• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    بحث در مراتب رحمت بود. مستفاد از کلام خدا که این مطلب مؤید است به برهان عقلی. رحمت ذو الدرجات است هم از جهت عرض و هم از جهت طول، به حسب دو حیث مهم: یکی استعداد و ظرفیت مسترحم ، یا کمیل ان القلوب اوعیة وخیرها اوعاها ، امر دوم اختلاف فعلیت هاست. به حسب این دو جهت رحمت رحمان رحیم قهرا تعدد پیدا می کند. می رسد به انبیا، باز آنها به مراتبشان مشمول رحمت متناسب می شوند.
    این نکته مهم را باید در سوره انبیا فهمید: هر یک از انبیا عظام را خدا در مورد نجاتشان اسم این رحمت را می برد، و این حایز اهمیتی است که دقت بحث را روشن می کند: وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا، باز فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ باز بِرَحْمَةٍ مِنَّا، وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا. در همه این موارد به تناسب مسترحم آن رحمت نازل می شود و آنچه که فوق العاده مورد دقت است، دو جای قرآن است که از این دو جا استفاده می شود برای رحمت در مقام عندیت خزاینی است و این بحث مهمی دارد: أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ، قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي. از این دو آیه استفاده می شود که اولا: رحمت متنوع می شود به انواعی. و هر قسمت در خزینه ای است و از آن خزاین، انواع رحمت نازل می شود و مهم ارتباط بین مطالب است.
    برای رسیدن به حقایق اسرار، منحصرا راه کتاب است و سنت، منتهی فقه کتاب و فقه سنت حایز اهمیت است. آن رحمت را چه جور باید خواست خود خواستن کیفیتش به چه اسمی باید متوسل شد وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا، در این آیه اولا: دعوت را به اسمای حسنی قرار داده و به آن اسما باید خوانده بشود. ربط آن اسما آن هم داستانی است و ما فقط اشاره ای می کنیم، مثلا در این آیه...- آنهایی که اهل مطلب اند خوب دقت کنند - أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ. همین اسم در کجا آمده؟ از اینجا باید درک کرد. اینجا آیه ای است در سوره ای، آن هم آیه ای است در جای دیگری. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. ارتباط روشن شد. إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ از نظر فنی مفید تعلیل است هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ ... آن رحمت من لدنی که بحثش گذشت ، هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. پس، از این اسم باید مدد گرفت.


    تفسير سوره يس - جلسه سی و نهم
    بحث در مراتب رحمت بود. مستفاد از کلام خدا که این مطلب مؤید است به برهان عقلی. رحمت ذو الدرجات است هم از جهت عرض و هم از جهت طول، به حسب دو حیث مهم: یکی استعداد و ظرفیت مسترحم ، یا کمیل ان القلوب اوعیة وخیرها اوعاها ، امر دوم اختلاف فعلیت هاست. به حسب این دو جهت رحمت رحمان رحیم قهرا تعدد پیدا می کند. می رسد به انبیا، باز آنها به مراتبشان مشمول رحمت متناسب می شوند.
    این نکته مهم را باید در سوره انبیا فهمید: هر یک از انبیا عظام را خدا در مورد نجاتشان اسم این رحمت را می برد، و این حایز اهمیتی است که دقت بحث را روشن می کند: وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا، باز فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ باز بِرَحْمَةٍ مِنَّا، وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا. در همه این موارد به تناسب مسترحم آن رحمت نازل می شود و آنچه که فوق العاده مورد دقت است، دو جای قرآن است که از این دو جا استفاده می شود برای رحمت در مقام عندیت خزاینی است و این بحث مهمی دارد: أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ، قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي. از این دو آیه استفاده می شود که اولا: رحمت متنوع می شود به انواعی. و هر قسمت در خزینه ای است و از آن خزاین، انواع رحمت نازل می شود و مهم ارتباط بین مطالب است.
    برای رسیدن به حقایق اسرار، منحصرا راه کتاب است و سنت، منتهی فقه کتاب و فقه سنت حایز اهمیت است. آن رحمت را چه جور باید خواست خود خواستن کیفیتش به چه اسمی باید متوسل شد وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا، در این آیه اولا: دعوت را به اسمای حسنی قرار داده و به آن اسما باید خوانده بشود. ربط آن اسما آن هم داستانی است و ما فقط اشاره ای می کنیم، مثلا در این آیه...- آنهایی که اهل مطلب اند خوب دقت کنند - أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ. همین اسم در کجا آمده؟ از اینجا باید درک کرد. اینجا آیه ای است در سوره ای، آن هم آیه ای است در جای دیگری. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. ارتباط روشن شد. إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ از نظر فنی مفید تعلیل است هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ ... آن رحمت من لدنی که بحثش گذشت ، هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. پس، از این اسم باید مدد گرفت.

    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمد لله رب العالمين و صلی الله علی سيدنا محمد و آله الطاهرين سيما بقية الله في الارضين و اللعن علی اعدائهم الی يوم الدين
    بحث در مراتب رحمت بود. مستفاد از کلام خدا که این مطلب مؤید است به برهان عقلی. رحمت ذو الدرجات است هم از جهت عرض و هم از جهت طول، به حسب دو حیث مهم: یکی استعداد و ظرفیت مسترحم ، یا کمیل ان القلوب اوعیة وخیرها اوعاها ، امر دوم اختلاف فعلیت هاست. به حسب این دو جهت رحمت رحمان رحیم قهرا تعدد پیدا می کند. می رسد به انبیا، باز آنها به مراتبشان مشمول رحمت متناسب می شوند.
    این نکته مهم را باید در سوره انبیا فهمید: هر یک از انبیا عظام را خدا در مورد نجاتشان اسم این رحمت را می برد، و این حایز اهمیتی است که دقت بحث را روشن می کند: وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا، باز فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ باز بِرَحْمَةٍ مِنَّا، وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا. در همه این موارد به تناسب مسترحم آن رحمت نازل می شود و آنچه که فوق العاده مورد دقت است، دو جای قرآن است که از این دو جا استفاده می شود برای رحمت در مقام عندیت خزاینی است و این بحث مهمی دارد: أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ، قُلْ لَوْ أَنْتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَائِنَ رَحْمَةِ رَبِّي. از این دو آیه استفاده می شود که اولا: رحمت متنوع می شود به انواعی. و هر قسمت در خزینه ای است و از آن خزاین، انواع رحمت نازل می شود و مهم ارتباط بین مطالب است.
    برای رسیدن به حقایق اسرار، منحصرا راه کتاب است و سنت، منتهی فقه کتاب و فقه سنت حایز اهمیت است. آن رحمت را چه جور باید خواست خود خواستن کیفیتش به چه اسمی باید متوسل شد وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا، در این آیه اولا: دعوت را به اسمای حسنی قرار داده و به آن اسما باید خوانده بشود. ربط آن اسما آن هم داستانی است و ما فقط اشاره ای می کنیم، مثلا در این آیه...- آنهایی که اهل مطلب اند خوب دقت کنند - أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ. همین اسم در کجا آمده؟ از اینجا باید درک کرد. اینجا آیه ای است در سوره ای، آن هم آیه ای است در جای دیگری. رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. ارتباط روشن شد. إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ از نظر فنی مفید تعلیل است هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ ... آن رحمت من لدنی که بحثش گذشت ، هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ. پس، از این اسم باید مدد گرفت.
    این یک شرط است ولی آن شرط دیگر که رکن الارکان است، آن چیست؟ در آیاتی که خواندیم در بحث قبل روشن شد که آن رحمت خاصه منوط است به ایمان، نه تنها ایمان، بعد، اطاعت. امنوا واطاعوا. بعد که رسید به مرحله اطاعت در یکجا مجمل است؛ در جای دیگر قرآن مفصل است: اقامه صلات ایتا زکات؛ بعد که رسید به این مرحله: لعلکم ترحمون. آن هم سر لعل روشن شد اما آنچه مهم است این است که یک جای دیگر قرآن یک کلمه زیاد شده و بعد لعل برداشته شده. آن لعل مربوط است به لوح محو و اثبات، آنجا که لعل برداشته شده مربوط است به مقام قضا و امضا. در مرحله لوح محو و اثبات، حتی مؤمنین، حتی مطیعین در خطرند. لعلهم، شاید برسند اما از این لعل تا تحقق، قلب آن کسانی که در حد آن رحمت اند در نهایت اضطراب است. این اضطراب به چه رفع می شود و آن لعل از لوح محو و اثبات به مرحله قضا چه جور برداشته می شود؟ آن هم گمشده ای است که باید خود خدا هدایت کند و آن این است: فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ. دیگر اینجا ختم سخن است.
    گاهی در قرآن- اینها را خوب تأمل کنید- مطلبی گفته می شود اما خود آن مطلب جای دیگری تفسیر می شود و موارد هم فرق می کند. فقیهِ در قرآن باید ملاحظه کند که آن ایمان در کجا گفته شده، برای چه گفته شده. در مواردی که ایمان در مهمات امور ذکر می شود، آن ایمان تفسیری دارد. در این آیه فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ؛ آنها کیانند که امنوا بالله؟ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ- انما کلمه حصر است- إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ - این کلمه اول است- وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا - این کلمه دوم است- وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ. هر یک از اینها بحث مفصلی دارد. پنج مرحله باید طی بشود، بعد می فرماید: أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا.
    اگر این جور شد اما تنها این کافی نیست مهم مرحله بعد است بعد از پنج مرحله. و آن مرحله وَاعْتَصَمُوا بِهِ؛ به مقام اعتصام بالله برسند. اعتصام بالله چیست؟ اعتصام از باب افتعال است. هم هیأت را باید فهمید و هم ماده را. اما خود ماده چیست؟ ماده عصمت است. هیأت افتعال است. اگر نفس به این مرتبه رسید که معتصم شد، یعنی امتنع عن کل ما ینافي - مَا آنچه را که اَرادَ از این نفس- اگر به این حد رسید که اعتصم به، در اینجا دیگر لعل حذف شد و این مهم است، فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ. این رحمت دیگر گفتنی نیست. این تنکر است که دال بر منتهای تعظیم است. آن رحمت خاصه، آن هم خاصه خواص، آن هم نه خواص بلکه اخص الخواص، آن رحمت در گرو آن ایمان است با آن وجل قلب عند ذکر الله و زیاده ایمان عند تلاوت آیات الله و التوکل علی الله و اقامه نماز آنچنان نمازی که منهاج الهدی و معراج المؤمن است و آن زکاتی که مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ است یعنی اگر مال دارد بگذرد از آن مال برای خدا، اگر جاه دارد از جاه بگذرد برای خدا. ومِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ. اگر علم دارد از علم انفاق کند که باز خود امام در تفسیرش[این آیه] بیانش این است. انفاق مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ ای ومما علمناهم یبثون. اگر به این مرحله رسید بعد منتهی شد به اعتصام بالله دیگر لعل حذف می شود. فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ، آن رحمت چه رحمتی است و چه می کند؟ مرحله تصورش از عهده ما خارج است تا برسد به تحققش.
    سال تمام شد سال تحصیلی، و بحث ما در بسم الله الرحمن الرحیم تمام نشد. می دانید چرا تمام نشد؟ سرش این است: بسم الله الرحمن الرحیم اقرب الی اسم الله الاعظم من سواد العین الی بیاضها. علم در این خاندان است، خدا لعنت کند آن دستی که درِ این خانه را بست و عالَمی را محروم کرد. امام هشتم بیانش این است: بسم الله الرحمن الرحیم اقرب الی اسم الله الاعظم از سواد عین به بیاض عین. چه جور می شود تفسیر این آیه به این سهولت تمام بشود. اگر شرایط در کسی جمع بشود از خود این آیه هر مشکلی حل می شود.
    این قضیه را چون من خودم از کسی تلقی کردم که خود او صاحب قضیه را در زمان پیری اش درک کرده بوده چون این جور است نقل می کنم.
    حاج شیخ محمد لاهیجی در دورانی که ما در سنین جوانی بودیم و در نجف بودیم، او خودش گفت به من که صاحب این قضیه را من در زمان پیری اش دیده بودم. مرحوم کاشف الغطا، شیخ جعفر، همانی که صاحب جواهر از او تعبیر می کند به استاد اکبر، شیخ انصاری به بعض الاساطین. کاشف الغطا وارد لاهیجان شد. در ایامی که در لاهیجان بود جوانی را آوردند - این جوان پوست و استخوانی بود- پیش شیخ. پدر جوان گفت: این جوان دردش را به ما نمی گوید ولی چون شما مرجع دین اید و این جوان در مقابل شما تسلیم است، شما از او بپرسید: درد چیست؟ شیخ ... خوب دقت کنید. شیخ خلوت کرد، از جوان پرسید، گفت: داستان من این است:
    من در کمال زیبایی بودم و در کمال رشادت و قوت، یک روز در جنگل به یک دختری برخوردم که مانند او در حسن و جمال نه دیده بودم، نه قابل گفتن است. این دختر به من اظهار عشق کرد و من بیچاره شدم، بعد که با او همبستر شدم یک مرتبه مثل کسی که روح از بدنش کشیده بشود حال من این جور شد، افتادم به زمین، [او]گفت: هر وقت من آمدم تو حق تخلف نداری. نقل کرد به شیخ که وقتی می آید مثل یک کوه است در کمال وقاحت، سیاه. همچنین قدم به قدم که نزدیک می شود کوچک می شود، وقتی می رسد به من به این صورت در می آید، و از این برخورد حال من به اینجا رسیده. شیخ پرسید... - خوب بفهم چه خبر است بعد ببین از آن ایمان و از این اعتصام، بشر به کجا می رسد. این همه هیاهو لازم نیست. شیخ پرسید: چیزی هم برای تو آورده، گفت: بله هر وقت می آید تحفه ها می آورد. شیخ همان جا یک کاغذ گرفت دو قطعه کرد، [چیزی در آن]نوشت. گفت: این را می گذاری روی آنچه آورده، این را هم نگاه می داری وقتی آمد مقابلش قرار می دهی.
    شیخ دستور را داد، پسر را بردند. فردا پیش شیخ آوردند، گفت: چه شد؟ گفت به همان ترتیب آمد، وقتی رسید، من آن ورقه را نشانش دادم، تا آن ورقه را نشان دادم گفت: رفتی به شیخ جعفر کاشف الغطا گفتی؟ گفتم: بله. گفت: بلا معطلی رفت سر آن اساس، آنجا هم دید آن ورقه را، بعد برگشت دود شد رفت. روز به روز حال جوان برگشت. این قضیه را در لاهیجان این فحل نشان داد. بعد بزرگان علما از کاشف الغطا سؤال کردند: چه کردی؟ گفت فقط نوشتم: بسم الله الرحمن الرحیم. آن بسم الله ای که مثل شیخ جعفر کاشف الغطایی بنویسد قدرتش این است. این است معنای این آیه فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِنْهُ. آن رحمت خلاصه ی الرحمان الرحیم این آیه است. بحث در این آیه الی ما شاء الله است. در جلسه بعد وارد می شویم در تفسیر خود سوره.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما