• سایت رسمی دفتر حضرت آيت الله العظمى وحيد خراسانى

    select your topic

    تحقق كفالت به هر لفظى يا عملى كه به طلبكار بفهماند

    مسأله ۲۳۷۶ ـ كفالت در صورتى صحيح است كه كفيل به هر لفظى ـ اگرچه عربى نباشد ـ يا به عملى به طلبكار بفهماند كه من متعهّدم هر وقت بدهكار خودرا بخواهى به تو تسليم كنم ، و طلبكار يا ولىّ او هم قبول نمايد.

    شرايط كفيل

    مسأله ۲۳۷۷ ـ كفيل بايد عاقل و بالغ باشد ، و بايد سفيه و مفلس نباشد در صورتى كه مستلزم تعهّد به مال باشد ، مگر با اذن يا اجازه ولىّ سفيه و طلبكاران مفلس ، و اورا بر كفالت به ناحقّ اكراه نكرده باشند ، و بتواند كسى را كه كفيل او شده حاضر نمايد.

    اموری که كفالت را بهم مى‏زند

    مسأله ۲۳۷۸ ـ يكى از پنج چيز كفالت را بهم مى زند:
    اوّل: كفيل بدهكار را به طلبكار تسليم نمايد ، يا بدهكار خودش را تسليم كند ، يا شخص ديگرى اورا تسليم نمايد و طلبكار هم قبول كند.
    دوم: طلب طلبكار داده شود.
    سوم: طلبكار از طلب خود بگذرد ، يا به ديگرى به بيع يا صلح يا حواله و مانند اينها منتقل كند.
    چهارم: بدهكار بميرد. پنجم: طلبكار كفيل را از كفالت آزاد كند.

    كسى که به زور يا به حيله‏ اى بدهكار را از دست طلبكار رها كند

    مسأله ۲۳۷۹ ـ اگر كسى به زور يا به حيله اى بدهكاررا از دست طلبكار رها كند ، چنانچه طلبكار دسترسى به او نداشته باشد ، كسى كه بدهكار را رها كرده بايد اورا به طلبكار تسليم كند ، و اگر تسليم نكرد بايد طلب او را بپردازد.

    تحقق امانت به لفظ يا به فهماندن به عمل

    مسأله ۲۳۸۰ ـ اگر انسان مال خودرا به كسى بدهد و بگويد: (نزد تو امانت باشد) و او هم قبول كند ، يا بدون اين كه حرفى بزنند صاحب مال بفهماند كه مال را براى نگهدارى به او مى دهد و او هم به قصد نگهدارى كردن بگيرد ، بايد به احكام وديعه كه مى آيد عمل نمايند.

    شرايط امانت‏دار و كسى كه مال را امانت مى‏گذارد

    مسأله ۲۳۸۱ ـ امانت دار و كسى كه مال را امانت مى گذارد بايد هردو عاقل باشند ، پس اگر انسان مالى را پيش ديوانه امانت بگذارد ، يا ديوانه مالى را پيش كسى امانت بگذارد ، صحيح نيست.
    و كسى كه مال خودش را امانت مى گذارد بايد بالغ باشد ، و جايز است بچّه مميّز مال ديگرى را با اذنش نزد كسى امانت بگذارد ، و امانت گذاشتن نزد بچّه مميّز در صورتى كه متمكّن از حفظ باشد و امانت را حفظ كند و مستلزم تصرّف در مال بچّه نباشد ، اشكال ندارد.
    و معتبر است كسى كه مال خودش را امانت مى گذارد سفيه و مفلس نباشد ، مگر با اذن يا اجازه ولىّ سفيه و طلبكاران مفلس ، ولى امانت گذاشتن نزد سفيه و مفلس ـ در صورتى كه مستلزم تصرّف آنها در مال خودشان نباشد ـ مانعى ندارد ، و در صورت استلزام با اذن يا اجازه ولىّ و طلبكاران اشكال ندارد.

    امانت گذاری که بچه يا ديوانه باشد

    مسأله ۲۳۸۲ ـ اگر از بچّه اى چيزى را بدون اذن صاحبش به طور امانت قبول كند ، بايد آن را به صاحبش بدهد ، و اگر آن چيز مال خود بچّه است و ولىّ اجازه امانت گذاشتن آن را نداده باشد ، لازم است آن مال را به ولىّ او برساند ، و چنانچه در رساندن مال به آنان كوتاهى كند و تلف شود ، بايد عوض آن را بدهد ، و همچنين است اگر امانت گذار ديوانه باشد.

    كسى كه نمى‏ تواند امانت را نگهدارى نمايد

    مسأله ۲۳۸۳ ـ كسى كه نمى تواند امانت را نگهدارى نمايد ، در صورتى كه امانت گذار ملتفت حال او نباشد ، نبايد امانت را قبول كند.

    هرگاه به صاحب مال بفهماند كه براى نگهدارى مال او حاضر نيست

    مسأله ۲۳۸۴ ـ اگر انسان به صاحب مال بفهماند كه براى نگهدارى مال او حاضر نيست ، چنانچه او مال را بگذارد و برود و آن مال تلف شود ، كسى كه امانت را قبول نكرده ضامن نيست ، ولى احتياط مستحبّ آن است كه اگر ممكن باشد آن را نگهدارى نمايد.

    به هم زدن قرار امانت

    مسأله ۲۳۸۵ ـ كسى كه چيزى را امانت مى گذارد ، هر وقت بخواهد مى تواند آن را پس بگيرد ، و كسى هم كه امانت را قبول مى كند هر وقت بخواهد مى تواند آن را به صاحبش برگرداند.

    انصراف از نگهدارى امانت

    مسأله ۲۳۸۶ ـ اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود و وديعه را به هم بزند ، بايد هرچه زودتر مال را به صاحب آن يا وكيل يا ولىّ صاحبش برساند ، يا به آنان خبر دهد كه حاضر به نگهدارى نيست ، و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد ، چنانچه مال تلف شود بايد عوض آن را بدهد.

    نگهداری امانت در جاى مناسب

    مسأله ۲۳۸۷ ـ كسى كه امانت را قبول مى كند ، اگر براى آن جاى مناسبى ندارد ، بايد جاى مناسب تهيّه نمايد و طورى آن را نگهدارى كند كه مردم نگويند در نگهدارى آن كوتاهى نموده است ، و اگر در جايى كه مناسب نيست بگذارد و تلف شود ، بايد عوض آن را بدهد.

    تعدّى يا تفريط كردن در نگهدارى امانت

    مسأله ۲۳۸۸ ـ كسى كه امانت را قبول مى كند ، اگر تعدّى كند ـ يعنى زياده روى نمايد ، مثل آن كه مركبى كه نزد او به امانت گذاشته شده بدون اذن صاحبش سوار شود ـ و يا تفريط كند ـ يعنى در نگهدارى آن كوتاهى نمايد ، مثل آن كه آن را در جايى بگذارد كه اطمينان از آن نباشد كه كسى بفهمد و آن را ببرد ـ ضامن است ، و چنانچه تلف شود بايد عوض آن را ـ اگر مثلى است مثل و اگر قيمى است قيمتش را ـ بدهد ، و در غير اين دو صورت ضامن نيست.

    معيّن كردن صاحب مال جایی را براى نگهدارى مال خود

    مسأله ۲۳۸۹ ـ اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جايى را معيّن كند ، و به كسى كه امانت را قبول كرده بگويد كه بايد مال را در اينجا حفظ كنى و اگر احتمال هم بدهى كه از بين برود نبايد آن را به جاى ديگر ببرى ، جايز نيست آن را به جاى ديگر ببرد ، و اگر ببرد ضامن است.

    معيّن كردن صاحب مال جايى را ولى در نظرش خصوصيتى نداشته باشد

    مسأله ۲۳۹۰ ـ اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جايى را معيّن كند ، و كسى كه امانت را قبول كرده بداند آن محلّ در نظر صاحب مال خصوصيّتى نداشته ، بلكه يكى از موارد حفظ آن بوده ، مى تواند آن را به جاى ديگرى كه مال در آن جا محفوظ تر يا مثل محلّ اوّلى است ببرد ، و چنانچه مال در آن جا تلف شود ضامن نيست.

    ديوانه شدن صاحب مال

    مسأله ۲۳۹۱ ـ اگر صاحب مال ديوانه شود ، كسى كه امانت را قبول كرده بايد فوراً امانت را به ولىّ او برساند ، و يا به ولىّ او خبر دهد ، و اگر بدون عذر شرعى مال را به ولىّ او ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند و مال تلف شود ، بايد عوض آن را بدهد.

    اگر صاحب مال بميرد و يك وارث داشته باشد

    مسأله ۲۳۹۲ ـ اگر صاحب مال بميرد ، امانت دار بايد فوراً مال را به وارث او برساند ، يا به وارث او خبر دهد ، و چنانچه بدون عذر شرعى مال را به وارث او ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند ، و مال تلف شود بايد عوض آن را بدهد ، ولى اگر براى آن كه بفهمد كسى كه مى گويد من وارث ميّتم راست مى گويد يا نه ، يا ميّت وارث ديگرى دارد يا نه ، مال را ندهد و از خبر دادن هم كوتاهى كند و مال تلف شود ، چيزى برعهده او نيست.

    اگر صاحب مال بميرد و چند وارث و وصی داشته باشد

    مسأله ۲۳۹۳ ـ اگر صاحب مال بميرد و چند وارث داشته باشد ، كسى كه امانت را قبول كرده بايد مال را به همه ورثه بدهد ، يا به كسى بدهد كه همه آنان گرفتن مال را به او واگذار كرده اند ، پس اگر بدون اجازه ديگران تمام مال را به يكى از ورثه بدهد ، ضامن سهم ديگران است ، و اگر نسبت به مال وصىّ هم معيّن كرده باشد ، اجازه او هم معتبر است.

    از دنیا رفتن یا دیوانه شدن كسى كه امانت را قبول كرده

    مسأله ۲۳۹۴ ـ اگر كسى كه امانت را قبول كرده بميرد يا ديوانه شود ، وارث يا ولىّ او بايد هرچه زودتر به صاحب مال اطّلاع دهد ، يا امانت را به او برساند.

    هرگاه امانت‏دار نشانه‏ هاى مرگ را در خود ببيند

    مسأله ۲۳۹۵ ـ هرگاه امانت دار نشانه هاى مرگ را در خود ببيند ، اگر اطمينان دارد كه امانت به صاحبش مى رسد ، مثل اين كه وارث او امين بوده و از امانت اطّلاع دارد ، و همچنين اطمينان دارد كه صاحبش راضى به ماندن آن نزد ورثه مى باشد لازم نيست امانت را به صاحب آن يا وكيل يا ولىّ او برساند ، و يا وصيّت كند ، هرچند احوط آن است كه امانت را به صاحب آن يا وكيل يا ولىّ او برساند ، و اگر ممكن نيست ، آن را به حاكم شرع بدهد.
    و در غير اين صورت بايد به هر طريقى كه ممكن است حقّ را به صاحبش يا وكيل يا ولىّ او برساند ، و اگر ممكن نشد وصيّت كند و شاهد بگيرد و به وصىّ و شاهد اسم صاحب مال و جنس و خصوصيّات مال و محلّ آن را بگويد.

    امانت‏دار نشانه‏ هاى مرگ را در خود ببيند و به وظيفه خود عمل نكند

    مسأله ۲۳۹۶ ـ اگر امانت دار نشانه هاى مرگ را در خود ببيند و به وظيفه اى كه در مسأله پيش گذشت عمل نكند ، چنانچه آن أمانت از بين برود ، بايد عوضش را بدهد ، اگر چه در نگهدارى آن كوتاهى نكرده باشد و مرض او خوب شود ، يا بعد از مدّتى پشيمان شود و وصيّت كند ، هر چند مال بعد از وصيّت تلف شود.

    تعريف عاريه

    مسأله ۲۳۹۷ ـ عاريه آن است كه انسان مال خودرا به ديگرى بدهد كه بدون عوض از آن استفاده كند.

    تحقق عاريه به صيغه و دادن به قصد عاريه

    مسأله ۲۳۹۸ ـ لازم نيست در عاريه صيغه بخوانند ، و اگر مثلا لباس را به قصد عاريه به كسى بدهد و او هم به همين قصد بگيرد ، صحيح است.

    عاريه دادن چيز غصبى و چيزى كه منفعت آن متعلق حق يا ملك ديگرى است

    مسأله ۲۳۹۹ ـ عاريه دادن چيز غصبى و چيزى كه مال انسان است ولى منفعت آن متعلّق حقّ يا ملك ديگرى است ـ مثل آن كه آن را اجاره داده باشد ـ در صورتى صحيح است كه مالك چيز غصبى يا كسى كه منفعت ملك يا متعلّق حقّ اوست به عاريه دادن راضى باشد.

    عاریه دادن چيزى را كه منفعتش مال انسان است

    مسأله ۲۴۰۰ ـ چيزى را كه منفعتش مال انسان است ـ مثلا آن را اجاره كرده ـ مى تواند به كسى كه بر آن مال مورد اطمينان است ، يا به اذن مالك عاريه بدهد ، ولى اگر در اجاره شرط كرده باشند كه خودش از آن استفاده كند ، نمى تواند آن را به ديگرى عاريه دهد.

    عاريه دادن ديوانه و بچه و سفيه و مفلس و عاريه دادن ولىّ

    مسأله ۲۴۰۱ ـ اگر ديوانه و بچّه مال خودرا عاريه بدهند صحيح نيست ، و همچنين عاريه دادن سفيه و مفلس مال خودرا صحيح نيست ، مگر با اذن يا اجازه ولىّ سفيه و طلبكاران مفلس ، و اگر ولىّ مصلحت بداند مال كسى را كه بر او ولايت دارد عاريه دهد ، اشكال ندارد.

    تلف شدن چيزى كه عاريه كرده

    مسأله ۲۴۰۲ ـ اگر در نگهدارى چيزى كه عاريه كرده كوتاهى نكند ، و در استفاده از آن زياده روى هم ننمايد ، و اتّفاقاً آن چيز تلف شود ، ضامن نيست ، ولى چنانچه شرط كنند كه اگر تلف شود عاريه كننده ضامن باشد ، يا چيزى را كه عاريه كرده طلا و نقره باشد ، بايد عوض آن را بدهد.

    شرط عدم ضامن در عاريه طلا و نقره

    مسأله ۲۴۰۳ ـ اگر طلا و نقره را عاريه نمايد و شرط كند كه اگر تلف شود ضامن نباشد ، چنانچه تلف شود ضامن نيست.

    از دنیا رفتن عاريه دهنده

    مسأله ۲۴۰۴ ـ اگر عاريه دهنده بميرد ، عاريه گيرنده وظيفه اش همان است كه در مسأله «۲۳۹۲» گذشت.

    ممنوع از تصرف یا دیوانه شدن عاريه دهنده

    مسأله ۲۴۰۵ ـ اگر عاريه دهنده طورى شود كه شرعاً نتواند در مال خود تصرّف كند ـ مثلا ديوانه شود ـ وظيفه عاريه كننده همان است كه در مسأله «۲۳۹۱» گذشت.

    در خواست شما با موفقیت ثبت شد

    OK
  • صفحه نخست
  • اخبار
  • صوتی و تصویری
  • بیانات
  • بیانات برگزیده
  • مراسم دفتر
  • درس ها
  • تفسیر قرآن کریم
  • احکام شرعی
  • مسائل شرعی
  • سؤالات شرعی
  • ارسال استفتاء
  • ارشادات
  • نکته ها و حکایت ها
  • رهنمود ها و توصیه ها
  • اعتقادی و اخلاقی
  • آثار و تألیفات
  • کتاب ها
  • اشعار معظم له
  • زندگینامه
  • ارتباط با ما
  • دفتر مرجعیت
  • تماس با ما