تعريف انتقال و حكم صورتى كه نجس جزء بدن حيوان نشود
مسأله ۲۱۰ ـ اگر خون بدن انسان يا خون حيوانى كه خون جهنده دارد ـ يعنى حيوانى كه وقتى رگ آن را ببرند خون از آن جستن مى كند ـ به بدن حيوانى كه خون جهنده ندارد برود و خون آن حيوان حساب شود ، پاك مى گردد ، و اين را انتقال گويند.
و همچنين ساير نجاسات اگر جزء بدن حيوانى شود كه به او منتقل شده ، حكم اجزاء آن حيوان را دارد ، و اگر جزء نشده و آن حيوان ظرف است ، نجس است ، و به اين جهت خونى كه زالو از انسان مى مكد ، چون خون زالو به آن گفته نمى شود و مى گويند خون انسان است ، نجس مى باشد.
خونى كه مشكوك است كه آيا خون پشه است يا انسان
مسأله ۲۱۱ ـ اگر كسى پشه اى را كه به بدنش نشسته بكشد و نداند خونى كه از پشه بيرون آمده از او مكيده يا از خود پشه مى باشد ، آن خون پاك است ، و همچنين است اگر بداند از او مكيده ولى جزءبدن پشه حساب شود، امّا اگر فاصله بين مكيدن خون و كشتن پشه به قدرى كم باشد كه بگويند خون انسان است ، يا معلوم نباشد كه مى گويند خون پشه است يا انسان ، آن خون نجس مى باشد.
بدن كافرى كه مسلمان شده
مسأله ۲۱۲ ـ اگر كافر به يگانگى خدا و نبوّت خاتم الانبياء (صلى الله عليه وآله وسلم) شهادت بدهد ـ به هر لغتى كه باشد ـ مسلمان مى شود ، و چنانچه قبلا محكوم به نجاست بوده ، بعد از مسلمان شدن بدن و آب دهان و بينى و عرق او پاك است ، ولى اگر موقع مسلمان شدن عين نجاست به بدن او بوده ، بايد بر طرف كند و جاى آن را آب بكشد ، بلكه اگر پيش از مسلمان شدن عين نجاست بر طرف شده باشد ، احتياط واجب آن است كه جاى آن را آب بكشد.
لباس كافرى كه مسلمان شده
مسأله ۲۱۳ ـ اگر موقعى كه كافر بوده لباس او با رطوبت به بدنش رسيده باشد و آن لباس در موقع مسلمان شدن در بدن او نباشد ، نجس است ، بلكه اگر در بدن او هم باشد بنابر احتياط واجب بايد از آن اجتناب كند.
كافری که زباناً مسلمان شود
مسأله ۲۱۴ ـ اگر كافر شهادتين بگويد و انسان نداند قلباً مسلمان شده يا نه ، پاك است ، و همچنين اگر بداند قلباً مسلمان نشده است ولى چيزى كه منافى اظهار شهادتين باشد از او سر نزند.
تعريف تبعيّت
مسأله ۲۱۵ ـ تبعيّت آن است كه چيز نجسى به واسطه پاك شدن چيز ديگر پاك شود.
ظرفى كه شراب داخل آن سركه شده
مسأله ۲۱۶ ـ اگر شراب سركه شود ، ظرف آن هم تا جايى كه شراب موقع جوش آمدن به آن جا رسيده پاك مى شود ، و پارچه و چيزى كه معمولا روى آن مى گذارند اگر با آن نجس شده پاك مى گردد ، ولى اگر پشت ظرف به آن شراب آلوده شود ، احتياط واجب آن است كه بعد از سركه شدن شراب از آن اجتناب كنند.
بچه كافری که مسلمان شده
مسأله ۲۱۷ ـ بچّه كافر به تبعيّت در دو مورد پاك مى شود:
۱ ـ كافرى كه مسلمان شود بچّه او در پاكى تابع اوست ، و همچنين اگر جدّ بچّه يا مادر يا جدّه او مسلمان شود.
۲ ـ بچّه كافرى كه به دست مسلمانى اسير گردد و پدر يا يكى از اجداد او همراهش نباشد.
و در اين دو مورد پاكى بچّه به تبعيّت مشروط به اين است كه بچّه در صورت مميّز بودن اظهار كفر ننمايد.
چيزهائى كه به تبع غسل ميّت شسته شده
مسأله ۲۱۸ ـ تخته يا سنگى كه روى آن ميّت را غسل مى دهند ، و پارچه اى كه با آن عورت ميّت را مى پوشانند ، و دست كسى كه او را غسل مى دهد ، تمام اين چيزها كه با ميّت شسته شده است بعد از تمام شدن غسل پاك مى شود.
دست کسی که چيزى را آب كشيده
مسأله ۲۱۹ ـ كسى كه چيزى را آب مى كشد ، بعد از پاك شدن آن چيز دست او هم كه با آن چيز شسته شده پاك مى شود.
آبى كه پس از فشار لباس داخل لباس می ماند
مسأله ۲۲۰ ـ اگر لباس و مانند آن را با آب قليل آب بكشند و به اندازه معمول فشار دهند تا آبى كه با آن شسته شده جدا شود ، آبى كه در آن مى ماند پاك است ، و حكم آبى كه از آن جدا مى شود در مسأله «۲۷» گذشت.
آبى كه پس از آب كشيدن ظرف با آب قليل داخل آن مىماند
مسأله ۲۲۱ ـ ظرف نجسى را كه با آب قليل آب مى كشند ، بعد از جدا شدن آبى كه براى پاك شدن روى آن ريخته اند ، آب كمى كه در آن مى ماند پاك است ، و حكم آبى كه از او جدا مى شود در مسأله «۲۷» گذشت.
برطرف شدن عين نجاست از بدن حيوان و داخل دهان و حكم دندان مصنوعى
مسأله ۲۲۲ ـ اگر بدن حيوان به عين نجس مثل خون يا متنجّس مثل آب نجس آلوده شود ، چنانچه آنها بر طرف شود بدن آن حيوان پاك مى شود ، و همچنين است باطن بدن انسان مثل توى دهان و بينى ، مثلا اگر خونى از لاى دندان بيرون آيد و در آب دهان از بين برود آب كشيدن توى دهان لازم نيست ، ولى اگر دندان مصنوعى در دهان با خون دهان ملاقات كند بنابر احتياط بايد آن را آب كشيد.
شک در ملاقات غذائى كه لاى دندان مانده با خون دهان
مسأله ۲۲۳ ـ اگر غذا لاى دندان مانده باشد و داخل دهان خون بيايد ، چنانچه انسان نداند كه خون به غذا رسيده آن غذا پاك است ، و اگر خون به آن برسد بنابر احتياط محكوم به نجاست است.
اگر جائى كه انسان نمىداند از ظاهر بدن است يا باطن، نجس شود
مسأله ۲۲۴ ـ مقدارى از لبها و پلك چشم كه موقع بستن روى هم مى آيد ، و نيز جايى را كه انسان نمى داند از ظاهر بدن است يا باطن آن ، اگر ملاقات با نجاست كند بنا بر احتياط بايد آب بكشد.
ملاقات با چيزى كه گرد و خاك نجس از آن ريخته شده
مسأله ۲۲۵ ـ اگر گرد و خاك نجس به لباس و فرش خشك و مانند اينها بنشيند ، چنانچه طورى آنها را تكان دهند كه گرد و خاك نجس از آنها بريزد ، و چيزى با رطوبت با آنها ملاقات كند نجس نمى شود.
روش استبراء حيوانى كه نجاست خوار شده (بنگريد مساله ۲۶۹۶)
مسأله ۲۲۶ ـ بول و غائط حيوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده نجس است ، و اگر بخواهند پاك شود بايد آن را استبراء كنند ، يعنى تا مدّتى نگذارند نجاست بخورد و بنابر احتياط غذاى پاك به آن بدهند كه بعد از آن مدّت ديگر نجاستخوار به آن نگويند.
و بنابر احتياط واجب در مورد شتر نجاستخوار چهل روز ، و گاو بيست روز ، و گوسفند ده روز ، و مرغابى پنج روز ، و مرغ خانگى سه روز ، به دستور مذكور عمل كنند ، و اگر بعد از اين مدّت باز هم نجاستخوار به آنها گفته شود ، بايد تا مدّتى كه بعد از آن مدّت ديگر نجاستخوار به آنها نگويند ، به دستور فوق عمل نمايند.
بدن يا چيزهائى كه در اختيار مسلمان است و نجس بوده
مسأله ۲۲۷ ـ اگر بدن يا لباس مسلمان يا چيز ديگرى كه در اختيار اوست مانند ظرف و فرش يقين به نجاستش پيدا شود و آن مسلمان غايب گردد ، پاك است به شرط آن كه انسان احتمال دهد آن مسلمان چيزى را كه نجس شده آب كشيده است ، و بنابر احتياط واجب مراعات اين شروط معتبر است:
(اوّل) آن كه آن مسلمان چيزى را كه بدن يا لباسش را نجس كرده است نجس بداند ، پس اگر مثلا لباسش با رطوبت به بدن كافر ملاقات كرده ولى آن را نجس نداند ، بعد از غايب شدن او نمى شود آن لباس را پاك دانست.
(دوم) آن كه بداند بدن يا لباسش به چيز نجس رسيده است ، و غير مبالى به طهارت و نجاست نباشد.
(سوم) آن كه انسان ببيند آن چيز را در كارى كه شرط آن پاكى است استعمال مى كند ، مثلا ببيند با آن لباس نماز مى خواند ، يا در آن ظرف غذا مى خورد.
(چهارم) آن كه احتمال داده شود كه آن مسلمان بداند شرط كارى را كه با آن چيز انجام مى دهد طهارت است ، پس اگر مثلا نداند كه بايد لباس نمازگزار پاك باشد و با لباسى كه نجس شده نماز بخواند ، نمى شود آن لباس را پاك دانست.
(پنجم) آن كه آن مسلمان بالغ باشد.
طرق شناخت اينكه چيز نجس پاك شده است
مسأله ۲۲۸ ـ اگر انسان يقين يا اطمينان پيدا كند كه چيزى كه نجس بوده پاك شده است ، يا دو عادل يا يك عادل به پاك شدن آن خبر دهند ، و همچنين اگر شخصى كه مورد وثوق باشد به پاك شدن آن خبر دهد و ظنّ بر خلاف گفته او نباشد آن چيز پاك است ، و همچنين است اگر كسى كه چيز نجس در اختيار اوست بگويد آن چيز پاك شده در صورتى كه متّهم به بى مبالاتى در طهارت و نجاست نباشد ، و يا مسلمانى چيز نجس را آب كشيده باشد ، اگر چه معلوم نباشد درست آب كشيده يا نه.
كسى كه وكيل شده لباس را آب بكشد و کسی که لباس در اختیار اوست
مسأله ۲۲۹ ـ كسى كه وكيل شده است لباس انسان را آب بكشد ، اگر بگويد آب كشيدم و انسان بگفته او اطمينان پيدا كند يا ثقه باشد و ظنّ برخلاف گفته او نباشد آن لباس پاك است ، ولى اگر لباس در اختيار او باشد و متّهم به بى مبالاتى در طهارت و نجاست نباشد ، حصول اطمينان لازم نيست.
كسى كه در آب كشيدن چيزى يقين و اطمينان پيدا نمىكند
مسأله ۲۳۰ ـ اگر انسان حالى دارد كه در آب كشيدن چيز نجس يقين و اطمينان پيدا نمى كند ، مى تواند به آنچه كه افراد متعارف در تطهير عمل مى كنند اكتفا نمايد.
خارج شدن خون به مقدار متعارف از ذبيحه حلال گوشت
مسأله ۲۳۱ ـ خونى كه در جوف ذبيحه بعد از كشتن آن به طريق شرعى باقى مى ماند ، اگر خون به مقدار متعارف خارج شده باشد ـ چنان كه در مسأله«۹۸» گذشت ـ پاك است.
خارج شدن خون به مقدار متعارف از ذبيحه حرام گوشت
مسأله ۲۳۲ ـ حكم سابق مختص به حيوان حلال گوشت است و در حيوان حرام گوشت جارى نيست.
ظرف يا چيزى كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده
مسأله ۲۳۳ ـ ظرفى كه از پوست سگ يا خوك يا مردار ساخته شده است ، آشاميدن و خوردن چيزى از آن در صورتى كه رطوبتى موجب نجاستش شده باشد حرام است ، و نبايد آن ظرف را در وضو و غسل و كارهايى كه بايد با چيز پاك انجام داد استعمال كنند ، و احتياط مستحبّ آن است كه چرم سگ و خوك و مردار را ، اگر چه ظرف هم نباشد استعمال نكنند.
ظرف طلا و نقره
مسأله ۲۳۴ ـ خوردن و آشاميدن از ظرف طلا و نقره حرام است ، و بنابر احتياط واجب مطلق استعمال آنها هر چند زينت نمودن اطاق باشد ، جايز نيست ، ولى نگاه داشتن آنها مانعى ندارد ، و ساختن ظرف طلا و نقره و اجرت گرفتن بر آن و خريد و فروش آنها جايز است ، مگر براى زينت نمودن كه محلّ اشكال است.
گيره استكان از طلا و نقره
مسأله ۲۳۵ ـ گيره استكان كه از طلا يا نقره مى سازند ، اگر بعد از برداشتن استكان ، ظرف به آن گفته شود حكم استكان طلا و نقره را دارد ، و اگر ظرف به آن گفته نشود استعمال آن مانعى ندارد.
ظرفى كه آبكارى طلا يا نقره شده
مسأله ۲۳۶ ـ استعمال ظرفى كه روى آن را آب طلا يا آب نقره داده اند اشكال ندارد ، ولى ظرفى كه نقره كارى شده از جاى نقره كارى شده آن چيزى نخورند و نياشامند.
ظرفى كه از مخلوط فلز با طلا یا نقره ساخته شده
مسأله ۲۳۷ ـ اگر فلزّى را با طلا يا نقره مخلوط كنند و ظرف بسازند ، چنانچه مقدار آن فلز به قدرى باشد كه ظرف طلا يا نقره به آن نگويند ، استعمال آن مانعى ندارد.
خوردن غذا از ظرفى كه از ظرف طلا و نقره در آن ريخته شده
مسأله ۲۳۸ ـ اگر انسان غذايى را كه در ظرف طلا يا نقره است به قصد اين كه چون غذا خوردن در ظرف طلا و نقره حرام مى باشد در ظرف ديگر بريزد ، خوردن غذا از ظرف دوم ، در صورتى كه عرف آن را انتفاع از ظرف طلا و نقره نداند مانعى ندارد.
بادگیر قلیان و غلاف شمشیر و قاب قرآن از طلا یا نقره
مسأله ۲۳۹ ـ استعمال بادگير قليان و غلاف شمشير و كارد و قاب قرآن اگر از طلا يا نقره باشد اشكال ندارد ، و احتياط مستحبّ آن است كه عطردان و سرمه دان و ترياك دان طلا و نقره را استعمال نكنند.