• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    تعريف غصب و گناه كبيره بودن آن

    غصب آن است كه انسان از روى ظلم بر مال يا حقّ كسى مسلّط شود ، و اين يكى از گناهان بزرگ است كه اگر كسى انجام دهد در قيامت به عذاب سخت گرفتار مى شود.
    از حضرت پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است كه: هركس يك وجب زمين از ديگرى غصب كند ، در قيامت آن زمين را از هفت طبقه آن مثل طوق به گردن او مى اندازند.

    ممانعت كردن مردم از استفاده جاهاى عمومی و از جاى كسى در مسجد

    مسأله ۲۶۰۹ ـ اگر انسان نگذارد مردم از مسجد و مدرسه و پل و جاهاى ديگرى كه براى عموم ساخته شده استفاده كنند ، حقّ آنان را غصب نموده ، و همچنين است اگر كسى در مسجد جايى را براى خود بگيرد و ديگرى نگذارد از آن جا استفاده نمايد.

    گرفتن چيزى را كه گرو گذاشته قبل از آنكه طلب طلبكار را بدهد

    مسأله ۲۶۱۰ ـ چيزى را كه انسان پيش طلبكار گرو مى گذارد بايد پيش او بماند كه اگر طلب او را ندهد طلب خودرا از آن به دست آورد ، پس اگر پيش از آن كه طلب او را بدهد آن چيزرا از او بگيرد ، حقّ او را غصب كرده است.

    غصب مالى را كه نزد كسى گرو گذاشته ‏اند

    مسأله ۲۶۱۱ ـ مالى را كه نزد كسى گرو گذاشته اند ، اگر ديگرى غصب كند صاحب مال و طلبكار مى توانند چيزى را كه غصب كرده از او مطالبه نمايند ، و چنانچه آن چيزرا از او بگيرند باز هم در گرو است ، و اگر آن چيز از بين برود و عوض آن را بگيرند ، آن عوض هم مثل خود آن چيز گرو مى باشد.

    برگرداندن چيزى را كه غصب كرده يا عوض آن را اگر تلف شده

    مسأله ۲۶۱۲ ـ اگر انسان چيزى را غصب كند ، بايد به صاحبش برگرداند ، و اگر آن چيز از بين برود بايد عوض آن را به او بدهد.

    منافع آنچه غصب كرده

    مسأله ۲۶۱۳ ـ اگر از آنچه غصب كرده منفعتى به دست آيد ـ مثلا از گوسفندى كه غصب كرده برّه اى پيدا شود ـ مال صاحب مال است ، و نيز كسى كه مثلا خانه اى را غصب كرده ، اگرچه در آن ننشيند بايد اجاره آن را بدهد.

    غصب مالی از بچه يا ديوانه

    مسأله ۲۶۱۴ ـ اگر از بچّه يا ديوانه چيزى را كه مال آنها است غصب كند ، بايد آن را به ولىّ او بدهد ، و اگر از بين رفته بايد عوض آن را بدهد.

    هرگاه دو نفر با هم چيزى را غصب كنند

    مسأله ۲۶۱۵ ـ هرگاه دو نفر باهم چيزى را غصب كنند ، اگر هريك مسلّط بر نصف آن باشد ، هركدام ضامن نصف آن است ، و اگر بر تمام آن مسلّط باشد ، هركدام ضامن تمام آن است.

    مخلوط کردن چيزى را كه غصب كرده با چيز ديگرى

    مسأله ۲۶۱۶ ـ اگر چيزى را كه غصب كرده با چيز ديگرى مخلوط كند ـ مثلا گندمى را كه غصب كرده با جو مخلوط نمايد ـ چنانچه جدا كردن آنها ممكن است ، اگرچه زحمت داشته باشد بايد جدا كند و به صاحبش برگرداند.

    خراب کردن چيزى را غصب كرده

    مسأله ۲۶۱۷ ـ اگر شخصى چيزى را غصب كند كه در آن صنعتى بكار رفته باشد ـ مانند طلايى كه آن را گوشواره ساخته باشند ـ و آن را خراب كند ، بايد مادّه آن را با قيمت آن صنعت و صفت به صاحبش بدهد ، و اگر قيمت مادّه بعد از خرابى از قيمت آن قبل از خرابى كمتر شده باشد بايد ما به التفاوت را هم بپردازد ، و چنانچه بگويد آن را مثل اوّلش مى سازم ، مالك ملزم نيست قبول كند ، و مالك هم نمى تواند او را الزام كند كه مثل اوّلش بسازد.

    تغییر دادن غاصب مال را و صاحب مال بگويد همين را بده

    مسأله ۲۶۱۸ ـ اگر چيزى را كه غصب كرده به طورى تغيير دهد كه از اوّلش بهتر شود ـ مثلا طلايى را كه غصب كرده گوشواره بسازد ـ چنانچه صاحب مال بگويد مال را به همين صورت بده ، بايد به او بدهد ، و نمى تواند براى زحمتى كه كشيده مزد بگيرد ، و همچنين بدون اجازه مالك حقّ ندارد آن را به صورت اوّلش در آورد ، و اگر بدون اجازه او آن را به صورت اوّلش در آورد ، ضمانت قيمت آن صفت محلّ اشكال و احوط صلح است.

    تغییر دادن غاصب مال را و صاحبش بگويد به صورت اول برگردان

    مسأله ۲۶۱۹ ـ اگر چيزى را كه غصب كرده به طورى تغيير دهد كه از اوّلش بهتر شود و صاحب مال بگويد بايد آن را به صورت اوّل در آورى ، واجب است آن را به صورت اوّلش در آورد ، و چنانچه قيمت آن به واسطه تغيير دادن از اوّلش كمتر شود بايد تفاوت آن را به صاحبش بدهد.

    زراعت یا درخت کاری غاصب در زمين غصبى و جبران خسارت زمين

    مسأله ۲۶۲۰ ـ اگر در زمينى كه غصب كرده زراعت كند يا درخت بنشاند ، زراعت و درخت و ميوه آن مال خود اوست ، و چنانچه صاحب زمين راضى نباشد كه زراعت و درخت در زمين او بماند ، كسى كه غصب كرده بايد فوراً زراعت يا درخت خودرا اگرچه ضرر نمايد از زمين بكند ، و نيز بايد اجاره زمين را در مدّتى كه زراعت و درخت در آن بوده ، بلكه اجاره قبل از آن مدّت را از زمان غصب به صاحب زمين بدهد ، و خرابيهايى را كه در زمين پيدا شده درست كند ، مثلا جاى درختهارا پر نمايد ، و اگر به واسطه اينها قيمت زمين از اوّلش كمتر شود بايد تفاوت آن را هم بدهد ، و نمى تواند صاحب زمين را ملزم كند كه زمين را به او بفروشد يا اجاره دهد ، و نيز صاحب زمين نمى تواند او را ملزم كند كه درخت يا زراعت را به او بفروشد.

    راضی شدن صاحب زمين از ماندن زراعت و درخت غاصب در زمين

    مسأله ۲۶۲۱ ـ اگر صاحب زمين راضى شود كه زراعت و درخت در زمين او بماند ، كسى كه آن را غصب كرده لازم نيست درخت و زراعت را بكند ، ولى بايد اجاره آن زمين را از وقتى كه غصب كرده تا وقتى كه صاحب زمين راضى شده بدهد.

    از بین رفتن چيزى كه قيمى باشد و تعريف اشياء قيمى

    مسأله ۲۶۲۲ ـ اگر چيزى كه غصب كرده از بين برود ، در صورتى كه قيمى باشد ـ يعنى خصوصيات افراد صنف آن از جهت ارزش و رغبت عقلاء معمولا تفاوت داشته باشد ، مانند حيوانات ـ بايد قيمت آن را بدهد ، و چنانچه قيمت بازار آن از زمان غصب تا زمان اداى قيمت اختلاف داشته باشد بنابر احتياط واجب بالاترين قيمتى را كه از زمان غصب تا زمان تلف داشته بدهد ، و احتياط مستحبّ آن است كه بالاترين قيمت از زمان غصب تا زمان اداى قيمت را بدهد.

    از بین رفتن چيزى كه مثلى باشد و تعريف اشياء مثلى

    مسأله ۲۶۲۳ ـ اگر چيزى را كه غصب كرده و از بين رفته مثلى باشد ـ يعنى خصوصيات افراد صنف آن معمولا از جهت ارزش و رغبت عقلاء تفاوت ندارد ، مانند حبوبات ـ بايد مثل همان چيزى را كه غصب كرده ـ در خصوصيات نوعى و صنفى ـ بدهد ، مثلا اگر گندم ديم غصب كرده نمى تواند گندم آبى بدهد ، و همچنين اگر گندم ديم اعلا بوده ، نمى تواند پست را بدهد.

    گوسفندى كه غصب كرده و تلف شده و در مدت غصب چاق شده باشد

    مسأله ۲۶۲۴ ـ اگر چيزى را كه مثل گوسفند است غصب نمايد و از بين برود ، چنانچه قيمت بازار آن فرق نكرده ولى در مدّتى كه پيش او بوده چاق شده باشد ، بايد قيمت گوسفند چاق را بدهد.

    حكم مراجعه مالك به غاصبین و غاصبی به دیگری

    مسأله ۲۶۲۵ ـ اگر چيزى را كه غصب كرده ديگرى از او غصب نمايد و از بين برود ، صاحب مال مى تواند عوض آن را از هر يك از آنان بگيرد ، يا از هركدام مقدارى از عوض آن را بگيرد ، و چنانچه عوض مال را از اوّلى بگيرد ، اوّلى مى تواند آنچه را داده از دومى بگيرد ، ولى اگر از دومى بگيرد ، او نمى تواند آنچه را كه داده از اوّلى بگيرد.

    حكم عوضين در صورتى كه معامله باطل باشد و قيمت يوم التلف

    مسأله ۲۶۲۶ ـ اگر خريد و فروشى كه مى شود يكى از شرطهاى معامله در آن نباشد ، ـ مثلا چيزى را كه بايد مقدار آن معلوم باشد با جهل به مقدار بفروشد ـ معامله باطل است ، و چنانچه فروشنده و خريدار با قطع نظر از معامله راضى باشند كه در مال يكديگر تصرّف كنند ، اشكال ندارد ، وگرنه چيزى را كه از يكديگر گرفته اند بايد به همديگر برگردانند ، و در صورتى كه مال هريك در دست ديگرى تلف شود ، چه بداند معامله باطل است و چه نداند ، بايد عوض آن را بدهد ، پس اگر مثلى است مثل آن را بدهد ، و اگر قيمى است قيمت وقتى را كه تلف شده بدهد ، هرچند احوط آن است كه بالاترين قيمت از زمان گرفتن مال تا زمان تلف را بدهد ، و احوط از آن اين است كه بالاترين قيمت از زمان گرفتن تا زمان اداى قيمت را بدهد.

    تلف شدن مالى را كه از فروشنده بگيرد تا اگر پسنديد بخرد

    مسأله ۲۶۲۷ ـ هرگاه مالى را از فروشنده بگيرد كه آن را ببيند يا مدّتى نزد خود نگه دارد تا اگر پسنديد بخرد ، در صورتى كه آن مال تلف شود ، حكم بضمان عوض آن محلّ اشكال و احوط صلح است.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما