت را به او ببخشد ، بايد عدّه نگه دارد ، پس اگر حيض مى بيند بايد به دو حيض كامل عدّه نگه دارد ، و شوهر نكند ، و اگر حيض نمى بيند ، چهل و پنج روز عدّه نگه دارد ، و در صورتى كه آبستن باشد عده او تا زاييدن يا سقط بچّه اوست ، و احتياط مستحبّ آن است كه به هركدام از زاييدن يا چهل و پنج روز كه بيشتر است عدّه نگه دارد.

    ابتداى عده طلاق

    مسأله ۲۵۸۰ ـ ابتداى عدّه طلاق از وقتى است كه خواندن صيغه طلاق تمام مى شود ، چه زن بداند طلاقش داده اند يا نداند ، پس اگر بعد از تمام شدن عدّه بفهمد كه او را طلاق داده اند ، لازم نيست دوباره عدّه نگه دارد.

    عده زنى كه شوهرش مرده در صورتى كه آبستن نباشد يا باشد

    مسأله ۲۵۸۱ ـ زنى كه شوهرش مرده ، اگر آبستن نباشد بايد تا چهار ماه و ده روز عدّه نگه دارد ، يعنى از شوهر كردن خوددارى نمايد ، چه شوهرش با او نزديكى كرده باشد يا نه ، صغيره باشد يا كبيره ، يائسه باشد يا نه ، عقدش دائم باشد يا موقّت.
    و اگر آبستن باشد بايد تا موقع زاييدن عدّه نگه دارد ، ولى اگر پيش از گذشتن چهارماه و ده روز بچّه اش به دنيا آيد ، بايد تا چهار ماه و ده روز از مرگ شوهرش صبر كند ، و اين عدّه را عدّه وفات گويند.

    وظيفه زنى كه در عده وفات است

    مسأله ۲۵۸۲ ـ بر زن آزادى كه در عدّه وفات مى باشد زينت در بدن و لباس حرام است ـ مانند سرمه كشيدن و استعمال عطريات و پوشيدن لباس رنگين ـ و اين حكم از صغيره و ديوانه مرفوع است ، و تكليف ولىّ هم به منع آنها ثابت نيست ، و در زنى كه متعه شده و مدت آن دو روز يا كمتر است زينت كردن حرام نيست.

    زنی که بعد از عده وفات شوهر كند و خلافش معلوم شود و عده وطى شبهه

    مسأله ۲۵۸۳ ـ اگر زن يقين كند كه شوهرش مرده و بعد از تمام شدن عدّه وفات شوهر كند ، چنانچه معلوم شود شوهر او بعد مرده است ، بايد از شوهر دوم جدا شود ، و در صورتى كه آبستن باشد بنابر احتياط واجب تا زاييدن كه مقدار عدّه طلاق است براى شوهر دوم عدّه نگه دارد ، و بعد براى شوهر اوّل عدّه وفات نگه دارد ، و اگر آبستن نباشد براى شوهر اول عدّه وفات و بعد براى شوهر دوم عدّه وطى به شبهه ـ كه مانند عدّه طلاق است ـ نگه دارد.

    ابتداى عده وفات

    مسأله ۲۵۸۴ ـ ابتداى عدّه وفات از موقعى است كه زن از مرگ شوهر مطلع شود.

    زنی که بگويد عده‏ ام تمام شده

    مسأله ۲۵۸۵ ـ اگر زن بگويد عدّه ام تمام شده از او قبول مى شود به شرط آن كه از طلاق يا مردن شوهر به قدرى گذشته باشد كه در آن مدّت تمام شدن عدّه ممكن باشد.

    تعريف طلاق بائن و اقسام آن و تعريف طلاق رجعى

    مسأله ۲۵۸۶ ـ طلاق بائن آن است كه بعد از طلاق ، مرد حقّ ندارد به زن خود رجوع كند ، يعنى بدون عقد او را به زوجيّت خود برگرداند ، و آن بر پنج قسم است:
    (اوّل) طلاق زنى كه نُه سالش تمام نشده باشد.
    (دوم) طلاق زنى كه يائسه باشد.
    (سوم) طلاق زنى كه شوهرش بعد از عقد با او نزديكى نكرده باشد.
    (چهارم) طلاق سوم زنى كه او را سه دفعه طلاق داده اند.
    (پنجم) طلاق خلع و مبارات.
    و احكام اينها بعد خواهد آمد ، و غير اينها طلاق رجعى است ، به اين معنى كه تا وقتى زن در عدّه است شوهرش مى تواند به او رجوع نمايد.

    وظيفه مرد و زن در طلاق رجعى

    مسأله ۲۵۸۷ ـ كسى كه زنش را طلاق رجعى داده ، حرام است او را از خانه اى كه موقع طلاق در آن خانه بوده بيرون كند ، ولى در بعضى از مواقع مانند فحّاشى و زنا كردن زن بيرون كردن او اشكال ندارد ، و نيز حرام است زن بدون اذن شوهر براى كارهاى غير لازم از آن خانه بيرون رود.

    راه رجوع کردن مرد در طلاق رجعى

    مسأله ۲۵۸۸ ـ در طلاق رجعى مرد به دو قسم مى تواند به زن خود رجوع كند:
    (اوّل) حرفى بزند كه به آن قصد كند كه او را به زوجيّت خود برگردانده ، نه اين كه اخبار از برگرداندن او به زوجيّت باشد.
    (دوم) به قصد رجوع كارى كند كه از آن كار بفهمند رجوع كرده است ، مانند لمس و بوسيدن ، و رجوع به نزديكى كردن محقّق مى شود هر چند قصد رجوع نداشته باشد.

    حكم شاهد گرفتن در رجوع و خبر دادن به زن و ادعاى رجوع

    مسأله ۲۵۸۹ ـ براى رجوع كردن لازم نيست مرد شاهد بگيرد ، ولى شاهد گرفتن افضل است ، و همچنين لازم نيست به زن خبر دهد ، بلكه اگر بدون اين كه كسى بفهمد رجوع كند ، رجوعش صحيح است ، و اگر ادّعاى رجوع كرد ، در صورتى كه در بين عدّه باشد اثبات لازم نيست ، و اگر بعد از تمامى عدّه باشد بايد ثابت كند.

    مصالحه مرد با زن كه ديگر به او رجوع نكند

    مسأله ۲۵۹۰ ـ مردى كه زن خودرا طلاق رجعى داده ، اگر مالى از او بگيرد و با او صلح كند كه ديگر به او رجوع نكند ، واجب است به مقتضاى صلح عمل كند ، ولى اگر رجوع كرد رجوع او صحيح است.

    حرام شدن زن بعد از طلاق سوم و شرايط حلال شدن به شوهر اول

    مسأله ۲۵۹۱ ـ اگر زن آزادى را دوبار طلاق دهد و بعد از هر طلاق رجوع كند ، يا دوبار او را طلاق دهد و بعد از هر طلاق عقدش كند ، يا بعد از يك طلاق رجوع و بعد از طلاق ديگر عقد كند ، بعد از طلاق سوم آن زن بر او حرام است ، ولى اگر بعد از طلاق سوم به ديگرى شوهر كند با چند شرط به شوهر اوّل حلال مى شود ، يعنى مى تواند آن زن را دوباره عقد نمايد:
    (اوّل) آن كه عقد شوهر دوم دائم باشد و اگر عقد مدّت دار باشد ـ مثلا يك ماهه يا يك ساله ـ بعد از آن كه از او جدا شد شوهر اوّل نمى تواند او را عقد كند.
    (دوم) شوهر دوم با او از جلو نزديكى و دخول كند به نحوى كه هر دو لذت جماع را ببرند.
    (سوم) شوهر دوم طلاقش دهد يا بميرد.
    (چهارم) عدّه طلاق يا عدّه وفات شوهر دوم تمام شود.
    (پنجم) بنا بر احتياط واجب شوهر دوم بالغ باشد.

    شرايط در طلاق خلع (بنگرید مسأله ۲۵۹۹)

    مسأله ۲۵۹۲ ـ طلاق زنى را كه از شوهر كراهت دارد و ترس آن باشد كه حقوق واجبه شوهر را مراعات نكند و در حرام بيفتد و مهر يا مال ديگر خود را به او مى بخشد كه طلاقش دهد ، طلاق خلع گويند.

    صيغه طلاق خلع را توسط خود شوهر

    مسأله ۲۵۹۳ ـ اگر خود شوهر بخواهد صيغه طلاق خلع را بخواند ، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد ، پس از بذل مى گويد: «زَوْجَتِي فاطِمَةُ ، خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ» يعنى (زنم فاطمه را در مقابل چيزى كه بذل نموده ، طلاق خلع دادم).
    و بنابر احتياط مستحبّ بعد از جمله مشتمل بر خلع «هِيَ طالِقٌ» هم بگويد و در صورتى كه زن معيّن باشد ، بردن نامش لازم نيست.

    صيغه طلاق خلع توسط وکیل

    مسأله ۲۵۹۴ ـ اگر زنى كسى را وكيل كند كه مهر او را به شوهرش ببخشد ، و شوهر همان كس را وكيل كند كه زن را طلاق دهد ، چنانچه مثلا اسم شوهر محمّد و اسم زن فاطمه باشد ، وكيل صيغه طلاق را اين طور مى خواند: «عَنْ مُوَكِّلَتِي فاطِمَةَ بَذَلْتُ مَهْرَها لِمُوكِّلِي مُحَمَّد لِيَخْلَعَها عَلَيْهِ» پس از آن بدون آن كه ـ بنابر احتياط ـ موالات عرفاً به هم بخورد مى گويد: «زَوْجَةُ مُوَكِّلِي خَلَعْتُها عَلى ما بَذَلَتْ» و اگر زنى كسى را وكيل كند كه غير از مهر چيز ديگرى را به شوهر او ببخشد كه او را طلاق دهد ، وكيل بايد به جاى كلمه «مَهْرَها» آن چيز را بگويد ، مثلا اگر صد تومان داده باشد بايد بگويد: «بَذَلْتُ مِائَةَ تُومان».

    شرايط در طلاق مبارات

    مسأله ۲۵۹۵ ـ اگر زن و شوهر از يكديگر كراهت داشته باشند و زن مالى به مرد بدهد كه او را طلاق دهد ، آن طلاق را مبارات گويند.

    صيغه طلاق مبارات توسط خود شوهر یا وکیل

    مسأله ۲۵۹۶ ـ اگر شوهر بخواهد صيغه مبارات را بخواند ، چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد بگويد: «بارَأْتُ زَوْجَتِي فاطِمَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِيَ طالِقٌ» ـ يعنى من و زنم فاطمه در مقابل آنچه او بذل كرده از هم جدا شديم ، پس او رها است ، و اگر ديگرى را وكيل كند وكيل بايد بگويد: «بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَكِّلِي فاطِمَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِيَ طالِقٌ» يا بگويد: «عَنْ قِبَلِ مُوَكِّلِي بارَأْتُ زَوْجَتَهُ فاطِمَةَ عَلى ما بَذَلَتْ فَهِيَ طالِقٌ» و لزوم گفتن «فَهِيَ طالِق» در صيغه هاى ذكر شده مبنى بر احتياط واجب است ، و اگر به جاى «عَلى ما بَذَلَتْ» «بِما بَذَلَتْ» بگويد اشكال ندارد.

    تحقق صيغه طلاق خلع و مبارات به عربى و كفايت فارسى براى بذل زن

    مسأله ۲۵۹۷ ـ صيغه طلاق خلع و مبارات بايد به عربى صحيح خوانده شود ، ولى اگر زن براى آن كه مال خودرا به شوهر ببخشد ، مثلا به فارسى بگويد: براى طلاق فلان مال را به تو بخشيدم ، اشكال ندارد ، و اگر مرد نتوانست به صيغه عربى طلاق بدهد ، بنابر احتياط واجب وكيل بگيرد ، و اگر نتوانست وكيل هم بگيرد ، به هر لفظى كه مرادف صيغه عربى باشد طلاق خلع و مبارات بدهد صحيح است.

    رجوع در بذل توسط زن در بين عده طلاق خلع يا مبارات

    مسأله ۲۵۹۸ ـ اگر زن در بين عدّه طلاق خلع يا مبارات از بخشش خود برگردد ، شوهر مى تواند رجوع كند ، و بدون عقد دوباره او را به زوجيّت خود برگرداند.

    مقدار بذل در طلاق خلع و مبارات

    مسأله ۲۵۹۹ ـ مالى را كه شوهر براى طلاق مبارات مى گيرد ، بايد بيشتر از مهر نباشد ، ولى در طلاق خلع اگر بيشتر باشد ، اشكال ندارد.

    عده در نزديكى با زن نامحرم به گمان اينكه همسر اوست

    مسأله ۲۶۰۰ ـ اگر با زن نامحرمى به گمان اين كه همسر اوست نزديكى كند ـ چه زن بداند كه او شوهرش نيست ، يا گمان كند شوهرش مى باشد ـ بايد عدّه نگه دارد.

    عده در زنا و صورتى كه زن نداند كه آن مرد شوهرش نيست

    مسأله ۲۶۰۱ ـ اگر با زنى كه مى داند همسرش نيست زنا كند در صورتی که زن بداند آن مرد شوهرش نیست ـ عده ندارد ، و در صورتی که نداند بنابر احتیاط واجب عده نگه دارد

    ازدواج مرد با زنى كه گولش زده تا از شوهرش طلاق بگيرد

    مسأله ۲۶۰۲ ـ اگر مردى زنى را گول بزند كه از شوهرش طلاق بگيرد و زن او شود ، طلاق و عقد صحيح است ، ولى هردو معصيت بزرگى كرده اند.

    شرط اختيار طلاق يا وكالت در طلاق براى زن در ضمن عقد با شوهر

    مسأله ۲۶۰۳ ـ هرگاه زن در ضمن عقد با شوهر شرط كند كه اگر شوهر مسافرت نمايد يا مثلا شش ماه به او خرجى ندهد ، اختيار طلاق با او باشد ، اين شرط باطل است ، ولى چنانچه شرط كند كه اگر مرد مسافرت كند يا مثلا شش ماه خرجى ندهد ، از طرف او براى طلاق خود وكيل باشد ، و طلاق مشروط باشد نه وكالت ، شرط صحيح است ، و در صورتى كه شرط حاصل شود و خودرا طلاق دهد ، طلاق صحيح است.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما