خرید چرم یا روغن از دست مسلمانى كه آن را از دست كافر گرفته
مسأله ۲۰۹۰ ـ روغنى كه از حيوان بعد از جان دادنش گرفته شده ، يا چرمى كه از دست مسلمان گرفته شود و انسان بداند كه آن مسلمان آن را از دست كافر گرفته و تحقيق نكرده كه از حيوانى است كه به دستور شرع كشته شده يا نه ، خريد و فروشش باطل ، و نماز در آن چرم و خوردن آن روغن جايز نيست.
معامله مشروبات مسكر
مسأله ۲۰۹۱ ـ معامله مشروبات مسكر حرام و باطل است.
فروختن مال غصبى با عدم اجازه مالك
مسأله ۲۰۹۲ ـ فروختن مال غصبى با عدم اجازه مالك باطل است ، و فروشنده بايد پولى را كه از خريدار گرفته به او برگرداند.
قصد خريدار به اين كه عوض جنسى را كه مى خرد ندهد
مسأله ۲۰۹۳ ـ اگر خريدار قاصد معامله است ولى قصدش اين باشد كه عوض جنسى را كه مى خرد ندهد ، معامله صحيح است و واجب است عوض را به فروشنده بدهد.
خريدار جنسى را به ذمه بخرد و مافى الذمه را از مال حرام ادا كند
مسأله ۲۰۹۴ ـ اگر خريدار جنسى را به ذمّه بخرد و ما فى الذمّه را از مال حرام ادا كند ، معامله صحيح است ، ولى تا آنچه را كه بدهكار است از مال حلال ندهد ، ذمّه اش برئ نمى شود.
خريد و فروش آلات لهو و سازهاى بچه ها و آلات مشتركه
مسأله ۲۰۹۵ ـ خريد و فروش آلات لهو مثل تار و ساز حرام است ، و اين حكم در سازهاى كوچك كه بازيچه بچّه ها است ، مبنى بر احتياط است ، و امّا آلات مشتركه مثل راديو و ضبط صوت در صورتى كه براى استعمال در حرام نباشد ، خريد و فروش آن مانعى ندارد.
چيزى را به این قصد بفروشد كه آن را در حرام مصرف كنند
مسأله ۲۰۹۶ ـ اگر چيزى را كه مى شود استفاده حلال از آن ببرند ، به كسى كه در حرام مصرف مى كند به قصد اين بفروشد كه آن را در حرام مصرف كند ، مثلا انگور را به اين قصد بفروشد كه از آن شراب تهيّه نمايند ، معامله آن حرام و باطل است ، ولى اگر به اين قصد نفروشد و فقط بداند كه مشترى از انگور شراب تهيّه خواهد كرد ، معامله اشكال ندارد.
ساختن مجسمه جاندار و نقاشى آن و خريد و فروش و نگهدارى آن
مسأله ۲۰۹۷ ـ ساختن مجسّمه جاندار حرام است ، و همچنين نقاشى آن بنابر احتياط ، و خريد و فروش و نگهدارى آن جايز است ، اگر چه احوط ترك است.
معامله و تصرف چيزى كه از قمار يا دزدى يا معامله باطل تهيه شده
مسأله ۲۰۹۸ ـ چيزى كه از قمار يا دزدى يا از معامله باطل تهيّه شده ، معامله بر آن فضولى است، و صحّت و نفوذ آن محتاج به اجازه مالك يا ولىّ اوست، و تصرّف در آن حرام است ، و در دست هر كس كه باشد بايد به مالك يا ولىّ او برگرداند.
روغنى كه با پيه مخلوط است به معامله شخص یا در ذمه
مسأله ۲۰۹۹ ـ اگر روغنى را كه با پيه مخلوط است بفروشد ، چنانچه مورد معامله عين شخصى باشد، مثلا بگويد اين يك من روغن را مى فروشم، دو صورت دارد:
(اوّل) آن كه مقدار پيه مخلوط به اندازه اى است كه عرفاً مى گويند اين يك من روغن است ولى غش دارد ، در اين صورت معامله صحيح است و خريدار حقّ فسخ دارد.
(دوم) آن كه مقدار پيه مخلوط به اندازه اى است كه عرفاً نمى گويند اين يك من روغن است ، بلكه مى گويند روغن و پيه است ، در اين صورت معامله به مقدار پيهى كه در آن است باطل است ، و پولى كه فروشنده براى پيه آن گرفته مال مشترى و پيه مال فروشنده است ، و مشترى مى تواند معامله روغن خالصى را هم كه در آن است فسخ كند.
و اگر مورد معامله عين شخصى نباشد ، بلكه يك من روغن در ذمّه بفروشد و بعد روغنى كه پيه دارد بدهد ، مشترى مى تواند آن روغن را پس بدهد و روغن خالص را مطالبه نمايد.
ربا در معاملاتى كه با وزن يا پيمانه مىفروشند
مسأله ۲۱۰۰ ـ اگر مقدارى از جنسى را كه با وزن يا پيمانه مى فروشند ، به زيادتر از همان جنس بفروشد ـ مثلا يك من گندم را به يك من و نيم گندم بفروشدـ ربا و حرام و معامله باطل است ، و همچنين اگر يكى از آن دو سالم و ديگرى معيوب ، يا يكى خوب و ديگرى بد باشد ، يا با يكديگر تفاوت قيمت داشته باشند ، چنانچه مورد خريد و فروش تفاوت در مقدار داشته باشد ، باز هم ربا و حرام و معامله باطل است ، پس اگر مس درست را بدهد و بيشتر از آن مس شكسته بگيرد ، يا برنج صدرى را بدهد و بيشتر از آن برنج گرده بگيرد ، يا طلاى ساخته را بدهد و بيشتر از آن طلاى نساخته بگيرد ، ربا و حرام مى باشد و معامله هم باطل است.
شرط اضافه از غير از جنسى كه مىفروشد در معاملات ربوی
مسأله ۲۱۰۱ ـ اگر چيزى را كه اضافه مى گيرد غير از جنسى باشد كه مى فروشد ، مثلا يك من گندم به يك من گندم و يك قران پول بفروشد ، باز هم ربا و حرام و معامله باطل است ، بلكه اگر چيزى زيادتر نگيرد ولى شرط كند كه خريدار عملى براى او انجام دهد ، باز هم ربا و حرام و معامله باطل است.
در صورتی که بخواهند در معامله ربا نشود
مسأله ۲۱۰۲ ـ اگر در اجناسى كه با وزن يا پيمانه مى فروشند ، بخواهند در معامله ربا نشود ، بايد ملاحظه كنند كه در يكى از دو طرف معامله زياده يا آنچه در حكم زياده است ـ چنانچه در مسأله قبل گذشت ـ محقّق نشود ، مثلا يك من گندم و يك دستمال را به يك من و نيم گندم نقد بفروشد ، كه نيم من گندم زيادى در مقابل دستمال باشد ، و همچنين است اگر در هر دو طرف چيزى زياد كنند ، مثلا يك من گندم و يك دستمال را به يك من و نيم گندم و يك دستمال ـ با ملاحظه آنچه كه گذشت ـ بفروشد.
چيزى كه به متر و ذرع يا به شماره معامله مى كنند
مسأله ۲۱۰۳ ـ اگر چيزى را كه مثل پارچه با متر و ذرع مى فروشند ، يا چيزى را كه مثل گردو و تخم مرغ با شماره معامله مى كنند ، بفروشد و زيادتر بگيرد ، در صورتى كه معامله بين دو عين شخصى باشد اشكال ندارد ، و همچنين است اگر به مافى الذمّه بفروشد و بين آنها امتياز باشد ، مثل اينكه ده عدد تخم مرغ بزرگ را به يازده عدد متوسط در ذمّه بفروشد ، ولى اگر بين آنها هيچ امتياز نباشد صحّت معامله محلّ اشكال است ، و همچنين فروختن اسكناس ـ هر چند معدود است ـ به زيادتر در صورتى كه هر دو از يك جنس باشند ، چه هر دو عين شخصى يا شخصى به ما فى الذمّه باشد ، محلّ اشكال است.
جنسى كه در بعضى شهرها با وزن و در بعضى با شماره می فروشند
مسأله ۲۱۰۴ ـ جنسى را كه در بعضى از شهرها با وزن يا پيمانه مى فروشند ، و در بعضى از شهرها با شماره معامله مى كنند ، در صورتى كه غلبه اى در بين نباشد ، حكم آن در هر شهرى بر طبق معمول آن شهر است ، و همچنين در صورتى كه آن را در غالب شهرها با وزن يا پيمانه بفروشند و در بعضى از شهرها با شماره معامله كنند ، هر چند در اين صورت احتياط آن است كه آن جنس را به زيادتر از آن نفروشند.
زیاده در چيزى كه از يك جنس نباشد
مسأله ۲۱۰۵ ـ اگر چيزى را كه مى فروشد و عوضى را كه مى گيرد از يك جنس نباشد ، زياده گرفتن اشكال ندارد ، پس اگر يك من برنج بفروشد و دو من گندم بگيرد ، معامله صحيح است.
زیاده در جنسى كه از يك چيز عمل آمده باشد
مسأله ۲۱۰۶ ـ اگر جنسى را كه مى فروشد و عوضى را كه مى گيرد از يك چيز عمل آمده باشد ، بايد در معامله زيادى نگيرد ، پس اگر يك من روغن گاو بفروشد و در عوض آن يك من و نيم پنير گاو بگيرد ، ربا و حرام و معامله باطل است ، و همچنين است اگر ميوه رسيده را با ميوه نارس از همان جنس معامله كند.
یک جنس حساب شدن جو و گندم در ربا
مسأله ۲۱۰۷ ـ جو و گندم در ربا يك جنس حساب مى شود ، پس اگر ـ مثلا ـ يك من گندم بدهد و يك من و پنج سير جو بگيرد ، ربا و حرام و معامله باطل است ، و نيز اگر ده من جو بخرد كه سر خرمن ده من گندم بدهد ، چون جو را نقد گرفته و بعد از مدّتى گندم را مى دهد ، مثل آن است كه زيادى گرفته و حرام و معامله باطل است.
مواردى كه ربا گرفتن جايز است
مسأله ۲۱۰۸ ـ مسلمان از كافر حربى مى تواند ربا بگيرد ، و كافرى كه در پناه اسلام است معامله ربا با او جايز نيست ، ولى بعد از معامله اگر ربا گرفتن در شريعتش جايز باشد ، مى تواند بگيرد ، و پدر و فرزند و شوهر و زن دايمى مى توانند از يكديگر ربا بگيرند.
شرایط فروشنده و خريدار
مسأله ۲۱۰۹ ـ براى فروشنده و خريدار چند چيز شرط است:
(اوّل) آن كه بالغ باشند.
(دوم) آن كه عاقل باشند.
(سوم) آن كه سفيه نباشند ، يعنى مال خود را در كارهاى بيهوده مصرف نكنند.
(چهارم) آن كه قصد خريد و فروش داشته باشند ، پس اگر مثلا به شوخى بگويد: (مال خود را فروختم) معامله اى محقّق نمى شود ، و در حقيقت قصد خريد و فروش مقوّم معامله است نه شرط صحّت آن.
(پنجم) آن كه كسى آنها را اكراه به ناحقّ نكرده باشد ، و اگر اكراه شدند و بعد راضى شدند معامله نافذ است.
(ششم) آن كه جنس و عوضى را كه مى دهند مالك باشند ، يا ولايت بر مالك و يا وكالت و اذن از او داشته باشند ، و احكام اينها در مسائل آينده خواهد آمد.
معامله با بچه نابالغ
مسأله ۲۱۱۰ ـ معامله با بچّه نابالغ كه مستقل در معامله باشد ، در مال خودش باطل است ، و اگر معامله با ولىّ باشد و بچّه نابالغ مميّز فقط صيغه معامله را جارى سازد ، معامله صحيح است.
و اگر جنس يا پول مال ديگرى باشد و آن بچّه وكالةً از صاحبش آن مال را بفروشد ، يا به آن پول چيزى بخرد ، معامله صحيح است هر چند بچّه مميّز ، مستقل در تصرّف باشد.
و اگر طفل فقط وسيله باشد كه جنس و عوض آن را به دو طرف معامله برساند ، اگر چه مميّز نباشد اشكال ندارد ، ولى بايد فروشنده و خريدار يقين يا اطمينان داشته باشند كه طفل جنس يا عوض را به صاحب آن مى رساند.
معامله باطل با بچه نابالغ
مسأله ۲۱۱۱ ـ اگر با بچّه نابالغ ـ در صورتى كه معامله با او صحيح نيست ـ معامله بكند و جنس يا پولى از او بگيرد ، در صورتى كه مال خود بچّه باشد ، بايد به ولىّ او بدهد ، و اگر مال ديگرى باشد بايد به صاحب آن بدهد ، يا از صاحبش رضايت بخواهد ، و اگر صاحب آن را نمى شناسد و براى شناختن او هم وسيله اى ندارد ، بايد چيزى را كه از بچّه گرفته از طرف صاحب آن بابت مظالم به فقير بدهد ، و بنابر احتياط واجب براى آن از حاكم شرع اذن بگيرد.
از بین رفتن جنس يا پولى كه به بچه داده
مسأله ۲۱۱۲ ـ اگر كسى با بچّه مميّز ـ در صورتى كه معامله با او صحيح نيست ـ معامله كند و جنس يا پولى كه به بچّه داده از بين برود ، مى تواند از بچّه بعد از بلوغش مطالبه نمايد ، و اگر بچّه مميّز نباشد حقّ مطالبه ندارد.
اکراه به نا حق خريدار يا فروشنده را بر معامله
مسأله ۲۱۱۳ ـ اگر خريدار يا فروشنده را بر معامله به ناحقّ اكراه كنند ، چنانچه بعد از معامله راضى شود ، معامله صحيح است ، ولى احتياط مستحبّ آن است كه دوباره معامله را انجام دهند.
فروش مال كسى را بدون اجازه او
مسأله ۲۱۱۴ ـ اگر انسان مال كسى را بدون اجازه او بفروشد ، تا زمانى كه صاحب مال به فروش آن راضى نشود و اجازه نكند ، بر آن معامله ترتيب اثر داده نمى شود.
كسانى كه بر فروختن مال طفل ولايت دارند و حكم مال ديوانه و غايب
مسأله ۲۱۱۵ ـ پدر و جدّ پدرى طفل و نيز وصىّ پدر و وصىّ جدّ پدرى طفل ـ كه او را قيّم بر صغير قرار داده اند ـ مى توانند مال طفل را بفروشند ، و بنابر احتياط واجب معامله به مصلحت طفل باشد ، و مجتهد عادل هم در صورت نبودن پدر و جدّ پدرى و وصىّ آن دو مى تواند مال يتيم را در صورتى كه به مصلحت او باشد بفروشد ، و همچنين مال ديوانه و غايب را در صورتى كه ضرورت اقتضا كند.
فروختن مالى را كه غصب كرده
مسأله ۲۱۱۶ ـ اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد و بعد از فروش صاحب مال معامله را اجازه كند ، معامله نافذ است ، و چيزى را كه غصب كننده به مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله ، ملك مشترى است ، و چيزى را كه مشترى داده و منفعتهاى آن از موقع معامله ، ملك كسى است كه مال او را غصب كرده اند.
فروش مالى را که غصب کرده به قصد اينكه عوض آن، مال خودش باشد
مسأله ۲۱۱۷ ـ اگر كسى مالى را غصب كند و بفروشد به قصد اين كه عوض آن ، مال خودش باشد ، چنانچه صاحب مال معامله را اجازه كند ، معامله نافذ است ، ولى عوض ، مالِ مالك مى شود نه مالِ غاصب.
شرایط جنسى را كه مىفروشند و چيزى را كه عوض آن مى گيرند
مسأله ۲۱۱۸ ـ جنسى را كه مى فروشند و چيزى را كه عوض آن مى گيرند پنج شرط دارد:
(اوّل) آن كه مقدار آن با وزن يا پيمانه يا شماره و مانند اينها معلوم باشد.
(دوم) آن كه بتوانند آن را تحويل دهند ، و اگر فروشنده مثلا مالى بفروشد كه نمى تواند آن را تحويل دهد ولى مشترى قدرت گرفتن آن را داشته باشد ، كفايت مى كند ، بنابراين فروختن مثلا اسبى كه فرار كرده و هيچيك از طرفين قدرت تسلّط بر آن را ندارند ، باطل است ، ولى اگر اسبى را كه فرار كرده با چيزى كه داراى ارزش است و مى تواند تحويل دهد ، بفروشد ، اگر چه آن اسب پيدا نشود معامله صحيح است ، و احوط آن است كه در غير بنده و كنيز گريخته ، چيزى را كه ارزش دارد بفروشد ، و در ضمن آن معامله شرط كند كه اگر گريخته پيدا شد مال مشترى باشد.
(سوم) خصوصيّاتى را كه در جنس و عوض است و به واسطه آنها قيمت اختلاف پيدا مى كند ، معيّن نمايند.
(چهارم) آن كه ملك طلق باشد ، پس مالى كه وقف شده فروش آن جايز نيست ، مگر در مواردى كه خواهد آمد.
(پنجم) خود جنس را بفروشد نه منفعت آن را ، پس اگر مثلا منفعت يك ساله خانه را بفروشد صحيح نيست ، ولى چنانچه خريدار به جاى پول منفعت ملك خود را بدهد ، مثلا فرشى را از كسى بخرد و عوض آن را منفعت يك ساله خانه خود قرار دهد ، اشكال ندارد ، و احكام اينها در مسائل آينده خواهد آمد.
جنسى را كه در شهرى با وزن و در شهرى با ديدن، معامله مى كنند
مسأله ۲۱۱۹ ـ جنسى را كه در شهرى با وزن يا پيمانه معامله مى كنند ، در آن شهر ـ بنابر احتياط ـ بايد با وزن يا پيمانه بخرد ، ولى مى تواند همان جنس را در شهرى كه با ديدن معامله مى كنند ، با ديدن خريدارى نمايد.