وجوب حجّ
و حجّ از اركان دين است، و در روايت صحيح از امام باقر((عليه السلام)) نقل شده است كه حضرت فرمود: «اسلام بر پنج چيز بنا شده است: نماز، زكات، حجّ، روزه و ولايت».
و ترك آن از بزرگترين گناهان كبيره است، و انكار وجوب آن، اگر مستند به شبهه نباشد كفر است، و خداوند متعال در قرآن مجيد فرموده است:
«وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلا وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِىٌّ عَنِ العالَمينَ»
(و براى خداست بر عهده مردم حجّ كردن خانه خدا هر كسى را كه به سوى آن استطاعت باشد، و هر كس كافر شود، پس همانا خداوند بى نياز از جهانيان است.)
و در روايت معتبرى كه مرحوم شيخ كلينى و شيخ مفيد و شيخ طوسى و شيخ صدوق(قدس اللّه اسرارهم) روايت كرده اند از امام صادق((عليه السلام)) نقل شده كه فرمود: «هر كس بميرد و حجة الاسلام را به جا نياورده باشد، و حاجت طاقت فرسا يا مرضى كه نتواند با آن حجّ نمايد يا حكومت و دولت مانع از انجام آن نباشد، پس بايد بميرد در حالى كه يهودى يا نصرانى است.»
و روايات زيادى وجود دارد كه دلالت بر وجوب حجّ و لزوم اهميت دادن به آن دارد، و در آنچه از قرآن مجيد و روايت صحيح نقل شده كفايت است.
و حجّ واجب بر هر فرد در تمام عمر، به مقتضاى اصل شريعت، يك بار است، و آن حجة الاسلام ناميده مى شود.
فوری بودن وجوب حج
و اگر در همان سال ـ از روى نافرمانى و عصيان يا به جهت عذرى ـ به جا نياورد، بايد در سال بعد به جا آورد، و اگر در سال بعد هم به جا نياورد، بايد در سال بعدش به جا آورد، و همچنين نسبت به سالهاى بعد.
لزوم فراهم نمودن مقدمات سفر
و اگر كاروانهاى عازم حجّ متعدد باشد، چنانچه اطمينان داشته باشد كه اگر تأخير كند و با كاروان اوّل يا كاروانهاى اوّليّه نرود از حجّ در آن سال باز نمى ماند، مى تواند به قدرى كه باز نماند، تأخير كند، وگرنه بايد بدون تأخير حركت نمايد.
فوت حج در اثر تأخیر از حرکت