• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    كيفيت ارتباط به امام زمان كه در خواست شد،
    در خود قرآن است.
    كتاب خدا شروع مي‌شود،
    بعد از سوره‌ي حمد به اين آيه:
    «بسم الله الرحمن الرحيم،
    الم، ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين،


    در آستانه‌ي نيمه‌ي شعبان و كيفيت ارتباط با امام زمان
    كيفيت ارتباط به امام زمان كه در خواست شد،
    در خود قرآن است.
    كتاب خدا شروع مي‌شود،
    بعد از سوره‌ي حمد به اين آيه:
    «بسم الله الرحمن الرحيم،
    الم، ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين،

    بسم الله الرحمن الرحيم
    كيفيت ارتباط به امام زمان كه در خواست شد،
    در خود قرآن است.
    كتاب خدا شروع مي‌شود،
    بعد از سوره‌ي حمد به اين آيه:
    «بسم الله الرحمن الرحيم،
    الم، ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين،
    الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلاة و مما رزقناهم ينفقون،
    و الذين يؤمنون بما أنزل إليك و ما أنزل من قبلك
    و بالآخرة هم يوقنون».
    اين آيه‌ي كريمه
    سرمشق تمام سعادات دنيا و آخرت است.
    شرح اين آيه يك كتاب لازم دارد.
    بعد كه خدا عظمت قرآن را
    به اسم اشاره‌‌ي بعيد، بيان مي‌كند،
    «ذلك الكتاب لا ريب فيه»،
    بعد هدايت اين كتاب را مختص مي‌كند به يك طبقه؛
    اين آفتاب عالم‌تاب است.
    اما اگر چشم نباشد، خورشيد ديده نمي‌شود.
    اگر چشم باشد، روي چشم حجاب باشد،
    باز هم آفتاب ديده نمي‌شود.
    كسي كه مي‌خواهد آفتاب را ببيند، دو امر لازم است:
    يكي چشم بينا؛ يك رفع پرده و حجاب.
    اگر چشم نبود، محروم است از ديدن خورشيد.
    اگر چشم بود و پشت پرده بود اين چشم،
    باز محروم است.
    چشمي خورشيد را مي‌بيند،
    كه پرده‌اي بر آن چشم نباشد.
    خورشيد وجود كتاب خدا است.
    خدا دو كتاب دارد:
    يك كتاب تدويني، قرآن مجيد است؛
    يك كتاب تكويني،
    يعني آن كسي كه قرآن در او تجسم پيدا كرده
    و تمام حقائق قرآن،
    از باطن قرآن، از ظاهر قرآن،
    تمام معارف قرآن در عقل او متمركز است.
    تمام اخلاق قرآن در صفات مجسم است.
    تمام احكام قرآن در اعمال او منعكس است
    و او كتاب الله الناطق، صاحب العصر و الزمان است.
    ارتباط به اين دو تا خورشيد،
    اولا چشم عقل و فكر لازم دارد.
    ثانيا بايد پرده‌ي گناه روي چشم عقل را نپوشد.
    همچه كسي هم لياقت پيدا مي‌كند
    از دقائق قرآن استفاده كند،
    هم از الطاف خاص امام زمان بهره ببرد.
    شماها كه همه اينجا هستيد،
    اولا در فصلي از زندگي هستيد
    كه خودتان قدر اين نعمت را نمي‌دانيد؛
    اين فصل جواني بهار آدميت است.
    همان طوري كه اين عالم فصل بهاري دارد.
    دانه‌ها بايد در بهار سبز بشود.
    در فصل زمستان ديگر محصول بايد چيده بشود؛
    وقت سبز شدن دانه نيست.
    شماها الآن در فصلي هستيد
    كه دانه‌هاي علم و عمل در نفوس شما سبز مي‌شود.
    بايد قدر اين نعمت را بدانيد!
    اگر به اين برنامه عمل كنيد،
    سعادت دنيا و آخرتان بيمه مي‌شود.
    ارتباط به امام زمان به ديدن امام زمان نيست؛
    اين در و ديوار كه مي‌بينيد،
    از اول آفتاب تا غروب كنار خورشيد هستند،
    اما چه بهره‌اي بردند؟ هيچ!
    ولي در دل كوه، هفتاد متر، صد متر در عمق زمين،
    آن دانه‌ي فيروزه، خورشيد را نديده،
    اما تمام آن اشعه‌اي كه لازم است، گرفته،
    شده يك گوهري متلألأ!
    اين در و ديوار و سنگ، خورشيد كنارش است،
    اما بهره كجا؟!
    آن فيروزه، در دل كوه، كنار آفتاب نيست،
    اما اشعه‌ي مرموز خورشيد را گرفته!
    شماها اگر اين راه را طي كنيد،
    از اشعه‌‌ي امام زمان استفاده مي‌كنيد.
    اولا بايد امام زمان را شناخت.
    همه‌تان دقت كنيد!
    امام زمان ما مي‌شنويم،
    ولي فهم مطلب، درك عظمت،
    از حوصله‌ي عقول تمام بشر خارج است.
    شيعه و سني اين روايت را نقل كردند،
    عقل مبهوت مي‌شود!
    روايت اين است كه پيغمبر فرمود؛
    آن كسي كه خدا در قرآن مي‌فرمايد:
    «و ما ينطق عن الهوي،
    إن هو إلا وحي يوحي».
    آن حديثي كه حتي سني‌ها نقل كردند، اين است:
    «المهدي طاووس أهل الجنة».
    اصلا گفتنش سهل است؛
    فهميدنش در نهايت اشكال است!
    بهشت كانون جمال است.
    بهشتي كه در آنجا
    صورت يوسف صديق مثل ماه شب چهارده مي‌تابد؛
    طلعت موسي بن عمران است؛
    جمال عيسي بن مريم است؛
    صورت ابراهيم خليل الرحمان است؛
    با همه‌ي اينها، طاووس اهل بهشت امام زمان است!
    اين چه باطني است كه ظاهرش اين است!
    ما يك عمري دم از امام زمان زديم،
    اما كجا او را شناختيم؟!
    مطلب به قدري مهم است كه خود پيغمبر فرمود:
    «عليه جلابيب النور»؛
    حجة بن الحسن پوشيده به جلباب‌هاي نور است
    كه تمام آن لباسهاي نور
    متوقِّد است از شعاع ضياء قدس!
    خلاصه امام زمان گوهري است كه متصل است به
    «الله نور السماوات و الأرض
    مثل نوره كمشكاة فيها مصباح
    المصباح في زجاجة
    الزجاجة كأنها كوكب دري
    يوقد من شجرة مباركة زيتونة
    لا شرقية و لا غربية
    يكاد زيتها يضيء و لو لم تمسسه نار
    نور علي نور».
    امام زمان كه نيمه‌ي شعبان به دنيا مي‌آيد،
    همچه گوهري است!
    خوشا به حال آن كسي كه
    راه را پيدا كند و تقوا پيشه كند،
    مورد لطف او واقع بشود!
    اگر شماها نماز را اول وقت بخوانيد،
    اين كلمه‌ي اول،
    واجبات را به جا بياوريد،
    آنچه خدا حرام كرده ترك كنيد،
    توسل هر روزه را به امام زمان فراموش نكنيد،
    آن اشعه‌اي كه
    خود پيغمبر فرمود در روح او است،
    به روح شماها خواهد تابيد.
    وقتي بتابد اكسيري است كه منقلب مي‌كند!
    همين قضيه بس است:
    حسين بن روح نايب امام زمان است؛
    يعني نَفَس امام زمان به او خورده…
    اين قضيه را من نقل مي‌كنم،
    خودتان تا آخرش ديگر بخوانيد.
    شيخ صدوق، رئيس المحدثين نقل مي‌كند
    از محمد بن حسن صيرفي.
    اين مرد از اهل بلخ است.
    شيعيان بلخ اموال مربوط به امام را
    به اين مرد دادند كه ببرد به بغداد،
    به نايب امام زمان تحويل بدهد.
    گفت: اين اموال را من سبيكه كردم؛
    يعني شمش نقره و طلا كردم.
    با خودم از بلخ برداشتم.
    بلخ كجا، بغداد كجا؟!
    در آن زمان، گفت: رسيدم به سرخس.
    از بلخ آمدم تا سرخس.
    بر سر يك تل ريگي خيمه زدم.
    اين سبيكه‌ها، شمش‌ها كه اموال متعلق به امام بود،
    يكي از اينها، در آن تل ريگ گم شد.
    از بلخ آمده به سرخس.
    در سرخس شمش را گم كرده.
    گفت: رسيدم به همدان.
    حالا سرخس كجا، باز همدان كجا؟!
    وقتي به همدان رسيدم،
    فكر كردم اين مال امام، امانت بوده و من بايد برسانم.
    از مال خودم يك شمشي درست كردم
    به وزن همان شمش كه
    در آن تل سرخس گم كرده‌ بودم.
    داخل كردم ميان اين سبائك و شمش‌ها.
    رسيدم به بغداد.
    رفتم به ملاقات حسين بن روح.
    وقتي شمش‌ها را پيشش گذاشتم…
    آني كه فكر هر حكيمي،
    مغز هر فقيهي را متحير مي‌كند، اين است؛
    اين چه مقامي است!
    گفت: اين شمش‌ها را گذاشتم مقابل ابو القاسم حسين بن روح،
    يكي يكي تفحص كرد.
    گفت: اين شمش از ما نيست.
    آني كه من در همدان ساخته بودم، آن را برداشت.
    گفت: اين مال خودت است.
    ساختي به جاي او.
    آني كه مربوط به ما بوده،
    در تلي كه در سرخس خيمه زدي،
    در ميان ريگ‌ها گم شده.
    حالا اين چه احاطه‌اي است!
    اين چه روحي است!
    اين چه قلبي است!
    اين چه اطلاعي است!
    وقتي از اينجا برگشتي،
    مي‌روي به همان تلي كه خيمه زدي.
    آنجا مي‌گردي، آن شمش را پيدا مي‌كني.
    بعد كه پيدا كردي،
    سال ديگر، باز مي‌آيي به بغداد.
    اما وقتي آمدي ديگر مرا نخواهي ديد.
    به نايب ديگر آن شمش را تحويل بده.
    اين نوكر امام زمان است!
    اين حسين بن روحي است كه
    مقام نيابت خاصه از ولي عصر دارد!
    وقتي شعاع امام زمان به قلب او تابيده،
    روح او شده قلبي كه احاطه دارد از بغداد تا بلخ!
    اين قدر اين نفس عظمت پيدا كرده!
    اين است معناي امام زمان!
    كه او را شناخته؟!
    كه توانسته دست به دامان او برساند؟!
    اما اگر شماها نماز اول وقت را بخوانيد؛
    بر اين طريقه‌ي حقه استقامت كنيد؛
    از گناه اجتناب كنيد؛
    واجبات را به جا بياوريد؛
    آنچنان دست عنايت او
    بر سر شما كشيده مي‌شود
    كه آن وقت خواهيد فرمود چه خبر است!
    منتها ما راه را بايد برويم،
    بعد ببينيم به مقصد كي مي‌رسيم.
    راه نرفته به مقصد نمي‌شود رسيد.
    افسوس عمر گذشت!
    ما قدر نعمت را نمي‌دانيم!
    كساني كه در زمان غيبت،
    اين چنين كه گفتم عمل كنند،
    مقامشان اين است؛
    يعني هر يك از شما اين سعادت را داريد.
    سعي كنيد از دست ندهيد!
    اين روايتي است كه
    حجت خدا، سيد الساجدين، زين العابدين بيان كرده
    كه صدوق نقل مي‌كند:
    آن كساني كه در غيبت امام زمان
    بر اين مذهب باقي بمانند
    و اين عقيده را از دست ندهند،
    هر يكشان ثواب هزار شهيد
    از شهداء بدر و احد را دارند.
    مقام شماها همچه مقامي است!
    حالا راه چيست؟ راه اين است:
    از امروز نماز را بر هر كاري مقدم بداريد.
    اين كلمه‌ي اول است.
    ربط با خدا را حفظ كنيد.
    نماز را با هيچ يك از مطالب قياس نكنيد.A۲۱
    اين شرط اول است.
    بعد از نماز صبح، هر روز،
    آخر مفاتيح دعاي عهد است،
    آن دعا را بخوانيد.
    چشمها را از نامحرم بپوشيد.
    شكم را از حرام حفظ كنيد.
    واجبات الهيه را به جا بياوريد.
    تمامتان اسمتان در دفتري نوشته مي‌شود
    كه در صدر آن دفتر،
    اسم حبيب بن مظاهر است؛
    اسم حر بن يزيد رياحي است.
    راه سعادت اين است.
    خود امام فرمود:
    «ذلك الكتاب لا ريب فيه هدي للمتقين،
    الذين يؤمنون بالغيب»،
    اين غيبي كه در اين آيه هست،
    حجة بن الحسن است.
    خوب، مجلس ما به اسم امام زمان شروع شد،
    به اسم او هم بايد ختم بشود.
    نزديك ظهر است.
    ديگر اميدواريم همه‌تان، از اين مجلس،
    با اين برنامه، با عنايت خاص امام زمان،
    به اوطانتان برگرديد.
    سعي كنيد هر روز، بدون استثناء،
    يك قسمت قرآن را بخوانيد. حداقل پنجاه آيه.
    اگر بخواهيد ده بركت
    در دنيا و آخرت نصيبتان بشود،
    از امروز شروع كنيد،
    هر روز يك سوره‌ي يس بخوانيد.
    چون ايام، ايام امام زمان است،
    آن سوره‌ي يس را كه هر روز مي‌خوانيد،
    هديه كنيد به خود امام زمان.
    انشاءالله با اين برنامه،
    هم سعادت دنياتان تأمين مي‌شود،
    هم سعادت آخرتتان.
    اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن صلواتك عليه و علي آبائه في هذه الساعة و في كل ساعة وليا و حافظا و قائدا و ناصرا و دليلا و عينا حتي تسكنه أرضك طوعا و تمتعه فيها طويلا.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما