الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا محمد وآله الطاهرین سیما بقیة الله في الأرضین واللعن علی أعدائهم إلی یوم الدین
بعد از آنی که در بحث قبلی ثابت شد : قیاس عهد عتیق و جدید با قرآن و متشابهات قرآن، مع الفارق است ، و اساس معاش بشر و زندگی اجتماعی تمام امم، متقوّم است به حجیّت ظهور . ظاهر هر کلامی به سیره قطعیّه عقلائیه ، بدون اختصاص به دین و مذهبی بر این اساس است که به ظهور کلام احتجاج می کنند له و علیه، و تمام محاکم بشری بر حجیّت ظواهر مستقر است؛ لذا اگر متکلّمی تکلم کرد به کلامی و ظاهر آن کلام علیه او باشد و قرینهای بر خلاف اقامه نکند، در تمام محاکم عقلائی محکوم است به نفوذ اقرار هر مقرّی، لذا در همه محاکم در مقام قضا، حجیّت اقرار بر همه ی حجج مقدم است؛ اگر مدعا علیه اقرار کرد، در هیچ محکمه ی عقلائی از مدعی طلب شاهد نمی شود؛ و نکتهاش غیر از حجیت ظهور بر اراده استعمالیه و همچنین بر اراده جدّیه... - دو اراده در هر ظاهری مورد تثبیت تمام عقلاء است : یکی این که مراد در مقام افهام از این کلمه چه بود . این اول . دوم این که مراد جدّی بود یا نبود . و به بیان فنی هر لفظی بدون احتفاف به قرینهای حالیه یا مقالیه ، کاشف است از اراده استعمالیه، و حجت است بر اراده جدّیه. - این اصل مسلّم در تمام عقلاء است، لذا تعلیم و تعلّم، بر همین اساس است ؛ معاملات در اسباب بر همین اساس است ؛ محاکمات در محاکم قضایی بر این اساس است. تقنین قوانین و اجرای قوانین بر این اساس است ؛ و چون اصل قطعی این است لذا آیاتی که از عهد قدیم و جدید، حاکی از مطالبی است که موافق با قواعد عقلیه نیست، قابل تأویل نیست ، سرّش این است: چون نه قرینه متصلّه بر خلاف است، نه قرینه منفصله ، پس به حکم برهان، حجت قطعی است بر مراد جدّی.
عیسی کلمه بود، کلمه نزد خدا بود، کلمه خدا بود . این نصّ در این معنا است. بعد از آسمان به زمین آمد و جسم شد . این بدو وجود عیسی.
پس عیسی در ابتدا خدا بود، نه به ظهور بلکه به نصّ، بدون قرینه ی بر خلاف ، بعد باز از خدا جدا شد به قانون وحدت در عین تثلیث ، و تثلیث در عین وحدت. بعد تناقض با این جهت را هم مبیّن کردیم که از این طرف در متن همین انجیل هست که جسم از جسم پیدا می شود و روح از روح ، پس چگونه عیسائی که روح است، بعد جسم شد؟ چگونه خدایی که جسم نیست، جسم شد؟ این ابتدای این خدا است. اما انتهای خدا چیست؟ این بدو این الوهیت است ، ختم این الوهیت به کجاست ؟
در قضیه موسی در تورات در عهد عتیق ...- در قرآن هم بحث از "منّ و سلوی" هست- در عهد عتیق نسبت به موسی تعرض شده است که به دعوت موسی " منّ " بر بنی اسرائیل فرستاده شد . در عهد جدید صحبت این "منّ" به میان آمده است . یهود با مسیح در مورد "من و سلوای" موسی صحبت می کنند، بعد مسیح به یهود می گوید : بر بنی اسرائیل یک " منّ " نازل شد، و بر شما " منّ " دیگری، آن " منّ "ی که بر شما نازل شده است، من هستم؛ من، آن " منّ " الهی هستم که بر شما نازل شده. یهود متحیّر شدند که اگر تو آن " منّ " هستی، تو که خوردنی نیست و بنی اسرائیل، آن " منّ " را خوردند.
در این مکالمه مطلب تمام می شود. اینها را خوب بفهمید تا بفهمید قرآن اگر نبود چه بود. بحث مفصل است تا اینجا:
پس چون آن گروه دیدند که عیسی و شاگردانش در آنجا نیستند" - تا بعد – "عیسی در جواب ایشان گفت: آمین، آمین، به شما می گویم، که مرا می طلبید نه به سبب معجزاتی که دیدید، بلکه به سبب آن نان که خوردید و سیر شدید، کاری بکنید نه برای خوراک فانی، بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است" .- دنبال نان خوردنی نروید که قوت بدنتان بشود، و فقط نتیجهاش حیات فانی باشد، نانی بخورید که در اثر خوردن آن نان حیات ابدی پیدا کنید - ... که با حیات جاودانی باقی است که پسر انسان... - در انجیل فعلی از عیسی دو تعبیر دائر است: یکی پسر خدا، یکی پسر انسان- " که پسر انسان آن را به شما عطا خواهد کرد، زیرا که خدای پدر بر او مهر زده است". - هم پسر انسان است، هم پدرش خدا است!!!- "بدو گفتند چه کنیم تا اعمال خدا را به جا آورده باشیم؟ عیسی در جواب ایشان گفت: عمل خدا این است که به آن کسی که او را فرستاده ایمان بیاورید، بدو گفتند: چه معجزه می نمایی، تا آن را دیده و به تو ایمان آوریم؟- چه کار می کنی؟- پدران ما..." - آن قضیه را که گفتم، مقدمه این بود – " پدران ما در بیابان "منّ" را خوردند"، - یهودند و با مسیح تکلم می کنند، که پدران ما از موسی درخواست معجزه کردند، و او "من و سلوی" برای آنها آورد، تو چه معجزه می نمایی؟- "پدران ما در بیابان "منّ" را خوردند چنانچه مکتوب است که از آسمان بدیشان نان عطا کرد تا بخوردند، عیسی بدیشان گفت، آمین آمین، به شما می گویم که موسی نان را از آسمان به شما نداد . ، بلکه پدر من نان حقیقی را از آسمان به شما می دهد، زیرا... - خوب اینها را بفهمید - ...زیرا که نان خدا آن است که از آسمان نازل شده ، به جهان حیات می بخشد، آن گاه بدو گفتند: ای خداوند این نان را پیوسته به ما بده، عیسی بدیشان گفت، من نان حیات هستم، کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آورد هرگز تشنه نشود..." - پاپ چه جور نان می خورد؟ یا ایمان دارد به عیسی یا ندارد؟ هر که به من ایمان آورد هرگز گرسنه نمی شود، هر کس به من ایمان آورد هرگز تشنه نمی شود!!! این دنیای متمدن است! این خدای اینهاست که اینقدر عربده می کشند.- "... کسی که نزد من آید هرگز گرسنه نشود و هر که به من ایمان آورد هرگز تشنه نگردد، لیکن به شما گفتم که مرا هم دیدید و ایمان نیاوردید..." - تا می رسد به اینجا:- "... و اراده ..." - خوب ، از این جا باز دقت کنید – "...و اراده فرستنده من بر این است که هر که پسر را دید و بدو ایمان آورد حیات جاودانی داشته باشد، و من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید، پس یهودیان درباره او همهمه کردند، زیرا گفته بود من هستم آن نان که از آسمان نازل شده ، گفتند: آیا این عیسی پسر یوسف نیست که ما پدر و مادر او را می شناسیم، پس چگونه می گوید که از آسمان نازل شده ، عیسی در جواب ایشان گفت: با یکدیگر همهمه نکنید، کسی نمی تواند نزد من آید مگر آن که پدری که مرا فرستاده، او را جذب کند و من در روز بازپسین او را خواهم برخیزانید... ". بعد یهود می پرسند که چه جور تو نان هستی... و مسأله از اینجا شروع می شود، و ریشه عشای ربانی پاپ و عشای ربانی کلیساها در این صفحه انجیل است. وقت هست یا نه؟ . ان شاء الله بعد.