اهميت قرض دادن و مدارا كردن در طلب آن و حكم كسى كه قرض ندهد
قرض دادن به مسلمان مخصوصاً به مؤمنين از كارهاى مستحبّ است ، و در قرآن مجيد به آن امر شده ، و قرض دادن به مؤمن قرض دادن به خدا شمرده شده ، و وعده مغفرت به قرض دهنده داده شده ، و در اخبار راجع به آن سفارش شده است ، و از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)روايت شده كه كسى كه به برادر مسلمان خود قرض بدهد ، براى او به هر درهمى كه قرض داده به وزن كوه احد از كوههاى رضوى و طور سيناء حسنات است ، و اگر با او در طلب قرض مدارا كند بر صراط مانند برق بدون حساب و عذاب مى گذرد ، و كسى كه برادر مسلمان به او شكايت كند و قرض ندهد خداوندعزّوجلّ بهشت را بر او حرام مى كند.
و از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده كه اگر قرض بدهم براى من محبوب تر است از آن كه به مانند آن صدقه بدهم.
تحقق قرض به صيغه و دادن به قصد قرض
مسأله ۲۳۲۵ ـ در قرض لازم نيست صيغه بخوانند ، بلكه اگر چيزى را به قصد قرض به كسى بدهد و او هم به همين قصد بگيرد ، صحيح است.
قبول از بدهکاری که بخواهد بدهی خود را بپردازد
مسأله ۲۳۲۶ ـ در صورتى كه در قرض شرط مدّت نشده باشد ، يا بعد از گذشتن مدّت باشد ، هر وقت بدهكار بدهى خود را بدهد طلبكار بايد قبول نمايد.
مطالبه طلبکار، طلب خود را از بدهکار
مسأله ۲۳۲۷ ـ اگر در عقد قرض براى پرداخت آن مدّتى قرار دهند ، طلبكار نمى تواند پيش از تمام شدن آن مدّت طلب خود را مطالبه كند ، ولى اگر مدّت نداشته باشد ، طلبكار هر وقت بخواهد مى تواند طلب خود را مطالبه نمايد.
هرگاه طلبكار مطالبه كند و بدهكار تأخير اندازد
مسأله ۲۳۲۸ ـ اگر طلبكار ـ در موردى كه حقّ مطالبه دارد ـ طلب خود را مطالبه كند ، چنانچه بدهكار بتواند بدهى خود را بدهد ، بايد فوراً آن را بپردازد ، و اگر تأخير بيندازد گناهكار است.
مستثنيات دَين
مسأله ۲۳۲۹ ـ اگر بدهكار غير از خانه اى كه لايق به حال او است و در آن سكنى دارد و اثاثيه منزل و چيزهاى ديگرى كه ناچار از داشتن آنهاست ، چيزى نداشته باشد ، طلبكار نمى تواند طلب خود را از او مطالبه نمايد ، بلكه بايد صبر كند تا بتواند بدهى خود را بدهد.
كسى كه نمى تواند بدهى خود را بدهد
مسأله ۲۳۳۰ ـ كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد ، چنانچه بتواند كاسبى كند و براى او عسر و حرجى نباشد ، واجب است كسب كند و بدهى خود را بدهد.
كسى كه دسترسى به طلبكار خود ندارد
مسأله ۲۳۳۱ ـ كسى كه دسترسى به طلبكار خود ندارد ، چنانچه اميد نداشته باشد كه اورا پيدا كند ، بايد طلب اورا از طرف صاحبش به قصد صدقه به فقير بدهد ، و بنابر احتياط واجب از حاكم شرع اجازه بگيرد ، و اگر طلبكار او سيّد نباشد ، احتياط مستحبّ آن است كه طلب اورا به سيّد فقير ندهد.
هرگاه مال ميت بيشتر از خرج واجب كفن و دفن و بدهى او نباشد
مسأله ۲۳۳۲ ـ اگر مال ميّت بيشتر از خرج واجب كفن و دفن و بدهى او نباشد ، بايد مالش را به همين مصرفها برسانند ، و به وارث او چيزى نمى رسد.
قرض کردن مقدارى پول طلا يا نقره و كم يا زيادتر شدن قیمت آن
مسأله ۲۳۳۳ ـ اگر كسى مقدارى پول طلا يا نقره قرض كند و قيمت آن كم شود ، چنانچه همان مقدار را كه گرفته پس بدهد كافيست ، و اگر قيمت آن زيادتر گردد ، لازم است همان مقدار را كه گرفته بدهد ، ولى در هر دو صورت اگر بدهكار و طلبكار به غير آن راضى شوند ، اشكال ندارد.
مالى كه قرض كرده از بين نرفته باشد و صاحب مال آن را مطالبه كند
مسأله ۲۳۳۴ ـ اگر مالى را كه قرض كرده از بين نرفته باشد و صاحب مال آن را مطالبه كند ، احتياط مستحبّ آن است كه بدهكار همان مال را به او بدهد.
ربا در قرض
مسأله ۲۳۳۵ ـ اگر كسى كه قرض مى دهد شرط كند كه زيادتر از مقدارى كه مى دهد بگيرد ، مثلا يك من گندم بدهد و شرط كند كه يك من و پنج سير بگيرد ، يا ده عدد تخم مرغ بدهد كه يازده عدد تخم مرغ بگيرد ، ربا و حرام است ، بلكه اگر قرار بگذارد كه بدهكار كارى براى او انجام دهد ، يا چيزى را كه قرض كرده با مقدارى جنس ديگر پس دهد ـ مثلا شرط كند يك تومانى را كه قرض كرده با يك كبريت پس دهد ـ ربا و حرام است ، و نيز اگر با او شرط كند كه چيزى را كه قرض مى گيرد به طور مخصوصى پس دهد ـ مثلا مقدارى طلاى نساخته به او قرض بدهد و شرط كند كه ساخته پس بگيرد ـ بازهم ربا و حرام مى باشد ، ولى اگر بدون اين كه شرط كند خود بدهكار زيادتر از آن چه قرض كرده پس بدهد ، اشكال ندارد ، بلكه مستحبّ است.
ربا دادن و ربا گرفتن، و مالكيت كسى كه قرض ربوى گرفته
مسأله ۲۳۳۶ ـ ربا دادن مثل ربا گرفتن حرام است ، و اقوى اين است كه كسى كه قرض ربوى گرفته مالك مى شود هر چند احوط عدم تصرّف در آن است.
زراعت با گندمى كه به قرض ربوی گرفته
مسأله ۲۳۳۷ ـ اگر گندم يا چيزى مانند آن را به قرض ربوى بگيرد و با آن زراعت كند ، اقوى اين است كه حاصلى كه به دست مى آيد مالك مى شود ، ولى احوط عدم تصرّف در آن است.
خریدن لباس با مالى كه به قرض ربوى گرفته يا با مال مخلوط به حرام
مسأله ۲۳۳۸ ـ اگر لباسى را بخرد و ثمن آن را از مالى كه به قرض ربوى گرفته ، يا از مال حلالى كه مخلوط با آن مال است به صاحب لباس بدهد ، پوشيدن آن لباس و نماز خواندن با آن اشكال ندارد ، و همچنين است اگر به فروشنده بگويد كه: (اين لباس را با اين مال مى خرم) هر چند احوط آن است كه آن لباس را استعمال نكند.
دادن پول به كسى كه در شهر ديگر از طرف او كمتر بگيرد (صرف برات)
مسأله ۲۳۳۹ ـ اگر انسان مقدارى پول به كسى بدهد كه در شهر ديگر از طرف او كمتر بگيرد اشكال ندارد ، و اين را صرف برات مى گويند.
قرض دادن به كسى كه بعد از چند روز در شهر ديگر زيادتر بگيرد
مسأله ۲۳۴۰ ـ اگر مقدارى پول به كسى قرض بدهد كه بعد از چند روز در شهر ديگر زيادتر بگيرد ـ مثلا نهصد و نود تومان بدهد كه بعد از ده روز در شهر ديگر هزار تومان بگيرد ـ ربا و حرام است ، ولى اگر كسى كه زيادى را مى گيرد ، در مقابل زيادى جنس بدهد يا عملى انجام دهد ، اشكال ندارد.
فرختن طلب خود را به كمتر یا نقد کردن آن به کسر مبلغی
مسأله ۲۳۴۱ ـ اگر كسى از ديگرى طلبى دارد كه از جنس طلا و نقره يا كشيمنى و پيمانه اى نيست مى تواند آن را به شخص بدهكار يا ديگرى به كمتر فروخته و وجه آن را نقد بگيرد ، ولى اگر طلب اسكناس باشد فروختن آن به كمتر در صورتى كه ثمن هم از جنس همان اسكناس باشد ، محلّ اشكال است ، و در صورتى كه از غير آن جنس باشد ، مثل فروش اسكناس ايرانى به دولار اشكال ندارد ، و همچنين طلبى را كه از شخص بدهكار دارد مى تواند مبلغى از آن را كسر كند و مابقى را نقد بگيرد.