• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    دوازده مرتبۀ معرفت و توحید

    6 March 2002 ۲۱ ذو الحجّة ۱۴۲۲ ۱۵ اسفند ۱۳۸۰

    00:00:00

    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم


    دوازده مرتبۀ معرفت و توحید
    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم

    بسم الله الرحمن الرحیم
    الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما بقیه الله فی الارضین و اللعن علی اعدائهم الی یوم الدین

    وظایف مبلّغان

    ایام محرم نزدیک است و امروز آخرین روز بحث ماست، كسانی كه در این ایّام، به خدمت بزرگ تبلیغ - كه اجر آن قابل تحدید و وصف نیست- موفق می‌شوند، وظایف مهمی دارند که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
    اول: هر مجلسی را با زيارت «سلام علی آل يس» افتتاح کنید، تا مجلس مورد اشراق شمس وجود، مهدی موعود،-عجل الله تعالی فرجه- باشد.
    دوم: احکام را تعلیم کنید و حلال و حرام را ابلاغ نمائید، چه آنکه مجالسی كه از ارشاد جاهل و تنبيه غافل خالی باشد، منظور نظر اوليای دين نخواهد بود.
    سوم: مبانی اعتقادی مردم را محکم و استوار نمایید.
    اگر مجالس به اين كيفيت اداره شود، سه عنوان بر شما منطبق می شود؛ اول: عنوان مرابط و مرزبان مرزهای اعتقادی قلوب اهل دين؛ دوم: مجاهد فی سبيل اللّٰه؛( ) و سوم: عنوان کفالت کنندۀ ايتام آل محمد-علیهم السلام-.( ) هر یک از شما هنگام مسافرت تبلیغی تهی‌دست هستيد، اما وقتی برگرديد با چنين توشۀ گرانبهایی بر می‌گرديد، هم مرابط و مرزبان هستيد، هم مجاهد و هم كفالت کنندۀ يتيم؛ آن هم در غيبت ولی عصر و امام زمان-عجل الله تعالی فرجه-.
    چهارم: آنكه امسال بايد مورد نظر باشد تقارن عيد با ایام محرم است. بايد مردم بفهمند این عزا چه عزای عظیمی و این مصيبت چه مصيبت سنگینی است.
    مردم دو دسته‌اند: يک دسته هستند كه به سيد الشهدا-علیه السلام- كاری ندارند، ما هم به آنها كاری نداريم. اما دسته‌ای هستند كه با او سر و كاری دارند و كيست كه با او سر و كاری نداشته باشد؟! عن قريب موت و سكرات آن، ما را در بر خواهد گرفت. در آن سكرات كه قابل وصف نيست، ما هيچ نداريم. جاهل‌ترین فرد كسی است که تصور كند چيزی دارد، اگر ما خدای متعال را و خودمان را بشناسيم، آن وقت خواهيم فهميد كه هيچ نداريم.

    حاجات ما به ابا عبد الله الحسین-علیه السلام-

    فقط یک امید داريم و آن اینکه پدر بزگوار او-علیه السلام- در آن سكرات بر سر بالين ما قدم نهد. اين حاجت اول ماست.
    حاجت دوم ما به سيدالشهدا-علیه السلام-، در شب اول قبر ماست. در آن ظلماتی كه وحشتش، ظلمتش، حيرتش، قابل وصف نیست. نه حبيبی، نه قریبی، احدی در آنجا نيست فقط شمع آن مجلس و نور آن محفل، جمال بی مثال آن حضرت-علیه السلام- است. اين هم حاجت دوم ماست.
    حاجت سوم، در روز قيامت است. روزی كه (لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ)،( ) روزی كه اثری از هيچ عملی نيست، فقط روشنایی مركز برق وجود، حسين بن علی-علیهما السلام- است. اگر اتصال قطع شود، ظلمات است. اگر ارتباط با سید الشهدا-علیه السلام- برقرار شود و اتصال با آن حضرت-علیه السلام- محقّق شود، آن وقت است که همه جا روشن می‌شود.
    ما هيچ نداريم، نه در دم مردن، نه در شب اول قبر، و نه در روز حشر. آنچه در دفتر ماست، فقط یک كلمه است، و آن كلمه، عشق به سيدالشهدا-علیه السلام- است،( ) اين عشق اگر در هر دلی باشد، خواهد فهميد كه اين مصيبت عظیم چه بود و چه كرد.

    معرفت به واقعۀ عاشورا و مبدأ و نتیجۀ آن

    وظيفۀ فرد فرد شماست كه به مردم اين كلمه را بفهمانيد كه «لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ‏ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ»،( ) یعنی چه؟ منتها فهم اين مطلب محتاج به استمداد از قرآن است. قرآن بهترین مرجع برای درک این مطلب است. (وَ لِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا).( ) تمام درجات در نظام حكمت و عدل، بر طبق عمل است. عمل بايد شناخته شود، طريق معرفت، عمل به حكمت است. قواعد حكمت اقتضا می‌كند كه در هر عملی ما به سه نقطه نظر كنيم: يكی ريشۀ عمل، كه مبدأ عمل است. يكی ميوۀ عمل، كه منتهای عمل است. نظر سوم، نظر به نفس عمل است.
    كار حضرت سيدالشهدا-علیه السلام- باید به سه نظر ديده شود؛ يكی به نظر دليل، يكی به نظر برهانِ «إن»( ) و برهان «لم».( ) بعد از اینها نظری هم به نفس عمل شود. عاشورای سيدالشهدا-علیه السلام- اگر به اين سه نظر ديده شود، آن وقت بر اهل عالم روشن می‌شود كه امام حسین-علیه السلام- چه کسی بود و چه کاری انجام داد؟ كسی نه از مقام آن حضرت-علیه السلام- و نه از مرتبۀ کار او سر در می‌آورد.

    عمل امام حسین-علیه السلام- برخاسته از جمیع مراتب توحید

    اول؛ ريشۀ عمل چيست؟
    اهل معرفت، آنها كه در عرفان خداوند از کمّل هستند، منتهای سير را ذكر يونسيه می‌دانند. (وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ).( ) در آن ظلمات ندای ذو النون چه بود؟ او خطاب به خداوند چنین ندا کرد: (أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ).( )
    يونس-علیه السلام- یک جمله گفت: (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ). مداومت به این ذکر در سجده، قلوب مستعدّین سير إلی اللّٰه را آن‌جا می‌رساند، كه آنهایی این مقام را دریافتند كه شهد آن شربت را چشيده‌ا‌ند، اين مقام ابتدا و اول این راه است.
    سيدالشهدا-علیه السلام- در دعای عرفه دوازده «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» گفته است. اهلش به اين نكته دقّت كنند. اين كلمه‌ای كه امروز در اين مجلس طرح كردم، كمّل از اهل علم و فقه و عرفان روی آن كار كنند. دعای عرفه را بخوانند، قرآن را ببينند، سورۀ یونس را مطالعه كنند. حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه السلام در زندانِ شكم ماهی گفت: (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ)، سيدالشهدا-علیه السلام- بعد از اين جمله يازده جملۀ ديگر اضافه كرد. معنايش اين است كه يونس-علیه السلام- در مرتبۀ اول و حسين بن علی-علیهما السلام- در رتبۀ دوازهم است. و فوق اين عدد ديگر رتبه نيست. (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِنْدَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا)،( ) • مرحلۀ دیگری تصوّر ندارد. تمام مراحل شهور معرفت، كه باطن اين آيه است، در دعای عرفه طی شده است. در حقیقت امام حسین-علیه السلام- به یونس-علیه السلام- می‌فرماید: تو چنین گفتی: (لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ) و لکن مراتب دیگر مانده كه من بیان می‌کنم:
    «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ‏ إِنِّي‏ كُنْتُ‏ مِنَ‏ الْمُسْتَغْفِرِينَ‏ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْخَائِفِينَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْوَجِلِينَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الرَّاغِبِينَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُهَلِّلِينَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُكَبِّرِينَ... ».( )
    هر یک از اين جمله‌ها اقيانوسی از معارف الهی‌ می‌باشد كه هزاران جبرئیل و میکائیل و اسرافیل در اين دريای بی پايان مستغرق است.
    چه کسی درک می‌کند وقتی آن حضرت-علیه السلام- می‌فرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الْمُوَحِّدِينَ»، چگونه دوازه مرتبه توحيد را طی می‌نماید. از توحيد در مقام احديّت، توحيد در مقام الوهيّت، توحيد در مقام ربوبيّت، تا به توحيد در مقام محبت رسیده و می‌فرماید: «تَرَكْتُ الْخَلْق طُرّاً فِي هَوَاكَا».( )
    ريشۀ عمل او این است، عملی كه از دوازه «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» سرچشمه گرفته است. تمام عرفای اولين و آخرين در «لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ» اول او وامانده‌اند، تا چه رسد به مراحل بعدی که آن حضرت در بیانش طی کرده است. اين ريشۀ عمل بود.

    عظمت واقعۀ عاشورا

    اما خود عمل چيست؟ در اينجا ديگر قدرتی برای حرف زدن نيست.
    ابوبصير گفت: به محضر ابو عبد اللّٰه-علیه السلام- رفتم. آن حضرت-علیه السلام- فرمودند: ابابصير وقتی چشمم به يكی از اولاد امام حسين-علیه السلام- می‌افتد، «لَا أَمْلِكُهُ»، اين كلام كيست؟ كلام جعفر بن محمد-علیهما السلام- است، فرمود: فرزند او را كه می‌بينم، ديگر مالک خود نيستم و اختیار خود را از دست می‌دهم.
    در اين‌جا فرمود: ابابصير حضرت فاطمه-علیها السلام- گريه می‌كند. نه تنها گريه می‌كند، بلکه شهقه می‌زند. آن هنگام كه فاطمۀ زهرا-علیها السلام- حسينش را ياد می‌كند كه بر او چه گذشته، شهقه می‌زند. تمام ملائكه سماوات در اضطراب می‌افتند كه مبادا شعلۀ جهنم، زمين را بسوزاند. مصيبت، چه مصيبتی است! عمل، چه عملی است! ابابصير ملائكه سماوات آرام نمی‌شوند مگر آن وقتی كه حضرت زهرا-علیها السلام- آرام بگيرد.
    آن وقت فرمودند: ابابصير بيا حضرت فاطمه-علیها السلام- را کمک كن. • لا اله الا اللّٰه، بيا فاطمه-علیها السلام- را کمک كن! خودش گريه كرد، چه گريه‌ای! ابابصير گفت: ديگر نتوانستم بنشينم.
    ای جعفر بن محمد-علیهما السلام- تو می‌دانی چه روزی بود، تو میدانی چه كاری بود. گفت: ديگر برخاستم رفتم، نه غذا خوردم، نه شب تا به صبح خوابيدم. روز روزه‌دار برخاستم، آمدم ببينم به سر امام ششم-علیه السلام- چه آمده. وقتی آمدم ديدم آن حضرت كمی آرام گرفته، آن وقت قلبم آرام شد.( )
    چه ديده، حال امام-علیه السلام- چه شده! اين گفتنی نيست. مگر ما می‌توانيم درک كنيم كه آن روز چه گذشت؟! و چه پيش آمد؟! عمل چه عملی بود؟! كار چه كاری بود؟!
    بهت‌انگيز اين است که: لسان عصمت، كه روز ابراهیم-علیه السلام- را ديده، روز موسی-علیه السلام- را ديده، روز عیسی-علیه السلام- را ديده، بگويد: «لَا یَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ‏ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ».( ) آن ريشۀ عمل، اين هم خود عمل.

    درخواست فرشتگان و انبیا-علیهم السلام-

    اما ميوه و ثمرۀ عمل چيست؟
    شيخ المحدثين صدوق، در «ثواب الاعمال»، شيخ الطائفه در «تهذيب»، سند الطائفه، ابن قولویه در «كامل الزيارات»، ثقة الاسلام کلینی در «كافی»، همگی این حدیث را روایت کرده‌اند. سند این حدیث، در نهايت درجۀ اعتبار و متن آن در نهايت عظمت است.
    سند حدیث اين است: «عدةٌ مِن أصحابنا عن سهل بن زياد و احمد بن محمد عن الحسن بن محبوب عن اسحاق بن عمار»، سند در كمال اعتبار، مشتمل بر رجالی از اصحاب اجماع.
    «قَالَ: سَمِعْتُه يَقُولُ: لِمَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ-علیه السلام- حُرْمَةٌ مَعْلُومَةٌ [مَعْرُوفَة] مَنْ عَرَفَهَا واسْتَجَارَ بِهَا أُجِيرَ قُلْتُ صِفْ لِي مَوْضِعَهَا قَالَ: امْسَحْ مِنْ مَوْضِعِ قَبْرِه الْيَوْمَ خَمْسَةً و عِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ قُدَّامِه وخَمْسَةً و عِشْرِينَ ذِرَاعاً عِنْدَ رَأْسِه و خَمْسَةً و عِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ نَاحِيَةِ رِجْلَيْه وخَمْسَةً و عِشْرِينَ ذِرَاعاً مِنْ خَلْفِه و مَوْضِعُ قَبْرِه مِنْ يَوْمَ دُفِنَ رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ و مِنْه مِعْرَاجٌ يُعْرَجُ مِنْه بِأَعْمَالِ زُوَّارِه إِلَى السَّمَاء».
    از شرح همۀ حديث فعلاً صرف نظر می‌کنیم. فقط یک جمله بس است:
    «وَ لَيْسَ مِنْ مَلَكٍ وَ لَا نَبِيٍّ فِي السَّمَاوَاتِ إِلَّا وَ هُمْ يَسْأَلُونَ‏ اللَّهَ‏ أَنْ‏ يَأْذَنَ‏ لَهُمْ‏ فِي‏ زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ-علیه السلام- فَفَوْجٌ يَنْزِلُ وَ فَوْجٌ يَعْرُج‏».( )
    نفی و استثنا، «وَ لَيْسَ مِنْ مَلَكٍ»، فكر كنيد که «لَيْسَ مِنْ مَلَكٍ» يعنی چه؟ جبرئیل با آن كه ناموس وحی است، میکائیل با آن كه ناموس رزق است، اسرافیل با اين كه ناموس نفخ است، عزرائیل با آن كه ناموس قبض است، كروبيين، حملۀ عرش، سكان بيت المعمور، حفظۀ كرسی، «لَيْسَ مِنْ مَلَكٍ»، بدون استثنا، «وَ لَا نَبِيٍّ»، آدم-علیه السلام- با علم اسماء، نوح-علیه السلام- با مقام عبد شكور، ابراهیم-علیه السلام- با رتبۀ خليل اللّهی، موسی-علیه السلام- با مقام كليم اللّهی، عیسی-علیه السلام- با منصب روح اللّهی، همۀ اين‌ها با گدایی به در خانۀ خدا مسألتشان اين است كه اذن بدهد به زيارت قبر او بروند. اين هم ميوۀ عمل است.
    عملی كه ريشه‌اش اين است، خودش اين است، ثمرش اين است. وظيفۀ همۀ شما اين است كه اين عمل را آن چنان كه هست، معرفی كنيد.

    قلم کشیدن بر شادی ها، در تقارن عید بهاری و عزای سید الشهدا-علیه السلام-

    دستگاه حاكمۀ اين مملكت، آنها كه به كرسی وكالت مجلس تكيه زده‌اند، آنها كه به مسند وزارت نشسته‌اند، آنها كه به مقام رياست رسيده‌اند، همۀ اين‌ها به بركت تاسوعا و عاشورا به اين مناصب رسيده‌اند. اگر نام او نبود، كجا شما كرسی نشينان بر اين كرسی‌‌ها تكيه زده بوديد؟!
    شكر منعم اين است كه امسال در تقارن اين عيد با اين عزا، قلم بر تمام رسوم شادی بكشيد. خطبه‌هایتان را با «السلام عليك يا اباعبد اللّٰه» شروع كنيد. مملكت را در اين بهاری كه با خزان گلستان پيغمبر-صلی الله علیه وآله- توأم شده، سراسر سياه پوش كنيد.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما