• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    در قرآن خصوصیتی است. کلامی قابل تصور نیست ادق، اوفی به حقائق من کلام الله. کاری کنید همه تان که زندگی تان بر طبق قرآن مجید باشد. این جمله که در قرآن است در آیه نفر: لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم. این دو بسیار عظیم است. یک عده عمرشان را صرف می‌کنند در فقاهت و لکن مرغ با یک بال نمی تواند پرواز کند؛ دو بال لازم است. قرآن این است: لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم. از این فرصت عاشورا همه استفاده کنید، ول معطل در قم نمانید. بروید به ایتام آل محمد برسید. اگر جمع کنید بین آن تفقه و این انذار، محال است به سعادت ابدی نرسید.


    بیانات آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی به مناسبت محرم ۱۴۳۶
    در قرآن خصوصیتی است. کلامی قابل تصور نیست ادق، اوفی به حقائق من کلام الله. کاری کنید همه تان که زندگی تان بر طبق قرآن مجید باشد. این جمله که در قرآن است در آیه نفر: لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم. این دو بسیار عظیم است. یک عده عمرشان را صرف می‌کنند در فقاهت و لکن مرغ با یک بال نمی تواند پرواز کند؛ دو بال لازم است. قرآن این است: لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم. از این فرصت عاشورا همه استفاده کنید، ول معطل در قم نمانید. بروید به ایتام آل محمد برسید. اگر جمع کنید بین آن تفقه و این انذار، محال است به سعادت ابدی نرسید.
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین واللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

    از یک حاشیه فارغ شدیم. چهار حاشیه دیگر از اعلام فقه باقی است؛ ولی امروز چون مقدمه عاشوراست اهم این بحث است.
    در قرآن خصوصیتی است. کلامی قابل تصور نیست ادق، اوفی به حقائق من کلام الله. کاری کنید همه تان که زندگی تان بر طبق قرآن مجید باشد. این جمله که در قرآن است در آیه نفر: لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم. این دو بسیار عظیم است. یک عده عمرشان را صرف می‌کنند در فقاهت و لکن مرغ با یک بال نمی تواند پرواز کند؛ دو بال لازم است. قرآن این است: لیتفقهوا فی الدین و لینذروا قومهم. از این فرصت عاشورا همه استفاده کنید، ول معطل در قم نمانید. بروید به ایتام آل محمد برسید. اگر جمع کنید بین آن تفقه و این انذار، محال است به سعادت ابدی نرسید.
    امروز مردم تشنه اند، این عطش مستلزم سقایت شماست از زلال معارف کتاب و سنت. به هر جا رفتید سعی کنید از آن جا برنگردید مگر این برنامه را انجام بدهید: یکی: تحکیم عقائد در این عصر تزلزل. دوم: دفع شبهات که امراض ارواح و قلوب ضعفاست. سوم: تهذیب اخلاق. چهارم: تعلیم احکام. این ارکان اربعه اگر در تبلیغ شما جمع بشود، اجر حساب ندارد.
    یک روایت... اثر عمده در متن است. چون ایام، ایام کسی است که مادر دهر نه مثل او آورده و نه خواهد آورد. لایوم کیومک. انبیا آمدند، اوصیا آمدند ولی کارِ منحصر به فرد فقط از او سر زد، که اگر فرصت شد ثابت می‌شود. بهترین مطلب بیان خود سید الشهداء است و این روایت از آن حضرت است:
    قال الحسین علیه السلام: من کفّل...- در عبارت دقت کنید. یک عمری این مباحث(فقه و اصول) برای درایت روایت است- من کفل لنا یتیما قطعته عنا محنتنا باستتارنا فواساه من علومنا التی سقطت إلیه حتی أرشده وهداه
    اولا: تعبیر کرد از شیعیانش به ایتام خود او. این‌ها که در دهات، در بلاد، زیر صحبت شما می‌ نشینند، این‌ها یتیمان حسین بن علی بن ابیطالب اند. به این نظر به این‌ها نظر کنید. بعد تعبیر کفالت: من کفل لنا یتیما؛ به خاطر او، برای او، یتیم او را کفالت کنید. این کفالت به چیست؟ بعد شرح می‌دهد: یتیمی که از ما منقطع شده در اثر محنت ما به استتار ما. فرزند من که پدر این هاست از این‌ها مستتر است، با این انقطاع از آن پدر، وظیفه شما کفالت این یتیمان است. اما راه کفالت این است: فواساه. کلمه واسی. افسوس که فرصت نیست هر کلمه‌ای شرحی دارد. تعبیر به مواسات. این مواسات به چیست؟ نان و آب نیست. مسکن و لباس نیست. این مواسات به علومی است که از ما بر او ساقط شده. سقطت علیه. باز تعبیر سقوطِ علم، نکته مهمی دارد. حتی... این غایت: تا برسد به این جا... کفالت کند او را به علم ما، آن علمی که بر او ساقط شد از ناحیه ما، اما غایت: هداه وأرشده، هدایت کند او را و ارشاد. بحث ضم این دو: هدایت و ارشاد. أرشده وهداه. چون هدایت مؤخر شده از ارشاد؛ این جا ارشاد اول است. ارشاد این است: تبین الرشد من الغی. باید متبین بشود حق از باطل، رشد از غی، طریق از بیراهه، بعد هدایت کند او را؛ و این هدایت که کار کفالت را تمام کرد، نتیجه‌اش این است: قال الله... - ما خودمان وقتی این روایت را دیدیم مدتی متحیر بودیم، چه حیرتی! - قال الله عز وجل: یا ایها العبد المواسی! اگر بروی در ایام عاشورا، یک یتیم از شیعه را هدایت کنی به کفالت او، نصیبت این است: خدا به تو خواهد گفت: ایها العبد المواسی. کسی که خدا به عبودیت او را بپذیرد، دیگر فوق این چیست؟ این کلام سید الشهداست: قال الله عز وجل: ایها العبد المواسی! انا أولی بالکرم منک. تو کرم کردی، رفتی یتیم عزیز ما را کفالت کردی به هدایت و ارشاد، من سزاوارترم به کرم از تو. آن کرم چیست؟ أنا أولی بالکرم منک، اجعلوا... اجعلوا له. خطاب می‌رسد به ملائکه: اجعلوا له یا ملائکتی! فی الجنان بعدد کل حرف علّمه ألف ألف قصر.
    وأنذرهم یوم الحسرة إذ قضی الأمر. به هر حرفی که از دهانت در ایام عاشورا برای هدایت یتیمان سید الشهدا بیرون آمده، هزار هزار قصر داری. این کلمه محیر العقول است. متن حدیث این است: بعدد کل حرف علّمه ألف ألف قصر وضموا إلیها ما یلیق بها من سائر النعم؛ ضمیمه کنید به آن قصرها آنچه که لایق به آن قصور است از سایر نعم. این اجر انذار. خوشا به حال آن‌ها که فهمیدند. هم: تفقهوا فی الدین، هم: انذروا قومهم.
    اما خود او کیست؟ این کلام اوست، خود او کیست؟ گفتنی نیست. سعد بن عبد الله کسی است که نجاشی درباره او تعبیرش این است: شیخ هذه الطائفة وفقیهها ووجهها. این تعبیر نجاشی است. تعبیر شیخ طوسی این است: شیخ جلیل القدر، واسع الأخبار، کثیر التصانیف، ثقة. همچو کسی سؤال کرد؛ سائل این است. مسئول عنه کیست؟ مسئول عنه: المنتهی إلیه مواریث الأنبیاء ولدیه موجود آثار الأصفیاء. سائل: سعد بن عبد الله، مسئول عنه: صاحب العصر و الزمان. سؤال: از فاتحه سوره مریم.
    قال: سألته عن تأویل کهیعص، قال علیه السلام: هذه الحروف من أنباء الغیب. این حروف از اخبار غیب است. خدا بر اسرار این حروف زکریا را مطلع کرد. بعد قصه را برای جدم خاتم النبییّن خداوند متعال بیان کرد. وذلک... شرح مطلب این است که زکریا سأل الله أن یعلمه أسماء الخمسة. این گوهر هایی(اسما اهل بیت علیهم السلام) که دست ماست این جور نزد انبیا ‌عزیز است. زکریا سؤال کرد که خدا اسم پنج تن را به او یاد بدهد. بعد که تعلیم کرد اسماء خمسه طیبه را، فعلّمه إیاها.... فکان زکریا إذا ذکر محمد وعلیا وفاطمة والحسن علیهم السلام تمام همومش زائل می‌‌شد، ابواب سرور به رویش فتح می‌‌شد. اما... وانجلی تمام کرباته، وإذا ذكر اسم الحسين خنقته العبرة ووقعت عليه البهرة. پرسید: پروردگارا! اسم آن چهار نفر را می‌ برم، ابواب سرور به روی من باز می‌شود، اسم این یکنفر را می‌ برم، تمام غم ها به من هجوم می‌ کند. بعد که این جمله را گفت وإذا ذكرت الحسين تدمع عيني ... ؟ فأنبأه الله تبارك وتعالى عن قصته. فقال: کهیعص.
    بعد امام زمان برای سعد بن عبد الله شرح داد، فرمود: فالكاف اسم كربلا ، هاء هلاك عترة طاهره است در آن سرزمین، یاء کسی است که این باب ظلم را به روی آن‌ها باز می‌کند، اما عین... والياء يزيد وهو ظالم الحسين ، والعين عطشه ، والصاد صبره. این را به زکریا خدا وحی کرد. بعد که این را گفت، فلما سمع ذلك زكريا عليه السلام لم يفارق مسجده ثلاثة أيام، سه شبانه روز از محرابش دیگر بیرون نیامد، این سه شبانه روز گذشت اما: ومنع فيهن الناس من الدخول عليه ، وأقبل على البكاء والنحيب. زکریا می فهمد نه من و تو. وأقبل على البكاء والنحيب. بعد گفت: پروردگارا! حبیبت را که اشرف و اعز خلائق است به همچو مصیبتی مبتلا می‌ کنی؟ بارالها! آیا همچو لباسی بر اندام علی و فاطمه می‌ پوشی؟ خداوندا! به من هم فرزندی بده که آن فرزند سرش در راه تو بریده بشود تا من هم اسمم در همان دفتر ثبت بشود. بعد در اثر این دعا یحیی را به او داد. یا یحیی خذ الکتاب بقوة و آتیناه الحکم صبیا. سید الشهدا کیست؟ به برکت اشک چشم زکریا بر مصیبت او یحیی را از خدا گرفت وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا. یک نشان هم خدا از سید الشهدا به یحیی داد: مدت حمل در یحیی بن زکریا شش ماه بود.
    کسی که در اثر این جمله کهیعص به اسم او یحیی را از خدا می‌گیرد، آیا ممکن است ما شرح بدهیم که او کیست؟ چه کرده؟ کاری که او کرد هیچ پیغمبری نکرد. منتی خدا بر خاتم گذاشت به این عطیه. او کاری کرد که به آن کار، دین آن پیغمبر که عصاره خلقت و بعثت تمام انبیاست تا قیامت بماند؛ کاری کرد که در اثر عمل او به مزد او خدا ولی عصر را در صلب او قرار داد که یحقق کل حق ویبطل کل باطل. خلاصه: عصاره خلقت و نتیجه بعثت از آدم تا خاتم به رگهای گلوی بریده او وابسته است. این است سید الشهدا.
    همه به یادش گریه کردند. آدم گریه کرد، نوح گریه کرد، خاتم النبییّن گریه کرد، امیر المؤمنین گریه کرد، همه انبیا ‌به زیارتش می‌ روند، تمام ملائکه هر شب جمعه دور قبر او می گردند، اما یک زیارت استثنائی است! یک زائر برایش می‌آید، تنها هم نمی‌آید؛ با هزار پیغمبر، با هزار صدیق، با هزار شهید، با هزار هزار ملک از ملائکه کروبییّن، همه همراهش، می‌آید به زیارت. این زائر کیست؟ این زوّار که با هزار پیغمبر، هزار صدیق، هزار شهید، هزار هزار از کروبیین، مادرش فاطمه است. جمله این است ... وقتی می‌آید کنار قبر، چشمش می‌ افتد به آن بدن، دیگر گریه نیست، ناله نیست، شهقت شهقة، شهقه می‌زند. لا اله الا الله. ما من ملک فی السماوات... نص روایت معتبر این است: وقتی چشم زهرا به آن بدن می‌ افتد و آن شهقه را می‌زند هیچ ملکی در آسمان نمی ماند الا این که دست از تسبیح و تهلیل بر می دارد؛ همه حمله عرش، تمام کروبیین، ملائکه مقرّبین، همه گریان و نالان، اما ختم کلام این کلمه است: لا تسکن... شهقه چیست؟ شهقه آن وقتی است که گریه گلوگیر می‌شود، نفس، گیر می‌کند. لا تسکن... آرام نمی‌ گیرد، عالم وجود منقلب است حتی یأتیها النبی.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما