کسی که اذان شهر را نشنود ولى اذان در جاى خيلى بلند را مى شنود
مسأله ۱۳۳۲ ـ اگر به جايى برسد كه اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مى گويند نشنود ولى اذانى را كه در جاى خيلى بلند مى گويند بشنود ، بايد نماز را شكسته بخواند.
گوش او يا صداى اذان، غير معمولى
مسأله ۱۳۳۳ ـ اگر گوش او يا صداى اذان غير معمولى باشد ، در محلّى بايد نماز را شكسته بخواند كه گوش متوسّط صداى اذان معمولى را نشنود.
شك در وصول به حد ترخص
مسأله ۱۳۳۴ ـ اگر موقعى كه سفر مى رود شكّ كند به حدّ ترخّص رسيده يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند ، و مسافرى كه به وطن بر مى گردد اگر شكّ كند كه به حدّ ترخّص رسيده يا نه ، بايد شكسته بخواند ، مگر اين كه هنگام رفتن بداند كه وقت برگشتن به همين شكّ مبتلا مى شود ، يا در برگشتن در همان محلّ مبتلا به همان شكّ بشود ، كه در اين دو صورت بايد احتياط كند به اين كه در رفتن و برگشتن نماز را از آن محلّ تأخير بيندازد تا يقين كند كه از حدّ ترخّص گذشته ، و يا هم شكسته بخواند و هم تمام ، چه رفتن و برگشتن هر دو در وقت باشد ، يا در برگشتن وقت نماز اوّل گذشته باشد.
مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند
مسأله ۱۳۳۵ ـ مسافرى كه در سفر از وطن خود عبور مى كند ، وقتى به حدّ ترخّص رسيد بايد نماز را تمام بخواند.
در بين مسافرت به وطنش رسيده و بخواهد از آنجا هشت فرسخ برود
مسأله ۱۳۳۶ ـ مسافرى كه در بين مسافرت به وطنش رسيده ، تا وقتى كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر بخواهد از آن جا هشت فرسخ برود ، يا چهار فرسخ برود و چهار فرسخ برگردد ، وقتى كه به حدّ ترخّص برسد بايد نماز را شكسته بخواند.
تعريف وطن
مسأله ۱۳۳۷ ـ محلّى را كه انسان براى اقامت و زندگى خود اختيار كرده وطن اوست ، ولى اگر در آن جا به دنيا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، اختيار كردن براى زندگى معتبر نيست ، بلكه تا اعراض نكرده وطن اوست.
کسی که قصد دارد در محلى كه وطنش نيست مدتى بماند
مسأله ۱۳۳۸ ـ اگر قصد دارد در محلّى كه وطن اصليش نيست مدّتى بماند و بعد به جاى ديگر برود ، آن جا وطن او حساب نمى شود.
حکم وطن در جايى كه انسان محل زندگى خود قرار داده
مسأله ۱۳۳۹ ـ جايى را كه انسان محلّ زندگى خود قرار داده و مثل كسى كه آن جا وطن اوست در آن جا زندگى مى كند ، كه اگر مسافرتى براى او پيش آيد دوباره به همان جا بر مى گردد ـ اگر چه قصد نداشته باشد كه هميشه در آن جا بماند ـ وطن او نيست ، ولى احكام وطن بر آن جارى مى شود.
وطن كسى كه در دو محل زندگى مى كند
مسأله ۱۳۴۰ ـ كسى كه در دو محلّ زندگى مى كند ـ مثلا شش ماه در شهرى و شش ماه در شهر ديگر مى ماند ـ هر دو محلّ وطن اوست ، و همچنين اگر بيشتر از دو محلّ براى زندگى خود اختيار كرده باشد ، به طورى كه عرفاً گفته شود آن جا محلّ و مسكن دائمى اوست.
مالك منزلى كه شش ماه متصل قصد ماندن در آنجا داشته
مسأله ۱۳۴۱ ـ كسى كه در محلّى مالك منزلى باشد كه شش ماه متّصل را قصد ماندن در آن جا داشته و اين مدّت را مانده باشد ، ولى فعلا صرف نظر كرده ، احكام وطن بر آن جارى نيست ، هر چند احتياط مؤكّد آن است كه هر وقت به آن جا برسد هم شكسته و هم تمام بخواند.
رسیدن به جايى كه وطن او بوده و از آنجا صرف نظر كرده
مسأله ۱۳۴۲ ـ اگر به جايى برسد كه وطن او بوده و از آن جا صرف نظر كرده ، حكم وطن بر آن جارى نيست.
قصد ده روز یا بی اختیار ده روز در محلی ماندن
مسأله ۱۳۴۳ ـ مسافرى كه قصد دارد ده روز پشت سر هم در محلّى بماند ، يا مى داند كه بدون اختيار ده روز در محلّى مى ماند ، در آن محلّ بايد نماز را تمام بخواند.
قصد شب اول يا شب يازدهم
مسأله ۱۳۴۴ ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند ، لازم نيست قصد ماندن شب اوّل يا شب يازدهم را داشته باشد ، و همين كه قصد كند از اوّل روز اوّل ـ كه بنابر احتياط واجب از طلوع فجر صادق است ـ تا غروب روز دهم بماند ، بايد نماز را تمام بخواند ، و همچنين اگر قصدش اين باشد كه مثلا از ظهر روز اوّل تا ظهر روز يازدهم بماند.
مسافرى كه مى خواهد ده روز را در دو محل بماند
مسأله ۱۳۴۵ ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند ، در صورتى بايد نماز را تمام بخواند كه بخواهد تمام ده روز را در يك جا بماند ، پس اگر بخواهد مثلا ده روز در نجف و كوفه يا در تهران و شميران ـ در صورتى كه مردم آنها را دو محلّ مى دانند ـ بماند ، بايد نماز را شكسته بخواند.
کسی که از اول قصد دارد در بين ده روز به اطراف آن محل برود
مسأله ۱۳۴۶ ـ مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند ، اگر از اوّل قصد داشته باشد كه در بين ده روز به اطراف آن جا ـ كه به قدر حدّ ترخّص تا كمتر از چهار فرسخ دور باشد ـ برود ، در صورتى كه مدّت رفتوآمدش به اندازه اى باشد كه در نظر عرف با اقامت ده روز او در آن محلّ منافات نداشته باشد ـ مانند يك يا دو ساعت ـ بايد نماز را تمام بخواند ، و اگر مدّت بيشتر از اين باشد ، در صورتى كه تمام روز يا شب باشد نمازش شكسته است ، و در غير اين صورت بنابر احتياط واجب نماز را هم تمام و هم شكسته بخواند.
مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در محلى بماند
مسأله ۱۳۴۷ ـ مسافرى كه تصميم ندارد ده روز در محلّى بماند ـ مثلا قصدش اين است كه اگر رفيقش بيايد يا منزل خوبى پيدا كند ده روز بماند ـ بايد نماز را شكسته بخواند.
احتمال این كه براى ماندن او در اين ده روز مانعى پيدا شود
مسأله ۱۳۴۸ ـ كسى كه تصميم دارد ده روز در محلّى بماند ، اگر احتمال بدهد كه براى ماندن او مانعى پيدا شود و احتمال او عقلايى باشد ، بايد نماز را شكسته بخواند.
مسافری که قصد ماندن تا آخر ماه را دارد
مسأله ۱۳۴۹ ـ اگر مسافر بداند كه مثلا ده روز يا بيشتر به آخر ماه مانده و قصد كند كه تا آخر ماه در جايى بماند ، بايد نماز را تمام بخواند ، بلكه اگر نداند تا آخر ماه چقدر مانده و قصد كند تا آخر ماه بماند ، در صورتى كه آخر ماه معلوم باشد چه روزى است ـ مثلا معلوم باشد روز جمعه است ـ ولى مسافر نداند كه روز اوّل قصدش پنجشنبه است تا مدّت اقامتش نه روز باشد ، يا چهارشنبه تا ده روز باشد ، در اين صورت نيز اگر بعد معلوم شود كه روز اوّل قصدش چهارشنبه بوده ، نمازش تمام است ، و در غير اين صورت بايد نماز را شكسته بخواند ، اگر چه از موقعى كه قصد كرده تا روز آخر ماه ده روز يا بيشتر باشد.
کسی که از قصد ده روزش منصرف يا مردد شود
مسأله ۱۳۵۰ ـ اگر مسافرى قصد كند ده روز در محلّى بماند ، چنانچه پيش از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردّد شود كه در آن جا بماند يا به جاى ديگر برود ، بايد نماز را شكسته بخواند ، ولى اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى از ماندن منصرف شود يا مردّد شود ، تا وقتى كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
و مراد از نماز چهار ركعتى در اين مسأله و مسائل بعد چهار ركعت ادائى است.
کسی که روزه بگيرد و از قصدش منصرف شود
مسأله ۱۳۵۱ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، اگر روزه بگيرد و بعد از ظهر از ماندن در آن جا منصرف شود ، چنانچه يك نماز چهار ركعتى خوانده باشد، تا وقتى كه در آن جا هست روزه هايش صحيح است و بايد نمازهاى خود را تمام بخواند ، و اگر نماز چهار ركعتى نخوانده باشد ، بنابر احتياط واجب روزه آن روز را تمام كند و قضا نمايد ، و نمازهاى خود را بايد شكسته بخواند ، و روزهاى بعد هم نمى تواند روزه بگيرد ، و اگر بعد از غروب و قبل از خواندن يك نماز چهار ركعتى منصرف شود ، روزه آن روزش صحيح است.
انصراف از ماندن و شك دراین كه يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه
مسأله ۱۳۵۲ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، اگر از ماندن منصرف شود و پيش از آن كه از قصد ماندن برگردد ، يا بعد از آن شكّ كند كه يك نماز چهار ركعتى خوانده يا نه ، بايد نمازهاى خود را شكسته بخواند.
مسافر در بين نماز خود تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند
مسأله ۱۳۵۳ ـ اگر مسافر به نيّت اين كه نماز را شكسته بخواند مشغول نماز شود ، و در بين نماز تصميم بگيرد كه ده روز يا بيشتر بماند ، بايد نماز را تمام بخواند.
در بين نماز اول چهار ركعتى از قصد ماندن ده روز منصرف شود
مسأله ۱۳۵۴ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، اگر در بين نماز اوّل چهار ركعتى از قصد خود برگردد ، چنانچه مشغول ركعت سوم نشده ، بايد نماز را دو ركعتى تمام نمايد و بقيّه نمازهاى خود را شكسته بخواند ، و همچنين است اگر مشغول ركعت سوم شده و به ركوع نرفته باشد ، كه بايد بنشيند و نماز را شكسته به آخر برساند ، و اگر قرائت يا تسبيح زياد كرده ـ بنابر احتياط واجب ـ دو سجده سهو به جا آورد ، و اگر به ركوع رفته باشد نمازش باطل است ، و بايد آن را شكسته اعاده نمايد ، و تا وقتى كه در آن جا هست نماز را شكسته بخواند.
قصد ده روز كرده و بيشتر از ده روز در آنجا مانده
مسأله ۱۳۵۵ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، اگر بيشتر از ده روز در آن جا بماند ، تا وقتى كه مسافرت نكرده بايد نمازش را تمام بخواند ، و لازم نيست دوباره قصد ماندن ده روز كند.
روزه و نماز نافله براى كسى كه قصد ده روز كرده
مسأله ۱۳۵۶ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، بايد روزه واجب را بگيرد ، و مى تواند روزه مستحبّى را هم به جا آورد ، و نافله نماز ظهر و عصر و عشاء را هم بخواند.
بعد از قصد ده روز بخواهد تا كمتر از چهار فرسخ برود و برگردد
مسأله ۱۳۵۷ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى ، يا بعد از ماندن ده روز ـ اگر چه يك نماز تمام هم نخوانده باشد ـ بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود و برگردد و دوباره در جاى اوّل خود ده روز يا كمتر بماند ، از وقتى كه مى رود تا وقتى كه بر مى گردد و بعد از برگشتن ، بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر برگشتن به محلّ اقامتش فقط از اين جهت باشد كه در طريق سفرش واقع شده است و سفر او مسافت شرعيّه باشد ، لازم است موقع برگشتن نماز را شكسته بخواند.
بعد از قصد ده روز بخواهد به جایى كمتر از هشت فرسخ است برود
مسأله ۱۳۵۸ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جاى ديگرى كه كمتر از هشت فرسخ است برود و ده روز در آن جا بماند ، در رفتن و در محلّى كه قصد ماندن ده روز دارد ، بايد نمازهاى خود را تمام بخواند ، ولى اگر محلّى كه مى خواهد برود هشت فرسخ يا بيشتر باشد ، بايد موقع رفتن نمازهاى خود را شكسته بخواند ، و چنانچه نخواهد ده روز در آن محلّ بماند ، بايد مدّتى را كه در آن جا مى ماند نيز نمازهاى خود را شكسته بخواند.
از محل قصد به كمتر از چهار فرسخ برود و در برگشتن مردد يا غافل باشد
مسأله ۱۳۵۹ ـ مسافرى كه قصد كرده ده روز در محلّى بماند ، اگر بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بخواهد به جايى كه كمتر از چهار فرسخ است برود ، چنانچه مردّد باشد كه به محلّ اوّل برگردد يا نه ، يا به كلّى از برگشتن به آن جا غافل باشد ، يا بخواهد برگردد ولى مردّد باشد كه ده روز در آن جا بماند يا نه ، يا آن كه از ده روز ماندن در آن جا و مسافرت از آن جا غافل باشد ، بايد از وقتى كه مى رود تا وقتى كه بر مى گردد و بعد از برگشتن نمازهاى خود را تمام بخواند.
کسی که به خيال اينكه رفقايش ده روز مى مانند قصد ده روز كند
مسأله ۱۳۶۰ ـ اگر به خيال اين كه رفقايش مى خواهند ده روز در محلّى بمانند قصد كند كه ده روز در آن جا بماند ، و بعد از خواندن يك نماز چهار ركعتى بفهمد كه آنها قصد نكرده اند ـ اگر چه خودش هم از ماندن منصرف شود ـ تا مدّتى كه در آن جا هست بايد نماز را تمام بخواند.
مسافر بدون قصد اتفاقاً سى روز در محلى بماند
مسأله ۱۳۶۱ ـ اگر مسافر اتّفاقاً سى روز در محلّى بماند كه در تمام سى روز در رفتن و ماندن مردّد باشد ، بعد از گذشتن سى روز اگر چه مقدار كمى در آن جا بماند ، بايد نماز را تمام بخواند.