الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین
شيخ المحدثين، صدوق روايتی از امام ششم(عليه السلام) نقل میكند.
خصوصيت هر روايتی از جهت فقه حديث مهم است. شناختن شيعۀ ما به قدر درايت آنهاست، نه به قدر روايت آنها.( )
سه جمله در اين حديث هست و از عجایب اين است كه در هر جملهای امام(عليه السلام)، اسم «اللّٰه» را آورده است. هر سه جمله مشتمل بر اسم جامع تمام صفات جلال و جمال و كمال است. و این مبيّن عظمت مطلب است.
جملۀ اول اين است: «رَحِمَ اللَّهُ شِيعَتَنَا». خود اين جمله بحث عميقی دارد.
اولاً، امام به نسبتِ «تحقّقيه» دعا كرده، نه به نسبتِ «ترقّبيه».
آن هم از خدا رحمت خواسته!
اگر امام ششم(عليه السلام)، با اين بيان، از خدا رحمت بخواهد، قهراً روشن میشود که مورد رحمت چه قدر مهم است! «رَحِمَ اللَّهُ شِيعَتَنَا».
جملۀ دوم اين است كه: «شِيعَتُنَا وَ اللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ». اين جمله بهتآور است! شيعۀ ما «وَ اللَّهِ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ»! «مؤمنون»، در آيات قرآن، منحصر در شيعۀ ما است.
كسی نمیفهمد «مؤمنون» در اين جمله، اشاره به چيست، مگر تمام سورۀ مؤمنين را در نظر بگيرد؛ (قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ)،( ) تا آخر.
جملۀ سوم مشتمل بر دقائقی است؛ اول، «قد» تحقيق، بعد هم قسم به «اللّٰه». و آن جمله اين است كه: «فَقَدْ وَ اللَّهِ شَرَكُونَا فِي الْمُصِيبَةِ بِطُولِ الْحُزْنِ وَ الْحَسْرَةِ».( ) به خدا قسم شیعۀ ما با طول حزن و طول حسرت شریک ما در مصیبت هستند.
شما اهل علم، اهل دقت و بحث هستید شركت مطلب مهمی است؛ آن هم شريكی كه طرف شركتش چهارده معصومعليهم السلام هستند.
مورد شركت چيست؟ در دو چيز شريک ما هستند: يكی در طول حزن؛ يكی در طول حسرت. شيعۀ ما شريک ما هستند در طول حزن. اين جمله بحث زيادی دارد.
وقتی ما میرسيم به مطلب كه بفهميم چه بوده و چه واقع شده و چه حقی ضايع شده! آن وقت، سرّ كلام امام روشن میشود كه شيعۀ ما در طول حزن شريک ما هستند، یعنی چه. منتها درک جوهر مطلب خواه ناخواه برای ما ميسر نيست؛ چون فوق تصور است.
لزوم احیای سه روز در مملکت
سه روز بايد در اين مملكت احياء شود:
روز شهادت حضرت زهرا(عليها السلام)، به حول و قوۀ خدا، تا حدی احياء شده و امسال بايد دو برابر سال گذشته احیای شود.
دوم؛ شهادت حضرت امير(عليه السلام)، که در بيست و يكم ماه رمضان است.
و سوم؛ شهادت رأس و رئيس مذهب، آن كسی كه به قول مالک بن انس «مَا رَأتْ عَيْنٌ وَ لَا سَمِعْتُ أذُنٌ وَ لَا خَطَرَ عَلَي قَلْبِ بَشَرِ اَفْضَلُ مِنْ جَعْفَرِ بْنِ مَحَمَّد».( )
در اين امور غفلت شده و ما بايد اين حقوق را احيا کنيم.
اين سه روز - إن شاءاللّٰه- به همّت شما كه اهل علم و فضل هستيد و مدتی عمرتان را در اين دستگاه گذراندهايد و پرورده شدهايد، همۀ قدرتتان را بايد در احيای اين سه روز صرف كنيد. و آنچه مهم است، خروج دستههای عزاداری است.
بيرون آمدن هيئات عزاداری اثر خاصی دارد كه آن اثر در مجالس و محافل نيست.
غير از خدا پناهی و اميدی نیست. فقط به اميد خدا و حول و قوه و كمک او و عنايت و لطف ولی عصر و صاحب الزمان، باید حرکت کرد. ان شاءاللّٰه همۀ همّتتان را صرف كنيد تا همان طوری كه در عاشورا هيئات در شهرها بيرون میآيند، اين سه روز - إن شاءاللّٰه- عاشورای دوم شود.
الآن فاطميه در پيش است. ما خيال كرديم حضرت زهرا(عليها السلام) را شناختيم! البته این خيالات و توهمات است! فاطمۀ زهرا(عليها السلام) قابل ادراک نيست! فوق تصور و ماوراء تعقّل ماست! اگر كسی درک داشته باشد، میفهمد چه خبر است!
کیفیت ورود فاطمۀ زهرا(عليها السلام) به محشر
كيفيت ورود آن حضرت در محشر به اين نحو است: هفتاد هزار ملک طرف يمين؛ هفتاد هزار ملک طرف يسار؛ و زمام مركب به دست جبرئيل امين است. ( ) آن هم جبرئيلی كه (عَلَّمَهُ شَديدُ الْقُوى * ذُو مِرَّةٍ فَاسْتَوى * وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلى)( )، چنین كسی، بايد زمام ناقه را به دوش بكشد!
چنین كسی نيمۀ شب دفن شد. آن هم دفنی كه به نظر ما، بهتر اين است كه سكوت كنيم و از قضيه بگذريم.
حزن قلب امیرمؤمنان(عليه السلام)
چه کسی میتواند بفهمد اميرالمؤمنين(عليه السلام) كيست؟! كسی كه سيّد اوصياست! کسی که ولیّ الاولياء است! كسی كه امام الاولين و الآخرين است! بعد از آن كه دستش را از خاک قبر كشيد، رو به قبر پيغمبر کرد و گفت: «يَا رَسُولَ اللَّهِ... لَا يَبْرَحُ الْحُزْنُ مِنْ قَلْبِي»؛( ) تا وقتی که تو را ملاقات کنم، حزن از دل من نخواهد رفت.
مصيبت اين بود! بايد جوری بشود كه روز سوم جمادی الثانيه، مملكت يكپارچه شيون «يا زهرا» باشد.
امیرمؤمنان(عليه السلام) بر بالین فاطمه(عليها السلام)
آنچه هر حکيم و فقيهی را متحيّر میكند و فوق بيان است، آن است كه هنگام جان دادن حضرت زهرا(عليها السلام)، امير المؤمنين(عليه السلام) بر بالين آن حضرت بود. ديد فاطمه(عليها السلام)گريه میکند.
زیارت مولود و غدیر را بخوانید تا معلوم شود امیرالمؤمنین(عليه السلام) کیست. كسیكه مقام او فوق تصور است، به حضرت زهرا(عليها السلام) خطاب کرد که: «يا سيدتي»( ) چه باعث شده كه گريه میكنی؟
جواب داد: «گريۀ من برای آن مصیبتهایی است كه تو پس از مرگ من، میبينی». حضرت فرمود: «همۀ آنها، در راه خدا كم است». یعنی شما غصۀ ما را نخور. امیرمؤمنان(عليه السلام) خواست او از اينجا با خيال راحت برود.
خطاب «يا سيدتي»، آن هم از امير المؤمنين(عليه السلام)، وظيفۀ ما را، بيش از اندازه سنگين میكند. خواه ناخواه بايد اين فاجعۀ كبری و اين داهيۀ دهياء و دفن آن شب، احيا بشود.
تشییع مخفیانه
مهم اين است كه در تشييع جنازه، فقط هفت نفر حاضر بودند. آن هم چه هفت نفری؟!
تعبير اين است: «خُلِقَتِ الْأرْضُ لِسَبْعَةٍ بِهِمْ يُرْزَقُونَ وَ بِهِمْ يُمْطَرُونَ»؛( ) زمین برای هفت نفر خلق شده كه رزق در عالم به بركت وجود آنها نازل میشود و باران به برکت آنها میبارد.
بعد هفت نفر را معين کرد: ابوذر و سلمان و مقداد و عمار و حذيفه و عبداللّٰه بن مسعود و به خود آن حضرت ختم كرد. اين هفت نفر جنازه را برداشتند. مهم اين است كه این جنازه کجا و چگونه دفن شد؟
آنچه در روايات آمده است، اين است: تا نماز میّت را خواند، گفت: بارالها اين فاطمه است، «أَخْرَجْتَهَا مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ»؛( ) تو او را از عالم ظلمات به نور بيرون بردی! تا اين جمله را گفت، نوری تابيد و يک ميل در يک ميل روشن شد.
بدن را تحويل داد و گفت: يا رسول اللّٰه! «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ وَ اُخِذَتِ الرَّهِينَةُ أمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ وَ أمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّد».( )
و گفت: يا رسول اللّٰه! «اسْتَخْبِرْهَا الْحَال»؛( ) خودت بپرس كه بر او چه گذشت. آنچه كه نشد خود او بگويد.
در خواست ابن عباس از امیرمؤمنان(عليه السلام)
مسأله اين قدر مهم است!
عباس بن عبد المطلب، عموی پيغمبر(صلی الله علیه وآله) فرستادهای نزد امیرمؤمنان(عليه السلام) فرستاد و گفت: يا علی، از شما درخواستی دارم. تعبير بين عباس و بين امير المؤمنين(عليه السلام) خيلی عجيب است! و مطالبی در اين میان است.
خلاصۀ كلامش اين است که گفت: مردم به تشييع جنازۀ پيغمبر(صلی الله علیه وآله) موفق نشدند. در همان بيت دفن شد. من از تو خواهشی دارم و آن اين است كه اجازه بدهی، من مهاجرين و انصار را خبر كنم تا اينها بيايند و اين جنازه با عظمت برداشته بشود.
اين درخواست عباس بود. مطلب جوری است كه استفاده میشود که عباس خود نيامده، بلکه کسی را فرستاده است.
حضرت(عليه السلام) از عباس تشکر و تقدیر میکند.
اما يک تعبيراتی دارد كه فوق بيان است! در آن تعبيرات به عمويش میگويد: «إِنَّ فَاطِمَةَ(عليها السلام) بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(صلی الله علیه وآله) لَمْ تَزَلْ مَظْلُومَة»( ) او ظلمی کشيده كه گفتنی نيست! تو از اين مطلب بگذر. چراکه او به من وصيت كرده: «بِسَتْرِ أَمْرِهَا».( )
اين قدر تأكيد که به احدی اعلام نكن! چنين شخصيتی که ظهورش روز محشر است، با آن موقعيت، به اين کيفيت، دفن بشود! در مورد قبرش هم، در روايت آمده است كه تا قيامت اين قبر مخفی است!( )
پس وظیفه، برای همه سنگين است. احيای اين روز باید به تناسب عظمت صديقۀ كبری(عليها السلام) باشد. اين از يک جهت.
و به تناسب عظمت اين مصيبت عظمی نیز احياء لازم است.
هر كسی آنچه در تـوان دارد، در بيرون آوردن هيئات عزاداری سعی كند. هـر «يـا زهرایی» كه گفته شود، در دفتر عمل شما نوشته میشود و بايد مراقب باشید كه اين فرصت از دست نرود.
خلاصۀ كلام اين است كه شب اول قبرتان فاطمۀ زهراست! دم جاندادنتان هم فاطمۀ زهرا(عليها السلام) است. روز قيامتتان هم سر و كارتان با صديقه كبری(عليها السلام) است آن روز مثل مرغ كه دانه میچيند، شيعيانش را نجات میدهد( ). كاری كنيد كه آبرويی تحصيل بشود؛ اسمتان در آن دفتر نوشته بشود. (وَ أَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ).( )