معلوم بودن مالى را كه مستأجر بابت اجاره مى دهد
مسأله ۲۲۲۱ ـ مالى را كه مستأجر بابت اجاره مى دهد بايد معلوم باشد ، پس اگر از چيزهايى است كه مثل گندم با وزن معامله مى كنند بايد وزن آن معلوم باشد ، و اگر از چيزهايى است كه مثل پولهاى رايج با شماره معامله مى كنند بايد شماره آن معيّن باشد ، و اگر مثل اسب و گوسفند است بايد اجاره دهنده آن را ببيند ، يا مستأجر خصوصيّات آن را بگويد.
اجاره دادن زمين به حاصل همان زمين يا غير آن
مسأله ۲۲۲۲ ـ اگر زمينى را براى زراعت اجاره دهد و مال الاجاره را حاصل همان زمين يا زمين ديگر كه فعلا موجود نيست قرار دهد ، اجاره صحيح نيست ، و اگر مال الاجاره بالفعل موجود باشد يا به مافى الذمّه اجاره كند مانعى ندارد.
مطالبه اجاره، قبل از تحويل مورد اجاره يا انجام عمل
مسأله ۲۲۲۳ ـ كسى كه چيزى را اجاره داده ، تا آن چيز را تحويل ندهد حقّ ندارد اجاره آن را مطالبه كند ، مگر اين كه شرط كرده باشد كه قبل از تحويل اجاره را بدهند ، و نيز اگر براى انجام عملى اجير شده باشد ، پيش از انجام عمل حقّ مطالبه اجرت ندارد ، مگر آن كه شرط شده باشد كه اجرت را قبل از عمل بدهد و يا اين كه معمول و متعارف باشد ، مانند استيجار براى حجّ و قضاى نماز و روزه.
اجاره مالی که مستأجر تحويل نگيرد يا از آن استفاده نكند
مسأله ۲۲۲۴ ـ هرگاه چيزى را كه اجاره داده تحويل دهد ، اگر چه مستأجر تحويل نگيرد ، يا تحويل بگيرد و تا آخر مدّت اجاره از آن استفاده نكند ، بايد مال الاجاره آن را بدهد.
واگذار نکردن کار به اجيری که براى انجام كار حاضر شود
مسأله ۲۲۲۵ ـ اگر انسان اجير شود كه در روز معيّنى كارى را انجام دهد و در آن روز براى انجام آن كار حاضر شود ، كسى كه او را اجير كرده ـ اگر چه آن كار را به او واگذار نكند ـ بايد اجرت او را بدهد ، مثلا اگر خيّاطى را در روز معيّنى براى دوختن لباسى اجير نمايد و خيّاط در آن روز آماده كار باشد ـ اگر چه پارچه را به او ندهد كه بدوزد ـ بايد اجرتش را بدهد ، چه خيّاط بيكار باشد و چه براى خودش يا ديگرى كار كند.
هرگاه معلوم شود كه اجاره باطل بوده
مسأله ۲۲۲۶ ـ اگر بعد از تمام شدن مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده ، مستأجر بايد اجرة المثل را بدهد ، ولى اگر اجرة المثل بيشتر از اجرتى باشد كه در اجاره معيّن شده ، در صورتى كه اجاره دهنده صاحب مال يا وكيل او بوده ، بنابر احتياط واجب نسبت به زايد بر اجرت معيّن شده مصالحه شود ، و نيز اگر بعد از گذشتن مقدارى از مدّت اجاره معلوم شود كه اجاره باطل بوده ، نسبت به اجرت مدت گذشته همين حكم جارى است.
ضمانت چيزى كه اجاره كرده يا مثلاً پارچهاى كه به خياط داده
مسأله ۲۲۲۷ ـ اگر چيزى را كه اجاره كرده از بين برود ، چنانچه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده و در استفاده بردن از آن هم زياده روى ننموده ، ضامن نيست ، و نيز اگر مثلا پارچه اى را كه به خيّاط داده از بين برود ، در صورتى كه خيّاط زياده روى نكرده و در نگهدارى آن هم كوتاهى نكرده باشد ، ضامن نيست.
هرگاه صنعتگر چيزى را كه گرفته ضايع كند
مسأله ۲۲۲۸ ـ هرگاه صنعتگر چيزى را كه گرفته ضايع كند ، ضامن است.
قصابی که سر حيوانى را ببرد و آن را حرام كند
مسأله ۲۲۲۹ ـ اگر قصّاب سر حيوانى را ببرد و آن را حرام كند ـ چه مزد گرفته باشد يا مجّانى سر بريده باشد ـ بايد قيمت آن را به صاحبش بدهد.
بيشتر از معمول يا قرارداد، بار حيوان کردن
مسأله ۲۲۳۰ ـ اگر ـ مثلا ـ حيوانى را اجاره كند و معيّن نمايد كه چقدر بار بر آن بگذارد ، چنانچه بيشتر از آن مقدار بار كند و آن حيوان بميرد يا معيوب شود ضامن است ، و نيز اگر مقدار بار را معيّن نكرده باشند و بيشتر از معمول بار كند و حيوان تلف شود يا معيوب گردد ضامن مى باشد ، و در هر دو صورت براى مقدار زيادى كه استفاده كرده بايد اجرة المثل بدهد.
لغزیدن یا رم کردن حيوانى که براى بردن بار شكستنى اجاره دهد
مسأله ۲۲۳۱ ـ اگر حيوانى را براى بردن بار شكستنى اجاره دهد ، چنانچه آن حيوان بلغزد يا رم كند و بار را بشكند ، صاحب حيوان ضامن نيست ، ولى اگر به واسطه زدن و مانند آن كه مأذون از طرف مالك نباشد كارى كند كه حيوان زمين بخورد و بار را بشكند ، ضامن است.
ضرر رسیدن یا مردن بچه اى که به اذن ولى ختنه كرده
مسأله ۲۲۳۲ ـ اگر كسى بچّه اى را به اذن ولىّ ختنه كند و ضررى به آن بچّه برسد يا بميرد ، چنانچه بيشتر از معمول بريده باشد ضامن است ، و اگر بيشتر از معمول نبريده و تشخيص ضرر و عدم ضرر هم از طرف ولىّ به او واگذار نشده باشد ، و حاذق هم بوده و تقصيرى هم در مداوا نكرده باشد ، در مورد ضرر، عدم ضمان محلّ اشكال است مگر از ولىّ برائت گرفته باشد ، و در مورد تلف اگر از ولىّ برائت نگرفته باشد ضامن است.
طبيب به مريض دوا بدهد و به او ضررى برسد يا بميرد
مسأله ۲۲۳۳ ـ اگر طبيب به دست خود به مريض دوا بدهد ، چنانچه در معالجه خطا كند و به مريض ضررى برسد يا بميرد ، طبيب ضامن است ، ولى اگر بگويد: (فلان دوا براى فلان مرض فايده دارد) و اختيار را به مريض واگذارد ، و به واسطه خوردن دوا ضررى به مريض برسد يا بميرد ، طبيب ضامن نيست.
هرگاه طبيب به مريض بگويد: (اگر ضررى به تو برسد ضامن نيستم)
مسأله ۲۲۳۴ ـ هرگاه طبيب به مريض بگويد: (اگر ضررى به تو برسد ضامن نيستم) در صورتى كه حاذق بوده و دقّت و احتياط خود را بكند و به مريض ضررى برسد يا بميرد ، طبيب اگر چه به دست خود دوا داده باشد ضامن نيست.
به هم زدن اجاره با رضايت طرفين يا به واسطه شرط در اجاره
مسأله ۲۲۳۵ ـ مستأجر و كسى كه چيزى را اجاره داده ، با رضايت يكديگر مى توانند معامله را به هم بزنند ، و نيز اگر در اجاره شرط كنند كه هر دو يا يكى از آنان حقّ به هم زدن معامله را داشته باشند ، مى توانند مطابق قرارداد اجاره را به هم بزنند.
مغمون بودن در اجاره
مسأله ۲۲۳۶ ـ اگر اجاره دهنده يا مستأجر بعد از اجاره بفهمد كه مغبون شده است ، مى تواند اجاره را به هم بزند ، ولى اگر در عقد اجاره شرط كنند كه اگر مغبون هم باشند حق به هم زدن معامله را نداشته باشند ، نمى توانند اجاره را به هم بزنند.
غصب شدن مورد اجاره پيش از تحويل
مسأله ۲۲۳۷ ـ اگر چيزى را اجاره دهد و پيش از آن كه تحويل دهد كسى آن را غصب نمايد ، مستأجر مى تواند اجاره را به هم بزند ، و چيزى را كه به اجاره دهنده داده پس بگيرد ، يا اجاره را به هم نزند و اجاره مدّتى را كه در تصرّف غصب كننده بوده به ميزان معمول كه اجرة المثل است از او بگيرد ، پس اگر حيوانى را يك ماهه به ده تومان اجاره نمايد و كسى آن را ده روز غصب كند و اجرة المثل ده روز آن پانزده تومان باشد ، مى تواند پانزده تومان از غصب كننده بگيرد.
غصب شدن مورد اجاره بعد از تحويل
مسأله ۲۲۳۸ ـ اگر چيزى را كه اجاره كرده تحويل بگيرد و بعد ديگرى آن را غصب كند ، نمى تواند اجاره را به هم بزند ، و فقط حقّ دارد كرايه آن چيز را به مقدار اجرة المثل از غصب كننده بگيرد.
فروش مورد اجاره پيش از آنكه مدت اجاره تمام شود
مسأله ۲۲۳۹ ـ اگر پيش از آن كه مدّت اجاره تمام شود ملك را به مستأجر بفروشد ، اجاره به هم نمى خورد ، و مستأجر بايد مال الاجاره را بدهد ، و همچنين است اگر آن را به ديگرى بفروشد.
خراب شدن مورد اجاره پيش از ابتداى مدت اجاره
مسأله ۲۲۴۰ ـ اگر پيش از ابتداى مدّت اجاره ملك به طورى خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد ، يا قابل استفاده اى كه براى آن اجاره داده شده نباشد ، اجاره باطل مى شود ، و پولى كه مستأجر به صاحب ملك داده به او بر مى گردد ، و اگر طورى باشد كه بتواند استفاده مختصرى از آن ببرد ، مى تواند اجاره را به هم بزند.
خراب شدن مورد اجاره بعد از گذشتن مقدارى از مدت اجاره
مسأله ۲۲۴۱ ـ اگر ملكى را اجاره كند و بعد از گذشتن مقدارى از مدّت اجاره به طورى خراب شود كه هيچ قابل استفاده نباشد ، يا قابل استفاده اى كه براى آن اجاره داده شده نباشد ، اجاره مدّتى كه باقى مانده باطل مى شود ، و مى تواند اجاره مدّت گذشته را به هم بزند و اجرة المثل آن مدّت را بدهد.
اجاره خانه اى كه مثلاً دو اطاق دارد و يك اطاق آن خراب شود
مسأله ۲۲۴۲ ـ اگر خانه اى را كه مثلا دو اطاق دارد اجاره دهد و يك اطاق آن خراب شود ، در صورتى كه خصوصيّتى كه از بين رفته مورد اجاره نباشد ، چنانچه فوراً آن را بسازد و هيچ مقدار از استفاده آن از بين نرود اجاره باطل نمى شود و مستأجر هم نمى تواند اجاره را به هم بزند ، ولى اگر ساختن آن به قدرى طول بكشد كه مقدارى از استفاده مستأجر از بين برود ، اجاره به آن مقدار باطل مى شود و مستأجر مى تواند اجاره تمام مدّت را به هم بزند و براى استفاده اى كه كرده اجرة المثل بدهد.
از دنیا رفتن اجاره دهنده يا مستأجر
مسأله ۲۲۴۳ ـ اگر اجاره دهنده يا مستأجر بميرد ، اجاره باطل نمى شود ، ولى اگر خانه مال اجاره دهنده نباشد ، مثلا ديگرى وصيّت كرده باشد كه تا او زنده است منفعت خانه مال او باشد ، چنانچه آن خانه را اجاره دهد و پيش از تمام شدن مدّت اجاره بميرد ، از وقتى كه مرده اجاره فضولى است ، و اگر مالك فعلى آن اجاره را در مدّت باقى مانده اجازه كند نافذ مى شود و مال الاجاره مدّتى كه بعد از مردن اجاره دهنده باقى مانده ـ در صورت اجازه ـ مال مالك فعلى است.
وکیل کردن یا اجیر کردن صاحب كار، بنّا را در ساختمان
مسأله ۲۲۴۴ ـ اگر صاحب كار بنّا را وكيل كند كه براى او عمله بگيرد ، چنانچه بنّا كمتر از مقدارى كه از صاحب كار مى گيرد به عمله بدهد ، زيادى آن بر او حرام است و بايد آن را به صاحب كار بدهد ، ولى اگر اجير شود كه ساختمان را تمام كند و براى خود اختيار بگذارد كه خودش بسازد يا به ديگرى بدهد ، در صورتى كه مقدارى خودش كار كرده و باقى را به كمتر از مقدارى كه اجير شده به ديگرى بدهد ، زيادى آن براى او حلال مى باشد.
تخلّف رنگرز از قرارداد خود در رنگ پارچه
مسأله ۲۲۴۵ ـ اگر رنگرز قرار بگذارد كه مثلا پارچه را با نيل رنگ كند ، چنانچه با چيز ديگرى رنگ نمايد ، حقّ ندارد چيزى بگيرد.