مقدمةً لازم است: این سوره از سور مکیه است. عدد آیات به حسب این قرآن ها و کلمات مفسرین ، عدد آیات ۸۳ آیه است . عدد کلمات ۷۲۹ کلمه است. عدد حروف سوره ۳۰۰۰ حرف است. بالنسبه به عدد آیات که ۸۳ شمرده شده است ، بر اساس عدم جزئیت بسمله است. لذا در مصحف ها و قرآنها آیه اول «یس» است ، ولی بر مسلک تحقیق که مفصل بحث شده ، بسم الله در هر سوره ای جزء آن سوره است؛ قهرا به حسب مسلک حق ، این عددِ آیات در مصحف ها بر اساس مسلک عده ای که خلاف حق است، تنظیم شده ، در نتیجه عدد آیات می شود ۸۴ تا . عدد کلمات هم ۷۲۹ کلمه است ، عدد حروف ۳۰۰۰ حرف است.
چون باید در بحث آنچنان که باید در حد وُسع مان وارد بشویم ، اول باید به نظر عمومی، من حیث القرآنیه، به این سوره نظر بشود . ثانیا: به نظر خاص از حیث این که سوره یس است . و در هر سوره ای از سور قرآن این دو جهت باید ملاحظه بشود .
آنچه در این سوره مورد دقت نظر است، این قضیه است:
روایاتی که از مصدر عصمت صادر می شود آن روایات حساب هایی دارد. تارة: بیانی است که معصومی برای عام مردم می کند ؛ تارة: بیانی است که برای خواص است . این دو تا با هم بسیار متفاوت است. تارة: بیانی است که برای اخص الخواص می کند. آن بیان فوق العاده مورد دقت و تأمل و نظر است. خصیصه ای که این جا هست ، این است که بیانی است صادر از شخص اول برای شخص دوم.
الحمد لله رب العالمين وصلی الله علی سيدنا محمد وآله الطاهرين سيما بقية الله في الأرضين واللعن علی أعدائهم إلی يوم الدين
بحث ما منتهي شد به کلمه «یس» . قبل از شروع در تفسیر این آیه که خود این کلمه یک آیه شده و آن هم سرّی دارد.
مقدمةً لازم است: این سوره از سور مکیه است. عدد آیات به حسب این قرآن ها و کلمات مفسرین ، عدد آیات ۸۳ آیه است . عدد کلمات ۷۲۹ کلمه است. عدد حروف سوره ۳۰۰۰ حرف است. بالنسبه به عدد آیات که ۸۳ شمرده شده است ، بر اساس عدم جزئیت بسمله است. لذا در مصحف ها و قرآنها آیه اول «یس» است ، ولی بر مسلک تحقیق که مفصل بحث شده ، بسم الله در هر سوره ای جزء آن سوره است؛ قهرا به حسب مسلک حق ، این عددِ آیات در مصحف ها بر اساس مسلک عده ای که خلاف حق است، تنظیم شده ، در نتیجه عدد آیات می شود ۸۴ تا . عدد کلمات هم ۷۲۹ کلمه است ، عدد حروف ۳۰۰۰ حرف است.
چون باید در بحث آنچنان که باید در حد وُسع مان وارد بشویم ، اول باید به نظر عمومی، من حیث القرآنیه، به این سوره نظر بشود . ثانیا: به نظر خاص از حیث این که سوره یس است . و در هر سوره ای از سور قرآن این دو جهت باید ملاحظه بشود .
آنچه در این سوره مورد دقت نظر است، این قضیه است:
روایاتی که از مصدر عصمت صادر می شود آن روایات حساب هایی دارد. تارة: بیانی است که معصومی برای عام مردم می کند ؛ تارة: بیانی است که برای خواص است . این دو تا با هم بسیار متفاوت است. تارة: بیانی است که برای اخص الخواص می کند. آن بیان فوق العاده مورد دقت و تأمل و نظر است. خصیصه ای که این جا هست ، این است که بیانی است صادر از شخص اول برای شخص دوم.
آن هم باز تعبیرات در روایات فرق می کند: تارةً به عنوان خطاب است. این کار را بکن. تارةً به عنوان وصیت است. در کلمه وصیت خصوصیتی است . اهل نظر باید به این دقائق توجه کنند.
دو روایت هست : یکی به نحو عموم ، یکی به نحو خصوص. اما به نحو عموم : خاتم ، خاتم النبیین به سیّد الوصیّین فرمود: یا علی من تو را وصیت می کنم به قرائت قرآن علی کل حال. از او به این اخص، آن هم به تعبیر وصیت ، رمز این مطلب باز از کلام خود حضرت و از کلام امام علی بن الحسین استفاده می شود که چه سرّی است که أوصیک بقرائة القرآن علی کل حال . سرّش این است :
غرض از خلقت چیست ؟ به نص قرآن ، غرض عبادت است. ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ . نفی و استثناء مفید حصر است . بعد خود او فرمود : - که مبین کلام خداست - افضل العبادة... ، افضل العباده قرآئة القرآن. پس سرّ وصیت روشن شد .
خصوصیتی که هست ، این است که باز این دقائق در روایات منتشر است و اهل دقت و نظر باید جمع کنند و روی این دقائق تأمل کنند . نسبت به این سوره هم باز روایت این است : فرمود : یا علی! بخوان سوره یس را که در این سوره ده برکت است. از این جا باید کشف کرد که در قرائت این سوره ، در تدبر در این سوره ، یک جهت عام است که مشترک است با همه قرآن، و یک جهت خاص . و لو بحث ، بحثی هست عمیق و مفصل ، ولی برای این که زودتر به تفسیر سوره برسیم به قسمتی اشاره می کنیم .
نسبت به خود قرآن از جهت عموم ، این روایت بسیار عجیب است . البته ما شرح مطلب را نمی توانیم بگوییم ، ولی بعد مراجعه کنید. ابواب ذکر را مطالعه کنید که ذکر خدا چه عظمتی دارد . ابواب صدقه را هم مطالعه کنید که صدقه چه ارزشی عند الله دارد . ابواب صوم را هم مطالعه کنید که روزه چه آثاری دارد و چه مقامی عند الله دارد .
با این مقدمه به این روایت توجه کنید - روایت در جامع الاخبار است - ذکر ، صدقه ، صوم - فرمود : قرائت قرآن از ذکر افضل است ، ذکر از صدقه افضل است ، صدقه از صوم افضل است ، بعد هم فرمود : الصوم جنة من النار. این روایات باید خوب فهمیده بشود. الصوم جنة من النار ، آن نار را اگر باز بخواهید بفهمید به سوره ملک رجوع کنید - چون هر چیزی محلی دارد- در سوره ملک بیان شده که آن آتش چه آتشی است ، همان آتشی است که آیه و دعا ، آن هم در نماز شب متمرکز است روی این کلمه : رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النَّارِ .آن صوم که جنه از این چنین ناری است ، آن در چند مرتبه متاخر از قرائت قرآن است.
این است که ما عمرمان گذشت و آنچه باید در او صرف بشود از دست رفت. از ذکر الله افضل ، می شود قرائة القرآن . این است که فرمود: یا علی! اوصیك بقرائة القرآن علی کل حال.
نسبت به این قرائت از جهت عموم، یک روایت می گوییم ، از جهت خصوص بالنسبه به سوره، بعد. و آن روایت این است : اگر در نماز قرآن بخواند به هر حرفی ۱۰۰ حسنه برای او نوشته می شود اما قائما . در همان نماز اگر قاعدا قرآن بخواند برای هر حرفی ۵۰ حسنه نوشته می شود. اگر در غیر نماز باشد یا متطهِّر است یا متطهِّر نیست. اگر با طهارت است در غیر نماز است ، به هر حرفی ۲۵ حسنه برایش نوشته می شود، اگر بدون طهارت است در هر حرفی در غیر نماز ۱۰ حسنه نوشته مي شود.
حالا عدد حروف چه شد ؟ ۳۰۰۰ حرف . رقم بالایش، آن سوره را در نماز بخوانید سوره یس را؛ یک سوره می شود ۳۰۰۰۰۰ حسنه. این رقم اعلا . پایین ترین رقم اگر خوانده بشود: در غیر نماز بدون طهارت : ۳۰۰۰ حرف ، هر حرفی ۱۰ حسنه ، در یک سوره از جنبه عموم حاصل می شود .
این است که هم خودتان و هم وقتی که به تبلیغ رفتید وقت مردم را در لا طائلات نگیرید. ما مسئولیت داریم. باید زندگی این مردم صرف بشود در دو کلمه : یکی قرآن ، یکی امام زمان . از عهده ی این مسؤلیت باید برآیید . توصیه کنید مردم را به خواندن قرآن . این حرفها، موعظه ها از من و تو مشکل است تأثیرش . البته از تو خبر نداریم ، از من ، علی ایِّ حال مشکل است تأثیر ؛ بلکه بی پرده باید گفت : خبری نیست .
ما غرق خیالات ایم . خوش به حال آن مردمی که رسیدند به جایی که خودشان را بشناسند و ما خودمان را هم نشناختیم . هر چه هستیم در دو کلمه خلاصه می شویم، سومی ندارد ، و آن دو کلمه : قصور است و تقصیر . این هویت ماست. آنچه منشأ اثر می شود که حرف ما ناچیزها تأثیر کند ، این است که آن حرف اولا: در زمینه ای وارد بشود که آن زمینه، خود بپروراند . آن قرآنی که این قدر اهمیت داده شده به قرائتش، ارواح را تصفیه می کند . مثل نسیم بهار، دل اهل ایمان را زنده می کند . بعد بذر موعظه و کلماتی که گفته می شود در آن زمینه به ثمر می رسد. این جنبه عمومی سوره .
اما جنبه خاص : یا علی! سورة یس را بخوان. ما تا به حالا به سوره از حیث قرآنیت نظر کردیم، از حالا به سوره برمی گردیم از حیث خودش می نگریم . تحقیق مسئله آن وقت تمام می شود .
اما خود سوره چیست و چه گوهری است ؟ اینجاها ، جای بافتن نیست . همه حرفها باید ریشه داشته باشد . ما کوچکتر از این هستیم که در قرآن حرف بزنیم ، باید ببینیم آن بیتی که قرآن در آن بیت نازل شد ، آنها چه گفته اند ؟
اما بالنسبه به جنبه خاص : این کلمه هم در روایات عامه است، هم در روایات خاصه . اما در روایات عامه ، عمده ی ارکان عامه نقل کرده اند این کلمه را از رسول خدا ، ولی معتمد ما چون آن نیست، وقت را در آن صرف نمی کنیم. آن روایتی که صدوق (اعلی الله مقامه) نقل کرده، قسمتی از آن روایت را ذکر می کنیم :
عَنْ أَبِي جعفر ( علیه السلام ) - که اصل مطلب منتهی می شود به خود خاتم - : لِكُلِّ شَيْءٍ قَلْباً - این کلمات خیلی دقیق است- لِكُلِّ شَيْءٍ قَلْباً ، هر چیزی قلب دارد . امروز علم بشر کشف کرده که حتی اتم هم قلب دارد. همه جواهر علم در روایات است. إن لکل شيء قلبا ، نه انسان و حیوان ، هرچه مصداق شیء است قلب دارد . حالا در دائره اشیاء ، بالاتر از همه اشیاء چیست ؟ باز آن هم در روایات معین شده : افضل من کل شیء بعد الله ، قرآن است. لکل شيء قلبا ، پس خود قرآن هم قلب دارد .قلب قرآن چیست ؟ قلب قرآن سوره یس است . این جاست که عقل کمّل مبهوت می شود ، اگر موفق شدیم شمه ای از این کلمه را شرح می کنیم .
حالا روایت این است : - روایت را صاحب وسائل هم نقل کرده منتها بحث چون مفصل بوده تتمه اش را ذکر نکرده است - لکل شيء قلبا وإن قلب القرآن سورة یس. آن جهت عمومی را خوب دقت کردید ، حالا از اينجا جهت خصوصی است که قرائت این سوره باز از جهت قلب چه خصوصیاتی دارد .
وقت نیست؟ بعد ان شاء الله