سفرى كه در آن معصيتى انجام دهد
مسأله ۱۳۰۵ ـ كسى كه سفر او حرام نيست و براى كار حرام هم سفر نمى كند ، اگر چه در سفر معصيتى انجام دهد ـ مثلا غيبت كند يا شراب بخورد ـ بايد نماز را شكسته بخواند.
سفر براى آنكه كار واجبى را ترك كند
مسأله ۱۳۰۶ ـ اگر براى آن كه كار واجبى را ترك كند مسافرت نمايد ، نمازش تمام است ، پس كسى كه بدهكار است ، اگر بتواند بدهى خود را بدهد و طلبكار هم مطالبه كند ، چنانچه در سفر نتواند بدهى خود را بدهد و براى فرار از دادن قرض مسافرت نمايد ، بايد نماز را تمام بخواند ، ولى اگر سفرش براى ترك واجب نباشد ، هر چند در سفر ترك واجب كند نمازش شكسته است.
در زمين غصبى يا با مركب غصبى مسافرت كردن
مسأله ۱۳۰۷ ـ اگر سفر او حرام نباشد ولى در زمين غصبى مسافرت كند ، يا حيوان سوارى يا مركب ديگرى كه سوار است غصبى باشد ، بنابر احتياط واجب بايد نماز را هم شكسته و هم تمام بخواند ، مگر اين كه سفر او بر آن مركب براى فرار از ردّ آن به مالك باشد ، كه در اين صورت بايد تمام بخواند.
با ظالم مسافرت كردن
مسأله ۱۳۰۸ ـ كسى كه با ظالم مسافرت مى كند ، اگر ناچار نباشد و مسافرت او كمك به ظالم در ظلمش ، يا موجب جلال و شوكت و تقويت حكم ظالم شود ، بايد نماز را تمام بخواند ، و اگر ناچار باشد يا مثلا براى نجات دادن مظلومى با او مسافرت كند ، نمازش شكسته است.
به قصد تفريح و گردش مسافرت كردن
مسأله ۱۳۰۹ ـ اگر به قصد تفريح و گردش مسافرت كند ، سفر او حرام نيست و بايد نماز را شكسته بخواند.
به شکار رفتن براى لهو و خوشگذرانى يا براى تهيه معاش و تجارت
مسأله ۱۳۱۰ ـ اگر براى لهو و خوش گذرانى به شكار رود ، سفرش در رفتن حرام و نمازش تمام است ، و در برگشتن اگر هشت فرسخ باشد و براى شكار لهوى نباشد شكسته است ، و چنانچه براى تهيّه معاش به شكار رود ، نمازش شكسته است ، و همچنين است اگر براى تجارت به شكار برود ، و احتياط مستحبّ آن است كه نمازش را شكسته و تمام بخواند ، و روزه را بگيرد و قضا نمايد.
برگشت كسى كه براى معصيت سفر كرده
مسأله ۱۳۱۱ ـ كسى كه براى معصيت سفر كرده ، موقعى كه از سفر بر مى گردد ، اگر برگشتنش به تنهايى هشت فرسخ باشد ، بايد نماز را شكسته بخواند ، و احتياط مستحبّ آن است كه در صورتى كه توبه نكرده ، هم شكسته و هم تمام بخواند.
کسی که در بين راه از قصد معصيت برگردد
مسأله ۱۳۱۲ ـ كسى كه سفر او سفر معصيت است ، اگر در بين راه از قصد معصيت برگردد ، چنانچه باقى مانده راه هشت فرسخ باشد ، يا چهار فرسخ باشد و بخواهد برود و چهار فرسخ هم برگردد ، بايد از وقتى كه شروع به سير و رفتن مى كندنماز را شكسته بخواند.
در بين راه قصد كند كه بقيه راه را براى معصيت برود
مسأله ۱۳۱۳ ـ كسى كه براى معصيت سفر نكرده ، اگر در بين راه قصد كند كه بقيّه راه را براى معصيت برود ، بايد نماز را بعد از آن كه شروع به سير و رفتن كرد تمام بخواند ، و نمازهايى را كه شكسته خوانده ، در صورتى كه مقدار گذشته مسافت بوده صحيح است ، وگرنه بنابر احتياط واجب در وقت اعاده و در خارج وقت قضا نمايد.
(شرط ششم) آنكه از كسانى نباشد كه خانه به دوشند مانند صحرانشين ها
شرط ششم: آن كه از كسانى نباشد كه خانه به دوشند ، مانند صحرانشينهايى كه در بيابانها گردش مى كنند و هر جا آب و خوراك براى خود و احشامشان پيدا كنند مى مانند ، و بعد از چندى به جاى ديگر مى روند ، و چنين كسانى كه خانه و لوازم زندگيشان هر جا بروند با خودشان هست ، بايد نماز را تمام بخوانند.
اگر چادر و لوازم زندگيش همراهش نباشد
مسأله ۱۳۱۴ ـ اگر يكى از صحرانشينها براى پيدا كردن منزل و چراگاه حيواناتش سفر كند ، اگر چادر و لوازم زندگيش همراهش باشد ، نمازش تمام است ، وگرنه نماز را شكسته بخواند.
سفر صحرانشين براى زيارت حج يا تجارت و مانند اينها
مسأله ۱۳۱۵ ـ اگر صحرانشين براى زيارت يا حجّ يا تجارت و مانند اينها مسافرت كند ، بايد نماز را شكسته بخواند.
(شرط هفتم) آنكه شغل او مسافرت یا در سفر نباشد
شرط هفتم: آن كه شغل او مسافرت نباشد ، بنابراين شتردار و راننده و كشتيبان و مانند اينها ، اگر چه براى بردن اثاثيه منزل خود مسافرت كنند ، بايد نماز را تمام بخوانند ، و مدار بر اين است كه عرفاً بگويند شغلش سفر است ، مثلا بگويند كار او رانندگى يا ساربانى است.
و همچنين بايد شغل او هم در سفر نباشد ، مانند كسى كه اقامتش در جايى است و كارش ـ از قبيل تجارت و تدريس و طبابت ـ در جاى ديگرى است به طورى كه اكثر ايّام يا روز در ميان ـ مثلا ـ براى انجام كار سفر مى كند.
كسى كه شغلش مسافرت است و براى كار ديگرى مسافرت كند
مسأله ۱۳۱۶ ـ كسى كه شغلش مسافرت است ، اگر براى كار ديگرى مانند زيارت يا حجّ مسافرت كند ، بايد نماز را شكسته بخواند ، ولى اگر مثلا راننده اتومبيل خود را براى زيارت كرايه بدهد و در ضمن خودش هم زيارت كند ، بايد نماز را تمام بخواند.
حمله دار
مسأله ۱۳۱۷ ـ حمله دار ـ مثل كسى كه براى رساندن حاجى ها به مكّه مسافرت مى كند ـ چنانچه شغلش مسافرت باشد ، بايد نماز را تمام بخواند ، و اگر شغلش مسافرت نباشد و مدّت سفر او هم كم باشد ـ مانند آن كه سفرش مثلا با هواپيما باشد ـ بايد شكسته بخواند ، ولى اگر مدت سفر او زياد باشد احتياط واجب آن است كه هم شكسته و هم تمام بخواند.
كسى كه شغل او حمله دارى است و قسمت عمده سال را در راه باشد
مسأله ۱۳۱۸ ـ كسى كه شغل او حمله دارى است و مثلا حاجى ها را از راه دور به مكّه مى برد ، چنانچه تمام سال يا قسمت عمده سال را در راه باشد ، بايد نماز را تمام بخواند.
كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است
مسأله ۱۳۱۹ ـ كسى كه در مقدارى از سال شغلش مسافرت است ـ مثل راننده اى كه فقط تابستان يا زمستان اتومبيل خود را كرايه مى دهد ـ بايد در آن سفرى كه كار اوست در آن قسمت از سال نماز را تمام بخواند ، و احتياط مستحبّ آن است كه هم تمام و هم شكسته بخواند.
راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كند
مسأله ۱۳۲۰ ـ راننده و دوره گردى كه در دو سه فرسخى شهر رفت و آمد مى كند ، چنانچه اتّفاقاً سفر شرعى برود ، بايد نماز را شكسته بخواند.
چاروادار و غیر او اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند
مسأله ۱۳۲۱ ـ چاروادارى كه شغلش مسافرت است ، اگر ده روز يا بيشتر در وطن خود بماند ـ چه از اوّل قصد ماندن ده روز را داشته باشد يا بدون قصد بماند ـ بايد در سفر اوّلى كه بعد از ده روز مى رود نماز را شكسته بخواند ، ولى كسان ديگرى كه شغلشان سفر است يا شغلشان در سفر است ، احتياط واجب آن است كه در آن سفر جمع كنند بين شكسته و تمام.
چاروادار و غیر او اگر ده روز يا بيشتر در غیر وطن خود بماند
مسأله ۱۳۲۲ ـ چاروادارى كه شغلش مسافرت است ، اگر در غير وطن خود ده روز يا بيشتر بماند ، چنانچه از اوّل قصد ماندن ده روز داشته باشد ، در سفر اوّلى كه بعد از ده روز مى رود بايد نماز را شكسته بخواند ، ولى كسان ديگرى كه شغلشان سفر يا شغلشان در سفر است ، احتياط واجب آن است كه در آن سفر جمع كنند بين شكسته و تمام.
شك در این كه در وطن يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه
مسأله ۱۳۲۳ ـ كسى كه شغلش مسافرت است ، اگر شكّ كند كه در وطن خود يا جاى ديگر ده روز مانده يا نه ، بايد نماز را تمام بخواند.
كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده
مسأله ۱۳۲۴ ـ كسى كه در شهرها سياحت مى كند و براى خود وطنى اختيار نكرده ، بايد نماز را تمام بخواند.
كسى كه شغلش مسافرت نيست ولى مسافرتهاى پى در پى مى كند
مسأله ۱۳۲۵ ـ كسى كه شغلش مسافرت نيست ، اگر مثلا در شهرى يا در دهى جنسى دارد كه براى حمل آن مسافرتهاى پى درپى مى كند ، بايد نماز را شكسته بخواند ، مگر در صورتى كه سفر او بيشتر از بودن در وطنش باشد.
كسى كه از وطنش صرف نظر كرده
مسأله ۱۳۲۶ ـ كسى كه از وطنش صرف نظر كرده و مى خواهد وطن ديگرى براى خود اختيار كند ، اگر شغلش مسافرت نباشد بايد در مسافرت نماز را شكسته بخواند.
(شرط هشتم) آنكه به حد ترخص برسد
شرط هشتم: آن كه به حدّ ترخّص برسد ، يعنى از وطنش به قدرى دور شود كه اذان شهر را نشنود ، و وقتى اهل شهر را نبيند يقيناً به حدّ ترخّص رسيده است ، ولى بايد مانعى نباشد ، و امّا در غير وطن همين كه از محلّ اقامت يا محلّى كه سى روز در آن جا به طور ترديد مانده خارج شود نمازش قصر است.
مسافرى كه به وطنش يا به محلى كه قصد ده روز دارد برسد
مسأله ۱۳۲۷ ـ مسافرى كه به وطنش بر مى گردد ، وقتى صداى اذان آن را بشنود بايد نماز را تمام بخواند ، ولى مسافرى كه مى خواهد ده روز در محلّى بماند ، مادامى كه به آن محلّ نرسيده نمازش قصر است.
حد ترخص شهرى كه در بلندى يا در گودى باشد
مسأله ۱۳۲۸ ـ هرگاه شهر در بلندى باشد كه از دور اهل آن ديده شود ، يا به قدرى گود باشد كه اگر انسان كمى دور شود اهل آن را نبيند ، كسى كه از اهالى آن شهر مسافرت مى كند براى آن كه يقين كند به حدّ ترخّص ـ كه در شرط هشتم معنى آن گذشت ـ رسيده است ، بايد به اندازه اى دور شود كه اگر آن شهر در زمين هموار بود ، اهلش از آن جا ديده نمى شد ، و نيز اگر پستى و بلندى راه بيشتر از معمول باشد ، بايد براى حصول يقين به حدّ ترخّص ملاحظه معمول را بنمايد.
حد ترخص محلى كه اهل ندارد
مسأله ۱۳۲۹ ـ اگر از محلّى مسافرت كند كه اهل ندارد ، وقتى به جايى برسد كه اگر آن محلّ اهل داشت از آن جا ديده نمى شد، يقيناً به حدّ ترخّص رسيده ، و خواندن نماز شكسته بى اشكال است.
کسی که نداند صدايى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر
مسأله ۱۳۳۰ ـ اگر به قدرى دور شود كه نداند صدايى را كه مى شنود صداى اذان است يا صداى ديگر ، بايد نماز را شكسته بخواند ، ولى اگر بفهمد اذان مى گويند و كلمات آن را تشخيص ندهد ، بايد تمام بخواند.
کسی که اذان خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را بشنود
مسأله ۱۳۳۱ ـ اگر به قدرى دور شود كه اذان خانه ها را نشنود ولى اذان شهر را كه معمولا در جاى بلند مى گويند بشنود ، نبايد نماز را شكسته بخواند.