• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    پیدا شدن صاحب مال بعد از اعلان و تلف شدن مال يا صدقه دادن آن

    مسأله ۲۶۳۳ ـ بعد از آن كه يك سال اعلان كرد و صاحب مال پيدا نشد ، اگر مال را براى صاحبش نگهدارى كند و از بين برود ، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و تعدّى يعنى زياده روى هم ننموده ، ضامن نيست ، ولى اگر براى خود برداشته و از بين رفته ، در صورتى كه مالك پيدا شود و مطالبه كند ضامن است ، و اگر صدقه داده باشد ، صاحب مال مخيّر است بين آن كه به صدقه راضى شود يا عوض مالش را بگيرد و ثواب صدقه براى صدقه دهنده باشد.

    كسى كه مالى را پيدا كرده و عمداً به وظيفه ‏اش عمل نكند

    مسأله ۲۶۳۴ ـ كسى كه مالى را پيدا كرده ، اگر عمداً به دستورى كه گذشت اعلان نكند ، گذشته از اين كه معصيت كرده ، تكليف ساقط نشده و بايد به همان دستور اعلان كند.

    مالی را که ديوانه يا بچه نابالغ پيدا كند

    مسأله ۲۶۳۵ ـ اگر ديوانه يا بچّه نابالغ چيزى كه بايد اعلان شود پيدا كند ، ولىّ او مى تواند به دستور مذكور اعلان نمايد ، ولى اگر از آنها گرفت اعلان بر او واجب مى شود ، و پس از يك سال يا آن را براى صاحبش نگهدارى كند ، و يا براى صغير يا ديوانه تملّك كند ، و يا از طرف صاحبش به فقرا صدقه بدهد ، و اگر صاحبش پيدا شد و راضى به صدقه نشد ، ولىّ ـ بنابر احتياط واجب ـ عوض آن را از مال خودش بپردازد.

    اگر در بين سال از پيدا شدن صاحب مال نااميد شود

    مسأله ۲۶۳۶ ـ اگر انسان در بين سالى كه اعلان مى كند از پيدا شدن صاحب مال نااميد شود ، تملّك آن اشكال دارد ، ولى مى تواند از طرف صاحبش صدقه بدهد ، و بنابر احتياط واجب از حاكم شرع اذن بگيرد.

    اگر در بين سالى كه اعلان مى‏كند مال از بين برود

    مسأله ۲۶۳۷ ـ اگر در بين سالى كه اعلان مى كند مال از بين برود ، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى كرده يا تعدّى يعنى زياده روى كرده باشد ضامن است ، و اگر كوتاهى نكرده و زياده روى هم ننموده ضامن نيست.

    مالی که تعريفش ممكن نيست يا نشانه‏دار نباشد و به يك درهم برسد

    مسأله ۲۶۳۸ ـ اگر مالى پيدا كند كه قيمت آن به يك درهم مى رسد و تعريفش ممكن نيست ـ مثل اينكه مال نشانه دارد ولى در جايى پيدا كند كه معلوم است به واسطه اعلان ، صاحب آن پيدا نمى شود ، يا نشانه دار نباشد ـ مى تواند از روز اوّل آن را از طرف صاحبش به فقراء صدقه بدهد ، و بنابر احتياط واجب به اذن حاكم شرع باشد.

    اگر مالی را خود بردارد و بعد بفهمد مال خودش نبوده

    مسأله ۲۶۳۹ ـ اگر چيزى را پيدا كند و به خيال اين كه مال خود او است بردارد ، بعد بفهمد مال خودش نبوده ، احكام گمشده ـ كه در مسائل قبل گذشت ـ بر آن جارى است.

    ذکر جنس در موقع اعلان

    مسأله ۲۶۴۰ ـ لازم نيست موقع اعلان جنس چيزى را كه پيدا كرده بگويد ، بلكه همين قدر كه بگويد چيزى پيدا كرده ام كافيست ، مگر در صورتى كه بدون ذكر جنس، اعلان ـ از جهت تأثير در التفات كسى كه مالش را گم كرده ـ بى فايده باشد.

    كسى که بگويد مال من است و نشانه‏ هاى آن را بگويد

    مسأله ۲۶۴۱ ـ اگر كسى چيزى را پيدا كند و ديگرى بگويد مال من است و نشانه هاى آن را بگويد ، در صورتى بايد به او بدهد كه اطمينان داشته باشد مال اوست ، ولازم نيست نشانه هايى را كه بيشتر اوقات صاحب مال هم ملتفت آنها نيست بگويد.

    اگر اعلان نكند و در مسجد يا جاى ديگرى بگذارد و تلف شود

    مسأله ۲۶۴۲ ـ اگر قيمت چيزى كه پيدا كرده به يك درهم برسد ، چنانچه اعلان نكند و در مسجد يا جاى ديگرى بگذارد و آن چيز از بين برود يا ديگرى آن را بردارد ، كسى كه آن را پيدا كرده ضامن است.

    اگر چيزى را كه پيدا كرده تا يك سال قابل ماندن نيست

    مسأله ۲۶۴۳ ـ هرگاه چيزى را پيدا كند كه تا يك سال قابل ماندن نيست ـ مانند ميوه و سبزيجات ـ بنابر احتياط واجب تا زمانى كه آسيبى به آن نرسد نگه دارد ، و چنانچه صاحبش پيدا نشد به اذن حاكم شرع يا وكيل او ، و در صورت نبودن اين دو به اذن عدول مؤمنين ـ در صورتى كه ميسّر باشد ـ آن را قيمت كند و بفروشد ، يا خودش بردارد و پول آن را نگه دارد ، و بنابر احتياط واجب از زمان پيدا شدن تا يك سال اعلان كند ، و در صورت پيدا نشدن صاحبش به آنچه كه در مسأله «۲۶۳۲» گذشت عمل نمايد.

    اگر چيزى را كه پيدا كرده موقع وضو گرفتن و نماز همراه او باشد

    مسأله ۲۶۴۴ ـ اگر چيزى را كه پيدا كرده موقع وضو گرفتن و نماز خواندن همراه او باشد ، در صورتى كه قصدش اين باشد كه صاحب آن را پيدا كند و به او بدهد ، اشكال ندارد ، وگرنه تصرّف او هرچند به همراه داشتن باشد حرام است ، ولى وضو و نمازش به صرف اين كه آن چيز همراه او باشد باطل نمى شود.

    اگر كفش شخصى را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند

    مسأله ۲۶۴۵ ـ اگر كفش شخصى را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند ، چنانچه بداند يا از قرائن اطمينان كند كفشى كه مانده مال كسى است كه كفش او را برده ، و راضى است كه كفشش را عوض كفشى كه برده است بردارد ، مى تواند به جاى كفش خودش بردارد ، و همچنين است اگر بداند كه كفش او را به طور ناحق و ظلم برده است ولى در اين فرض بايد قيمت آن از كفش خودش بيشتر نباشد ، وگرنه نسبت به زيادى قيمت حكم مجهول المالك جارى است ، ودر غير اين دو صورت حكم مجهول المالك بر آن كفش جارى خواهد بود.

    مال مجهول المالك و جستجو از صاحب آن و اذن حاكم شرع

    مسأله ۲۶۴۶ ـ اگر مالى كه در دست انسان است مجهول المالك باشد ـ يعنى صاحب آن معلوم نباشد هرچند در بين افراد معيّنى ـ و گمشده بر آن مال صدق نكند ، لازم است صاحب آن را جستجو كند تا از پيدا شدنش نا اميد شود ، و پس از مأيوس شدن آن را به فقراء صدقه بدهد ، و بنا بر احتياط واجب به اذن حاكم شرع باشد ، واگر بعد صاحبش پيدا شود ضامن نيست.

    مواردی که حيوان حلال گوشت بعد از تذكيه حلال و پاك نمی شود

    مسأله ۲۶۴۷ ـ اگر حيوان حلال گوشت را ـ وحشى باشد يا اهلى ـ به دستورى كه بعد ذكر مى شود ـ به سر بريدن و غير آن با شرايطى كه تفصيل آن خواهد آمد ـ تذكيه كنند بعد از جان دادن گوشت آن حلال و بدن آن پاك است به غير از موارد ذيل :
    ۱ ـ حيوان حلال گوشت چهارپايى كه شخص بالغى با آن نزديكى كرده و نسل آن ، و همچنين بنابر احتياط واجب اگر وطى كننده نابالغ باشد.
    ۲ ـ حيوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده ، اگر به دستورى كه در شرع معيّن شده آن را استبراء نكرده باشند.
    ۳ ـ بزغاله اى كه به تغذيه از شير خوك استخوانش محكم شده ، و نسل آن و همچنين بنابر احتياط واجب برّه شير خوار.
    ۴ ـ بزغاله و برّه اى كه شير خوك تغذيه كرده و استخوانش به آن محكم نشده در صورتى كه به دستورى كه در شرع معيّن شده ، استبراء نشده باشد.

    شکار حيوان حلال گوشت وحشى يا اهلى كه وحشى شده

    مسأله ۲۶۴۸ ـ حيوان حلال گوشت و حشى مانند آهو و كبك و بز كوهى و حيوان حلال گوشتى كه اهلى بوده و بعد وحشى شده مثل گاو و شتر اهلى كه فرار كرده و وحشى شده است ، اگر به دستورى كه خواهد آمد آنهارا شكار كنند ، پاك و حلال است ، ولى حيوان حلال گوشت أهلى مانند گوسفند و مرغ خانگى و حيوان حلال گوشت وحشى كه به واسطه تربيت كردن اهلى شده است ، با شكار كردن پاك و حلال نمى شود.

    توان فرار يا پرواز براى شكار حيوان حلال گوشت وحشى

    مسأله ۲۶۴۹ ـ حيوان حلال گوشت وحشى ، در صورتى با شكار كردن پاك و حلال مى شود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد ، بنابر اين بچّه آهو كه نمى تواند فرار كند و بچّه كبك كه نمى تواند پرواز نمايد ، با شكار كردن پاك و حلال نمى شود ، و اگر آهو و بچّه اش را كه نمى تواند فرار كند با يك تير شكار نمايد ، آهو حلال و بچّه اش حرام است.

    پاکی مردار حيوان حلال گوشتى كه خون جهنده ندارد

    مسأله ۲۶۵۰ ـ حيوان حلال گوشتى كه خون جهنده ندارد ـ مانند ماهى ـ اگر به غير دستورى كه براى حلال شدن آن خواهد آمد بميرد ، پاك و خوردن آن حرام است.

    سر بریدن و مردار حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد

    مسأله ۲۶۵۱ ـ حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد ، مانند مار ، با سر بريدن حلال نمى شود ، ولى مُرده و كشته آن پاك است.

    سر بريدن يا شكار سگ و خوك يا حيوان حرام گوشت

    مسأله ۲۶۵۲ ـ سگ و خوك به سر بريدن و شكار كردن پاك نمى شوند ، و خوردن گوشت آنها هم حرام است ، و حيوان حرام گوشتى را كه مانند گرگ و پلنگ درنده و گوشت خوار است ، اگر به دستورى كه خواهد آمد سر ببرند يا با تير و مانند آن شكار كنند ، پاك است ، ولى گوشت آن حلال نمى شود ، و اگر با سگ شكارى آن را شكار كنند ، پاك شدن آن محلّ اشكال است.

    سر بريدن يا شكار فيل و خرس و بوزينه و حيوانات كوچك داخل زمين

    مسأله ۲۶۵۳ ـ فيل و خرس و بوزينه را اگر به دستورى كه خواهد آمد سرببرند يا با تير و مانند آن شكار كنند پاك است ولى حيوانات كوچكى كه در داخل زمين زندگى مى كنند مانند موش ، اگر خون جهنده داشته باشند و جلد قابل انتفاع نداشته باشند و سر آنهارا ببرند يا آنهارا شكار نمايند پاك نمى شوند ، و اگر جلد قابل انتفاع داشته باشند پاك شدنشان محلّ اشكال است.

    گو شت بچه مرده ای که از شكم حيوان زنده بيرون آيد

    مسأله ۲۶۵۴ ـ اگر از شكم حيوان زنده بچّه مرده اى بيرون آيد يا آن را بيرون آورند ، خوردن گوشت آن حرام است.

    دستور سر بريدن حيوان

    مسأله ۲۶۵۵ ـ دستور سر بريدن حيوان آن است كه مرى كه مجراى طعام است ، و حلقوم كه مجراى نفس است ، و دو رگ محيط به حلقوم را ـ كه از اينها به چهار رگ تعبير مى كنند ـ از پايين بر آمدگى زير گلو به طور كامل ببرند ، و اگر آنهارا بشكافند كافى نيست.

    بریدن بعضى از چهار رگ را بعد از مردن حيوان يا پشت سر هم نبرند

    مسأله ۲۶۵۶ ـ اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد بعد بقيّه را ببرند ، حلال و پاك نمى شود ، و همچنين است ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر چهار رگ را پيش از جان دادن حيوان ببرند ولى بريدن آنها به طور معمول پشت سر هم نباشد.

    ذبح گوسفندی که گرگ چهار رگ يا بعضى از آنها راکنده است

    مسأله ۲۶۵۷ ـ اگر گرگ مقدارى از گردن گوسفند را بكند و چهار رگ باقى باشد يا جاى ديگر بدن را بكند ، در صورتى كه گوسفند زنده باشد و به شرايطى كه مى آيد سر آن را ببرند ، حلال و پاك مى شود ، و اگر گلوى گوسفند را به طورى بكند كه از چهار رگى كه در گردن است و بايد بريده شود چيزى نماند ، آن گوسفند حرام مى شود ، ولى اگر بعضى از رگها را طورى بكند كه بشود از بالاتر از آن يا پايين تر از آن رگ را قطع كرد ، حليّت حيوان محلّ اشكال است.

    شرایط سر بريدن حيوان

    مسأله ۲۶۵۸ ـ سربريدن حيوان شرايطى دارد:
    (اوّل) كسى كه سر حيوان را مى برد بايد مسلمان باشد ، چه مرد باشد و چه زن ، و بچّه مسلمان هم اگر مميّز باشد ـ يعنى خوب و بدرا بفهمد ـ مى تواند سر حيوان را ببرد ، و اگر كفّار و نواصب و خوارج و غلاتى كه محكوم به كفرند مانند قائلين به الوهيّت أميرالمؤمنين (عليه السلام) سر حيوان را ببرند، آن حيوان حلال نمى شود.
    (دوم) سر حيوان را با چيزى ببرند كه از آهن باشد ، ولى چنانچه آهن پيدا نشود ، با چيز تيزى كه چهار رگ آن را جدا كند مانند شيشه و سنگ تيز مى شود سر آن را بريد ، ولى بنابر احتياط واجب بايد طورى باشد كه اگر سر حيوان را نبرند ، مى ميرد ، يا ضرورتى مقتضى سر بريدنش باشد.
    (سوم) در هنگام سر بريدن جلو بدن حيوان رو به قبله باشد، و كسى كه مى داند بايد رو به قبله سر ببرد ، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند حيوان حرام مى شود ، ولى اگر فراموش كند ، يا مسأله را نداند ، يا قبله را اشتباه كند ، يا نداند قبله كدام طرف است ، يا نتواند حيوان را رو به قبله كند و ناچار از تذكيه آن باشد ، اشكال ندارد.
    (چهارم) وقتى مى خواهد سر حيوان را ببرد ، يا كارد به گلويش بگذارد به نيّت سربريدن ، نام خدا را ببرد ، و همين قدر كه بگويد «بِسْمِ اللهِ» ، يا «اللهُ اَكْبَر» و مانند آن از اذكار كفايت مى كند ، بلكه گفتن «الله» تنها هم كافيست ، و اگر بدون قصد سربريدن نام خدا را ببرد ، آن حيوان پاك نمى شود و گوشت آن هم حرام است ، ولى اگر از روى فراموشى نام خدارا نبرد ، اشكال ندارد ، و احتياط مستحبّ آن است كه هر وقت يادش بيايد نام خدارا ببرد و بگويد: «بِسْمِ اللهِ عَلى اَوَّلِهِ وَ (عَلى) آخِرِه».
    (پنجم) حيوان بعد از سربريدن حركتى بكند ، اگرچه مثلا چشم يا دُم خود را حركت دهد ، يا پاى خودرا به زمين زند ، و اين حكم در صورتى است كه زنده بودن آن حيوان در حال ذبح مشكوك باشد ، وگرنه لزومى ندارد ، و نيز واجب است كه به اندازه معمول و متعارف نسبت به آن حيوان خون از بدنش بيرون آيد.
    (ششم) آن كه بنابر احتياط واجب سر حيوان را در غير پرندگان پيش از بيرون آمدن روح از بدنش جدا نكند ، بلكه خود اين كار حتّى در پرندگان محلّ اشكال است ، ولى اگر از روى غفلت يا به جهت تيزى چاقو سر جدا شود اشكال ندارد.
    و همچنين بنا بر احتياط واجب رگ سفيدى را كه از مهره هاى گردن تا دم حيوان امتداد دارد و آن را نخاع مى گويند ، عمداً قطع نكند.
    (هفتم) آن كه بنابر احتياط واجب كشتن از مذبح باشد و از قفا نباشد و همچنين بنابر احتياط واجب جايز نيست كارد را زير رگها فرو نموده و به طرف جلو آنها را قطع كند.

    دستور نحر كردن شتر

    مسأله ۲۶۵۹ ـ اگر بخواهند شتررا بكشند كه بعد از جان دادن پاك و حلال باشد ، بايد با شرايطى كه براى سر بريدن حيوانات ذكر شد ، كارد يا چيز ديگرى را كه از آهن و برنده باشد در گودى بين گردن و سينه اش فرو كنند.

    حالت قرار گرفتن شتر در هنگام نحر آن

    مسأله ۲۶۶۰ ـ وقتى مى خواهند كارد را به گردن شتر فرو ببرند ، بهتر آن است كه شتر ايستاده باشد ، ولى اگر در حالى كه زانوهارا به زمين زده ، يا به پهلو خوابيده و جلو بدنش رو به قبله است كاردرا در گودى گردنش فرو كنند ، اشكال ندارد.

    سربردین شتر يا نحر کردن گاو و گوسفند

    مسأله ۲۶۶۱ ـ اگر به جاى اين كه كارد در گودى گردن شتر فرو كنند سر آن را ببرند ، يا گوسفند و گاو و مانند اينهارا مثل شتر كارد در گودى گردنشان فرو كنند ، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است ، ولى اگر چهار رگ شتررا ببرند و تا زنده است به دستورى كه گذشت كارد در گودى گردنش فرو كنند ، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است ، و نيز اگر كارد در گودى گردن گاو يا گوسفند و مانند اينها فرو كنند و تا زنده است سر آن را ببرند ، حلال و پاك مى شود.

    حيوانی سركش شود يا در جايى بيفتد كه نتوان به دستور شرع آن را كشت

    مسأله ۲۶۶۲ ـ اگر حيوانى سركش شود و نتوانند آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده بكشند ، يا مثلا در چاه بيفتد و احتمال بدهند كه در آن جا بميرد و كشتن آن به دستور شرع ممكن نباشد ، هرجاى بدنش را كه با مثل شمشير و خنجر و نيزه و مانند اينها زخم بزنند و در أثر زخم زدن جان بدهد ، حلال مى شود ، و رو به قبله بودن آن لازم نيست ، ولى بايد شرطهاى ديگرى را كه براى كشتن حيوانات ذكر شد دارا باشد.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما