• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    معامله با بچه نابالغ

    مسأله ۲۱۱۰ ـ معامله با بچّه نابالغ كه مستقل در معامله باشد ، در مال خودش باطل است ، و اگر معامله با ولىّ باشد و بچّه نابالغ مميّز فقط صيغه معامله را جارى سازد ، معامله صحيح است.
    و اگر جنس يا پول مال ديگرى باشد و آن بچّه وكالةً از صاحبش آن مال را بفروشد ، يا به آن پول چيزى بخرد ، معامله صحيح است هر چند بچّه مميّز ، مستقل در تصرّف باشد.
    و اگر طفل فقط وسيله باشد كه جنس و عوض آن را به دو طرف معامله برساند ، اگر چه مميّز نباشد اشكال ندارد ، ولى بايد فروشنده و خريدار يقين يا اطمينان داشته باشند كه طفل جنس يا عوض را به صاحب آن مى رساند.

    معامله باطل با بچه نابالغ

    مسأله ۲۱۱۱ ـ اگر با بچّه نابالغ ـ در صورتى كه معامله با او صحيح نيست ـ معامله بكند و جنس يا پولى از او بگيرد ، در صورتى كه مال خود بچّه باشد ، بايد به ولىّ او بدهد ، و اگر مال ديگرى باشد بايد به صاحب آن بدهد ، يا از صاحبش رضايت بخواهد ، و اگر صاحب آن را نمى شناسد و براى شناختن او هم وسيله اى ندارد ، بايد چيزى را كه از بچّه گرفته از طرف صاحب آن بابت مظالم به فقير بدهد ، و بنابر احتياط واجب براى آن از حاكم شرع اذن بگيرد.

    از بین رفتن جنس يا پولى كه به بچه داده

    مسأله ۲۱۱۲ ـ اگر كسى با بچّه مميّز ـ در صورتى كه معامله با او صحيح نيست ـ معامله كند و جنس يا پولى كه به بچّه داده از بين برود ، مى تواند از بچّه بعد از بلوغش مطالبه نمايد ، و اگر بچّه مميّز نباشد حقّ مطالبه ندارد.

    اکراه به نا حق خريدار يا فروشنده را بر معامله

    مسأله ۲۱۱۳ ـ اگر خريدار يا فروشنده را بر معامله به ناحقّ اكراه كنند ، چنانچه بعد از معامله راضى شود ، معامله صحيح است ، ولى احتياط مستحبّ آن است كه دوباره معامله را انجام دهند.

    فروش مال كسى را بدون اجازه او

    مسأله ۲۱۱۴ ـ اگر انسان مال كسى را بدون اجازه او بفروشد ، تا زمانى كه صاحب مال به فروش آن راضى نشود و اجازه نكند ، بر آن معامله ترتيب اثر داده نمى شود.

    كسانى كه بر فروختن مال طفل ولايت دارند و حكم مال ديوانه و غايب

    مسأله ۲۱۱۵ ـ پدر و جدّ پدرى طفل و نيز وصىّ پدر و وصىّ جدّ پدرى طفل ـ كه او را قيّم بر صغير قرار داده اند ـ مى توانند مال طفل را بفروشند ، و بنابر احتياط واجب معامله به مصلحت طفل باشد ، و مجتهد عادل هم در صورت نبودن پدر و جدّ پدرى و وصىّ آن دو مى تواند مال يتيم را در صورتى كه به مصلحت او باشد بفروشد ، و همچنين مال ديوانه و غايب را در صورتى كه ضرورت اقتضا كند.

    فروختن مالى را كه غصب كرده

    مسأله ۲۱۱۶ ـ اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد و بعد از فروش صاحب مال معامله را اجازه كند ، معامله نافذ است ، و چيزى را كه غصب كننده به مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله ، ملك مشترى است ، و چيزى را كه مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله ، ملك كسى است كه مال او را غصب كرده اند.

    فروش مالى را که غصب کرده به قصد اينكه عوض آن، مال خودش باشد

    مسأله ۲۱۱۷ ـ اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد به قصد اين كه عوض آن ، مال خودش باشد ، چنانچه صاحب مال معامله را اجازه كند ، معامله نافذ است ، ولى عوض ، مالِ مالك مى شود نه مالِ غاصب.

    شرایط جنسى را كه مى‏فروشند و چيزى را كه عوض آن مى‏ گيرند

    مسأله ۲۱۱۸ ـ جنسى را كه مى فروشند و چيزى را كه عوض آن مى گيرند پنج شرط دارد:
    (اوّل) آن كه مقدار آن با وزن يا پيمانه يا شماره و مانند اينها معلوم باشد.
    (دوم) آن كه بتوانند آن را تحويل دهند ، و اگر فروشنده مثلا مالى بفروشد كه نمى تواند آن را تحويل دهد ولى مشترى قدرت گرفتن آن را داشته باشد ، كفايت مى كند ، بنابراين فروختن مثلا اسبى كه فرار كرده و هيچيك از طرفين قدرت تسلّط بر آن را ندارند ، باطل است ، ولى اگر اسبى را كه فرار كرده با چيزى كه داراى ارزش است و مى تواند تحويل دهد ، بفروشد ، اگر چه آن اسب پيدا نشود معامله صحيح است ، و احوط آن است كه در غير بنده و كنيز گريخته ، چيزى را كه ارزش دارد بفروشد ، و در ضمن آن معامله شرط كند كه اگر گريخته پيدا شد مال مشترى باشد.
    (سوم) خصوصيّاتى را كه در جنس و عوض است و به واسطه آنها قيمت اختلاف پيدا مى كند ، معيّن نمايند.
    (چهارم) آن كه ملك طلق باشد ، پس مالى كه وقف شده فروش آن جايز نيست ، مگر در مواردى كه خواهد آمد.
    (پنجم) خود جنس را بفروشد نه منفعت آن را ، پس اگر مثلا منفعت يك ساله خانه را بفروشد صحيح نيست ، ولى چنانچه خريدار به جاى پول منفعت ملك خود را بدهد ، مثلا فرشى را از كسى بخرد و عوض آن را منفعت يك ساله خانه خود قرار دهد ، اشكال ندارد ، و احكام اينها در مسائل آينده خواهد آمد.

    جنسى را كه در شهرى با وزن و در شهرى با ديدن، معامله مى‏ كنند

    مسأله ۲۱۱۹ ـ جنسى را كه در شهرى با وزن يا پيمانه معامله مى كنند ، در آن شهر ـ بنابر احتياط ـ بايد با وزن يا پيمانه بخرد ، ولى مى تواند همان جنس را در شهرى كه با ديدن معامله مى كنند ، با ديدن خريدارى نمايد.

    چيزى را كه با وزن خريد و فروش مى‏ كنند را با پيمانه معامله كردن

    مسأله ۲۱۲۰ ـ چيزى را كه با وزن خريد و فروش مى كنند ، با پيمانه هم مى شود معامله كرد ، به اين طور كه اگر مثلا مى خواهد ده من گندم بفروشد ، با پيمانه اى كه يك من گندم مى گيرد ده پيمانه بدهد.

    تصرف دو طرف معامله در مال ديگرى در فرض بطلان معامله

    مسأله ۲۱۲۱ ـ اگر يكى از شرطهايى كه گذشت در معامله نباشد ، معامله باطل است ، ولى اگر دو مالك راضى باشند كه در مال يكديگر تصرّف كنند ، تصرّف آنها در مواردى كه توقّف بر ملك نداشته باشد اشكال ندارد.

    معامله چيزى كه وقف شده

    مسأله ۲۱۲۲ ـ معامله چيزى كه وقف شده باطل است ، ولى اگر به طورى خراب شود يا در معرض خرابى باشد كه نتوانند استفاده اى را كه مال براى آن وقف شده از آن ببرند ـ مثلا حصير مسجد به طورى پاره شود كه نتوانند روى آن نماز بخوانند ـ فروش آن اشكال ندارد ، و در صورتى كه ممكن باشد ، بايد عوض آن را در همان مسجد به مصرفى برسانند كه به غرض واقف نزديك تر باشد ، و در هر حال تصرّف در وقف به فروش و همچنين تصرّف در عوض آن بايد توسّط متولّى ، و در صورت نبودن او به اذن حاكم شرع باشد.

    فروش موقفه در صورت اختلاف یا شرط واقف

    مسأله ۲۱۲۳ ـ هرگاه بين كسانى كه مال را براى آنان وقف كرده اند ، به طورى اختلاف پيدا شود كه اگر مال وقف را نفروشند ، خوف تلف مال وقف يا جانى باشد ، مى توانند آن مال را بفروشند ، و بايد به عوض آن مالى بخرند و بر طبق وقف اوّل عوايد آن را در مصرفى كه واقف معيّن كرده صرف كنند ، و در صورت عدم امكان به مصرفى كه به مقصود وقف كننده نزديك تر است برسانند ، و همچنين است اگر واقف شرط كند كه اگر صلاح در فروش وقف باشد بفروشند.

    خريد و فروش ملكى را كه به ديگرى اجاره داده‏ اند

    مسأله ۲۱۲۴ ـ خريد و فروش ملكى را كه به ديگرى اجاره داده اند ، اشكال ندارد ، ولى منافع آن ملك در مدّت اجاره مال مستأجر است ، و اگر خريدار نداند كه آن ملك را اجاره داده اند ، يا به گمان اين كه مدّت اجاره آن كم است ملك را خريده باشد ، پس از اطّلاع مى تواند معامله را فسخ كند.

    صيغه در خريد و فروش و معناى قصد انشاء

    مسأله ۲۱۲۵ ـ در خريد و فروش لازم نيست صيغه را به عربى بخوانند ، بنابر اين اگر فروشنده ـ مثلا ـ به فارسى بگويد: (اين مال را در عوض اين پول فروختم) و مشترى بگويد: (قبول كردم) معامله صحيح است ، ولى خريدار و فروشنده بايد قصد انشاء داشته باشند ، يعنى به گفتن اين دو جمله مقصودشان خريد و فروش باشد.

    خرید و فروش معاطاتی

    مسأله ۲۱۲۶ ـ اگر براى معامله صيغه نخوانند ، ولى فروشنده و خريدار به دادن و گرفتن قصد فروش و خريد كنند ، معامله صحيح است و هر دو مالك مى شوند.

    فروش ميوه پيش از چيدن

    مسأله ۲۱۲۷ ـ فروش ميوه اى كه گل آن ريخته و دانه بسته ، پيش از چيدن صحيح است ، و نيز فروختن غوره بر درخت اشكال ندارد ، ولى خرماى نخل را قبل از سرخى و زردى نبايد بفروشند.

    فروش ميوه قبل از ظهور آن و بعد از ظهور و پيش از دانه بستن آن

    مسأله ۲۱۲۸ ـ فروختن ميوه يك سال قبل از ظهور آن بدون ضميمه جايز نيست ، و فروختن ميوه دو سال يا بيشتر از آن ، و همچنين فروختن ميوه يك سال با ضميمه جايز است ، و بعد از ظهور آن پيش از آن كه دانه ببندد و گلش بريزد ، احتياط مستحبّ آن است كه چيزى از حاصل زمين مانند سبزيها يا مال ديگرى با آن بفروشند ، و يا ميوه بيشتر از يك سال را به او بفروشند.

    فروختن خرما بر درخت و حکم عوض قرار دادن خرما

    مسأله ۲۱۲۹ ـ اگر خرمايى را كه زرد يا سرخ شده بر درخت بفروشند اشكال ندارد ، ولى جايز نيست عوض آن را از خرماى همان درخت قرار دهند ، و همچنين بنابر احتياط عوض آن را خرماى غير آن درخت قرار ندهند ، چه شخصى باشد و چه در ذمّه.
    امّا اگر كسى يك درخت خرما در خانه ديگرى داشته باشد ، در صورتى كه مقدار آن را تخمين كنند و صاحب درخت آن را به صاحب خانه بفروشد و عوض آن را خرما قرار بدهند ، اشكال ندارد.

    فروختن خيار و بادنجان و سبزيها كه سالى چند مرتبه چيده مى‏ شود

    مسأله ۲۱۳۰ ـ فروختن خيار و بادنجان و سبزيها كه سالى چند مرتبه چيده مى شود ، در صورتى كه ظاهر و نمايان شده باشد و معيّن كنند كه مشترى در سال چند دفعه آن را بچيند ، جايز است.

    فروختن گندم و جو را بعد از آنكه دانه بسته

    مسأله ۲۱۳۱ ـ اگر خوشه گندم و جو را بعد از آن كه دانه بسته ، به چيز ديگر غير گندم و جو بفروشند ، اشكال ندارد ، و فروختن آن به گندم و جوى كه از همان خوشه حاصل مى شود جايز نيست ، و همچنين ـ بنابر احتياط واجب ـ به گندم و جوى كه از غير آن خوشه باشد ، چه شخصى باشد و چه در ذمّه.

    تحويل جنس و عوض، بعد از انجام معامله نقدى و مراد از تحويل

    مسأله ۲۱۳۲ ـ اگر جنسى را نقد بفروشند ، خريدار و فروشنده بعد از معامله مى توانند جنس و عوض را از يكديگر مطالبه نموده و تحويل بگيرند ، و تحويل اموال چه منقول و چه غير منقول به اين است كه مانع از تصرّف ديگرى را بر طرف كند.

    معلوم بودن مدت در معامله نسيه

    مسأله ۲۱۳۳ ـ در معامله نسيه بايد مدّت كاملا معلوم باشد ، پس اگر جنسى را بفروشد كه سر خرمن عوض آن را بگيرد ، چون مدّت كاملا معيّن نشده معامله باطل است.

    مطالبه عوض از خريدار یا ورثه او، پيش تمام شدن مدت

    مسأله ۲۱۳۴ ـ اگر جنسى را نسيه بفروشد ، پيش از تمام شدن مدّتى كه قرار گذاشته اند ، نمى تواند عوض آن را از خريدار مطالبه نمايد ، ولى اگر خريدار بميرد و از خودش مال داشته باشد ، فروشنده مى تواند پيش از تمام شدن مدّت ، طلبى را كه دارد از ورثه او مطالبه نمايد.

    مطالبه عوض از خريدار، بعد از تمام شدن مدت و ناتوانى از پرداخت

    مسأله ۲۱۳۵ ـ اگر جنسى را نسيه بفروشد ، بعد از تمام شدن مدّتى كه قرار گذاشته اند ، مى تواند عوض آن را از خريدار مطالبه نمايد ، ولى اگر خريدار نتواند بپردازد ، بايد او را مهلت دهد ، يا معامله را فسخ كند ، و در صورتى كه آن جنس موجود است پس بگيرد.

    نگفتن قيمت به خریدار یا مثلاً تومانی یک ریال گرانتر حساب کردن

    مسأله ۲۱۳۶ ـ اگر به كسى كه قيمت جنس را نمى داند ، نسيه بدهد و قيمت آن را به او نگويد ، معامله باطل است ، ولى اگر به كسى كه قيمت نقدى جنس را مى داند ، نسيه بدهد و گرانتر حساب كند ، مثلا بگويد: جنسى را كه به تو نسيه مى دهم ، تومانى يك ريال از قيمتى كه نقد مى فروشم گرانتر حساب مى كنم ، و او قبول كند اشكال ندارد.

    در نسيه به خريدارى بگويد اين مقدار را نقداً بده بقيه را گذشتم

    مسأله ۲۱۳۷ ـ كسى كه جنسى را نسيه فروخته و براى گرفتن ثمن آن مدّتى قرار داده ، اگر مثلا بعد از گذشتن نصف مدّت به خريدار بگويد: اين مقدار از ثمن را نقد بده و بقيّه را به تو واگذار مى كنم ، اشكال ندارد.

    تعريف معامله سلف

    مسأله ۲۱۳۸ ـ معامله سلف آن است كه مشترى به پول نقد جنسى را كه در ذمّه است بخرد ، كه بعد از مدّتى آن جنس را تحويل بگيرد ، و اين معامله عكس نسيه است.
    و اگر بگويد: اين پول را مى دهم كه مثلا بعد از شش ماه فلان جنس در ذمّه را بگيرم ، و فروشنده بگويد: قبول كردم ، يا فروشنده پول را بگيرد و بگويد: فلان جنس در ذمّه را فروختم كه بعد از شش ماه تحويل بدهم ، معامله صحيح است.

    معامله سلف در طلا يا نقره

    مسأله ۲۱۳۹ ـ اگر طلا يا نقره را ـ چه پول باشد و چه غير پولـ سلف بفروشد و عوض آن را طلا يا نقره بگيرد ـ چه پول باشد و چه غير پولـ معامله باطل است ، ولى اگر جنس يا پولى را كه از جنس طلا و نقره نيست ، سلف بفروشد و عوض آن را جنس يا طلا يا نقره بگيرد ـ چه پول باشد و چه غير پولـ معامله صحيح است.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما