اگر چيزى را كه پيدا كرده تا يك سال قابل ماندن نيست
مسأله ۲۶۴۳ ـ هرگاه چيزى را پيدا كند كه تا يك سال قابل ماندن نيست ـ مانند ميوه و سبزيجات ـ بنابر احتياط واجب تا زمانى كه آسيبى به آن نرسد نگه دارد ، و چنانچه صاحبش پيدا نشد به اذن حاكم شرع يا وكيل او ، و در صورت نبودن اين دو به اذن عدول مؤمنين ـ در صورتى كه ميسّر باشد ـ آن را قيمت كند و بفروشد ، يا خودش بردارد و پول آن را نگه دارد ، و بنابر احتياط واجب از زمان پيدا شدن تا يك سال اعلان كند ، و در صورت پيدا نشدن صاحبش به آنچه كه در مسأله «۲۶۳۲» گذشت عمل نمايد.
اگر چيزى را كه پيدا كرده موقع وضو گرفتن و نماز همراه او باشد
مسأله ۲۶۴۴ ـ اگر چيزى را كه پيدا كرده موقع وضو گرفتن و نماز خواندن همراه او باشد ، در صورتى كه قصدش اين باشد كه صاحب آن را پيدا كند و به او بدهد ، اشكال ندارد ، وگرنه تصرّف او هرچند به همراه داشتن باشد حرام است ، ولى وضو و نمازش به صرف اين كه آن چيز همراه او باشد باطل نمى شود.
اگر كفش شخصى را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند
مسأله ۲۶۴۵ ـ اگر كفش شخصى را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند ، چنانچه بداند يا از قرائن اطمينان كند كفشى كه مانده مال كسى است كه كفش او را برده ، و راضى است كه كفشش را عوض كفشى كه برده است بردارد ، مى تواند به جاى كفش خودش بردارد ، و همچنين است اگر بداند كه كفش او را به طور ناحق و ظلم برده است ولى در اين فرض بايد قيمت آن از كفش خودش بيشتر نباشد ، وگرنه نسبت به زيادى قيمت حكم مجهول المالك جارى است ، ودر غير اين دو صورت حكم مجهول المالك بر آن كفش جارى خواهد بود.
مال مجهول المالك و جستجو از صاحب آن و اذن حاكم شرع
مسأله ۲۶۴۶ ـ اگر مالى كه در دست انسان است مجهول المالك باشد ـ يعنى صاحب آن معلوم نباشد هرچند در بين افراد معيّنى ـ و گمشده بر آن مال صدق نكند ، لازم است صاحب آن را جستجو كند تا از پيدا شدنش نا اميد شود ، و پس از مأيوس شدن آن را به فقراء صدقه بدهد ، و بنا بر احتياط واجب به اذن حاكم شرع باشد ، واگر بعد صاحبش پيدا شود ضامن نيست.
مواردی که حيوان حلال گوشت بعد از تذكيه حلال و پاك نمی شود
مسأله ۲۶۴۷ ـ اگر حيوان حلال گوشت را ـ وحشى باشد يا اهلى ـ به دستورى كه بعد ذكر مى شود ـ به سر بريدن و غير آن با شرايطى كه تفصيل آن خواهد آمد ـ تذكيه كنند بعد از جان دادن گوشت آن حلال و بدن آن پاك است به غير از موارد ذيل :
۱ ـ حيوان حلال گوشت چهارپايى كه شخص بالغى با آن نزديكى كرده و نسل آن ، و همچنين بنابر احتياط واجب اگر وطى كننده نابالغ باشد.
۲ ـ حيوانى كه به خوردن نجاست انسان عادت كرده ، اگر به دستورى كه در شرع معيّن شده آن را استبراء نكرده باشند.
۳ ـ بزغاله اى كه به تغذيه از شير خوك استخوانش محكم شده ، و نسل آن و همچنين بنابر احتياط واجب برّه شير خوار.
۴ ـ بزغاله و برّه اى كه شير خوك تغذيه كرده و استخوانش به آن محكم نشده در صورتى كه به دستورى كه در شرع معيّن شده ، استبراء نشده باشد.
شکار حيوان حلال گوشت وحشى يا اهلى كه وحشى شده
مسأله ۲۶۴۸ ـ حيوان حلال گوشت و حشى مانند آهو و كبك و بز كوهى و حيوان حلال گوشتى كه اهلى بوده و بعد وحشى شده مثل گاو و شتر اهلى كه فرار كرده و وحشى شده است ، اگر به دستورى كه خواهد آمد آنهارا شكار كنند ، پاك و حلال است ، ولى حيوان حلال گوشت أهلى مانند گوسفند و مرغ خانگى و حيوان حلال گوشت وحشى كه به واسطه تربيت كردن اهلى شده است ، با شكار كردن پاك و حلال نمى شود.
توان فرار يا پرواز براى شكار حيوان حلال گوشت وحشى
مسأله ۲۶۴۹ ـ حيوان حلال گوشت وحشى ، در صورتى با شكار كردن پاك و حلال مى شود كه بتواند فرار كند يا پرواز نمايد ، بنابر اين بچّه آهو كه نمى تواند فرار كند و بچّه كبك كه نمى تواند پرواز نمايد ، با شكار كردن پاك و حلال نمى شود ، و اگر آهو و بچّه اش را كه نمى تواند فرار كند با يك تير شكار نمايد ، آهو حلال و بچّه اش حرام است.
پاکی مردار حيوان حلال گوشتى كه خون جهنده ندارد
مسأله ۲۶۵۰ ـ حيوان حلال گوشتى كه خون جهنده ندارد ـ مانند ماهى ـ اگر به غير دستورى كه براى حلال شدن آن خواهد آمد بميرد ، پاك و خوردن آن حرام است.
سر بریدن و مردار حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد
مسأله ۲۶۵۱ ـ حيوان حرام گوشتى كه خون جهنده ندارد ، مانند مار ، با سر بريدن حلال نمى شود ، ولى مُرده و كشته آن پاك است.
سر بريدن يا شكار سگ و خوك يا حيوان حرام گوشت
مسأله ۲۶۵۲ ـ سگ و خوك به سر بريدن و شكار كردن پاك نمى شوند ، و خوردن گوشت آنها هم حرام است ، و حيوان حرام گوشتى را كه مانند گرگ و پلنگ درنده و گوشت خوار است ، اگر به دستورى كه خواهد آمد سر ببرند يا با تير و مانند آن شكار كنند ، پاك است ، ولى گوشت آن حلال نمى شود ، و اگر با سگ شكارى آن را شكار كنند ، پاك شدن آن محلّ اشكال است.
سر بريدن يا شكار فيل و خرس و بوزينه و حيوانات كوچك داخل زمين
مسأله ۲۶۵۳ ـ فيل و خرس و بوزينه را اگر به دستورى كه خواهد آمد سرببرند يا با تير و مانند آن شكار كنند پاك است ولى حيوانات كوچكى كه در داخل زمين زندگى مى كنند مانند موش ، اگر خون جهنده داشته باشند و جلد قابل انتفاع نداشته باشند و سر آنهارا ببرند يا آنهارا شكار نمايند پاك نمى شوند ، و اگر جلد قابل انتفاع داشته باشند پاك شدنشان محلّ اشكال است.
گو شت بچه مرده ای که از شكم حيوان زنده بيرون آيد
مسأله ۲۶۵۴ ـ اگر از شكم حيوان زنده بچّه مرده اى بيرون آيد يا آن را بيرون آورند ، خوردن گوشت آن حرام است.
دستور سر بريدن حيوان
مسأله ۲۶۵۵ ـ دستور سر بريدن حيوان آن است كه مرى كه مجراى طعام است ، و حلقوم كه مجراى نفس است ، و دو رگ محيط به حلقوم را ـ كه از اينها به چهار رگ تعبير مى كنند ـ از پايين بر آمدگى زير گلو به طور كامل ببرند ، و اگر آنهارا بشكافند كافى نيست.
بریدن بعضى از چهار رگ را بعد از مردن حيوان يا پشت سر هم نبرند
مسأله ۲۶۵۶ ـ اگر بعضى از چهار رگ را ببرند و صبر كنند تا حيوان بميرد بعد بقيّه را ببرند ، حلال و پاك نمى شود ، و همچنين است ـ بنابر احتياط واجب ـ اگر چهار رگ را پيش از جان دادن حيوان ببرند ولى بريدن آنها به طور معمول پشت سر هم نباشد.
ذبح گوسفندی که گرگ چهار رگ يا بعضى از آنها راکنده است
مسأله ۲۶۵۷ ـ اگر گرگ مقدارى از گردن گوسفند را بكند و چهار رگ باقى باشد يا جاى ديگر بدن را بكند ، در صورتى كه گوسفند زنده باشد و به شرايطى كه مى آيد سر آن را ببرند ، حلال و پاك مى شود ، و اگر گلوى گوسفند را به طورى بكند كه از چهار رگى كه در گردن است و بايد بريده شود چيزى نماند ، آن گوسفند حرام مى شود ، ولى اگر بعضى از رگها را طورى بكند كه بشود از بالاتر از آن يا پايين تر از آن رگ را قطع كرد ، حليّت حيوان محلّ اشكال است.
شرایط سر بريدن حيوان
مسأله ۲۶۵۸ ـ سربريدن حيوان شرايطى دارد:
(اوّل) كسى كه سر حيوان را مى برد بايد مسلمان باشد ، چه مرد باشد و چه زن ، و بچّه مسلمان هم اگر مميّز باشد ـ يعنى خوب و بدرا بفهمد ـ مى تواند سر حيوان را ببرد ، و اگر كفّار و نواصب و خوارج و غلاتى كه محكوم به كفرند مانند قائلين به الوهيّت أميرالمؤمنين (عليه السلام) سر حيوان را ببرند، آن حيوان حلال نمى شود.
(دوم) سر حيوان را با چيزى ببرند كه از آهن باشد ، ولى چنانچه آهن پيدا نشود ، با چيز تيزى كه چهار رگ آن را جدا كند مانند شيشه و سنگ تيز مى شود سر آن را بريد ، ولى بنابر احتياط واجب بايد طورى باشد كه اگر سر حيوان را نبرند ، مى ميرد ، يا ضرورتى مقتضى سر بريدنش باشد.
(سوم) در هنگام سر بريدن جلو بدن حيوان رو به قبله باشد، و كسى كه مى داند بايد رو به قبله سر ببرد ، اگر عمداً حيوان را رو به قبله نكند حيوان حرام مى شود ، ولى اگر فراموش كند ، يا مسأله را نداند ، يا قبله را اشتباه كند ، يا نداند قبله كدام طرف است ، يا نتواند حيوان را رو به قبله كند و ناچار از تذكيه آن باشد ، اشكال ندارد.
(چهارم) وقتى مى خواهد سر حيوان را ببرد ، يا كارد به گلويش بگذارد به نيّت سربريدن ، نام خدا را ببرد ، و همين قدر كه بگويد «بِسْمِ اللهِ» ، يا «اللهُ اَكْبَر» و مانند آن از اذكار كفايت مى كند ، بلكه گفتن «الله» تنها هم كافيست ، و اگر بدون قصد سربريدن نام خدا را ببرد ، آن حيوان پاك نمى شود و گوشت آن هم حرام است ، ولى اگر از روى فراموشى نام خدارا نبرد ، اشكال ندارد ، و احتياط مستحبّ آن است كه هر وقت يادش بيايد نام خدارا ببرد و بگويد: «بِسْمِ اللهِ عَلى اَوَّلِهِ وَ (عَلى) آخِرِه».
(پنجم) حيوان بعد از سربريدن حركتى بكند ، اگرچه مثلا چشم يا دُم خود را حركت دهد ، يا پاى خودرا به زمين زند ، و اين حكم در صورتى است كه زنده بودن آن حيوان در حال ذبح مشكوك باشد ، وگرنه لزومى ندارد ، و نيز واجب است كه به اندازه معمول و متعارف نسبت به آن حيوان خون از بدنش بيرون آيد.
(ششم) آن كه بنابر احتياط واجب سر حيوان را در غير پرندگان پيش از بيرون آمدن روح از بدنش جدا نكند ، بلكه خود اين كار حتّى در پرندگان محلّ اشكال است ، ولى اگر از روى غفلت يا به جهت تيزى چاقو سر جدا شود اشكال ندارد.
و همچنين بنا بر احتياط واجب رگ سفيدى را كه از مهره هاى گردن تا دم حيوان امتداد دارد و آن را نخاع مى گويند ، عمداً قطع نكند.
(هفتم) آن كه بنابر احتياط واجب كشتن از مذبح باشد و از قفا نباشد و همچنين بنابر احتياط واجب جايز نيست كارد را زير رگها فرو نموده و به طرف جلو آنها را قطع كند.
دستور نحر كردن شتر
مسأله ۲۶۵۹ ـ اگر بخواهند شتررا بكشند كه بعد از جان دادن پاك و حلال باشد ، بايد با شرايطى كه براى سر بريدن حيوانات ذكر شد ، كارد يا چيز ديگرى را كه از آهن و برنده باشد در گودى بين گردن و سينه اش فرو كنند.
حالت قرار گرفتن شتر در هنگام نحر آن
مسأله ۲۶۶۰ ـ وقتى مى خواهند كارد را به گردن شتر فرو ببرند ، بهتر آن است كه شتر ايستاده باشد ، ولى اگر در حالى كه زانوهارا به زمين زده ، يا به پهلو خوابيده و جلو بدنش رو به قبله است كاردرا در گودى گردنش فرو كنند ، اشكال ندارد.
سربردین شتر يا نحر کردن گاو و گوسفند
مسأله ۲۶۶۱ ـ اگر به جاى اين كه كارد در گودى گردن شتر فرو كنند سر آن را ببرند ، يا گوسفند و گاو و مانند اينهارا مثل شتر كارد در گودى گردنشان فرو كنند ، گوشت آنها حرام و بدن آنها نجس است ، ولى اگر چهار رگ شتررا ببرند و تا زنده است به دستورى كه گذشت كارد در گودى گردنش فرو كنند ، گوشت آن حلال و بدن آن پاك است ، و نيز اگر كارد در گودى گردن گاو يا گوسفند و مانند اينها فرو كنند و تا زنده است سر آن را ببرند ، حلال و پاك مى شود.
حيوانی سركش شود يا در جايى بيفتد كه نتوان به دستور شرع آن را كشت
مسأله ۲۶۶۲ ـ اگر حيوانى سركش شود و نتوانند آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده بكشند ، يا مثلا در چاه بيفتد و احتمال بدهند كه در آن جا بميرد و كشتن آن به دستور شرع ممكن نباشد ، هرجاى بدنش را كه با مثل شمشير و خنجر و نيزه و مانند اينها زخم بزنند و در أثر زخم زدن جان بدهد ، حلال مى شود ، و رو به قبله بودن آن لازم نيست ، ولى بايد شرطهاى ديگرى را كه براى كشتن حيوانات ذكر شد دارا باشد.
چیزهایی که موقع كشتن حيوان مستحب است
مسأله ۲۶۶۳ ـ چند چيز در كشتن حيوانات مستحبّ است:
(اوّل) موقع سربريدن گوسفند دو دست و يك پاى آن را ببندند و پاى ديگرش را باز بگذارند ، و موقع سربريدن گاو چهار دست و پايش را ببندند و دم آن را باز بگذارند ، و موقع كشتن شتر در حال نشستگى دو دست آن را از پائين تا زانو يا زير بغل به يكديگر ببندند و پاهايش را باز بگذارند ، و مستحبّ است مرغ را بعد از سربريدن رها كنند تا پر و بال بزند.
(دوم): كسى كه حيوان را مى كشد رو به قبله باشد.
(سوم): پيش از كشتن حيوان آب جلوى آن بگذارند.
(چهارم): كارى كنند كه حيوان كمتر أذيّت شود ، مثلا كاردرا خوب تيز كنند و با عجله سر حيوان را ببرند.
چيزهایی که در كشتن حيوانات مكروه است
مسأله ۲۶۶۴ ـ چند چيز در كشتن حيوانات مكروه است:
(اوّل): بنابر مشهور پيش از بيرون آمدن روح پوست حيوان را بكنند ، و احتياط واجب در ترك آن است.
(دوم): در جايى حيوان را بكشند كه حيوان ديگرى كه مثل او است او را ببيند ، مانند اين كه گوسنفد و شتر را در مقابل گوسفند و شتر ديگرى كه او را مى بيند بكشند.
(سوم): در شب سر حيوان را ببرند مگر ترس از مردن آن داشته باشند ، و همچنين پيش از ظهر روز جمعه ، ولى در صورت ضرورت عيبى ندارد.
(چهارم): خود انسان چهارپائى را كه پرورش داده بكشد.
شرایط شکار با اسلحه
مسأله ۲۶۶۵ ـ اگر حيوان حلال گوشت وحشى را با اسلحه شكار كنند و بميرد ، با پنج شرط حلال و بدنش پاك است:
(اوّل): اسلحه شكار مثل كارد و شمشير برنده باشد ، يا مثل نيزه و تير تيز باشد ، و اگر به وسيله دام يا چوب و سنگ و مانند اينها حيوانى را شكار كنند ، پاك نمى شود و خوردن آن هم حرام است ، و اگر حيوانى را با تفنگ شكار كنند ، چنانچه گلوله آن تيز باشد كه در بدن حيوان فرو رود و آن را پاره كند ، پاك و حلال است ، و اگر گلوله تيز نباشد بلكه با فشار در بدن حيوان فرو رود و حيوان را بكشد ، يا به واسطه حرارتش بدن حيوان را بسوزاند و در أثر سوزاندن حيوان بميرد ، پاك و حلال بودنش محلّ اشكال است.
(دوم): كسى كه شكار مى كند بايد مسلمان باشد ، يا بچّه مسلمان باشد كه خوب و بدرا بفهمد ، پس اگر كفّار و نواصب و خوارج و غلاتى كه محكوم به كفرند ـ مانند قائلين به ألوهيّت أمير المؤمنين(عليه السلام) ـ حيوانى را شكار نمايند ، آن شكار حلال نيست.
(سوم): اسلحه را براى شكار حيوان بكار برد ، و اگر مثلا جايى را نشان كند و اتّفاقاً حيوانى را بكشد ، آن حيوان پاك نيست و خوردن آن هم حرام است.
(چهارم): وقت به كار بردن اسلحه نام خدا را ببرد ، و چنانچه عمداً نام خدارا نبرد شكار حلال نمى شود ، ولى اگر فراموش كند اشكال ندارد.
(پنجم): وقتى به حيوان برسد كه مرده باشد ، يا اگر زنده است به اندازه سربريدن آن وقت نباشد ، و چنانچه به اندازه سربريدن وقت باشد و سر حيوان را نبرد تا بميرد ، حرام است.
دو نفر حيوانى را شكار كنند كه يكى به دستور شرع عمل نكرده
مسأله ۲۶۶۶ ـ اگر دو نفر حيوانى را شكار كنند و يكى از آنان قصد كند و ديگرى قصد نكند ، يا يكى مسلمان و ديگرى كافر باشد ، يا يكى از آن دو نام خدارا ببرد و ديگرى عمداً نام خدارا نبرد ، آن حيوان حلال نيست.
حيوانى که بعد از تير خوردن مثلاً در آب بيفتد
مسأله ۲۶۶۷ ـ اگر بعد از آن كه حيوانى را تير زدند ـ مثلا ـ در آب بيفتد ، و انسان بداند كه حيوان به واسطه تير و افتادن در آب جان داده ، حلال نيست ، بلكه اگر نداند كه جان دادن آن فقط به واسطه تير بوده حلال نمى باشد.
شکار با سگ يا اسلحه غصبى
مسأله ۲۶۶۸ ـ اگر با سگ يا اسلحه غصبى حيوان را شكار كند ، شكار حلال است و مال خود او مى شود ، ولى گذشته از اين كه گناه كرده ، بايد اجرت اسلحه يا سگ را به صاحبش بدهد.
دو قسمت شدن حیوان با شمشير یا چيزى كه شكار با آن صحيح است
مسأله ۲۶۶۹ ـ اگر با شمشير يا چيز ديگرى كه شكار با آن صحيح است با شرطهايى كه در مسأله «۲۶۶۵» ذكر شد حيوانى را دو قسمت كنند ، و سر و گردن در يك قسمت بماند و انسان وقتى برسد كه حيوان جان داده باشد ، هر دو قسمت حلال است ، و همچنين است اگر حيوان زنده باشد ولى به اندازه سربريدن وقت نباشد ، أمّا اگر به اندازه سربريدن وقت باشد و ممكن باشد كه مقدارى زنده بماند ، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام ، و قسمتى كه سر و گردن دارد ، اگر سر آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده ببرند حلال ، وگرنه حرام مى باشد.
دو قسمت شدن حیوان با چوب يا سنگ يا چيزى كه شكار با آن صحيح نيست
مسأله ۲۶۷۰ ـ اگر با چوب يا سنگ يا چيز ديگرى كه شكار با آن صحيح نيست حيوانى را دو قسمت كنند ، قسمتى كه سر و گردن ندارد حرام است ، و قسمتى كه سر و گردن دارد ، اگر زنده باشد و ممكن باشد كه مقدارى زنده بماند و سر آن را به دستورى كه در شرع معيّن شده ببرند حلال ، وگرنه آن قسمت هم حرام مى باشد.
بیرون آمدن بچه زنده از حيوانى که شكار كنند يا سر ببرند
مسأله ۲۶۷۱ ـ اگر حيوانى را شكار كنند يا سر ببرند و بچّه زنده اى از آن بيرون آيد ، چنانچه آن بچّه را به دستورى كه در شرع معيّن شده سر ببرند حلال ، وگرنه حرام مى باشد.
بیرون آمدن بچه مرده از حيوانى که شكار كنند يا سر ببرند
مسأله ۲۶۷۲ ـ اگر حيوانى را شكار كنند يا سر ببرند و بچّه مرده اى از شكمش بيرون آورند ، چنانچه خلقت آن بچّه كامل باشد و مو يا پشم در بدنش روييده باشد و به واسطه شكار يا سر بريدن مادرش مرده باشد و بيرون آوردن بچّه از شكم مادر بيشتر از اندازه متعارف تأخير نداشته باشد ، پاك و حلال است.