الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله في الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین
قال أمیرالمؤمنین(علیه السلام): الفرصة تمر مر السحاب فانتهزوا فرص الخير
کلمات آن حضرت دون کلام خالق و فوق کلام مخلوق . هر جمله ای درایتش و فقه اش بسیار قابل تأمل است . فرصت می گذرد همچنانکه ابر می گذرد . تشبیه فرصت به ابر بابی از علم است . ابر منشأ باران است ، باران مایه ی حیات زمین است ، فرصت ابری است که در زندگی باران رحمت را می بارد و خیرات به این باران می روید. فانتهزوا فرص الخير .
ایام اربعین، شهادت خاتم النبیین ، شهادت امام حسن بن علی ، امام علی بن موسی ، بهاری است که دلها آماده ی ابر رحمت علم و فقاهت است . نتیجه ی این درس و بحث، نجات مردم در عصر غیبت از ظلمات جهل و شبهات است . این ایام را مغتنم بشمارید . گذشت دهه ی آخر صفر سال قبل کأن لم یکن . خوشا به حال آن کسانی که از این فرصت استفاده کردند، یک دل را به خدا آشنا کردند ، به امام زمان بذر معرفت پاشیدند . امسال هم می گذرد، این فرصت را از دست ندهید .
مسئولیت ما سنگین است . اگر در این دعایی[عهد] که هر روز خوانده می شود ، فکر کنید ، بهت آور است . چیست این کلمات ؟ " اللهم اجعلني من أنصاره وأعوانه ،والذابين عنه " بارالها! مرا از انصار و یاوران امام زمان قرار بده ، کاری کن که من عون او باشم ، مهم این است : والذابين عنه، مرا از کسانی قرار بده که از آن حضرت ذَب کنم ، دفع کنم .
دوران غیبت، عصر امتحان بزرگی است برای شما ؛ چون مسئولیت کفالت ایتام امیرالمؤمنین در عصر غیبت به عهده ی کسانی است که ملبس به لباس خدمت به آن حضرت اند . سعی کنید منطقه ی محرومی را پیدا کنید ؛ این ایام، نفوس مستعد است ، از این استعداد به وسیله ی بهار اربعین و نسیم شهادت ارکان دین، قلب ها مستعد است[برای] پاشیدن بذر معرفت ، اطاعت ، شناخت خدا ، شناخت ولیّ وقت ، من منه الوجود، من به الوجود . اگر بتوانید در این ایام یکنفر را با من منه الوجود آشنا کنید یا با من به الوجود ، اجر صد سال نماز هر شب تا صبح ، روزه ی هر روز، در نامه ی عملت نوشته می شود .
چه کردند؟!
قوم إذا نودوا لدفع ملمة * والخيل[القوم] بين مدعس ومكردس
لبسوا القلوب على الدروع وأقبلوا * يتهافتون على ذهاب الأنفس({^معالي السبطين ۲ : ۱۹ ، اللهوف : ص ۴۸؛ مقتل الحسين ( عليه السلام ) لأبي مخنف ، ۲۲۳: كسانى بودند كه وقتى براى رفع گرفتارى خوانده می شدند ، در حالى كه دشمنان پشت به پشت نيزه دار و مسلح بودند ، دلهاى خويش را روى زره می پوشيدند و خود را در دهان مرگ می افكندند^})
دلها را روی زره ها پوشیدند ، رفتند به میدان. برای چه ؟ برای اینکه جان بدهند و این دین و این مذهب را احیاء کنند .
آنچه مهم است فقه حدیث است نه روایت ؛ درایت. ما به دو روایت اکتفا می کنیم ، حجت بر همه تمام بشود ؛ اگر فرصت شد در فقه این دو روایت مختصری بحث می کنیم:
عن أبی محمد العسکری، قال: قال علی بن ابی طالب-علیه السلام- مَنْ كَانَ... – خوب اهلش دقت کنند- مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا... – هر جمله ای بابی است از علم - مَنْ كَانَ مِنْ شِيعَتِنَا عَالِماً بِشَرِيعَتِنَا، فأَخْرَجَ ضُعَفَاءَ شِيعَتِنَا مِنْ ظُلْمَةِ جَهْلِهِمْ إِلَى نُورِ الْعِلْمِ الَّذِي حَبَوْنَاهُ بِهِ جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَ عَلَى رَأْسِهِ تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِيءُ لِأَهْلِ جَمِيعِ الْعَرَصَاتِ، وَ عَلَيْهِ حُلَّةٌ لَا يَقُوّمُ لِأَقَلِّ سِلْكٍ مِنْهَا الدُّنْيَا بِحَذَافِيرِهَا. ثُمَّ يُنَادِي مُنَادٍ: يَا عِبَادَ اللَّهِ! هَذَا عَالِمٌ مِنْ تَلَامِذَةِ بَعْضِ علماء آلِ مُحَمَّدٍ أَلَا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِي الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْيَتَشَبَّثْ بِنُورِهِ، لِيُخْرِجَهُ مِنْ حَيْرَةِ ظُلْمَةِ هَذِهِ الْعَرَصَاتِ إِلَى نَزْهِ الْجِنَان فَيُخْرِجُ كُلَّ مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْراً، أَوْ فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلًا، أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة.({^بحارالانوار. ج۲. ص۲^})
این روایت درایتش مهم است ، جمله به جمله بحث دارد، ما فقط به بعضی به نحوه اشاره می گذریم:
هر کس از شیعه ی ما عالم به شریعت ما. عالم! - العلم نور يقذفه الله في قلب من أراد أن یهدیه – کسی که از شیعه ی ما باشد، این شرط اول . پیروی ما باشد، شرط دوم . عالم باشد به شریعت ما. برای مردم از سیاست نبافد ، روزنامه نخواند . عالماً بشریعتنا فأخرج ضعفاء شیعتنا ، از ظلمت جهل به نور علمی که ما به او دادیم . علم به درس خواندن تنها نیست ، اینها مقتضی است . علت تامه وقتی است که مقتضی توأم باشد به شرایط ، شرایط هم باز دو قسم است : مکمل فاعل، متمم قابل . سوم: رفع موانع؛ بعد اثر ظاهر می شود . فأخرج شیعتنا از ظلمت جهل شان به نور علمی که ما به او عطا کرده ایم .
... روز قیامت می آید اما با دو خصوصیت : یکی بر سر ، یکی بر تن . کلمات ائمه غوغا است از فصاحت و بلاغت؛ بیان تمام دقائق . بر سر تاجی است از نور ، آن تاج یضیء، اضائه می کند؛ بین نور و ضیاء فرق است . فقه حدیث فی غایة الإشکال. هو الذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِياءً وَ الْقَمَرَ نُورا . تعبیر حضرت اینجا به ضیاء است. تَاجٌ مِنْ نُورٍ يُضِيءُ لِأَهْلِ جَمِيعِ الْعَرَصَات. این تاج چه نوری دارد که تمام عرصه ی محشر را منور می کند ؟! این سر. اما بدن : وَ عَلَيْهِ حُلَّة... بر بدن حله ای پوشیده که تمام دنیا... اولاً دنیا را بشناس تا حدیث را بفهمی . نص قرآن است: زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ. [نور]این کهکشان ها که بعد از میلیاردها سال سیر نور با سیر هر ثانیه سیصد فرسخ به ما می رسد ، تمام این دنیا از زمین، با آسمان، با آن کهکشان ها، ارزش کمترین رشته ی این حله را ندارد . این هم بدن ، آن هم سر .
خواه ناخواه با این تاج و با این حله اهل محشر مبهوت هستند که این کیست . بعد منادی ندا می کند: يَا عِبَادَ اللَّهِ! هَذَا عَالِمٌ مِنْ تَلَامِذَةِ بَعْضِ علماء آلِ مُحَمَّدٍ. این شخص عالمی است اما از تلامذه ی بعض علمای اهل بیت . ألا... - این کلمات ألا برای تنبیه، لطافتی از نظر درایت حدیث دارد.- ألا فَمَنْ أَخْرَجَهُ فِي الدُّنْيَا مِنْ حَيْرَةِ جَهْلِهِ فَلْيَتَشَبَّثْ بِنُورِه. چه نوری است که دستآویز تمام آنهایی است که از او استفاده کرده اند. بعد خطاب می آید : اینها را از ظلمات عرصات برسان به نور . آن نور چه نوری است؟ الله نور السماوات و الأرض ، به همچو نوری نائل بشوند .
بعد، کاری که او کرده ، این است: مَنْ كَانَ عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْرا ، این جمله ی اولی - خوب اهلش دقت کنند- سه مطلب است : اول: من علمه فی الدنیا خیرا ، دوم: فَتَحَ عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلا. - تعبیر غوغاست - بگشاید از دل او از جهل قفلی را . این اشاره است به آن آیه: أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها . کلید این قفل جهل چیست ؟ کلمات اهل بیت عصمت. نبافید برای مردم . کلمات مواعظ بحار را از چهارده معصوم برای مردم بخوانید ، قلوب را باز کنید از اغفال جهالات. این اول. - أو فتح... - عَلَّمَهُ فِي الدُّنْيَا خَيْرا. این اول . باز کلمه ی خیر اشاره است به معلم الخیر یستغفر له من فی السماوات والأرض تا برسد به حیتان بحر. این اثر تعلیم خیر . أو فتح عَنْ قَلْبِهِ مِنَ الْجَهْلِ قُفْلا. یکی از آن اغفال جهالات را از قلب جهال شیعه باز بکند . سوم: أَوْ أَوْضَحَ لَهُ عَنْ شُبْهَة. این سه کار برنامه ی تبلیغ است : تعلیم خیر ، اضاحه شبهات، فتح اغفال جهالات . این حدیث را برنامه ی سفرتان قرار بدهید .
بعد نتیجه چیست ؟ ثمره چیست ؟ وقت هست؟ ...نیست؟ رسیدیم به ثمره، ماند ...