• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    مالكیت شوهر نسبت به لباسهايى كه براى پوشيدن زن خود گرفته

    مسأله ۲۸۴۲ ـ لباسى كه مرد براى پوشيدن زن خود گرفته اگرچه زن آن را پوشيده باشد ، بعد از مردن شوهر ، جزء مال شوهر است.

    حبوه پسر بزرگ

    مسأله ۲۸۴۳ ـ پدر اگر بميرد قرآن و انگشتر و شمشير و لباسهايى را كه پوشيده مال پسر بزرگتر است ، و اگر از سه چيز اوّل بيشتر از يكى دارد ، مثلا دو قرآن يا دو انگشتر دارد ، احتياط واجب آن است كه پسر بزرگتر در آنها با ورثه ديگر صلح كند ، و همچنين در كتاب و جهاز شتر و شتر سوارى و سلاح ديگر غير از شمشير احتياط واجب در صلح است.

    حبوه و تعدّد پسر بزرگ ميّت

    مسأله ۲۸۴۴ ـ اگر پسر بزرگ ميّت بيش از يكى باشد ـ مثل آن كه از دو زن او در يك وقت دو پسر به دنيا آمده باشند ـ بايد آنچه را كه در مسأله قبل ذكر شد به طور مساوى بين خودشان قسمت كنند.

    حبوه پسر بزرگ و قرض داشتن میّت

    مسأله ۲۸۴۵ ـ اگر ميّت قرض داشته باشد ، چنانچه قرضش به اندازه مال او يا زيادتر باشد ، بايد چيزهايى كه قبل ذكر شد كه مال پسر بزرگتر است به قرض او بدهند ، و اگر قرضش كمتر از مال او باشد ، بايد از آن چيزهايى كه به پسر بزرگتر مى رسد به نسبت به قرض او بدهند ، مثلا اگر همه دارايى او شصت تومان است و به مقدار بيست تومان آن از چيزهايى است كه مال پسر بزرگتر است و سى تومان هم قرض دارد ، پسر بزرگ بايد به مقدار ده تومان از آن چيزها را بابت قرض ميّت بدهد.

    ارث مسلمان از كافر و كافر از مسلمان

    مسأله ۲۸۴۶ ـ مسلمان از كافر ارث مى برد ، ولى كافر اگر چه پدر يا پسر ميّت مسلمان باشد از او ارث نمى برد.

    ارث قاتل از ماترك و از ديه قتل

    مسأله ۲۸۴۷ ـ اگر كسى يكى از خويشان خود را عمداً و به ناحق بكشد ، از او ارث نمى برد ، ولى اگر از روى خطا باشد ـ مثل آن كه سنگ را به هوا بيندازد و اتّفاقاً به يكى از خويشان او بخورد و او را بكشد ـ از او ارث مى برد ، ولى ارث بردن او از ديه قتل محلّ اشكال است.

    ارث بچه‏ اى كه در شكم است

    مسأله ۲۸۴۸ ـ هرگاه بخواهند ارث را تقسيم كنند ، براى بچّه اى كه در شكم است كه اگر زنده به دنيا بيايد ارث مى برد ، در صورتى كه احتمال بيشتر از يكى نرود ، بايد يك سهم و بنابر احتياط سهم يك پسر را كنار بگذارند و بقيّه را ورثه بين خود تقسيم مى كنند ، ولى اگر احتمال عقلايى بدهند كه بيشتر از يكى باشد ، بنابر احتياط سهم محتمل را بايد كنار بگذارند و زيادى را ورثه بين خود تقسيم كنند ، مگر در صورتى كه وثوق و اطمينان باشد كه حقِّ محتمل از بين نمى رود ، كه در اين صورت مى توانند مقدار زايد بر يك سهم مذكور را بين خود قسمت كنند.

    انواع بانكها و حكم معاملات و فوائد حاصله از آنها

    بانكها بر دو نوعند: اسلامى و غير اسلامى.
    بانكهاى اسلامى بر سه قسمند: ۱ ـ بانكهاى شخصى ۲ ـ بانكهاى دولتى ۳ ـ بانكهايى كه به شركت دولت و مردم تأسيس مى شود.
    و اظهر اين است كه معاملات مشروعه با بانكهاى دولتى و بانكهايى كه به شركت دولت و مردم تأسيس مى شود ، جايز است ، ولی احتیاط واجب آن است که یک پنجم فوائد حاصله آن را به نیت ما فی الذمه به سادات فقیر بدهد ، و بقیه از منافع حاصل آن سال می باشد که اگر صرف در مؤونه آن سال نشود ، خمس آن را باید بپردازد .

    وام گرفتن از بانكهاى اسلامى و وام دادن به آنها و راه‏ تخلص از ربا

    مسأله ۲۸۴۹ ـ وام گرفتن از بانكهاى اسلامى و وام دادن به آنها كه در آن شرط سود و فايده شده باشد ، ربا و حرام است ، ولى مى توان به راه هايى از ابتلاى به ربا پرهيز كرد ، مانند اين كه وام گيرنده ، كالايى را از بانك يا وكيل او به نسبت معيّنى ، مثلا ده يا بيست درصد ، گران تر از قيمت بازار بخرد ، و شرط كند كه بانك مبلغ مورد تقاضاى او را تا مدّت معينى به او قرض دهد; و يا اين كه كالايى را به بانك يا وكيل او به كمتر از قيمت بازار به نسبت معيّنى بفروشد ، و شرط كند كه بانك مبلغ مورد تقاضاى او را تا مدّت معيّنى قرض دهد.
    و همچنين در وام دادن به بانك مى توان از اين راه استفاده كرد ، به اين كه مثلا بانك كالايى را به بيشتر از قيمت بازار از شخص بخرد ، و يا كالايى را به كمتر از قيمت بازار به او بفروشد ، و شرط كند مبلغى را تا مدّت معينى آن شخص به بانك قرض دهد.
    و اين نتيجه به اجاره و صلح و هبه به شرط قرض نيز محقّق مى شود.

    سود سپرده ‏هاى بانكى يا حساب در گردش

    مسأله ۲۸۵۰ ـ در مسأله قبل گذشت ، كه حكم قرض دادن به بانك مانند حكم قرض گرفتن از بانك است ، و چنانچه در قراردادِ وام شرط فايده و سود شده باشد ، ربا و حرام است ، و فرق نمى كند پولى كه به بانك داده مى شود ، به نحو سپرده ثابت باشد ـ يعنى صاحب پول بر حسب قرار داد تا مدّت معينى نمى تواند از پول خود استفاده نمايد ـ يا به نحو حساب در گردش باشد ـ كه هر موقع بخواهد مى تواند از پول خود استفاده كند ـ ولى چنانچه شرط سود نشود ، و خود را طلب كار نداند ، ـ اگرچه بانك به او سود بدهد ـ گذاشتن پول نزد آن بانك جايز است. و در بانک های دولتی و مشترک ( که به شرکت دولت و مردم تآسیس شده است) بنابر احتیاط واجب یک پنجم آن سود را به نیت مافی الذمه به سادات فقیر بدهد ، و بقیه از منافع آن سال می باشد ، که اگر در مؤونه آن سال صرف نشود ، باید خمس آن را بپردازد .

    پول گرفتن و پول دادن بانكهاى غير اسلامى و سود و استنقاذ از آنها

    مسأله ۲۸۵۱ ـ بانكهاى غير اسلامى ، كه سرمايه آن از كفّار ـ چه دولتى باشد و چه شخصى ـ گرفتن پول از آنها ، بدون اشكال جايز است ، و سپردن پول به اين بانكها و گرفتن سود از آنها مانعى ندارد ، و همچنين مى تواند مقدار سود را به عنوان استنقاذ بگيرد.

    اعتبارهاى بانكى

    اعتبارهاى بانكى دو گونه است:
    ۱ ـ اعتبار براى واردات: كسى كه بخواهد كالايى از كشورهاى خارجى وارد كند ، بايد ـ بنابر مقررات ـ در يكى از بانكهاى كشورِ وارد كننده كالا ، گشايش اعتبار نمايد ، و با گشايش اعتبار ، بانك متعهّد مى شود پس از انجام معامله بين طرفين ـ خريدار و فروشنده ـ از طريق مكاتبه يا مراجعه به نماينده و وكيل فروشنده در كشور خريدار ، به موجب فاكتور ارسال شده از طرف فروشنده ـ كه حاكى از تمام مشخصات و اوصاف كالاى مورد معامله از جهت كيفيّت و كميّت مى باشد ـ مبلغ مورد اتفاق طرفين را ، توسط بانك كشور فروشنده ، به فروشنده بپردازد ، و با اين اقدام بانك درصدى ـ مثلا مقدار ده يا بيست درصد ـ از كل بهاى كالاى سفارش شده را از سفارش دهنده دريافت مى كند ، و سپس تمام شدنِ معامله را به فروشنده اعلام مى نمايد ، تا فروشنده جهت دريافت بهاى كالا ، اسناد حمل كالا را به بانك تحويل دهد ، و با تحويل گرفتن اسناد حمل كالا ـ بر طبق مشخصات مورد توافق هنگام گشايش اعتبار ـ بانك تمام مبلغ را به فروشنده مى پردازد.
    ۲ ـ اعتبار براى صادرات: كسى كه مى خواهد كالايى را به كشورهاى خارجى صادر كند ، بايد ـ طبق مقررات ـ خريدار خارجى در بانك كشورش گشايش اعتبارى نمايد ، تا بانك پس از طى همان مراحل مذكور در گشايش اعتبار براى واردات ، با صادر كننده كالا ارتباط برقرار كرده ، و كالا را تحويل خريدار و بهاى آن را تحويل فروشنده بدهد.
    بنابراين عمل بانك در گشايش اعتبار براى واردات و صادرات يكى است.
    و گاهى صادر كننده كالا و يا نماينده و وكيل او ، بدون آن كه قبلا معامله اى با وارد كننده انجام شده باشد ، اسناد و صورت شامل نوع كالا و كيفيّت و كميّت و مشخصات آن را ، به بانك مى فرستد ، و به بانك وكالت مى دهد كه آن صورت و اسناد را به كسانى كه خريدار آن كالا مى باشند ، عرضه نمايد ، و چنانچه خريدار به قيمت معيّن شده قبول كرد ، تقاضاى گشايش اعتبار مى كند ، و بانك نيز به ترتيبى كه گذشت مراحل تحويل كالا را به خريدار و تحويل بهاى آن را به فروشنده انجام مى دهد.

    گشايش اعتبار براى خريدار

    مسأله ۲۸۵۲ ـ گشايش اعتبار براى خريدار ، و قبول گشايش اعتبار و انجام تعهّدات از طرف بانك جايز است.

    گرفتن مبلغى توسط بانك به اجاره يا جعاله يا خريد و فروش ارز

    مسأله ۲۸۵۳ ـ جايز است بانك براى انجام گشايش اعتبار و تعهّدات مربوطه ، مبلغى از سفارش دهنده ـ خريدار ـ دريافت نمايد.
    گشايش اعتبار و گرفتن مبلغ را از نظر شرعى بر عناوينى مى توان تطبيق داد ، كه به سه عنوان در ذيل اشاره مى شود:
    اوّل: آن كه به عنوان اجاره باشد ، يعنى سفارش دهنده بانك را براى عمل گشايش اعتبار اجير مى كند ، و مبلغ پرداختى را ـ كه به نسبت معينى از بهاى كالاى سفارش شده كه مورد توافق بانك و سفارش دهنده است ـ بابت اجرت عمل به بانك مى پردازد.
    دوم: آن كه به عنوان جعاله باشد ، يعنى سفارش دهنده با بانك قرار مى گذارد ، كه اگر بانك عمل گشايش اعتبار را براى او انجام دهد ، مبلغى را به بانك بپردازد ، و بانك پس از انجام عمل گشايش اعتبار ، حقّ دارد آن مبلغ را از او بگيرد.
    سوم: آن كه به عنوان خريد و فروش انجام شود ، به اين كه بانك مبلغ سفارش شده را با ارز خارجى و به پول كشور فروشنده كالا ، به او مى پردازد ، و از سفارش دهنده و خريدار به پول رايج كشور خودش عوض آن را مى گيرد ، پس آن ارز خارجى را در ذمّه خريدار به پول كشور خودش با فايده اى كه مى گيرد ، مى فروشد ، و چون مورد معامله ارزى دو نوع مختلف مى باشد ، اشكالى ندارد.

    اجرت گرفتن بانك در قبال نگهدارى كالا

    گاهى بانك كالا را به حساب وارد كننده ، نگهدارى مى كند ، به اين صورت كه پس از انعقاد قرارداد ميان صادر كننده و وارد كننده ، و پرداخت مبلغ سفارش شده به فروشنده ، و رسيدن اسناد و كالا به كشور خريدار ، و اعلام بانك به خريدار براى گرفتن كالا ، خريدار در گرفتن كالا تأخير مى نمايد ، و بانك كالا را به حساب او نگهدارى مى كند ، و در مقابل اجرت معينى براى اين عمل مى گيرد.
    و گاهى بانك كالا را به حساب صادر كننده نگهدارى مى كند ، به اين صورت كه صادر كننده ، بدون قرار داد و معامله قبلى ، كالا را حمل كرده و اسناد و صورت آن را به بانك مى فرستد ، تا بانك به بازرگانان كشور عرضه نمايد ، ولى كسى كالا را خريدارى نمى كند ، و بانك كالا را به حساب صادر كننده نگهدارى مى كند ، و در مقابل اجرت معينى براى اين عمل از او مى گيرد.

    جواز اخذ اجرت براى نگهدارى در شرط ضمن عقد

    مسأله ۲۸۵۴ ـ در هر دو صورت مذكور ـ چه كالا را بانك به حساب خريدار نگه دارى كند و چه به حساب فروشنده ـ چنانچه گرفتن اجرت نگهدارى كالا بر اساس شرطِ ضمنِ عقدى باشد ، اگر چه به نحو ارتكاز ، يعنى بودن در ذهن طرفين و عدم غفلت از آن باشد ، چنان كه در اين گونه معاملات معمول است ، و يا اين كه نگهدارى به درخواست و امرِ وارد كننده و يا صادر كننده باشد ، گرفتن اجرت براى آن جايز است ، و در غير اين دو صورت ، بانك حقّ ندارد چيزى بابت نگهدارى به عنوان اجرت بگيرد.
    و اگر حمل كالا و ارسال اسناد به وسيله بانك با قرار داد قبلى بين وارد كننده و صادر كننده صورت گرفته ، و بانك وصول اسناد را به وارد كننده ابلاغ كند ، و او از گرفتن اسناد خوددارى نمايد ، جايز است بانك براى رسيدن به حقّ خود ، كه قيمت سفارش شده را به فروشنده پرداخت كرده است ـ به مقتضاى اختيارى كه در اين گونه موارد ، وارد كننده به بانك مى دهد ـ كالا را به ديگرى بفروشد.

    كارمزد گرفتن بانك براى صدور ضمانت‏نامه براى مقاطعه كار

    گاه شخصى انجام كارى را از دولت يا از اشخاص به نحو مقاطعه كارى قبول مى كند ، مانند ساختمان مدرسه يا بيمارستان يا جاده سازى و مانند اينها ، و در ضمن قرار داد ، صاحب كار ، براى اطمينان از عملِ مقاطعه كار به تعهّدش ، از او ضمانت نامه بانكى براى مبلغ معينى مطالبه مى نمايد ، كه در صورت تخلّف مقاطعه كار از انجام اصل كار و يا تخلّف از شرايط قرار داد ، براى جبران خسارتهاى احتمالى آن تخلّف ، از ضمانت نامه استفاده نمايد ، و مبلغ معيّن شده را دريافت كند ، و براى اين مقصود مقاطعه كار به بانك مراجعه مى نمايد ، و از بانك تقاضاى صدور ضمانت نامه اى به مبلغ مورد تقاضاى صاحب كار مى كند ، و بانك با دريافت تضمين لازم ، براى مقاطعه كار ضمانت نامه صادر مى نمايد ، و براى صدور آن به نسبت مبلغ مورد ضمانت از مقاطعه كار ، كارمزد دريافت مى كند.

    تحقق عقد ضمان به لفظ يا عملى كه دلالت بر آن بكند

    مسأله ۲۸۵۵ ـ عقد ضمان به هر چه كه دلالت بر آن تعهّد كند ـ چه لفظ باشد ، مثل ايجاب و قبول قولى ، و چه عملى كه دلالت بر آن بكند ـ محقّق مى شود ، و فرق نمى كند كه ضامن به صاحب كار تعهّد نمايد كه مقاطعه كار ، وجه الضمان را بپردازد ، يا تعهّد كند كه مقاطعه كار به تعهّدات و شرايط خود وفا نمايد ، و در صورت تخلّف ، وجه الضمان را بپردازد.

    وظيفه مقاطعه‏ كار در صورت تخلفش از انجام قرارداد

    مسأله ۲۸۵۶ ـ بر مقاطعه كار واجب است در صورت تخلّف از انجام قرار داد ، به شرط خود كه پرداخت وجه الضمان است ، در صورتى كه اين شرط ضمن عقدى قرار داده شده باشد ، وفا كند ، و اگر از پرداخت وجه الضمان خوددارى نمايد ، صاحب كار به بانكى كه ضمانت نامه را صادر كرده است ، مراجعه مى كند ، و چون صدور ضمانت نامه به درخواست مقاطعه كار بوده است ، او ضامن بانك مى باشد ، و آنچه بانك مى پردازد ، بايد مقاطعه كار بپردازد ، و بانك حقّ دارد از او مطالبه كرده و دريافت نمايد.

    كارمزد گرفتن بانك براى صدور ضمانت نامه به اجاره يا جعاله

    مسأله ۲۸۵۷ ـ كار مزد معينى را كه بانك بابت صدور ضمانت نامه از مقاطعه كار مى گيرد ، جايز است ، و معامله بانك با مقاطعه كار به راههايى تصحيح مى شود ، و از آن جمله اين است كه به صورت عقد اجاره باشد ، يعنى مقاطعه كار ، بانك را به مبلغ معيّنى براى عمل مذكور اجير كند ، و يا به صورت عقد جعاله باشد ، كه مقاطعه كار ، كارمزد را جُعل ـ مبلغى كه در مقابل عمل در عقد جعاله قرار داده مى شود ـ در مقابل انجام عمل مذكور قرار دهد.

    واسطه شدن بانكها براى فروش سهام شركتها

    گاهى شركت هاى سهامى براى فروش سهام و اسناد بهادار خود ، بانكها را واسطه قرار مى دهند ، و بانكها با دريافت مبلغى بر حسب قرار داد به عنوان واسطه ، به فروش و صرف آن سهام و اسناد اقدام مى كنند.

    اجرت گرفتن بانك بابت فروش سهام و اسناد بهادار

    مسأله ۲۸۵۸ ـ اين قرار داد با بانك جايز است ، چه به صورت اجاره باشد ، كه شركت سهامى ، بانك را در مقابل پرداخت آن كارمزد براى اين كار ـ فروش سهام و اسناد بهادار ـ اجير كند ، و چه به صورت جعاله باشد ، كه شركت سهامى متعهّد شود كه اگر بانك اين كار را براى او انجام دهد ، اين مبلغ را به او بپردازد ، و در هر دو صورت بانك با انجام دادن عمل مذكور ، حقّ دارد كار مزد تعيين شده را دريافت كند.

    خريد و فروش سهام شركتهاى سهامى و حكم سود حاصل از حرام

    مسأله ۲۸۵۹ ـ خريد و فروش سهام شركتهاى سهامى ، در صورتى كه در آن شركتها معاملات حرام ـ مانند معاملات ربوى ـ انجام نشود ، جايز است ، و خريد و فروش سهام شركتهايى كه معاملات حرام انجام مى دهند در صورتى كه سودِ حاصلِ از حرام ، جزء سرمايه شركت باشد ، جايز نيست ، و در غير اين صورت خريد و فروش خودِ سهام جايز است ، ولى بايد از درآمدهاى حرامِ آن پرهيز شود.

    انواع حواله

    حواله چند نوع است:

    اول: مشترى از بانك بخواهد كه پول او را در شعبه ديگر پرداخت نمايد

    اوّل: آن كه مشترى ـ و مراد از مشترى در اين مسائل صاحب حساب و كسى كه براى معامله با بانك ، به بانك مراجعه مى نمايد ، مى باشد ـ پولى در بانك داشته باشد ، و از بانك تقاضا كند كه چك بانكى يا حواله اى به عهده يكى از بانكهاى طرف حساب خود در داخل يا خارج كشور صادر كند ، و يا از بانك تقاضا نمايد كه پول او را ، شعبه ديگر از آن بانك در شهر يا كشور ديگر پرداخت نمايد ، و مشترى آن مبلغ را در آن محلّ دريافت كند ، و بانك براى اين عمل حقّ دارد كارمزد از مشترى دريافت نمايد ، و گرفتن اين كار مزد را ممكن است به اين نحو تصحيح كرد كه چون بانك شرعاً ملزم نيست پولى كه از مشترى گرفته در شهر يا كشور ديگر بپردازد ، و حقّ دارد از پرداخت آن در غير محلّى كه از مشترى پول گرفته خوددارى كند ، براى رفع يد از اين حق جايز است كه مبلغى بگيرد كه پول مشترى را در شهر يا كشور ديگر به او بپردازد.

    دوم: مشتری از بانك مى ‏خواهد حواله صادر كند كه بانك ديگر به او قرض دهد

    دوم: آن كه مشترى پولى در بانك نداشته باشد ، و بانك براى او چك يا حواله اى صادر كند كه بانكِ طرفِ حسابِ اين بانك ، در داخل يا خارج كشور به مشترى او قرض دهد ، و يا اين بانك از متصدّى شعبه ديگر بخواهد كه به آن مشترى قرض دهد ، و اين كار وكالت دادن بانك است به بانك طرف خود يا به متصدّى شعبه ديگر كه پول را به آن شخص قرض بدهد ، و يا وكالت دادن به آن شخص است كه پول را قبض و به عنوان قرض تملّك كند ، و براى اين وكالت دادن ، بانك مى تواند كار مزد از آن شخص بگيرد.
    و چنانچه حواله اى كه در خارج كشور به مشترى مى دهد ، به پول كشور خارج باشد ، و مشترى به گونه اى كه ذكر شد ، از بانك ، آن پول را براى خود قرض كند ، بانك حق دارد طلب خود را به همان پول خارجى از او مطالبه نمايد ، و مى تواند در مقابل گرفتن مبلغى از حقّ خود صرف نظر كند ، و يا آن پول خارجى را با پول كشور مشترى با اضافه اى معاوضه نمايد.

    سوم: شخصى به بانك مبلغى بدهد تا معادل آن را از بانك دیگر دريافت كند

    سوم: آن كه شخصى مبلغى را در شهر خود به بانك بدهد تا معادل آن را در داخل يا خارج كشور از بانكِ طرف آن بانك دريافت كند ، مثلا پولى را در نجف اشرف به بانك مى دهد كه در بغداد بگيرد ، يا در شام و لبنان و يا كشور ديگر بگيرد ، و بانك براى اين كار مبلغى اضافه مى گيرد ، اين عمل بانك و گرفتن مبلغ مذكور جايز است ، و جواز گرفتن مبلغ اضافه به اين جهت است كه رباى حرام در قرض ، زياده اى است كه قرض دهنده از قرض گيرنده بگيرد ، ولى اگر قرض گيرنده از قرض دهنده زيادى بگيرد ، جايز است ، و در صورتى كه آن دو پول از دو جنس باشد ـ مثل تومان ايرانى و دينار عراقى ـ بانك مى تواند ارز خارجى را به مبلغى از پول كشور مشترى كه ارزش آن بيشتر باشد ، بفروشد.

    چهارم: شخصى از بانك مبلغى مى‏گيرد تا در محل ديگرى به بانك بپردازد

    چهارم: آن كه شخصى در محلّى مبلغى از بانك مى گيرد ، و بدون اين كه درخواست و الزامى از بانك باشد ، گيرنده درخواست مى كند آن مبلغ را در محلّ ديگرى به بانك بپردازد ، و بانك براى قبول اين عمل مبلغى از آن شخص مى گيرد; گرفتن اين مبلغ اضافى به يكى از دو راه جايز است:
    ۱ ـ اگر آن دو پول از دو جنس باشد ـ مانند اين كه شخص از بانك ريال ايرانى بگيرد ، و در مقابل بانك از او پول غير ايرانى بگيرد ـ بانك از آن شخص ، آن پول خارجى را با مبلغ اضافى ـ كه از او مى گيرد ـ به پولى كه به او مى دهد ، معاوضه مى كند.
    ۲ ـ چون بانك شرعاً ملزم نيست ، پولى كه به آن شخص داده ، در محلّ ديگرى بگيرد ، و حقّ دارد درخواست گيرنده را قبول نكند ، مى تواند براى اسقاط اين حقّ مبلغى از شخص بگيرد.

    جارى شدن اقسام حواله‏ هاى بانكى نسبت به اشخاص

    مسأله ۲۸۶۰ ـ آنچه از اقسام حواله هاى بانكى و تطبيق آنها با عناوين فقهى گذشت ، نسبت به اشخاص هم جارى است ، مانند اين كه كسى مبلغى در محلّى به شخصى بدهد ، كه آن مبلغ و يا معادل آن را در محلّ ديگر دريافت كند ، و آن شخص مبلغى اضافه بگيرد ، و يا مبلغى از شخصى در محلّى بگيرد و معادل آن را با اضافه اى در شهر يا كشور ديگر بپردازد.

    داشتن حواله كننده مبغلى نزد شخصى يا بانكى كه بر او حواله مى‏كند

    مسأله ۲۸۶۱ ـ در موارد حواله فرق نمى كند كه حواله كننده مبلغى نزد شخص يا بانكى كه بر او حواله مى كند داشته باشد ، يا نداشته باشد ، و در هر دو صورت حواله صحيح است.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما