عادت وقتيه
(اوّل) زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن خون حيض ببيند و بعد از چند روز پاك شود ، ولى شماره روزهاى آن در هر دو ماه يك اندازه نباشد ، مثل آن كه دو ماه پشت سر هم روز اوّل ماه خون ببيند ، ولى ماه اوّل روز هفتم و ماه دوم روز هشتم از خون پاك شود ، كه اين زن بايد روز اوّل ماه را عادت حيض خود قرار دهد.
(دوم) زنى كه دو ماه پشت سر هم در وقت معيّن سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و بعد پاك شود و دو مرتبه خون ببيند ، و تمام روزهايى كه خون ديده با روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود ، ولى در ماه دوم كمتر يا بيشتر از ماه اوّل باشد ، مثل آن كه در ماه اوّل هشت روز و در ماه دوم نُه روز باشد ، كه اين زن هم بايد روز اوّل ماه را روز اوّل عادت حيض خود قرار دهد.
زنی که در وقت عادت يا جلوتر یا عقبتر از اول عادت، خون ببيند
زنی که بيشتر از ده روز خون ببيند و شرط حیض قرار دادن عادت خويشان
خونی که بیشتر از عادت خويشان خود ببيند
زنى که خويش نداشته باشد يا شماره عادت آنان مثل هم نباشد
عادت عدديه
(اوّل) زنى كه شماره روزهاى حيض او در دو ماه پشت سر هم يك اندازه باشد ، ولى وقت خون ديدن او يكى نباشد كه در اين صورت هر چند روزى كه خون ديده عادت او مى شود ، مثلا اگر ماه اوّل از روز اوّل تا پنجم ، و ماه دوم از روز يازدهم تا پانزدهم خون حيض ببيند ، عادت او پنج روز مى شود.
(دوم) زنى كه دو ماه پشت سر هم سه روز يا بيشتر خون حيض ببيند و يك روز يا بيشتر پاك شود و دو مرتبه خون ببيند و وقت ديدن خون در ماه اوّل با ماه دوم فرق داشته باشد ، كه اگر تمام روزهايى كه خون ديده و روزهايى كه در وسط پاك بوده از ده روز بيشتر نشود و شماره روزهاى آن هم در دو ماه به يك اندازه باشد ، تمام روزهايى كه خون ديده با روزهاى وسط كه پاك بوده عادت حيض او مى شود.
و لازم نيست روزهايى كه در وسط پاك بوده در هر دو ماه به يك اندازه باشند ، مثلا اگر ماه اوّل از روز اوّل تا سوم خون ببيند و دو روز پاك شود و دوباره سه روز خون ببيند ، و ماه دوم از يازدهم تا سيزدهم خون ببيند و دو روز يا بيشتر يا كمتر پاك شود و دوباره خون ببيند و روى هم هشت روز بشود ، عادت او هشت روز مى شود.
و اگر در يك ماه مثلا هشت روز خون ببيند و در ماه دوم چهار روز خون ديده و پاك شود و دوباره خون ببيند و مجموع ايّام خون با پاكى وسط هشت روز باشد ، عادت او هشت روز خواهد بود.
زنی که با نشانه هاى حيض كمتر يا بيشتر از شماره عادت خود خون ببيند
و اگر روزهايى كه خون نشانه حيض دارد از سه روز كمتر نبوده ، ولى از روزهاى عادت او كمتر است ، بايد آن روزها را حيض قرار دهد و در زايد بر آن تا مقدار عادت بنابر احتياط واجب جمع كند بين تروك حائض و اعمال مستحاضه.
استمرار خون با نشانههای حیض
و اگر كمتر است ـ مثلا پنج روز است ـ همان را حيض قرار دهد ، و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين شماره عادت آنان و شش يا هفت روز ـ كه يك يا دو روز است ـ كارهايى كه بر حائض حرام است ترك نمايد و كارهاى استحاضه را به جا آورد.
و اگر عادت خويشانش بيشتر از هفت روز ـ مثلا نُه روز است ـ شش يا هفت روز را حيض قرار دهد ، و بنابر احتياط واجب در تفاوت بين شش يا هفت و عادت آنان ـ كه دو روز يا سه روز است ـ كارهايى را كه بر حائض حرام است ترك نمايد و كارهاى استحاضه ر ا به جا آورد.
استمرار خون، چند روز با نشانه حیض و بقیّه با نشانه استحاضه
استمرار خون با نشانههاى حيض
استمرار خون، چند روز با نشانه حیض و چند روز با نشانه استحاضه
استمرار خون، كمتر از سه روز آن با نشانه حيض و با بقيه نشانه استحاضه
زنی که عادت خود را فراموش کرده
۱ ـ آن كه فقط عادت عدديّه داشته و فراموش كرده ، كه در اين صورت اگر خونى ببيند داراى صفات حيض و از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد تمام آن حيض است ، و اگر از ده روز بيشتر باشد تا مقدارى كه احتمال عادت مى دهد بايد حيض قرار دهد ، و اگر آن مقدار كمتر از شش يا بيشتر از هفت روز باشد بنابر احتياط واجب در تفاوت آن مقدار و شش يا هفت روز ـ كه اختيار مى كند ـ جمع كند بين تروك حائض و افعال مستحاضه.
۲ ـ آن كه فقط عادت وقتيّه داشته و فراموش كرده ، كه در اين صورت اگر خونى ببيند داراى صفات حيض و از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نباشد تمام آن حيض است ، و اگر از ده روز بيشتر باشد اگر بداند بعض آن خون مصادف با عادت است بايد در تمام آن خون جمع كند بين تروك حائض و اعمال مستحاضه ، هر چند تمام يا بعض آن خون به صفات حيض نباشد ، و همچنين در فرضى كه نداند ولى احتمال تصادف آن را با ايّام عادت بدهد ، و اگر احتمال تصادف ندهد در صورتى كه بعض آن خون داراى صفات حيض و بعضى داراى صفات استحاضه باشد ، آنچه داراى صفات حيض است اگر كمتر از سه روز و بيشتر از ده روز نباشد حيض و باقى استحاضه است ، و در صورتى كه تمام آن خون داراى صفات حيض باشد يا آنچه صفات حيض دارد بيشتر از ده روز باشد ، شش يا هفت روز آن را حيض قرار داده و باقى استحاضه است.
۳ ـ آن كه عادت وقتيه و عدديه هر دو را داشته ، و اين سه صورت دارد:
۱ ـ آن كه فقط وقت را فراموش كرده ، و وظيفه او همان است كه در قسم دوم گذشت ، مگر اين كه خون داراى صفات بوده و بداند مصادف با عادت نيست و از ده روز بيشتر باشد ، كه در اين صورت اگر عادت او شش يا هفت روز است همان را حيض قرار داده ، و اگر كمتر يا بيشتر از آن است بنابر احتياط واجب در تفاوت آن مقدار و شش يا هفت روز ـ كه اختيار مى كند ـ جمع كند بين تروك حائض و اعمال مستحاضه ، و بقيّه را استحاضه قرار دهد.
۲ ـ آن كه فقط عدد را فراموش كرده ، در اين صورت آنچه در وقت ديده تا مقدارى كه يقين دارد از عادت كمتر نيست حيض است هر چند نشانه هاى حيض را نداشته باشد ، و در زائد از آن اگر با نشانه هاى حيض بوده و با خون قبل بيشتر از ده روز نباشد همه حيض است ، و اگر بيشتر از ده روز باشد ، چنانچه مقدارى كه احتمال مى دهد عادت به آن مقدار باشد كمتر از شش روز است ، آن مقدار را حيض و تا روز ششم يا هفتم ـ كه اختيار مى كند ـ جمع كند بين تروك حائض و اعمال مستحاضه ، و اگر بيشتر از هفت روز است ، تا روز ششم يا هفتم ـ كه اختيار كند ـ حيض ، و از آنچه اختيار كرده تا آن مقدار كه از ده روز نگذرد ، همان احتياط مراعات شود.
۳ ـ آن كه وقت و عدد هر دو را فراموش كرده ، در اين صورت اگر خونى كه ديده با صفات بوده و از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نبوده تمام آن حيض است ، و اگر بيشتر باشد و بداند كه با ايّام عادت مصادف نيست چنانچه مقدارى كه احتمال عادت مى دهد شش يا هفت روز باشد آن را حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد ، و اگر كمتر از شش روز باشد آن مقدار را حيض و تا روز ششم يا هفتم ـ كه اختيار مى كند ـ احتياط واجب مراعات وظايف حائض و مستحاضه است ، و اگر بيشتر از هفت روز باشد تا روز ششم يا هفتم ـ كه اختيار مى كند ـ حيض ، و از آنچه اختيار كرده تا آن مقدار كه از ده روز نگذرد ، همان احتياط مراعات شود.
و اگر صفات خون مختلف باشد ـ يعنى بعضى به صفت حيض و بعضى به صفت استحاضه باشد ـ خونى را كه به صفت حيض ديده و از سه روز كمتر و از ده روز بيشتر نبوده حيض ، و خونى را كه به صفت استحاضه ديده اگر بداند مصادف با عادت نبود ، استحاضه است ، و اگر احتمال تصادف آن را بدهد بايد احتياط كند به ترتيب آثار حيض و استحاضه.
خونی که مبتدئه و مضطربه و ناسيه و زنى كه عادت عدديه دارد میبيند
زنى كه دو ماه پشت سر هم بر خلاف عادت خود خونى ببيند
مقصود از ماه در عادت زن
زنى كه در يك ماه با فاصلة ده روز پاک بودن دو بار خون ببيند
زنی که دو بار با فاصلة ده روز استحاضه ، خون ببیند
زنی که پيش از ده روز پاك شود و بداند كه در باطن خون نيست
زنی که پيش از ده روز پاك شود و احتمال دهد كه در باطن خون است
و اگر عادتش كمتر از ده روز است ، در صورتى كه بداند پيش از تمام شدن ده روز يا سر ده روز پاك مى شود نبايد غسل كند ، و اگر احتمال دهد كه خون او از ده روز مى گذرد ، واجب است يك روز عبادت را ترك كند ، و بعد مى تواند اعمال مستحاضه را به جا آورد ، و احتياط مستحبّ اين است كه تا روز دهم بين تروك حائض و اعمال مستحاضه جمع كند ، و اين حكم مختص زنى است كه قبل از عادت مستمرّة الدم نبوده ، و گرنه بايد ايّام عادتش را حيض و بقيّه را استحاضه قرار دهد.
اگر بعضى از روزها را حيض قرار دهد و بعد بفهمد حيض نبوده
۱- اهميت نماز
(اوّل) اهميت نماز: در قرآن مجيد نزديك به صد مورد از نماز گفتگو شده ، و اشاره به دو مورد آن كافيست:
۱ ـ بعد از آن كه خداوند متعال حضرت ابراهيم (عليه السلام) را به مقام نبوّت و رسالت و خلّت اختيار نمود و به كلمات آزمايش و مبتلا كرد و آن حضرت كلمات را اتمام نمود ، به مقام امامت نايل شد ، و آن قدر عظمت مقام امامت ـ بعد از آن همه مقامات ـ در نظرش جلوه كرد كه ( قالَ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِى ) (گفت و از براى فرزندان من هم؟) جواب شنيد: ( لا يَنالُ عَهْدِى الظّالِمِينَ ) (پيمان من به ظالمين نمى رسد) ، و در عظمت نماز همين اندازه بس كه آن كس كه خداوند متعال براى او مقام امامت را خواست و او براى ذريّه اش مسألت كرد ـ بعد از طىّ تمام مقامات ـ در جوار خانه خدا از خداوند متعال خواست: ( رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلوةِ وَ مِنْ ذُرِيَّتي ) (پروردگارا مرا اقامه كننده نماز قرار بده و ذريّه مرا).
و همچنين بعد از آن كه ذرّيه خود را در نزد بيت مسكن داد ، گفت ( رَبَّنا اِنِّي اَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِيَّتي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ ، رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلوةَ )پروردگار ما هر آينه من از ذريّه خودم مسكن دادم به بيابان بدون زرع نزد خانه محترم تو ، پروردگارا براى اين كه اقامه نماز بنمايند.
۲ ـ در قرآن مجيد يك سوره به نام مؤمنون است ، و در آن مؤمنان به خصوصيّاتى معرّفى شده اند ، و اوّل خصوصيّتى كه به آن ابتدا شده اين است كه: ( الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ ) (آنان كه همانا در نمازشان خاشعند) و آخر خصوصيّتى هم كه به آن ختم مى شود ( وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ يُحافِظُونَ ) (و آن چنان كسانى كه همانها بر نمازهايشان محافظت دارند).
پس افتتاح ايمان و ختم ايمان به نماز است ، و ثمره آن هم اين آيه است: ( اُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ * اَلَّذينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوسَ هُمْ فيها خالِدُونَ )
و از سنّت همين اندازه بس است كه از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمودند: بعد از معرفت خدا چيزى را افضل از اين صلوات پنجگانه نمى دانم ، و عدم علم از آن حضرت ، علم به عدم است ، و اين روايت بيان كلام خداست ، و خداوند متعال هم در قرآن مجيد مى فرمايد: ( ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقينَ * اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ ) بعد از ايمان به غيب اقامه نماز ذكر شده است.
و در عظمت نماز همين اندازه كفايت مى كند كه جامع تر از نماز بين عبادات عبادتى يافت نمى شود ، زيرا اين عبادتى است مشتمل بر عبادت فعلى و بر عبادت قولى ، و عبادت فعلى آن شامل افعال عبادى از ركوع و سجود و قيام و قعود است ، و عبادت قولى آن شامل قرائت و ذكر و جامع جميع معارف الهيّه از تسبيح و تكبير و تحميد و تهليل كه اركان اربعه معارف حضرت حقّ سبحانه و تعالى است ، و مشتمل است بر تمام عبادات ملائكه مقرّبين ، كه عدّه اى از آنها عبادتشان در قيام است و عدّه اى در قعود و جمعى در ركوع و جمعى در سجود.
و عناوينى كه براى نماز در روايات وارد شده زياد است كه از آن جمله است: «رَأْسُ الدّينِ ، وَ اخِرُ وَصايا الاَْنْبِياءِ ، وَ اَحَبُّ الاَْعْمالِ ، وَ خَيْرُ الاَْعْمالِ ، وَ قِوامُ الاِْسْلامِ ، وَ اِسْتِقْبالُ الرَّحْمنِ ، مِنْهاجُ الاَْنْبِياءِ ، وَ بِه يَبْلُغُ الْعَبْدُ اِلَى الدَّرَجَةِ الْعُلْيا».
۲- با عجله و شتاب زدگى نماز نخواندن
و نيز بايد نمازگزار توبه و استغفار نمايد و گناهانى را كه مانع قبول شدن نماز است مانند حسد ، كبر ، غيبت ، خوردن حرام ، آشاميدن مسكرات ، ندادن خمس و زكاة و بلكه هر معصيتى را ترك كند.
و همچنين سزاوار است كارهايى را كه ثواب نماز را كم مى كند به جا نياورد ، مثلا در حال خواب آلودگى و خوددارى از بول به نماز نايستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نكند ، و كارهايى را كه ثواب نماز را زياد مى كند به جا آورد ، مثلا انگشتر عقيق به دست كند و لباس پاكيزه بپوشد و شانه و مسواك كند و خود را خوشبو نمايد.
نمازهاى واجب شش است
(اوّل) نماز يوميّه كه از آنهاست نماز جمعه.
(دوم) نماز آيات.
(سوم) نماز ميّت ، بنابر اين كه اطلاق نماز بر آن به نحو حقيقت باشد هر چند در هر صورت واجب است.
(چهارم) نماز طواف واجب خانه كعبه.
(پنجم) نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است.
(ششم) نمازى كه به واسطه اجاره و نذر و قسم و عهد و شرط در ضمن عقد واجب مى شود.
نمازهاى واجب يوميه
۷۳۵- نماز در سفر و حال خوف
۷۳۶- راه شناخت ظهر شرعى
بنابراين وقتى سايه به آخرين درجه كمى رسيد و دو مرتبه رو به زياد شدن گذاشت معلوم مى شود ظهر شرعى شده است ، ولى در بعضى شهرها كه گاهى موقع ظهر سايه بكلّى از بين مى رود ، بعد از آن كه سايه دوباره پيدا شد معلوم مى شود ظهر شده است.
۷۳۷- وقت نماز ظهر و عصر و ترتیب بین آن دو
۷۳۸- کسی که پيش از خواندن نماز ظهر سهواً مشغول نماز عصر شود
۷۳۹- نماز جمعه در زمان حضور و غيبت